دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ - 10 Jun 2024
 
۲
فعالیت معاونت مطبوعاتی در گفت‎وگو با محمدرضا زائری؛

چگونه رسانه‎های معاند حق‎السکوت می‎گیرند؟

يکشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۷:۲۳
کد مطلب: 300853
نشریاتی هستند که با جنجال و هیاهو از امکانات بهره‎مند می‎شوند و نشریاتی هم هستند که از راه فحاشی، معاندت با نظام و مخالف‎خوانی به نوعی حق‎السکوت دریافت می‎کنند.
چگونه رسانه‎های معاند حق‎السکوت می‎گیرند؟
به گزارش جهان نيوز، حجت‎الاسلام محمدرضا زائری به معنای دقیق کلمه چهره‎ای رسانه‎ای است؛ کارشناسی که در حوزه فرهنگ تنها دغدغه‎ورزی و سخنرانی نمی‎کند، بلکه در حد وسع خود میدان‎دار است، چنان که گویی نمی‎تواند کنار گود بنشیند. فعالیت بلندمدت زائری در حوزه مطبوعات بهترین بهانه بود برای هم‎صحبتی با او پیرامون آسیب‎شناسی عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد در این حوزه. حرف‎‎های مدیرمسئول دو نشریه «جدید» (تنها نشریه ویژه کمیک استریپ در ایران ویژه کودکان) و «خیمه» (ماهنامه ویژه هیئت‎‎های مذهبی) حرف‎‎ها و تحلیل‎‎های جالبی پیرامون اولویت‎‎های مدیریت مطبوعات در دولت یازدهم دارد.

برای شروع بحث بفرمائید اساسا فضای رسانه‎ای و مطبوعاتی در ایران تا چه اندازه متأثر از تغییر در معاونت مطبوعاتی ارشاد است و با تغییر وزیر ارشاد چه اندازه می‎توان امید به تغییر اساسی در این حوزه داشت؟

نه فقط در حوزه مطبوعات و معاونت مطبوعاتی که در تمامی حوزه‎‎ها بخشی از تحولات به فضای کلی، زیرساخت‎‎های تعریف‎شده و برخی مسائل جاری بستگی دارد. به تعبیری نه فقط ارشاد که سایر نهاد‎های مرتبط با فرهنگ مانند صداوسیما، آموزش و پرورش، نهاد‎های دینی، حوزه‎‎های علمیه و غیره هم در این زمینه تأثیرگذارند و نمی‎توان وزارت ارشاد را تعیین‎کننده اصلی دانست. از سوی دیگر نمی‎توان منکر شد که برخی سیاست‎گذاری‎‎های جاری در حوزه رسانه‎‎ها و مطبوعات به‎خصوص عملکرد‎های دولتی و حاکمیتی در این حوزه به‎طور مستقیم به فعالیت معاونت مطبوعاتی مرتبط است و هر معاونی می‎تواند در همین اندازه بر فضای مطبوعاتی تأثیرگذار باشد.

باور دیگری هم درباره عملکرد مدیران فرهنگی وجود دارد که بر مبنای، آن اندازه که مدیران با تصمیم‎‎های غلط می‎توانند مانع پیشرفت فعالان فرهنگی شوند، نمی‎توانند بسترساز حرکت‎های جهشی رو به جلو باشند. آیا در حوزه مطبوعات هم می‎توان چنین برداشتی از تأثیر معاون مطبوعاتی داشت؟

نه اتفاقا در این زمینه نمونه‎‎های موفقی هم داشته‎ایم. به‎نظر من یک مدیر در این زمینه می‎تواند مبدع حرکت‎‎های مهمی باشد. کما این‎که زمانی که آقای اشعری معاونت مطبوعاتی ارشاد را برعهده داشتند، حرکات بسیاربزرگ، درخشان و ماندگاری را در تاریخ مطبوعات ایران آغاز کردند. یکی از آن حرکت‎‎ها تأسیس خانه روزنامه‎نگاران جوان بود. اگر این حرکت ادامه پیدا می‎کرد، قطعا می‎توانست آثار و برکاتی بسیار بیشتر از‎ آن‎چه تا کنون دیده‎ایم، داشته باشد. متأسفانه این حرکت که در دولت آقای هاشمی رفسنجانی آغاز شده بود، بعد‎ها در دولت آقای خاتمی به تعلیق درآمد و در دولت آقای احمدی‎نژاد هم به‎طور کامل تعطیل شد.

این جنس تأثیرگذاری‎‎ها بیشتر در زمینه بسترسازی قابل تعریف است، اما در عمل شاهدیم که بخش اصلی دغدغه مدیران معاونت مطبوعاتی در دوره‎‎های مختلف معطوف به مدیریت خروجی رسانه‎‎ها بوده است تا بسترسازی و اقدامات زیرساختی. آیا می‎توان عدم توازن در این زمینه را از نقاط ضعف معاونان مطبوعاتی در دوره‎‎های مختلف دانست؟

بالأخره نمی‎توان منکر این واقعیت شد که بخشی از مسئولیت مدیران در این حوزه و به‎خصوص انتظار مخاطبان و جامعه از ایشان ناظر بر کنترل خروجی رسانه‎هاست. اما مدیری در این زمینه می‎تواند موفق عمل کند که بتواند در کنار این نظارت با حمایت از فعالیت‎‎های تجربی و آموزشی به کشف استعداد‎های جوان و به تعبیری همان بسترسازی هم کمک کند. بسیاری از مشکلات مطبوعات در دراز مدت با همین رویکرد قابل حل است.

بسیار خب با این توضیحات فکر می‎کنید مهم‎ترین اولویت دولت یازدهم در حوزه مطبوعات چه باید باشد؟

دولت یازدهم با توجه به فرصتی که امروز در حوزه اجتماعی و فرهنگی به‎وجود آمده است باید اولویت خود را تربیت نیرو‎های متخصص در حوزه رسانه بداند. نیروی انسانی‎ای که امروز در حوزه مطبوعات فعال است، نیاز به آموزش دارد و ما به دلایل مختلف نیاز به این آموزش داریم. نکته دوم هم ساماندهی جدی‎تر رسانه‎‎های الکترونیکی و غیرچاپی است که نیاز به مدیریت دقیق‎تری دارند. هم‎زمان به‎طور جدی برای رفع مشکل کاغذ رسانه‎‎های مکتوب هم باید سرمایه‎گذاری اساسی صورت بگیرد. حمایت‎‎های دولتی‎ هم باید به‎طور کاربردی هدفمند شوند. یکی از مشکلاتی که در دوره‎‎های مختلف با آن مواجه هستیم این است که گاهی حمایت‎‎ها در این زمینه با اشکال گوناگونی که پیدا می‎کنند مستقیم به مطبوعات تزریق می‎شوند و همین باعث می‎شود من نوعی کاغذی را که دریافت می‎کنم در بازار بفروشم تا مشکلات مالی رسانه‎ام را حل کنم و یا یارانه‎ای که می‎گیرم، صرف حقوق کارمندان می‎کنم، در حالی‎که مشکل اساسی رسانه‎ام حل نمی‎شود. به همین دلیل معتقدم معاونت مطبوعاتی و دولت باید به‎سمتی حرکت کند که این قبیل حمایت‎‎ها مثلا صرف معرفی و تبلیغ مطبوعات شود. بسیاری از مخاطبان علاقه‎مندند یک تولید مطبوعاتی خاص را مصرف کنند، اما اساسا از تولید آن مطلع نیستند. شاید هماهنگی دولت با تلویزیون برای تبلیغ مطبوعات و یا بهره‎گیری از ظرفیت‎‎های تبلیغات محیطی در این زمینه بتواند مؤثر واقع شود. بحث دیگر در این زمینه شبکه توزیع است که ساماندهی آن می‎تواند یکی از جدی‎ترین حمایت‎‎های غیرمستقیم دولت باشد که اتفاقا همه رسانه‎‎ها هم از آن منتفع می‎شوند. بسیاری از مخاطبان اگر نشریه‎ای در دسترشان باشد از آن استقبال می‎کنند، اما هم شما و هم ما می‎دانیم که بسیاری از نشریات حتی از پایتخت هم بیرون نمی‎روند چه برسد به شهر‎های کوچک و روستاها. این قبیل حمایت‎‎ها نه فقط تأثیر کمتری از حمایت‎‎های مستقیم ندارد که حتی در مواردی می‎تواند اهمیت و تأثیرگذاری بیشتری هم در حوزه مطبوعات کشور داشته باشد.

اتفاقا درباره کیفیت حمایت‎‎ها همواره فضایی دوگانه در تحلیل‎‎ها وجود دارد؛ یکی اعتراض به تعدد عناوین نشریاتی که غالبا جز بهره‎مندی از یارانه حمایتی کارکرد دیگری ندارند و دیگری نقد برخی تنگ‎نظری‎‎ها در زمینه ممیزی و عدم امکان فعالیت مطبوعاتی برای برخی طیف‎‎های فکری خاص! این دو‎گانه چطور با هم قابل جمع‎اند و چگونه باید آن را مدیریت کرد؟

اساسا به‎طور کلی چه در مطبوعات چه در سینما و چه در حوزه کتاب باید این قاعده رعایت شود که دولت از موضع حمایتی خود از تولیدات و جریان‎‎های فرهنگی‎ای که در راستای اهداف نظام حرکت می‎کنند، حمایت کند و از طرف دیگر تا جایی که خط قرمزی رد نشده است، نمی‎بایست مانع فعالیت هیچ گروهی شد. براساس این قاعده ما یک اصل کلی خواهیم داشت؛ اگر کسی خط قرمز‎ها را رعایت کند، اما در راستای اهداف نظام عمل نکند کسی مانع آن نخواهد شد؛ اما حمایت خاصی هم از ‎آن نخواهد شد. از سوی دیگر اگر رسانه‎ای اهداف معین و مشخص حاکمیت را تأمین کرد، حق دارد از حمایت‎‎ها برخوردار شود. مثلا اگر سیاست حمایت از خانواده در دستور کار حاکمیت است، هر رسانه‎ای که در راستای تحکیم بنیاد خانواده حرکت کند، به همان نسبت باید از حمایت دولت برخوردار شود. به این ترتیب اولا دولت مانع آزادی‎‎ها نخواهد بود و از طرف دیگر امکانات موجود را به شکل‎ هدفمند و درست مدیریت کرده است.

اما واقع امر کمی متفاوت از این اصل است تا جایی که آقای احمدی‎نژاد صراحتا در گفت‎وگوی اخیر رسانه‎ای خود درباره عملکرد دولت دهم اعلام کردند، رسانه‎‎های مخالف‎خوان بیشتر از حمایت‎‎های دولــت بهره‎منـــد بوده‎اند!

این مسأله متأسفانه نه فقط در این دولت که ادعایی متفاوت از این داشت که در دولت‎‎های قبل هم وجود داشته است. در این زمینه ما مشکل جدی داریم. نشریاتی که در راستای اهداف نظام فعالیت‎ می‎کنند و در عین‎حال فحاشی و جنجال‎سازی هم نمی‎کنند، بیشتر از هر رسانه دیگری آسیب می‎بینند! نشریاتی هستند که با جنجال و هیاهو از امکانات بهره‎مند می‎شوند و نشریاتی هم هستند که از راه فحاشی، معاندت با نظام و مخالف‎خوانی به نوعی حق‎السکوت دریافت می‎کنند. در این بین نشریات و رسانه‎‎هایی که بدون ادعا و سروصدا اتفاقا در راستای اهداف نظام حرکت می‎کنند، بیش از همه آسیب می‎بینند و از حمایت‎‎ها بی‎نصیب می‎مانند.

چنین رویکردی چه نفعی برای یک مدیر می‎تواند داشته باشد؟

گاهی من نوعی، به‎عنوان یک مدیر، برای پز و ژست گرفتن من‎باب مشکل نداشتن با مخالف، چنین رویکردی اتخاذ می‎کنم و در مواردی هم همان‎طور که گفتم جنبه حق‎السکوت دارد. دلیل اصلی هم این است که در این زمینه برنامه جامعی وجود ندارد. اگر چنین برنامه‎ای به‎شکل نظام‎مند تبیین و اجرا شود قطعا هیچ‎کس نمی‎تواند چنین سوءاستفاده‎‎هایی از حمایت‎‎های دولتی داشته باشد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *