دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 May 2024
 
۰
تحلیل انتخابات خرداد ۹۲ قسمت دوم

بهمن بزرگ انتخابات در فصل بهار

علی دارابی
شنبه ۱۵ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۲۱
کد مطلب: 297356
روحانی خود را فراتر از دو جناح. تعریف کرد. او بیشتر و بهتر از سایر نامزد‎ها درک کرد که دوران پسا‎جناح‎گرایی در ایران مدت‎هاست به سر رسیده است و دوگانه چپ و راست که حالا به اصلاح‎طلب و اصول‎گرا تبدیل شده است، دیگر جواب نمی‎دهد.
گروه سیاسی جهان نيوز ـ علی دارابی: در یادداشت قبل، انتخابات خرداد ۹۲ را تحلیل کرده و نقش بی‎بدیل رهبر معظم انقلاب در خلق حماسه سیاسی را از نظر گذراندیم. در این یادداشت، عملکرد کارگزاران سازندگی و اصلاح‎طلبان در این انتخابات را مورد کنکاش قرار می‎دهیم

تحلیل جریان اصلاح‎طلب و کارگزاران سازندگی از شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور، این بود که باید «واقع‎نگری» را به‎جای «آرمان‎گرایی» در دستور کار قرار داده و برای بازگشت به قدرت، سیاست انتخاباتی خود را با آگاهی از وضعیت موجود بر اصول زیر استوار سازند:

۱) مردم از وضع موجود به‎شدت ناراضی و خواهان تغییر و تحول هستند.

۲) حضور در عرصه سیاست مهم‎تر از پیروزی است.

۳) اصلاح‎طلبان و کارگزاران به تنهایی شانس پیروزی ندارند، آن‎چه که می‎تواند سبد رأی آنان را بالا ببرد اتئلاف در شرایط کنونی است.

۴) تکثر نامزد‎ها برای ثبت‎نام را باید در دستور کار قرار داد: روحانی، عارف، پزشکیان، اصغرزاده، شریعتمداری، کواکبیان، ...

۵) می بایست شورا‎های اسلامی شهر و روستا را هدف اصلی انتخابات قرار داد تا اصطلاحا با چراغ خاموش بتوان اکثریت شورا‎ها به‎خصوص در کلان‎شهر‎ها را به ‎دست گرفت تا از این طریق راهیابی و به‎ دست گرفتن اکثریت مجلس شورای اسلامی بعدی راحت‎تر باشد.

بر پایه این اصول مقرر شد افراد و جریانات تند و رادیکال در پشت صحنه فعالیت کرده و تا می‎توانند از فعالیت علنی خودداری کنند و شعار‎های ساختارشکنانه هم ندهند. در کنار این مسأله برخی مثل جنبش موسوم به سبز، خط تحریم را دنبال می‎کردند، برخی مثل کارگزاران و آقای هاشمی رفسنجانی، مشارکت فعال و برخی، مشارکت مشروط حزب را پیشنهاد می‎دادند حتی اضلاع سه‎گانه اصلاحات چون مجمع روحانیون مبارز، حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی اصلا بیانیه‎ای درباره اصل انتخابات و لزوم مشارکت در آن صادر نکردند و هیچ رد‎پایی از اعلام حمایت رسمی از نامزدی روحانی هم توسط آنان وجود ندارد.

تحلیل جریان اصلاح‎طلب و کارگزاران این بود که در سایه راهبرد‎های انتخاباتی رهبری، شرایط برای فعالیت انتخاباتی مهیاست و باید از این فرصت حداکثر استفاده را کرد. تریبون گسترده رسانه ملی فرصتی بود برای نقد جدی وضع موجود و به‎دست گرفتن پرچم تحول و تغییرات از سوی جریان اصلاح‎طلب و کارگزاران سازندگی که چون در حاکمیت را نبودند، از یک جهت دست برتر در مناظره‎‎ها و نقد‎های انتخاباتی را نسبت به سایر رقبای اصول‎گرا داشتند.

در این شرایط نباید سونامی انتخاباتی صرفا به چند‎روز مانده به انتخابات محدود شود؛ زیرا اولین شوک انتخاباتی همانا «حضور و ثبت نام هاشمی رفسنجانی» بود که در همان گام اول زمینه اجماع طرفداران «تغییر» و «نه به وضع موجود» را فراهم ساخت. اما عدم احراز صلاحیت هاشمی رفسنجانی توسط شورای نگهبان قانون اساسی بی‎تردید در مقایسه با ثبت نام در انتخابات شوک بزرگ‎تری بود و عامل مهمی برای ایفای نقش محوری و کلیدی هاشمی در انتخابات یازدهم به حساب می‎آید در این چنین شرایطی، هاشمی. در افکار عمومی کسی است که دو فرزند او محاکمه و زندانی شده و یک فرزند او که سال‎ها در مجموعه شهرداری تهران مسئولیت‎‎های بالایی داشته، برای نامزدی شورای شهر تهران رد صلاحیت شده است، خود او نیز با آن سوابق در انقلاب اسلامی برای ریاست‎جمهوری رد صلاحیت شده، اما با این همه سکوت، صبر و مدارا را پیشه کرده است و راه قانون و صندوق‎‎های رأی را بهترین معیار برای قضاوت مردم می‎داند.

حالا دیگر با به هم خوردن موازنه‎ها، هاشمی مظلوم جلوه کرده و در افکار عمومی از حمایت خاصی برخوردار شده است.

در واقع هاشمی به‎جای قهر و انتقام، انتخابات را مدیریت و مهندسی کرد:

نقش اصلی را در به صحنه آوردن و حمایت از روحانی ایفا کرد. گفتنی است هاشمی در ابتدا به آقای ناطق پیشنهاد داد این نقش را بر عهده بگیرد که او نپذیرفت.

در کنار کشیدن عارف به‎نفع روحانی نقش اول را هاشمی بر عهده گرفت. هرچند با این اقدام جریان اصلاحات رسما اعلام کرد که فاقد آن پایگاه اجتماعی است که ادعا می‎کند و کارگزاران مانند گذشته در جایگاه پدرخوانده آن‎ها ایفای نقش می‎کند.

هاشمی بیت امام خمینی (رحمت‎الله‎علیه) با محوریت سیدحسن خمینی را نیز در حمایت از این جریان به میدان آورد.

شخصیت‎‎های محوری نظام هم چون ناطق نوری را که در جریان انتخابات ۸۸، مورد ظلم و جفا قرار گرفته بودند، به این مجموعه اضافه کرد.

خاتمی و تیم اصلاحات را پای کار روحانی آورد.

همه نیرو‎های اعتدال‎گرا اعم از اصول‎گرا، اصلاح‎طلب و... را بسیج کرد و بدین‎سان ائتلافی بزرگ شکل گرفت.

سبد آراء هاشمی، عارف، خاتمی، روحانی روز به روز بالاتر می‎آمد و بهمن بزرگ انتخابات در راه بود. این بهمن کار را به‎جایی رساند که برخی از عوامل افراطی و رادیکال جریان اصلاحات مثل تاج‎زاده که در زندان خط تحریم را دنبال می‎کردند نیز از مشارکت فعال و رأی به روحانی سخن می‎گفتند. از سوی دیگر اصول‎گرایان که بر اساس تحلیل غلط، خود را برنده اصلی انتخابات می‎دانستند، در اثر این خطای راهبردی گاف‎‎های مهمی را یکی پس از دیگری به‎نفع رقیب می‎دادند. در جبهه رقیب همه به صورت متحد و یکپارچه به‎نفع روحانی بسیج شده بودند در حالی‎که؛ در جبهه اصول‎گرایان نامزد‎های متعدد تا آخرین روز حضور داشتند به‎جز آقای حداد عادل که چند روز مانده به انتخابات کنار کشید.

جبهه اصلاحات و کارگزاران انتقاد‎های جدی به وضع موجود داشتند که آن را حاصل کار دولت احمدی‎نژاد می‎دانستند که به زعم آنان برخاسته از اصول‎گرایان بود؛ در حالی‎که دولت احمدی‎نژاد نماینده‎ای در انتخابات نداشت که مدافع گفتمان موجود باشد. از سوی دیگر همه نامزد‎های اصول‎گرا هم در نقد وضع موجود با نامزد واحد رقیب همصدا شده بودند و هیچکس طرفدار وضع موجود نبود.

خطا‎های استراتژیک و غیرقابل گذشت اصول‎گرایان همه و همه موجب کاهش آراء آنان و افزایش سبد رأی روحانی شد و مردم تصمیم گرفتند به نامزدی رأی دهند که فاصله معناداری با وضع موجود دارد و او کسی جز روحانی نبود. ماشین رأی اصلاح‎طلبان و کارگزاران همه به حرکت درآمده بود و موفق شد این پیام را به مخاطبان برساند که:

«اگر می‎خواهید شرایط بحرانی و گرانی‎‎های موجود عوض شود، اوضاع معیشتی و اقتصادی درست شود، تحریم‎‎ها کاهش یابد و شرایط زیست بهتر شود و اگر می‎خواهید نه به وضع موجود بگویید اصول‎گرایان نباید پیروز شوند و راه آن حضور جدی شما در انتخابات است.»

بدین‌سان سونامی رأی شکل گرفت. از سوی دیگر مردم خسته از بداخلاقی‎ها و بی‎قانونی‎‎های موجود به‎دنبال حاکمیت «اخلاق، اعتدال و قانون» در اداره کشور بودند که همه این‎ها در گفتمان روحانی وجود داشت و بدین‌سان اصلاح‎طلبان در سایه ائتلاف بزرگ هاشمی، خاتمی، سیدحسن خمینی، ناطق نوری، روحانی، عارف و نیز جریانـات سـیاسی چون کارگزاران سازندگی، مشارکت، مجاهدین انقلاب، مجمع روحانیون مبارز و... توانستند پیروز انتخابات یازدهم شوند و اصول‎گرایان را شکست دهند.

اما چرایی رأی‎آوری حسن روحانی مهم است. بر این باورم که علاوه‎بر مطالب پیش‎گفته باید پیروزی آقای روحانی را در دلایل زیر مورد واکاوی قرار داد:

۱) تحلیل غلط اصول‎گرایان از وضع موجود و افکار عمومی که خود را پیروز انتخابات می‎دانستند.

۲) انتقاد همه اصول‎گرایان به وضع موجود و بزرگ‎نمایی مشکلات.

۳) غفلت اصول‎گرایان از برنامه‎ها و راهبرد‎های اصلاح‎طلبان و کارگزاران و پرداختن بیش از حد به جریان موسوم به انحراف.

۴) نیاز جامعه به تغییر و تحولات اساسی و عدم وجود نامزدی از اصول‎گرایان که نمایندگی این گفتمان را داشته باشد؛ در‎حالی‎که روحانی گفتمان تدبیر، تغییر و اعتدال را سرلوحه شعار‎های خود قرار داده بود.

۵) نه به احمدی‎نژاد و آری به روحانی؛ همان معادله‎ای که در سال ۸۴ صورت گرفت چراکه احمدی‎نژاد محصول نه به هاشمی بود.

۶) ائتلاف سازمان‎یافته و گسترده هاشمی، خاتمی، ناطق نوری، سیدحسن خمینی و عارف به‎نفع روحانی.

۷) نقش مهم آقای جلیلی در افزایش آراء روحانی. آقای جلیلی که فردی متین و نجیب و اخلاق‎گرا بود، نماد گفتمان مقاومت در پرونده هسته‎ای تلقی می‎شد. جریان حامی جلیلی آقای روحانی را نماد سازش معرفی می‎کردند. وقتی در مناظره‎‎ها دو نماینده رهبری یعنی آقایان روحانی و ولایتی به‎شدت عملکرد آقای جلیلی را زیر سؤال بردند، مردم از ترس تشدید و استمرار تحریم‎‎ها که جلیلی را نماد آن می‎دانستند، به رقیب او یعنی آقای روحانی رأی دادند. کم نبودند کسانی که از ترس رأی‎آوری جلیلی به روحانی رأی دادند. البته درباره نقش آقای جلیلی در انتخابات در بخش اصول‎گرایان جداگانه بحث خواهیم کرد.

۸) بلوغ سیاسی و پختگی اصلاح‎طلبان و کارگزاران و این‎که آن‎ها دریافتند دوران افراط و تفریط از جنس دوم خرداد ۷۶ سرآمده و باید «اعتدال» را برگزید و راه رسیدن به اعتدل و پیروزی آن گفتمان، ائتلاف است.

۹) شخصیت آقای روحانی.

روحانی خود مزیت‎‎ها و ویژگی‎‎هایی داشت:

در مسئولیت‎‎های بالای نظام جمهوری اسلامی سوابق ممتد و متعدد داشت؛ از جمله نماینده مجلس شورای اسلامی، نایب رئیس مجلس، عضو شورای‎ عالی امنیت ملی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو خبرگان رهبری و...

تنها نامزد در کسوت روحانیت با عالی‎ترین درجه تحصیلات از حوزه (اجتهاد) و دانشگاه (دکترای حقوق) بود.

خطیب، سخنور و حقوقدان بود و فن بیان و قدرت استدلال او بر سایر نامزد‎ها برتری محسوس داشت.

روحانی خود را اصلاح‎طلب نمی‎دانست و همواره بر اعتدال تأکید داشت. حتی زمانی که در یکی از برنامه‎‎های خبری صدا‎و‎سیما او را در زمره اصلاح‎طلبان نامیده بودند، طی تماس با رئیس سازمان خواهان اصلاح این دسته‎بندی شده بود و خود را اصلاح‎طلب نمی‎دانست. ایشان هیچ‎گاه نگفت که برای زنده کردن اصلاحات آمده‎ام.

گفتمان او نسبت به سایر نامزد‎ها برتری داشت و ملموس بود. «تدبیر، امید، تغییرات و اعتدال». او خواهان تنش‎زدایی و کاهش دشمنی‎‎ها با جهان بود و می‎گفت همانقدر که انرژی هسته‎ای حق مسلم مردم است، زندگی، کار، شغل، امنیت، پیشرفت و تعامل سازنده با دنیا هم حق مسلم مردم است. و مهم‎تر از این‎ها او موفق شد این گفتمان و اجزای آن را به افکار عمومی و مخاطبان خود منتقل کند.

روحانی تأثیرگذاری رسانه ملی و بهره‎گیری درست از آن به خصوص در مناظره‎ها را به درستی درک کرده بود. او برای هر برنامه طرحی داشت و از فرصت رسانه ملی برای معرفی خود و برنامه‎هایش حداکثر بهره‎برداری را کرد. در هفته‎‎های نخست طرفداران او که هیچ، حتی مشاوران درجه اول او رأی بالایی را برای روحانی قائل نبودند. یکی از نمایندگان آقای روحانی در جلسه‎ای که در حضور این‎جانب در رسانه ملی برای مناظره‎‎ها برگزار شد، در حضور نمایندگان سایر نامزد‎ها گفت: «آقای روحانی حداکثر ۲ میلیون رأی دارد». اگر بگوییم که برنامه‎‎های رسانه و به خصوص مناظره‎‎ها در پیروزی روحانی نقش اصلی داشت گزاف نگفته‎ایم.

روحانی موفق شد سیاست خارجی را به زبان عمومی و قابل فهم مردم ترجمه کند. او می‎گفت سیاست خارجی مثل نان شب مردم است و آن را گام به گام در انتخابات عملی کرد: «اگر می‎خواهید با دنیا دشمنی کم شود، تعامل داشته باشید، تحریم‎‎ها کاهش یابد، گذرنامه ایرانی‎‎ها اعتبار و ایرانی شخصیت داشته باشد، امنیت و رفاه فراهم شود، راه آن تعامل و نه تقابل با دنیاست. راه آن دوستی و نه ستیز با جهان است.»

روحانی خود را فراتر از دو جناح. تعریف کرد. او بیشتر و بهتر از سایر نامزد‎ها درک کرد که دوران پسا‎جناح‎گرایی در ایران مدت‎هاست به سر رسیده است و دوگانه چپ و راست که حالا به اصلاح‎طلب و اصول‎گرا تبدیل شده است، دیگر جواب نمی‎دهد. او همواره دولت خود را فراجناحی معرفی می‎کرد و مبنای تصمیم‎گیری را خرد جمعی، عقلانیت و شایسته‎سالاری می‎دانست. مردم که کارنامه دو جناح سیاسی را به‎طور عملی و نه شعاری در پیش روی خود داشتند، آری به روحانی را برگزیدند و بدین‌سان روحانی با بیش از ۵۰درصد آراء و اختصاص ۱۸ میلیون رأی، رئیس‎جمهور برگزیده مردم شد. با تبریک به رئیس‎جمهور منتخب، برای ایشان توفیق خدمت صادقانه به نظام جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران را آرزو می‎کنیم
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *