يکشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۳ - 26 May 2024
 
۵

"یا رب"

يکشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۱۵
کد مطلب: 268744
که او فقیر وضعیف ست و جز به درگاه خالق زمین و اسمانها راهی ندارد.

پرسید:سالهاست کمیل میخونم امامیشه شما مقداری ازکمیل برام بگید
شنفت:اولین قدمی که در دعای کمیل؛انسان خداباور؛باید بداند وباور کند
این ست که ما فقیر و ضعیفیم..( یاخبیــــــــــــــــــــرا بفقری وفاقتی)
این را هر مسیحی و یهودی وهر صنف ودسته و گروهی میداند و می فهمد
که او فقیر وضعیف ست و جز به درگاه خالق زمین و اسمانها راهی ندارد
پس انسان وختی فهمیدفقیرست؛منطقابایددنبال راهی باشدکه غنی شود
معلمان توحید درین قدم باو یاد می دهند که غنای تو در طاعت خداوندست
لذاای انسان جوینده عالیترین مرتبه ی سعادت ؛ اندکی دل خلوت دار وبدان؛
غنای تو در مال وجمال وحسب ونسب ومدرک وشهرت وقدرت و غیره نیست
غنا درطاعت خالق زمین و اسمان و غنی بالذات ست (یا من..طاعته غنی)
قدم سوم اختصاص اوقات منظمی ازشب وروزوعمر انسان به طاعت اوست
(ان تجعل اوقاتـــــــــــــــــــــــی من اللیل والنـهار ..بخدمتک موصوله)
قدم چهارم این است که این خـــــــــدمت و طاعت را گســترش بدهد
بحدی که همه ی اعمــــــــــــال و فکــر وذکـــرش فــــرا بگیرد
(حتی تکون اعمالی و اورادی “کلـــــــــــها” وردا “واحـــدا”)
کانت لـقلبی اهواء مفــرقه…..فاستجمعت مذ راتک العین اهوائی
ترکت للناس دنیاهم ودینهم……شغلا بذکرک یا دینـــــی ودنیائی
قدم پنجم این است که این طاعات را به حــــــالات همیــــــــشگی
وتا انتهای حیات تبدیل کند( و حـــــــــالی فی خـــدمتک ســـــــــرمدا)
قدم ششم یک دوره ی لطف خاص ست که چون پله ۴و۵مشقت دارد
معمولا پس لرزه های کم وزیادی درین طاعت همه جانبه رخ میدهد
آن هم بعلت خرابی های سابق شخص؛که فکروقول وعملش یله ورها بود
و لطماتی به وی خورده که قسمتی ازو درین جاخودش را نشان میدهد.
(انما استـــــــــــــــــــــــــزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا(ال عمران ۱۵۵)
درین پله ی ششم لطف وتوفیـــــــــق خاصی از خدا شروع می شود
{با رمز عملیاتی بنام تکرار “یارب” که جای بسط این ذکر هزار معنا
که بقول شریف شیخــــــنا موجب ریزش بی بدیل رحمت الهی میشود
فرصت مجزایی می طلبد} که ای سیـد و مولای من و ای خداوند کریم
من در اعمال جوارحی و اوراد قلبی؛ دچار سستی و پس لرزه شده ام
تو با توفیق و لطف ویـــــــژه ات بفریاد این بنده ی گرفتارت برس
( قو علی خدمتک جوارحــــــــــی واشدد علی العـــــزیمه جوانـحی)
خداوندا گوئی ابهت وعظمت راه طاعت و نهایت ضرورت بندگی تو
در اثــر علل مختلف خارجیه و خصوصا داخـلیه برایم کم رنگ شده
خداوندا جان دوباره ای در جدیت در طاعـــت خود و تداوم این راه؛
با وهابیت روح بخش خود در رگ جـــــــــــسم وجان من جاری کن
(هب لی الـــــــــجد فی خشیتک والدوام فی الاتــــــــصال بخدمتک)
(..وچون اوست نــــــــــــــــور گرفتاران در ظلمتهای هزار لایه
(یا نور المستوحشین فی الظلم) بنده را به رحـــــمتش حفظ می کند
(واحفظنی برحــــمتک) و با حسن اجابت بر بنده اش منت می گذارد
(من علی بحسن اجابتک) و اوست که از لطـــف و کرمش اجابت را
ضمانت کرده ( وضمنت لهم الاجابه) بعد این مــــــراحل از بندگی
قلب کم کمک نفس هائی می کــــــشد و خان اول بندگی طی می شود.
واین شش قدم چند گامی بود از اعجاز ادبی ومعنوی کلمات اهل بیت
خدا نگذرد از کسانی که جاهلانه سهم مارااز مکتب اهل بیت عصمت
به جمع ثواب و گریه منحصر کردند.. بله گریه بر مصائب اهل بیت
و جمع ثواب از ادعیه و زیارات شریف انها لمـــعه ی پر نور است
اما تداوم تبعیت و گسترش شناخت معارف اهل بیت دریای نور است.

منبع: وبلاگ "من حلقه ام و راه به میخانه ندارم

نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *