یک بنده خدایی نامهای نوشته بود و در آن پیشنهاد داده بود که ارز را گران کنید و از محل درآمد آن یارانه بدهید، این پیشنهاد فردی و شخصی بود؛ دولت در پاسخ به این نامه تلقی کرد که مقام های عالی رتبه چنین پیشنهادی داده؛ دولت نامه را ارجاع داد که اگر نظری است به ما رسماً ابلاغ کنید تا عمل کنیم، پاسخ آمد که نه تنها این موضوع نظر رهبری نیست بلکه نظر دفتر هم نیست؛ یعنی نظر کارشناسی دفتر هم نبوده است؛ یک فردی بنا به صلاحدیدی که خودش می دانسته خواسته مشورتی بدهد به همین دلیل چنین چیزی را گفته است
در نتیجه اتفاقاتی که در بازار ارز افتاد مطرح میشود، بعضی امتیازخواهیها اتفاق افتاد که این احتمالات را تقویت کرد ، بعضی نامه نگاری ها شد که این گمانه زنی ها را بیشتر کرد.
افراد مهمی که بدهی های کلانی به سیستم بانکی داشته اند همچنان بدهکار سیستم بانکی هستند؛ یکی از مدیران عاملی که در وصول معوقات بانکی جدی بود و حساب بدهکار کلان را مسدود کرده بود به دستور دولت برکنارشد
و نابسامانی در توزیع اعتبارات آن زمان هم بود اما نه به این شدت.
سطحی نگری نسبت به عدالت توزیعی، ایجاد موازنه مثبت در مفساد اقتصادی و بخصوص معوقات بانکی و کم برآوردی نسبت به ظرفیتهای دشمن در بحث تحریمها و البته برخی از اغراض سیاسی در مواجه با جریانهای داخل کشور باعث شد که ایشان نسبت به ظرفیت های ایجاد شده در اقتصاد ملی که برای پیشرفت و عدالت فرصت طلایی فراهم کرده بود بی توجه باشد
است. ممکن است دولت بعضی بدرفتاریها را داشته باشد اما بالاخره این توصیه، توصیهای است که مجلس هم یکی از مخاطبان آن است.
درست است برخی مردم ماهیانه 45 هزار تومان می گیرند اما افرادی هستند که در اثر سیاستهای دولت آقای احمدی نژاد یا بر اثر نزدیک بودن به برخی مقامات سیاسی کشور درآمدهای چند هزار میلیارد تومانی عایدشان شده است
بینالملل باید محاسبه شود و بر مبنای نرخ ارز سال قبل اعمال و اصلاحات را انجام دهند تا این نرخ مبنا شود؛ در سال 91 این امر صورت نگرفت و دولت اقدام عملی برای اجرای قانون نکرد همین امر موجب شد تا الان کشور دچار ارز چند نرخی شود. برای سال 92 دولت چه کار می خواهد بکند من نمیدانم!