سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 14 May 2024
 
۰
۹

چرا رهبر انقلاب روحانیت را هم مقصر دانستند؟

يکشنبه ۲ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۰۹:۲۴
کد مطلب: 140665
چرا رهبر انقلاب روحانیت را هم مقصر دانستند؟

سرویس سیاسی جهان-رهبر معظم انقلاب روز گذشته در دیدار با اعضای جامعه مدرسین قم به نقش روحانیت در اصلاح برخی ناهنجاری های فرهنگی اشاره کردند و تاکید داشتند که وظیفه روحانیت تنها خطابه و سخنرانی نیست.
ایشان پس از استماع انتقادات برخی روحانیون درخصوص ضعف عملکرد دستگاههای فرهنگی، تصریح کردند که روحانیت نیز بایستی به وظیفه تاریخی خود در اصلاح رویه های فرهنگی بیش از این تلاش کند.
درهمین رابطه مناسب است نیم نگاهی به نقش و وظایف روحانیت در اصلاح نظام فرهنگی جامعه داشته باشیم.

به اختصار، به دو دغدغه بسیار مهمّ اشاره می شود که بی توجّهی به آنها باعث بروز مشکلات نگران کننده ای شده و ادامه این روند، در نهایت، تأثیرات غیر قابل جبرانی بر ساختار و محتوای جامعه خواهد گذاشت. 

1. قرار نگرفتن حوزه در جایگاه اصلی خود
 
در فرآیند تحقّق اهداف اسلام بطور عمومی و در فرآیند قراردادن همه علوم زیر پوشش وحی، بالخصوص براساس فرمایشات رهبر انقلاب بعنوان مرجعیّت سیاسی- اجتماعی جامعه، مهمترین نیاز نهضت اسلامی در شرایط کنونی، عبارتست از: «ارائه یک الگوی موفّق از کشوری اسلامی و بنا شده براساس آموزه-های اسلامی و زمینه سازی برای تشکیل بین الملل اسلامی». 

برطبق آموزه ها و تعالیم دینی، مهمّترین بخش تحقّق این فرآیند یعنی هدایت و راهبری آن، بر دوش حوزه های علمیه می باشد، چرا که «حوزه»، تنها سازمانی است که در عصر غیبت کبری عهده دار امتداد بخشیدن تخصّصیِ نهضت توحیدگستری انبیاء و اوصیاء در همه عرصه های زندگی بشر و رهبری فرآیند تحقّق اهداف دین شده است، و به فرمایش رهبر انقلاب: 

«اگر كسى خيال كند كه به غير از جامعه‌ علمى روحانيّت و جامعه‌ علمى تشيّع، كسى خواهد توانست قرآن و اسلام را عَلَم كند و تبيين و تفهيم نمايد و در دلها ايمان و اعتقاد به وجود آورد، يا همين انقلاب به ثمر رسيده را در اينجا حفظ كند، اشتباه كرده است. اين تصوّر، غلط است». 

تنها گوشه ای از وظایف حوزه در این راستا عبارتست از : 

- استنباط روشمند معارف و ارائه نگرشها، قوانین، فرهنگ، و نظامهای کلان دینی در حیطه های مختلف حیات بشر از منابع دینی
- دفاع و مرزبانی اعتقادی از دین
- تبلیغ و بیان دین با توجّه به مقتضیات زمان
- امتداد عینی دادن گزاره های دینی در همه سطوح زندگی بشر هر عصر
- ارائه مدلها و سبکهای زندگی دینی بومی
- رهبری اجراء و بسط دین در جانها و جوامع بشری
- تربیت و تهذیب جانهای مستعدّ و هدایت نفوس بشری بسمت خداوند
- رهبری و مدیریت (و درصورت لزوم، ایجادِ) جریانهای علمی، فرهنگی، سیاسی، و ... در راستا و مطابق با اهداف دین
- تلاش برای استمرار حکومت اسلامی طبق موازین اسلام (پشتیبانی علمی، عملی، حمایتی، نظارتی، و اصلاحی از آن)
- ایجاد زمینه های تحقق تمدّنی اسلامی (تمدّنی منتظر)
- تربیت نیروهایی برای استمرار حیات حوزه (تربیت طلبه و کادر برای حوزه)
- تبیین و تفسیر و تحکیم بنیانهای نظری مورد نیاز نهضت اسلامی
- ارائه برنامه های کاربردی برای اداره جامعه بر اساس مبانی اسلامی
- تدوین راهبردهای کلان سیاسی-اجتماعی، فرهنگی، علمی، و نظارت بر اجرای آنها
- هدایت و رهبری جریان تولید دانشهای دینی
- نظارت بر اسلامی بودن عملکرد مسؤولین و کارگزاران و تصحیح خطاها و مبارزه با انحرافات
- تربیت نیروهایی برای گسترش پیام توحیدی انقلاب اسلامی در دنیا 

این امور بسیار پیچیده و بغایت تخصّصی، نیازمند کانون و سربازانی است که بصورت متمرکز و روشمند بدانها بپردازند. لذا حوزه‌هاي علميّه که براي فهم قرآن و عمل به آن و نشر معارف و علوم مستنبط از آن تأسيس شده‌اند، باید معارف و قوانین و فرهنگ الهی را از قرآن و سنّت برگرفته و در همه سطوح جامعه امتداد دهند (مستقیماً یا باواسطه). بطور خلاصه، همانطور که حضرت آیت الله خامنه ای بارها فرموده اند علوم استنباطی و غیر استنباطی (حتّی دانشهای تجربی) و فرهنگ کلان و خرد و همه عرصه های عملی و پهنه های علمی جامعه باید تحت سیطره قرآن و تفسیر صادق آن یعنی (سنّت)، سامان یابند تا جامعه ای توحیدی و الهی شکل گیرد. عمل به قرآن و سنّت و گسترش عملی آنها، و بنای کشور و تمدّنی اسلامی بدون تحت پوشش وحی قرار گرفتن همه علوم و دانشها (نهضت توحیدی شدن آنها) ممکن نیست. 

آنچه ذکر شد برای بیان این مطلب بود که اگر هدایتگری دینی جامعه بصورت تخصّصی، بر دوش حوزه های علمیه می باشد، و اگر حوزه باید کانون، پایگاه اقدام و مصدر همه حرکتهای اصلاحی باشد؛ باید همه زیرساختهای کلان و مجاری اجرایی و ترویجی و فرهنگ نخبگانی و عمومی جامعه در راستای تحقق این اهداف بگونه ای سامان یابند که یاور حوزه در این مسیر باشند، و لکن امروزه هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ اجرایی زمینه های لازم برای تحقّق این امور در متن جامعه و ساختارهای اجرایی و ترویجی آن و حتّی در بدنه خود حوزه، مشاهده نمی شود. نابسامانی های چشمگیر عرصه علوم تجربی و انسانی و حتّی حوزوی رایج، جدایی روش تجربی از روش استنباطی، دوری محقّقان حوزوی از عرصه های نخبگانی و جریانهای تصمیم گیر برای دانش کشور مانند سیاستگزاری علم و فن آوری، سهم ناچیز حوزه در جریان تدوین نقشه جامع علمی کشور، محدود شدن فعالیّت برخی مبلّغین دانشگاهی به ارتباطاتی صوری و غیرعلمی، نقش حاشیه ای حوزه در صدا و سیما، و... برخی از شواهد این مدّعاست. این مسأله تا آنجا پیش رفته که برخی این قبیل مسائل را کاری تخصّصی می دانند که حوزه نمی تواند هیچ دخالت و ورودی در آنها داشته باشد! لذا این دغدغه جدّی وجود دارد که در صورت قرار نگرفتن حوزه علمیه در جایگاه اصلی خود، جامعه اسلامی در دراز مدت دچار خطر التقاط، و یا سکولاریسمی پنهان ولی عملی گردد. 

2. بیماری نظام تشخیص، جهت دهی و تشویق نخبگان در جامعه 

در یک جامعه، بهترین حالت این است که استعدادهای برتر آن به علومی بپردازند که ارتباط مستقیم با سعادت ابدی و حتّی دنیوی افراد آن دارد. برای فرآیند اسلامی شدن جامعه و علوم، نیاز به نیروهای ورزیده ای است که توانایی ورود به چالشهای عمیق فکری و نظری، درافتادن با نظامهای فکری بیگانه از فرهنگ اسلامی، نوآوری و ابتکار در عرصه دین پژوهی در عین حفظ تراث علمی اسلامی، و... را داشته باشند. متأسّفانه در اثر فضای حاکم بر أذهان عمومی جامعه که از نتایج شوم و میراث فکری-فرهنگی نظامهای استعماری و مادّی است، نظام توزیع استعدادها و حمایت از نخبگان در کشور ما بگونه ای شکل گرفته که بسیاری از افراد قوی و نخبه، جذب علوم ریاضی و یا تجربی می شوند که دامنه تأثیر کمتری دارند، و یا دستاوردهای فنّی، ارج و قرب و نام و نان بیشتری دارند! اما تا زمانی که استعدادهای برتر جامعه، صرف سامان بخشی به مباحث زیربنایی انسانی و فرهنگی-مثل علوم انسانی و اجتماعی و بویژه دانشهای دینی- نگردد، آن جامعه به تمدّنی شکوفا تبدیل نخواهد شد، هرچند در کوتاه مدّت فروغی گذرا داشته باشد. 

این مسأله تأثیر مستقیمی بر «جذب و گزینش» حوزه و ورود افراد مستعدّ، نخبه و شایسته طلبگی به حوزه نیز داشته است. لذا سامان بخشی این امر بخصوص در شرایط کنونی و نیازمندیهای کنونی جامعه و حوزه علمیه ضرورت مضاعفی می یابد، چرا که بلحاظ کمّی و مطابق آیه نفر و با مراجعه به کتب لغت می یابیم که حداقل هر صد نفر از افراد جامعه، نیاز به یک عالم و کارشناس دینی دارند، و این یعنی برای هفتاد ملیون جمعیّت ایران، حداقل نیاز به هفتصد هزار عالم دینی داریم، در حالیکه جمعیّت طلّاب و روحانیون کنونی، حداکثر صدهزار نفر می باشد! با دخالت معیارهای کیفی لازم، تعداد روحانیونی که بالفعل دارای شرایط خدمت باشند، تقلیل زیادی می یابد. دشواری آموزشها و پژوهشهای دینی و وظایف صنفی روحانیّت، و نیاز به مهارتها و روحیات و توانمندیهای ویژه و ظرافتهای خاصّ برای آنها نیز ضرورت ورود افراد نخبه و متعهّد به عرصه تحصیل علوم دینی را چند برابر می کند.
آیا با این حال، هدایت و جهت دهی ورود نخبگان و افراد مستعدّ و شایسته فراگیری علوم دینی به حوزه های علمیه، اگر واجبی عینی نباشد، حداقلّ یک واجب کفایی نیست؟ بدون تأمین نیروی انسانی مورد نیاز حوزه چگونه می توان انتظار دینی شدن جامعه را در همه شؤون آن داشت؟ اگر جامعه ای بخواهد دین را در همه شؤون علمی و عملی خود جاری و اجرا نماید، باید اهتمامی جدّی به علوم دینی داشته باشد، و علاوه بر آن سعی در تحت پوشش قرار دادن همه علوم در سیطره معارف وحیانی نماید. تحقّق این مهم، با وضعیّت کنونی توزیع استعدادها و نظام ارزشی رایج در تشویق و حمایت از نخبگان و اصولاً معیارهای نادرست تعیین نخبه گی، ناسازگار است. استمرار این وضعیّت، منجر به نوعی التقاط و سکولاریسم مرموز و پنهان در ساحتهای علمی و بالتبع اجتماعی و فرهنگی جامعه خواهد شد.
امید است مسؤولین حوزه، جامعه نخبگانی کشور و بویژه مسؤولان اجرایی و ترویجی، در سایه هدایتها و ارشادهای مقام معظم رهبری به این دو امر مهمّ توجّه جدّی تری نموده و با اتّخاذ تدابیر و راهکارهای مناسب از تضییع هرچه بیشتر فرصتهای طلایی پیش آمده جهت برداشتن گامهایی سریع به سوی تمدّنی اسلامی (و منتظر)، جلوگیری نمایند. 

برگرفته از نشریه خط 

نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
بسیاری از نقشهایی که در این مطلب ذکر شد را ما در روحانیت به صورت عملی مشاهده نمی کنیم
Iran, Islamic Republic of
حوزه اینقدر مسئولیت داشت و ما نمی دانستیم پس به واقع تا به حال کم کاری کرده است.؟!!
Iran, Islamic Republic of
روحانیت بیشتر از همه چیز باید به روز باشد تا بتواند جوانها را به خود جلب کند
Iran, Islamic Republic of
روحانیت نباید به مردم این اجازه را دهد که به آنها بی اعتماد شود. روحانیت سرمایه نظام است نباید به راحتی از دست برود
Iran, Islamic Republic of
مهمترین وظیفه روحانیت فرهنگ سازی و اداره صحیح فرهنگ در جامعه است که متاسفانه تا به امروز در اعمال آن با نقاط ضعفی روبروست
Iran, Islamic Republic of
روحانیت باید خیلی بدنه خود را قوی کند. دشمن روحانیت را نشانه گرفته است
Iran, Islamic Republic of
با توجه به ابزارهای بسیار قدرتمندی که در اختیار مهاجمین فرهنگی است از حوزه نمی توان انتظار زیادی داشت مثلا مهاجمین فرهنگی کارکرد صدها منبر بسیار قوی حوزوی را در فضای بسته و ناهمگون فرهنگی ایران با یک فیلم جذاب می توانند از بین ببرند
Iran, Islamic Republic of
كاملا بديهي است كه حوزه با اين تشكيلات عريض و طويل دچار يك كم كاري و قصور تاريخي است. فقط كافي است به انتقاداتي كه امام خميني (ره) و شهيد مطهري (ره) از روحانيون كرده اند رجوع كنيد تا اين امر براي شما مسجل شود. اگر در جامعه اي فقط 100 روحاني آگاه، بصير، زمان آگاه و فاضل وجود داشت اسلام دنيا را تا كنون فتح كرده بود. روحاني امام خميني(ره) بود كه يك تنه عليه يك دنيا ايستاد و غيرممكن را با اراده ي الهي اش ممكن ساخت
Iran, Islamic Republic of
جامعه روحانیت هیچگاه نباید از صحنه امر به معروف و نهی از منکر خود را دور کند و باید در کنار مردم و همراه مردم باشند و رسالت اصلی خود را بنحو مطلوب انجام دهند و خستگی به خود راه ندهند و احساس نکنند که وظیفه آنها به پایان رسیده است و دیگر وظیفه ای ندارند منظور از در صحنه بودن نیز ریاست و مدیریت و تجارت نیست بلکه وظیفه اصلیشان که همان تبلیغ دین رسول الله (ص) و قرآن ، امر به معروف و نهی از منکر است می باشد