جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۰

جنبش دانشجويي از اين پس

محمد صادق شهبازی
شنبه ۲۱ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۲۰:۳۶
کد مطلب: 82307
جنبش دانشجويي از اين پس
این یادداشت چندی پیش برای یکی از نشریات دانشجویی دانشگاه تهران نگاشته شده بود:

1- جنبش دانشجويي مثل دانشگاه برون زا شكل گرفت . موج ماركسيتسي دهه 30 و 40 و التقاطي چپ دهه 40 و ابتداي دهه50 و ليبرال دهه 70 نمودهاي عيني آن هستند. تنها موج اسلام گراي انتهاي دهه 50 و ابتداي دهه 60 بود كه هم درون زا بود، يعني بر ساس مقتضيات جامعه ايران شكل گرفته بود،‌هم مطالبات مردم ايران را نمايندگي مي كرد، هم پايبند به ارزش هاي مردم ايران بود، و اسلام به عنوان گفتمان غالب جريان دانشجويي پذيرفته شده بود وابستگي خارجي نداشت. رهبري واحد مبتني بر منبع نشر همان گفتمان داشت(امام) و به صورت خودجوش اقدام مي كرد. و به شدت با اقشار مختلف به جز اقشار مرفه جامعه و جريان هاي التقاطي وابستگي و بده بستان معرفتي و فكري و عملي داشت. و به ويژه با اقشار محروم و فرودست جامعه مرتبط بود.

2- عوض شدن طبقه دانشجويان به خاطر ساختار پولي ورود به دانشگاه ها (مدارس غير انتفاعي و كلاس هاي كنكور ، پولي شدن دانشگاه و افزايش دوره هاي پولي و خصوصي نسبت به دوره هاي روزانه) نداشتن آرمان به خاطر«رشد فرديت و روزمرگي(به تبع توسعه نامتوازن)، بي اطلاعي از منظومه آرمان هاي انقلاب و عدم درك اوليت ها ميان اين آرمان ها(به تبع دوري از مردم و نظام ارزشي خويش)، سياست زدگي و پياده نظامي جنبش دانشجويي براي احزاب، گروه ها و شخصيت ها(به تبع تجربه هاي تلخ دهه 70)، سكوي پرتاب شدن بعضي تشكل هاي دانشجويي و به تبع آن از بين رفتن اخلاص و خلوص و اصالت اين حركت ها به ويژه با سيطره گفتمان معطوف به قدرت ، ياس در نتيجه«عدم درك درست جايگاه خود و نتيجتا نااميدي به خاطر عدم دستيابي به بعضي خواسته ها و خواسته هاي نامعقول بعضي دوره ها، فضاي انتقادي صرف و ورود به چرخه بسته نقد برون گفتماني، تخليه هيجانات سنين جواني با موسيقي هاي راك و پاپ براي غير مذهبي ها و عزاداري هاي هيجاني صفيانه براي مذهبي ها، رشد جريان هاي فكري آلترناتيو انقلاب اسلامي نظير غرب گرايي، سنت گرايي انجمن حجتيه ، عدم ارتباط سيستماتيك فعالين دانشجوي با مردم و اقشار فرودست جامعه و مطالبات و نيازهاي ان ها و... همه و همه شرايط ركود دانشگاه ها را رقم زد، كه با انتحار بعضي از جريان ها و عقده سيري ناپذير تكرار مي 1968 و فرانسوي زدگي و تاييد و تكذيب هاي كاذب و براي بعضي از جريان ها تداوم يافت.

3- امروز بعد از 6 دهه تكاپوي جنبش دانشجويي فرصت مناسبي براي بازخواني و تعويض شرايط مهيا شده است. ما بايد يك بار براي هميشه يك تصميم جدي بگيريم، اشرافيت معرفتي و گنده گويي ها و نسخه پيچي هاي نامطابق با جامعه قرار است كنار گذاشته بشود، يا اين دواليسم معرفتي ساختاري دانشگاه با جامعه و مردم قرار است ادامه داشته باشد؟جنبش دانشجويي از مدل فرانسوي زنده باد مرده باد ، حاضر است خارج شود يا نه؟‌ ويرانگري و چپ گرايي در كنش سياسي و اجتماعي جاي خود را به همراهي با جامعه و مردم خواهد داد يا ماكزيمم به صورت صنفي و به دنبال مطالبات انتكتول ها و قشر تحصيل كرده طبقه متوسط جديد خواهد بود؟ اصلا جنبش دانشجويي قرار است جنبش اجتماعي بماند يا معطوف به قدرت و سياست زده و به مثابه ي پيرامون در برابر سياست فراز و فرودهاي آن مشخص خواهد شد يا به مثابه يك جريان اجتماعي عمل خواهد كرد و پياده نظامي جريان ها و احزاب سياسي و اعتراض و تشويق در موارد نياز آن ها را ادامه خواهد داد؟ دال برتر گفتمان جنبش دانشجويي چيست و استكبارستيزي، عدالتخواهي، استقلال خواهي در كجاي اين منظومه قرار مي گيرد؟ نگاه ما به اولويت در پي گيري اهداف چيست و در چه چارچوب معرفتي آن را پي گيري مي كنيم؟

4- با پاسخ دادن اين سوالات حسات و كليدي خيلي از خط و مرزها و دعواها فروكش مي كند و اولويت هاي كاري، مدل برخورد با جامعه، حاكميت و دولت هاي خارجي مشخص خواهد شد. پاسخ اين پرسش ها پيچيده نيست، البته اگر نخواهيم با روزمرگي و سطحي گرايي روند غلط اكثر اين 6 دهه با آن برخورد كرد. چنان كه جنبش دانشجويي در يك برحه توانسته پاسخ اين مسائل را حل كند و بعد از رهبري انقلاب به عنوان موثرترين نيروي اجتماعي بخش عمده اي از تاريخ ما را تحت تاثير خويش قرار داد.


محمد صادق شهبازی
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *