مطالعات نشان میدهد طی برنامههای توسعهی اقتصادی قبل از انقلاب اسلامی، ساختار اقتصادی کشور از یک الگوی اقتصاد غربی برمبنای مدلهای جان مینارد کینز پیروی میکرده است. از آنجایی که اساس الگوی کینز از طرف تقاضا و مصرف پیریزی شده است، تمامی متغیرهای کلان اقتصادی کشورمان نیز بهشدت به درآمدهای نفتی و مصرف کالاها و خدمات مصرفی حاصل از خرید درآمدهای نفت وابسته شده است.
۷۸-۱۳۷۴ در نظر گرفته شده بود که در این دوره نیز مجدداً بخش کشاورزی محور توسعه اقتصادی قرار داده شد. در انتهای این برنامه باز هم قادر نبودیم نیازهای غذایی کشور را تأمین کنیم؛ در حدی که کشور به بزرگترین واردکنندهی گندم در جهان تبدیل شده بود.
یکی از ویروسهای درآمدهای نفتی و یا نفرین درآمدهای نفتی مبتلا کردن کشور فروشندهی نفت به بیماری خانمانبرانداز هلندی است که اگر کشوری به این ویروس آلوده شود، به مالیخولیای مصرف کالاهای خارجی مبتلا میگردد.
مدون و قابل تدریس تدوین گردیده است که قادر به بیان مطالب در مقابل اقتصاد غربی در سر کلاسهای درسی دانشگاهی باشیم؟
ناکارآمدی پرداخت یارانهها برای مدت ۳۵ سال اقتصاد کشور را فلج کرده و توانایی مخارج دولت را از مسیر اصلی توسعه منحرف کرده است.
و اجتماعی کشورهای دیگر گرداند.
دولتهای همسایه چگونه قادرند با قیمت بالای سوخت و انرژی اعتماد مردم را به خود جلب کنند. در عین حال، گرانترین قیمت انرژی متعلق به کشور نروژ است و قویترین اعتماد عمومی نیز در این کشور حاکم است.
و مواد خام بیشتری بفروش برسانیم، از رشد اقتصادی واقعی کمتری برخوردار میشویم. با مبتلا شدن اقتصاد یک کشور به بیماری هلندی، پیشرفتهای صنعتی از کار میافتد و واردات کالاهای تحملی مصرفی گسترش مییابد، کیفیت و بهرهوری نهادهها به شدت کاهش مییابد؛ دولت نیز از مسئولیتپذیری سر باز میزند، زیرا درآمدهای نفتی قدرت دولت را افزایش میدهد. بخش خدمات غیرکارا افزایش مییابد، شغلهای ناکارآمد ایجاد میشود و پرداخت یارانههای غیرکارآمد گسترش مییابد. منابع طبیعی ارزان باعث میشود که نخبگان سیاسی و اقتصادی از بهبود تکنولوژی و بهبود نهادهها استقبال نکنند، زیرا بهبود نهادهها و بهبود تکنولوژی، قدرت دولتهای نفتی را تضعیف میکند. حتی کارآفرینان نیز تشویق میشوند که از رانت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برخوردار شوند. بخش خصوصی نیز تمایل چندانی در سرمایهگذاری بخش تولیدی از خود نشان نمیدهد. ارزانفروشی منابع طبیعی باعث ناپایداری سیاسی (باج دادنهای سیاسی) میگردد و افراد تلاش میکنند که سهم بیشتری از این رانت بادآورده داشته باشند. ارزش پول ملی کاهش مییابد، رابطهی مبادله به زیان کشورهای صادرکنندهی نفت خام تمام میشود و تراز پرداختهای واقعی منفی میگردد و در نهایت ناپایداری سیاسی بر اقتصاد حاکم خواهد شد.
ویروس نابودی اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی، طاعون مصرفگرایی و مادیگری است.
نفس خویش تسلط داشته باشیم.