بعد از طلاق ایشان بلادرنگ از من خواستگاری كردند. من كه شكسته شده بودم خیلی ناراحت شدم و جواب رد دادم. اصرار و پافشاری و ابراز علاقه از جانب ایشان همچنان ادامه داشت. این ابراز علاقه و توجه به حدی رسید كه همكاران متوجه توجه بیش از حد ایشان به اینجانب شدند. شرایط موجود در جو اداره، من را آزار میداد. وقتی به ایشان انتقال دادم، ایشان پیشنهاد دادند كه بهتر است روی پیشنهاد من جدی فكر كنی تا مشكلات دیگر پیش نیاید. میگفتند اصلاً با همه مطرح میكنم كه به تو علاقه دارم و قصد دارم با تو ازدواج كنم!
خودشان نوشته شده بود. من فكر میكردم آنها همه در رابطه با كار میباشد. بعدها متوجه شدم شعرها هیچ ارتباطی با كار ندارند. زیرا پس از مدتی ایشان با حالت زیركانه و مظلومانهای به من گفتند كه از روز اول كه شما را دیدم، دیگر دلم مال خودم نیست و به شما علاقمند و شیفته شدهام و تحت تأثیر متانت و نجابت شما قرار گرفتهام. من جا خوردم. هرگز چنین چیزی را تصور نمیكردم.
در آن جلسه ضمن اعتراف و اقرار به صحت نكاح دائم و تأیید امضائات خود اعلام نمود من حاضرم با ایشان به طور مسالمت آمیز صلح نمایم و پیشنهاد پرداخت مبلغ 50 میلیون تومان به صورت نقدی و غیر نقدی (خرید منزل مسكونی و ایجاد شرایط مناسب و پرداخت هزینههای تحصیل تا مقطع دكتری در خارج از كشور) را نمودند.
هستی. شعرها همچنان در فضای بسیار عاشقانه و به قول خودمان آسمانی ادامه داشت و تعدادش به 200 غزل رسیده بود. همه در وصف من یا مخاطب به من بود. در مقابل علاقه و عشق زیاد او نسبت به من، و چشماندازی از زندگی عالی مشتركی كه برایم ترسیم كرده بود و در شرایطی كه ایشان را فردی مومن و مورد تأیید نظام میدیدم، تردیدی در گفتههایش نداشتم. این خصوصیات باعث باور و اعتمادم نسبت به او شده بود.
او قسم خورد و به پدرم قول داد و گفت رضایت ... (همسر اول مهاجرانی) را میگیرم او در جریان تصمیم ازدواج من است و كمی زمان لازم دارم. من هرگز بدون ... نمیتوانم زندگی كنم. زندگی بدون ... برایم مفهوم ندارد و دلیلش به تصمیم مجدد بر این ازدواج را علاقه زیاد دانست به من و دیگر اینكه گفت من با ...(همسر اول) زیست میكردم ولی با ... معنای زندگی را میفهمم و زندگی میكنم.
برای ثبت را انجام دهد تا در اسرع وقت ثبت شود. ولی 2 روز بعد از عقد ایشان از ثبت عقد منصرف شدند. شخصاً با عاقد تماس گرفتند و خواستند هیچ اقدام دیگری تا اطلاع بعدی ایشان انجام ندهند.
ایشان بعد از رد جدی من نسبت به این پیشنهاد ننگین و ناراحتیم در قبال آن گفتند من ترا دوست دارم و میخواهم با تو زندگی كنم. شرایط را هموار خواهم كرد و در اسرع وقت (تا آخر همان هفته 29/10) اقدام به ثبت واقعه ازدواج خواهم كرد.
و 10 میلیون تومان برای خانم ...) صادر شد و آنها پذیرفتند توسط بازپرس محترم شعبه ... سریعاً عاقد احضار شد و عاقد در محضر بازپرس مشروحاً در اظهارات خود صراحتاً ضمن تأكید اجرای صیغه شرعی عقد دائم فیمابین دكتر سیدعطاءالله مهاجرانی و اینجانب و همچنین تنظیم گواهی نكاحیه با رضایت كامل طرفین امضائات آقای مهاجرانی را نیز تأیید نمودند. صحت امضاء دكتر مهاجرانی در عقد نامه توسط كارشناس منتخب بازپرس اعلام شد (گزارش كارشناس امضاء ضمیمه میباشد) نظریه كارشناس در تاریخ 22/10/82 به آقای مهاجرانی ابلاغ گردید. ایشان پس از دریافت نظریه كارشناسی، مجدداً در خواست تشكیل جلسه بدون حضور وكلای اینجانب در حضور دادستان محترم به من را نمودند.