جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۰

کمترین و بیشترین حد تشکر چیست

جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۰۷:۴۵
کد مطلب: 301868
آیت‌الله مکارم شیرازی می‌گوید: کمترین حدّ تشکر آن است که برخوردها، پرمحبت و صمیمى بوده و از هرگونه آزار و رنجش به دور باشد و عالى‌‏ترین تشکر آن است که در برابر خوبى افراد، چندین برابر خوبى کنیم.
به گزارش جهان، یکی از مسائلی که در همه ماه‌ها و به خصوص در ماه مبارک رمضان اهمیت ویژه‌ای دارد مساله اخلاق، خودسازی و تهذیب نفس است. به همین منظور، بر آن شدیم تا در ایام ماه مبارک رمضان که بهار اخلاق و تهذیب است، خلاصه بیانات اخلاقی حضرت آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی را به صورت موضوعی (مانند: تقوا، فقر و غنا، دروغ و خیانت، غیبت، زهد، صله رحم، حیا، عفت، گوشه گیری، عفو و گذشت و ...) تقدیم مخاطبان گرامی کنیم.‏
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
قال رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله: «مَنْ تَقَدَّمَتْ الَیْهِ یَدٌ، کانَ عَلیهِ مِنَ الحَقِّ أن یُکافِى‏ءَ، فانْ لَم یفعَلْ فالثّناءُ، فإنْ لَمْ یَفْعَلْ فَقَدْ کَفَرَ النِّعْمَةَ»
 
به طور اجمال از آیات و روایات چنین به دست مى‌‏آید که اسلام بر پایه حق‌‏شناسى است. اگر کسى خدمتى به شما کرد، آن را از یاد نبرید و این خدمت را روزى جبران کنید.
 
گاه انسان نمى‌‏تواند جبران کند، یا به خاطر اینکه توانایى او کم است و یا خدمتى که به او شده به قدرى زیاد است که قابل جبران نیست؛ در این صورت حدّاقل باید با زبانش تشکّر کند در غیر این صورت کفران نعمت کرده و مستحق زوال نعمت است.
 
کسانى که به ما خدمت مى‏‌کنند بسیارند؛ پدر، مادر، استاد، همسایگان، علما، شهدا و ...، و ما مدیون خدمات زیادى هستیم و عوامل زیادى دست به دست هم داده‏‌اند تا ما بتوانیم از آسایش برخوردار و از علم و دانش بهره‌‏مند شویم و نمى‌‏توانیم همه آنها را جبران کنیم، بنابراین لااقل باید قدرشناسى کنیم.
 
قرآن کریم مى‌‏‌فرماید: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِیدٌ»؛ اگر شکرگزارى کنید (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى کنید مجازاتم شدید است».
 
شکر نعمت، نعمتت افزون کند / کفر، نعمت از کفت بیرون کند
 
مطابق آیه نه تنها نعمت از او گرفته مى‌‏شود بلکه عذاب الهى جانشین نعمت مى‏‌شود.
 
این درباره نعمت‌هایى که از ناحیه انسان‌ها به هم مى‌‏رسد نیز صادق است که اگر بتوانیم جبران کنیم و اگر نتوانیم با زبان شکرش را انجام مى‌‏دهیم، امّا درباره نعمت الهى که سرتاپاى ما را فرا گرفته چگونه مى‌‏‌توانیم شکر کنیم؟!
 
نعمت وجود، عقل، سلامت، هدایت، ایمان، ولایت و ... حتّى اگر شکر بگوییم خود شکر هم نعمت است.
 
در عبارت امام سجاد علیه‌السلام آمده است: «فَکَیْفَ لى بِتَحْصیلِ الشُّکْرِ و شُکْرى ایّاکَ یَفْتَقِرُ إلى شُکْرٍ، فَکُلَّما قُلْتُ لَکَ الحَمْدُ وَجَبَ عَلَىَّ لِذلکَ انْ اقولَ لَکَ الحمدُ؛ چگونه مى‏‌توانم حقّ شکر تو را بجاى آورم، در حالى که همین شکر من نیاز به شکرى دارد، و هر زمان که مى‌‏گویم تو را سپاس بر من لازم است که به خاطر همین توفیق شکرگزارى بگویم تو را سپاس».
 
به همین جهت بزرگان مى‏‌گویند که شکر نعمت خدا فقط یک راه دارد و آن اظهار عجز و ناتوانى از شکر نعمت‌هاى اوست، همان‏‌گونه که در حدیثى از امام صادق علیه‌السلام مى‌‏خوانیم که مى‌‏فرماید:
 
«خداوند به موسى علیه‌السلام وحى فرستاد که حقّ شکر مرا ادا کن، عرض کرد: 
پروردگارا چگونه حقّ شکر تو را ادا کنم، در حالى که هر زمان شکر تو را بجا آورم، این موفقیّت خود نعمت تازه‏‌اى براى من خواهد بود، خداوند فرمود: اى موسى الآن حقّ شکر مرا ادا کردى، چون مى‌‏دانى حقّ این توفیق از ناحیه من است».
 
بنده همان به که ز تقصیر خویش / عذر به درگاه خدا آورد
 
ورنه سزاوار خداوندیش / کس نتواند که بجا آورد
 
ما نعمت‌هاى زیادى داریم که هر کدام از آنها با دنیا برابرى مى‏‌کند، مثلا اگر چشم یا عقل ما را بگیرند و تمام دنیا را بدهند، راضى نیستیم.
 
اگر این نعمت‌‌هاى بزرگ خدا را صحیح در مسیرش مصرف کنیم، شکر عملى اوست، و اگر وسیله‌‌‏‌اى شد براى طغیان، خودپرستى، غرور، غفلت، بیگانگى و دورى از خدا این عین ناسپاسى است.
 
حق همى گوید چه آوردى مرا / اندرین مهلت که دادم من تو را
 
پنج حس را در کجا پالوده‏‌اى / گوهر دیده کجا فرسوده‏‌اى‏
 
امام صادق علیه‌السلام فرمود: «کمترین شکر این است که نعمت را از خدا بدانى، بى آنکه قلب تو مشغول به آن نعمت شود، و خدا را فراموش نکنى، و همچنین راضى بودن به نعمت او و اینکه نعمت خدا را وسیله عصیان او قرار ندهى، و دستورات او را با استفاده از نعمت‌هایش زیر پا نگذارى».
 
و نیز فرمود: «شُکْرُ النِّعْمَةِ اجتِنابِ المَحَارِم؛ شکر نعمت آن است که از گناهان پرهیز شود».
 
روایاتى درباره شکر نعمت

 
1. امام على علیه‌السلام در یکى از حکمت‌هاى خود مى‏‌فرماید: «اذا وَصَلَتْ الَیْکُم أَطْرافُ‏ النِّعَمِ فَلا تُنَفِّروا أَقْصاها بِقِلَّةِ الشُّکْرِ»
 
هنگامى که مقدّمات نعمت‌هاى خداوند به شما مى‌‏رسد سعى کنید با شکرگزارى، بقیّه را به سوى خود جلب کنید، نه آنکه با شکرگزارى کم، آن را از خود برانید.
 
2. تنها شکر و سپاسگزارى از خداوند در برابر نعمت‌ها کافى نیست، بلکه باید از کسانى که وسیله آن موهبت بوده‏‌اند نیز تشکّر نماییم و حقّ زحمات آنها را از این طریق ادا کنیم، و آنها را از این راه به خدمات بیشتر تشویق نماییم.
 
در حدیثى از امام سجّاد علیه‌السلام مى‌‏خوانیم که مى‌‏فرماید: روز قیامت خداوند به بعضى از بندگانش مى‏‌فرماید: آیا فلان شخص را شکرگزارى کردى؟ عرض مى‌‏کند: پروردگارا من شکر تو را بجا آوردم. مى‌‏فرماید: چون شکر او را بجا نیاوردى شکر مرا هم ادا نکردى.
 
سپس امام فرمود: «أَشْکُرُکُمْ للَّهِ أَشْکَرُکُمْ لِلنّاسِ» شکر گزارترین شما براى خدا آنها هستند که از همه بیشتر شکر مردم را بجاى آورند.
 
کمترین حدّ تشکّر آن است که برخوردها، پرمحبّت و صمیمى بوده و از هرگونه آزار و رنجش به دور باشد و عالى‌‏ترین تشکّر آن است که در برابر خوبى افراد، چندین برابر خوبى کرده و خوبى آنها را در ظاهر و باطن، و زبان و عمل به بهترین وجه جبران نماییم.
 
رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‌‌‏فرماید: «مَنْ لَمْ یَشْکُرِ النّاسَ لَمْ یَشْکُرِاللَّهَ» کسى که از انسان‌‌ها تشکّر نکند از خدا تشکّر نکرده است.
 
امام رضا علیه‌‌السلام مى‌‌‌‏فرماید: «مَنْ لَمْ یَشْکُرْ والِدَیْهِ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ» کسى که از پدر و مادرش تشکر نکند، شاکر خداوند هم نبوده است.
 
دو مورد از قدردانی پیامبر اکرم (ص)

 
در زندگى پیامبراکرم صلى الله علیه و آله و امامان علیهم‌‌السلام موارد متعدّدى دیده مى‌‏شود که از افراد نیکوکار قدردانى و تشکّر مى‌‏کردند. به عنوان نمونه:
 
الف) پیامبراکرم صلى الله علیه و آله به پاس خدمات حضرت خدیجه علیهاالسلام همواره از او یاد مى‌‏‌کرد و از خدمت‌‌هاى او قدردانى و تشکّر مى‌‏‌نمود و بر او درود مى‌‌‏‌فرستاد و از درگاه خدا براى او طلب آمرزش مى‌‌‌‏نمود و مى‌‌‏‌فرمود: خدیجه وقتى به من پیوست که همه از من دور مى‌‌‏‌شدند. او در راه اسلام، هرگز مرا تنها نگذاشت و همواره از من حمایت نمود. خدا او را رحمت کند که بانوى پربرکتى بود و من از او داراى شش فرزند شدم.
 
ب) در دوران شیرخوارگى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله چند روز کنیز آزاد شده ابولهب به نام ثُوَیْبه و مدّتى هم حلیمه سعدیّه به او شیر دادند و از او سرپرستى کردند.
 
سال‌ها از این ماجرا گذشت. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به خاطر محبّت‌هاى ثُوَیْبه در دوران شیرخوارگى، به او احترام مى‏‌گذارد؛ حتّى در مدینه براى او که در مکّه مى‌‏زیست لباس و هدیه‏‌هاى فراوانى مى‌‏فرستاد. ثویبه در سال هفتم هجرت از دنیا رفت.
 
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از وفات او غمگین شد، از خویشان او جویا شد تا به آنها محبّت کند و به این ترتیب از زحمات گذشته او سپاسگزارى نماید.
 
هنگامى که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در 25 سالگى در مکّه با حضرت خدیجه علیهاالسلام ازدواج کرد، یک سال بر اثر خشکسالى، قحطى شد و حلیمه سعدیّه به علت تهیدستى به مکّه آمد تا معاش زندگى خود را تأمین نماید.
 
نزد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آمد و شرح حال خود را بیان نمود. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله چهل گوسفند و شتر به حلیمه داد و به پاس خدمات گذشته او، احترام شایانى به او نمود.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *