چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ - 29 May 2024
 
۵
۸
سیری در زمینه های سیاسی بازگشت امام به کشور؛

ان شاءاللّه‏ به زودی به شما می ‏پیوندم تا در خدمت شما باشم/ گزارش سفارت آمریکا: ایران در انتظار [امام] خمینی است

جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۴۵
کد مطلب: 340874
به دنبال گسترش قیام مردمی و اعلام حمایت قاطبه ی آنان از برپایی جمهوری اسلامی، امام قدس سره در پیامی عزم خود را مبنی بر بازگشت به ایران اعلام داشتند.
ان شاءاللّه‏ به زودی به شما می ‏پیوندم تا در خدمت شما باشم/ گزارش سفارت آمریکا: ایران در انتظار [امام] خمینی است
گروه سیاسی جهان نيوز: آن هنگام كه كلنل شفر وابسته نظامی آمریكا در تهران در پایان روز ۲۲ بهمن‌ماه با مخابره گزارش خود به واشنگتن با كوهی از غم اعلام كرد: "ارتش تسلیم شد. آیت‌الله خمینی پیروز شد. نظم موجود فرو ریخت. (۱) ، سران آمریكا و اسرائیل تصور نمی نمودند كه این زلزله سیاسی در عمق اقیانوس مستعمرات خود، سونامی را در بطن دارد كه جهان اسلام و حتی back yardایالات متحده در آمریكای جنوبی را آنچنان به خروش در خواهد آورد. خروشی كه سه دهه پس از آن، این چنین در مهد تفرعن، در ظرف چند روز معادلاتشان را به سخره گرفته و به ناچار و به درستی جوانان مصری را «فرزندان خمینی» بخوانند. اما آمریكا هرچند دیر ، دریافته است كه هنوز آفتاب دولت خمینی ندمیده و این هنوز از نتایج سحر است. آنجا كه نیكلاس ولیوتس (Nicholas Veliotes) سفیر سابق آمریكا در قاهره، مضطربانه و مایوسانه اعلام می نماید: در صورت بدتر شدن اوضاع در مصر، دولت آمریكا برای هرگونه همكاری با هر نظام جدیدی در این كشور آمادگی دارد اما این مشروط به ایجاد یك رژیم لائیك است. دولت آمریكا با ایجاد جمهوری اسلامی در مصر مطابق آنچه كه در ایران است، مخالفت خواهد كرد.

اما حتی پیش بینی این نتایج سحر نیز چیزی را برای آنان تغییر نمی داد. چه آنكه از دست دادن مهره ای وابسته در قلب خاورمیانه كه به مدال بدلی «ژاندارمی» دل خوش بود نیز كم فاجعه ای به شمار نمی رفت. از همین روی بود كه ایالات متحده در سالهای نهضت اسلامی مردم ایران و بویژه در یك سال پایانی آن (۵۷-۵۶ ش) تمام گزینه های ممكن برای سركوب را اعم از تخریب وجهه امام خمینی (ره)، آزادی نسبی، وعده های فریبنده، مشت آهنین و كشتار ، مطرح نمودن ملیون مذهبی و لائیك به عنوان آلترناتیو رژیم و ... را بر روی میز قرار داده و یك به یك مورد آزمون قرار دادند. اما نتیجه امر برای رژیم و آمریكا نومید كننده بود.

به شهادت رساندن سید مصطفی و مقاله توهین آمیز به ساحت امام محبوبیت هرچه بیشتر ایشان را به همراه داشت. وعده های پوچ شریف امامی در تكریم انسانیت به كشتار ۱۷ شهریور انجامید! كشتار ۱۷ شهریور به برافروخته شدن بیشتر نهضت منجر گشت. چرخش از وعده های لیبرالی به سمت حكومت یك نظامی به نام ازهاری و چنگ و دندان نشان دادن به مردم مقدمه تظاهرات میلیونی در تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ شد!

فرار شاه نیز كه در بدو امر آنچنان امیدوار به آرام شدن اوضاع به دست بختیار بود كه در كشورهای نسبتا نزدیك به ایران سكنی گزید، نه تنها آنان را سودی نبخشید كه زمینه ساز جشن پیروزی مردم گشت و تمام این وقایع، بستر ساز تاریخی ترین روز نهضت اسلامی شد. روزی كه با پای گزاردن امام خمینی (ره(به ایران، آخرین رویاهای بازگشت روزهای شیرین آمریكا و رژیم را درهم آشفت.

این نوشتار فارغ از بازخوانی مجدد حوادث شیرین روز بازگشت، تلاش دارد سیر تحولات سیاسی منجر به بازگشت امام خمینی (ره) در دوازدهم بهمن ماه ۱۳۵۷را به بحث بنشیند و در این قصد، كنش گروه ها، افراد و دولت های كنش گر را در قبال تصمیم امام به بازگشت ، محور بحث خواهد داشت.

اول : اعلام خبر تصمیم به بازگشت

مروری بر مواضع و سخنان بنیان گذار انقلاب اسلامی گواه آن است كه در نظر ایشان پس از خروج شاه گویی انقلاب به پیروزی نهایی رسیده و كار رژیم یكسره شده است. ایشان بدون عنایت به رجزخوانی های بختیار، ضمن دعوت مردم به ادامه تظاهرات و نظامیان به گسست از رژیم، با قلبی مطمئن از حتمی الوقوع بودن مرگ رژیم می گفتند.(۲)

در این كشاكش، بار دیگر نقش تاسی به مكتب عاشورا در انقلاب اسلامی نمود یافته و در آستانه اربعین حسینی امام خمینی (ره) مردم را به تظاهرات سراسری در این روز دعوت نموده و این دعوت به نیكوترین وجه، با لبیك مردم مواجه شد؛

«امسال اربعین امام امت در خلال اربعین های پیروان شیعیان آن بزرگ مرد اسلام واقع شده، و گویی خون شهیدان ما امتداد خون ‏پاك شهیدان كربلاست، و اربعین اخیر برادران ما بازتاب اربعین آن دلاوران می‌باشد؛ خون طاهر آنان به حكومت ‏طاغوتی یزید خاتمه داد، و خون پاك اینان سلطنت طاغوتی را به هم پیچید. اربعین امسال استثنایی و نمونه است؛ ‏راهپیمایی و تظاهرات پرشور در اربعین وظیفه شرعی و ملی است... ملت بزرگ در سراسر ایران با راهپیمایی و تظاهرات خود این نظام را دفن می‌كند، و مخالفت خود را با ‏‏«شورای سلطنت» غیرقانونی اعلام می‌نماید، و پشتیبانی خود را برای چندمین بار از جمهوری اسلامی اعلام ‏می‌كند.»‏ (۳)

مردم در ۲۹ دی ۱۳۵۷ در سراسر كشور علیه حكومت ‏پهلوی تظاهرات كردند. میلیونها ایرانی در این روز ضمن عزاداری، ‏خواهان بازگشت فوری امام خمینی به وطن شدند و در شعارهایشان شورای سلطنت و دولت شاپور بختیار ‏را محكوم كردند و ضمن نفی حكومت پهلوی خواستار برقراری جمهوری اسلامی شدند.(۴) همان گونه كه تظاهرات عاشورا موجبات یأس شاه را فراهم آورده بود، تظاهرات اربعین حسینی نیز جوابی قاطع به ادعاهای بختیار در برخورداری از حمایت مردمی بود. به دنبال گسترش قیام مردمی و اعلام حمایت قاطبه ی آنان از برپایی جمهوری اسلامی، امام قدس سره در پیامی عزم خود را مبنی بر بازگشت به ایران اعلام داشتند.

«بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

سلام بی‏ پایان و درود بی‏ حد به عموم اهالی غیور ایران؛ ملت شریف و شجاعی كه با وحدت كلمه، خواستِ خود را كه برچیده شدن نظام شاهنشاهی و استقرار حكومت جمهوری اسلامی است، در اربعین امام امت ـ سلام اللّه‏ علیه ـ برای چندمین بار اعلام نمود. نهضت مقدس اسلامی شما گرچه با خون پاك شهیدان و مصیبتهای جانگداز توأم بود لكن آزادیخواهی و استقلال طلبی شما در جبین تاریخ ثبت شد. دشمن اساسی خود و كشور خود را از صحنه بیرون راندید، و بزرگترین خائن و جانی كشور را در گورستان تاریخ دفن نمودید. شما با قیام و استقامت خود به ملتهای مستضعف ثابت كردید كه اسلحه ‏های مدرن و قدرتهای شیطانی نمی‏توانند در مقابل خواست ملتی كه برای دفاع از عقیده و حق خود دلاورانه بپا خاسته است دوام داشته باشند؛ و نیز ثابت كردید كه قدرت ملتی آگاه، بر تمامی سلاحهای ابرقدرتها پیروز است.

شاه رفت و رژیم شاهنشاهی فرو ریخت. دزدان بیت‏المال سرمایه‏ ها را خارج كردند و یكی پس از دیگری گریختند. ملت شجاع در اولین فرصت به حساب آنان خواهد رسید. اینان رفتند و آشفتگیها و خرابیهای بسیاری را بر جای گذاشتند كه با خواست خدا و همت ملت باید ترمیم شود؛ گر چه سالها طول خواهد كشید. اینجانب با تقدیم تشكرات صمیمانه به ملت عزیز تذكراتی را لازم می‏ دانم:

۱ ـ اینجانب ان شاءاللّه‏ تعالی بزودی به شما می ‏پیوندم تا در خدمت شما باشم و با همت شجاعانۀ شما به رفع مشكلات كوشا بوده و با هم‏صدا و هم‏قدم شدن همۀ اقشار ملت بر فسادها غلبه كنیم. دوستان عزیزم! خود را برای خدمت به اسلام و ملت محروم مهیا كنید. كمر به خدمت بندگان خدا كه خدمت به خداست ببندید. من با توفیق خداوند تعالی پس از چند روزی در خدمت شما خواهم بود و در پشت سر شما به سربازی خود ادامه خواهم داد.

۲ ـ به نمایندگان محمدرضا پهلوی كه مجلسیْن را غصباً اشغال كرده ‏اند اخطار كنید كه خانۀ ملت را خالی كنند تا نمایندگان مردم پس از پنجاه سال كه ملت از حق خود محروم بود، به خانۀ خود بیایند. و ان شاءاللّه‏ همه خواهید دید كه انتخابات آزاد و مجلس سالم یعنی چه. من به آنان اخطار می‏كنم كه در صورت ورود مجدد به مجلس مسئول هر گونه پیشامدی خود آنان هستند.

۳ ـ بار دیگر به اعضای شورای سلطنتی، كه شاخه ‏ای است از ریشۀ غیر قانونی، اخطار می‏ شود كه از شورا كناره‏ گیری كنند و بیش از این با ملت مخالفت نكنند.

۴ ـ بار دیگر به قوای انتظامی و نیروهای زمینی، هوایی، دریایی توصیه می‏شود كه در حفظ انتظامات بكوشند و ملت شریف و بیدار با آنان همكاری كنند.

ملت آگاه ایران باید از اشخاص و یا گروههای منحرف كه در این موقع حساس به فكر آشوب افتاده و می‏خواهند به نفع اجانب خیانت به كشور كنند، جداً جلوگیری كنند؛ و به آشوبگران هشدار دهند كه از اعمال ضد انسانی و اسلامی و ملی اجتناب كنند و به ملت بپیوندند. از خداوند متعال پیروزی ملت ایران را خواستارم.
والسلام علیكم و رحمة‏اللّه‏.
روح اللّه‏ الموسوی الخمینی»(۵)

پس از این پیام روزنامه اطلاعات به نقل از داماد امام خمینی (ره) اعلام نمود كه امام به همراه دویست نفر بزودی در تهران خواهند بود.(۶)

دوم: واكنش­های مردمی

خبر بازگشت امام خمینی (ره) در روزهای آینده به میهن به یكباره شور و شوقی وصف ناپذیر را در میان مردم پدید آورد. اما این شوق دیری نپائید. در بدو امر قرار بود این سفر در روز پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۵۷ انجام گیرد اما دولت، با بستن فرودگاه ها مانع از انجام این امر شد. با انتشار خبر بسته شدن فرودگاه ها، لبخند شادی موقتا بر چهره ها خشكید و جمعیت های میلیونی مردم به خیابان ها ریختند و كارمندان و كارگران اعتصابات خود را گسترش دادند. تهرانی ها و شهرستانیهایی كه برای استقبال از امام (ره) به تهران آمده بودند، با برپایی راهپیمایی گسترده به سوی فرودگاه مهرآباد، اعتراض و خشم خود را از بسته شدن فرودگاه ها ابراز داشتند. تعدادی از پرسنل نیروی هوایی در اعتراض به تعطیلی فرودگاهها و لغو سفر رهبر انقلاب، طی تظاهراتی به منزل آیت الله طالقانی رفتند. (۷)

سفارت آمریكا در تهران در گزارش خود به واشنگتن، اوضاع داخلی ایران را این چنین توصیف می كند:

« ایران در انتظار [امام] خمینی است. بختیار عهد می كند كه محكم بایستد ... آیت الله های میانه رو خود را از بختیار دور میكنند. بختیار نخستوزیر، دیشب ملت را مورد خطاب قرار دادو اظهار داشت كه وی استعفا نخواهد داد ... اعتصابات بدون كاسته شدن ادامه مییابد. كارگران (كاركنان) مخالف، شب گذشته درست پس از اینكه وی (بختیار) سخنرانیش را شروع نموده بود، برق را قطع كردند ... كاركنان رادیو و تلویزیون ملی ایران رسما از قبول رئیس جدیدشان امیر مسعود برزین خودداری نمودهاند. كاركنان وزارت دادگستری نیز اظهار داشتهاند هیچ وزیری را كه توسط بختیار منصوب شده است، قبول نخواهد كرد.در همین حال كمیته منتخب امام خمینی در رابطه با تنظیم اعتصابات از كاركنان پست و مخابرات خواست تا به منظور رفع نیاز و ارسال مواد پستی و برقراری ارتباطات هموطنان بویژه در آستانه ورود امام به ایران،اعتصاب خود را پایان دهند. این درخواست بلافاصله مورد اجابت كاركنان اعتصابی قرار گرفت.» (۸)

مردم به صورت روزانه به راهپیمایی می پرداختند. در هفتم بهمن در میدان های ۲۴ اسفند، ژاله، فوزیه، خیابان های فرح آباد، شهناز، آیزنهاور، امیرآباد و مقابل دانشگاه تهران به مدت ۶ ساعت صحنه نبردهای خونین خیابانی بود. مردم شعار می دادند:

خمینی خمینی قلب من باند فرودگاه توست.

تنها ره سعادت ایمان جهاد شهادت

وای به حالت بختیار اگر خمینی دیر بیاد . (۹)

بطور قطع می ­توان حمایت پرشور مردم از تصمیم امام خمینی (ره) به بازگشت به میهن را كه از راه های مختلف اعم از تظاهرات، تحصن و اعتصاب فشار عینی و روانی بسیاری را بر رژیم و شخص بختیار وارد آورد را از اهمّ عواملی دانست كه نهایتا بختیار را مجبور به عقب نشینی نمود.

سوم: واكنش رژیم و پاسخ امام

بختیار - حداقل در ظاهر- اعتماد به نفس بالایی از خویش نشان می­داد و هنوز به سركوب انقلاب اسلامی امید داشت. وی بعد اعلام تصمیم امام خمینی (ره) به بازگشت اعلام داشت:

«با كمال استواری برجای خود خواهم ماند» (۱۰)

از طرف دیگر اعلام تصمیم قطعی امام مبنی بر بازگشت ایشان به ایران عوامل رژیم پهلوی را دچار اضطراب كرده بود و آنان با تشكیل جلسات متعدد در صدد یافتن راه نجات خود بودند و حتی بسیاری از عوامل رژیم از ایران گریخته و به دیگر كشورها پناهنده شدند. رژیم كه ضربه تظاهرات میلیونی عاشورا بر كیان خود را هنوز فراموش ننموده بود، نیك می دانست كه بازگشت حضرت امام خمینی (ره) به میهن، به معنای فروپاشی نظام حاكم است. ساده ترین راهی كه برای مهار نهضت به ذهن بختیار رسید مخالفت با بازگشت امام قدس بود كه طی آن دستور بسته شدن فرودگاه های كشور را صادر نمود. تیتر صفحه اول روزنامه كیهان این بود: « تانك ها مهرآباد را محاصره كردند.» از پرواز هواپیمایی امام خمینی از پاریس جلوگیری شد. بهانه رژیم شرایط بد آب و هوایی برای پرواز بود. اما یكی از خلبانان پرواز كه قرار بود با هواپیمای مخصوص به پاریس برود گفت: «وضع غیر عادی كه امروز در فرودگاه مهرآباد به وجود آمده، به خاطر جلوگیری از پرواز هواپیمایی است كه قرار بود امام را به وطن باز گرداند. بر خلاف آنچه اعلام كرده اند كه به خاطر بدی هوا امكان پرواز وجود ندارد، به عنوان یك خلبان آگاه اعلام می كنم كه این هوا هوای ایده آل برای پرواز است. از این گذشته نیم ساعت قبل علی رغم بسته بودن فرودگاه و وجود وضع فوق العاده، یك هواپیمای ارتش آمریكا در فرودگاه به زمین نشست. بنابر این نمی توان قبول كرد كه بدی هوا امكان پرواز یا نشستن به هواپیما را نمی دهد.» (۱۱)

اما این دستور واكنشی قاطع از جانب مردم را به همراه آورد. همچنین امام در روز پنج شنبه پنجم بهمن ضمن مصاحبه ای فرمود:

«من از ایرانیانی كه با من همراهی كرده اند متشكرم. من می خواستم فردارا در میان ملت باشم و هر رنجی كه آنها می برند من هم با آنها باشم. لكن دولت خائن از این امر مانع شده و همه ی فرودگاه های ایران را بست. من پس از باز شدن فرودگاه ها، بلافاصله به ایران خواهم رفت به او خواهم فهماند كه شما غاصب هستید و خائن به ملت ما، و ملت ما دیگر تحمل شما نوكرهای خارجی را نخواهد كرد. باری اینها باید بدانند كه وقت آن كه قلدری بكنند گذشت. من ملت ایران را به ادامه ی نضهت دعوت می كنم تا این قلدرها را بر جای خودشان بنشانند، لكن آرامش را از دست ندهند. من از همه ی ملت ایران تشكر می كنم و در اولین فرصت پیش مردمم به ایران خواهم رفت تا با آنها یا كشته شوم و یا حقوق ملت را بگیرم كه به ملت برگردانم. خداوند همه ی شما را توفیق بدهد، ملت ایران باید بداند كه این شخص كه متكفل حكومت شده است، به ایل خودش خیانت می كند. آن ایلی كه پشتوانه ی ایران بودند و رضاشاه آنها را از پای در آورد. این شخص به ایل خودش، به ملت خودش خیانت می كند. باید ایل بختیاری بداند كه این اشخاص را كه به آنها خیانت می كنند از جلو راه ملت بردارند. باید ارتش بداند كه اینها خیانتكارند و به آنها كمك نكنند. باید همه ی ایران بدانند كه توطئه ای در كار است. از این توطئه باید جلوگیری شود. این آخرین قدمی است كه این خائنین بر می دارند و ما ان شاء الله این قدم را هم می شكنیم و پیش شما می آییم و آنها را به جای خودشان خواهیم نشاند.

از امام سؤال شد: چه وقت تصور می كنید كه خواهید توانست به ایران بروید؟ فرمود:

هر وقت كه منع برداشته شود و فرودگاه ها باز شود من به ایران خواهم رفت و اگر بنا باشد خون من بریزد، در پیش رفقای خودم و همراه جوان های ایران بریزد. ما از این هیچ باكی نداریم و سرافرازی اسلام و ایران را می خواهیم» (۱۲)

رژیم با دستپاچگی تمام گزینه های پیش روی خود را برای جلوگیری از این بازگشت بر روی میز قرار می­داد و در این راه از هیچ اقدامی ابا نداشت. ارتشبد فردوست رئیس دفتر ویژه شاه پیرامون مراجعت امام (ره) اظهار میدارد: ...« گفته می شد كه بختیار از روزی كه نخست وزیر شد، هر روزه از ساعت ۶ تا ۸ بعدازظهر كمیسیونی در نخستوزیری تشكیل میداد كه در آن نماینده ساواك، نماینده شهربانی، نماینده ژاندارمری، نماینده اداره دوم ارتش، رئیس ستاد ارتش و فرماندهان سه نیرو شركت داشتند. در این كمیسیون از مسائل انتظامی و اطلاعاتی و امنیتی صحبت میشد و بخش قابل اعتنایی از جلسات مصروف طرح نقشه برای جلوگیری از ورود امام میگردید ... در همین كمیسیون بود كه طرح انفجار هواپیمای امام نیز مطرح شد ...» (۱۳)

جدایی نظامیان و فرار سربازها ،گسترش تظاهرات به سراسر كشور و اعتصابات فلج كننده نهایتا غرور بختیار را درهم شكسته و او را وادار به عقب نشینی كرد. مرحله نخست عقب نشینی تصمیم بختیار به سفر به پاریس و ملاقات مستقیم با امام بود. بازرگان كه ظاهرا او نیز سودای توافق بختیار و امام خمینی (ره) را داشت واسطه مذاكرات اولیه بود. اما امام خمینی (ره) به چیزی كمتر از تغییر فروپاشی رژیم راضی نبودند و از ماهیت این اقدامات كه به دنبال «تعدیل» انقلاب صورت می گرفت آگاه بودند. یزدی می نویسد:

«در بیست و ششم دی ماه بازرگان به من تلفن كرد و گفت: بختیار تماس گرفته و پیغام داده است كه آقا چه امری دارند؟ بروم؟... این مطلب را به امام گفتم. ایشان فرمودند: پذیرش بختیار منوط به استعفای او خواهد بود. آن هم حالا صلاح نیست. حالا بماند.»(۱۴)

بخیتار پس از این ناكامی تسلیم اراده ملت شد. وی در نهم بهمن ماه گفت: «به صدای بلند اعلام می كنم كه حضرت آیت الله هر وقت میل داشته باشند می توانند به كشور باز گردند. در راه بازگشت ایشان هیچ مانعی نیست.» (۱۵)

چهارم : واكنش آمریكا

خبر بازگشت قریب الوقوع امام (ره)، كشورهای غربی و بیش از همه آمریكا را نگران كرد و در این میان هراس هایزر نمودی خاص داشت. وی در گزارش خود به هارولد براون - وزیر دفاع آمریكا - به وی می نگارد:
«اعضای گروه [كودتا] خبر بازگشت خمینی را به من داده و خواستار آن شدهاند كه آمریكا كاری انجام دهد... بازگشت روز جمعه خمینی خیلی زود است » (۱۶)

هایزر در گزارش به كاخ سفید می نگارد:

«احتمال بازگشت [امام] خمینی خطر بالقوه ای برای سقوط كامل رژیم به شمار می رود و [اگر امام خمینی بازگردد] بختیار در زیر موجی كه پس از بازگشت وی برخواهد خواست، دفن می گردد» (۱۷)
آمریكا كه كم كم امید خویش را در توقف جبرآمیز انقلاب اسلامی رو به زوال یافت طرح مذاكره مكتوب رئیس جمهور آمریكا با امام را مطرح و عملی ساخت. در طی این طرح، ضمن ارسال برخی پیام ها از جانب كارتر با امام خمینی، دیدارهایی نیز بین نمایندگان آمریكا با ابراهیم یزدی از مسئولان دفتر امام در نوفل لوشاتو صورت پذیرفت.

كارتر در نامه با امام خمینی، با چاشنی تهدید نگاشت:

«آیت اللَّه تمامى نیروى خود را براى جلوگیرى از عدم مخالفت با بختیار به كار برد. حملات به بختیار خطرات بسیار زیادى دارد، و قمارى است كه به تلفات زیادى منجر خواهد شد. احتراز از هر گونه انفجارى[انقلاب] در ایران، به نفع همه خواهد بود. ... آنچه لازم است بگویم، این است كه بدانید خطر دخالت ارتش هست، و وقوع این خطر، اوضاع را بدتر خواهد نمود. آیا بهتر نخواهد بود كه یك دوره سكوت و آرامش به وجود آید؟»(۱۸)

امام خمینی (ره) بلافاصله پس از شنیدن پیام كارتر پاسخ دادند:

« پیام آقاى كارتر، دو جهت در آن بود؛ یكى راجع به موافقت كردن با حكومت فعلى، كه دولت بختیار باشد؛ یا حد اقل سكوت در این شرایط، و حفظ آرامش در این فترت؛ و یكى هم راجع به احتمال كودتاى نظامى و یا پیش‏بینى كودتاى نظامى، پیش‏بینى كشتار وسیع مردم، كه ما را از آن مى‏ترسانید. اما راجع به دولت بختیار؛ شما سفارش مى‏كنید كه ما بر خلاف قوانین خود عمل كنیم. بر فرض آنكه من چنین خطایى بكنم، ملت ما حاضر نخواهد بود. ملت ما این همه مصیبت كشید و این همه خون داد، براى آن است كه از زیر بار رژیم سلطنتى و سلسله پهلوى خارج بشود. ملت ما حاضر نیست كه تمام خونها هدر برود و شاه به سلطنت باقى باشد، یا برود و بدتر از اول برگردد؛ و نه حاضر است كه شوراى سلطنت را قبول كند؛ و آن هم بر خلاف قانون اساسى است، كه من مكرر تشریح كرده‏ ام.

و اما قضیه اینكه آرامش باشد، ما همیشه مى‏خواهیم مملكت آرام باشد و مردم با آرامى زندگى كنند؛ اما به دست آوردن آرامش، با وجود شاه امكان ندارد؛ و ما نمى‏توانیم با وجود شاه آرامش را برگردانیم. آقاى كارتر اگر حُسن نیت پیدا كرده‏اند و مى‏خواهند آرامش باشد و خونها ریخته نشوند، خوب است كه شاه را ببرند و دولت [بختیار] را هم پشتیبانى نكنند؛ و به میل ملت كه یك امر مشروعى هست و خواسته است؛ از میل ملت جلوگیرى نكنند.

و اما قضیه كودتا. الآن از ایران به من اطلاع دادند كه یك كودتاى نظامى در شُرف تكوین است و مى‏خواهند كشتار زیادى بكنند؛ و از من خواسته‏اند كالاهاى امریكایى را تحریم كنم، و به امریكا اخطار كنم كه اگر چنین كودتایى بشود از چشم شما مى‏بینند؛ و اگر شما حُسن نیت دارید باید جلوگیرى كنید. براى من گفته‏اند، پیغام داده‏اند، كه اگر كودتاى نظامى بشود، حكم جهاد مقدس باید داد. من كودتا را نه به صلاح ملت مى‏دانم،و نه به صلاح امریكا؛ اگر (كودتا) بشود از چشم شما مى‏ دانیم... » (۱۹)

سایر پیغام های مستقیم و غیر مستقیم مقامات آمریكا نیز با پاسخ هایی چنین مواجه گشت و آنگاه بود كه مسئولین آمریكایی دریافتند به واقع، هنگامه «دفن بختیار» فرا رسیده است.

پنجم: واكنش نزدیكان امام خمینی (ره)

به رغم بوجود آمدن موج شادی در كشور، اضطراب در خصوص واكنش رژیم و سلامتی امام امری بود كه بر مردم و برخی از نزدیكان امام مستولی بود. واكنش نزدیكان ایشان در قبال تصمیم به بازگشت یكسان نبود و برخی مخالف این امر در آن مقطع بودند. شهید محلاتی می گوید:

«به شهید مطهری گفتم، امام در شرایط فعلی مصلحت نیست تشریف بیاورند... اگر الان بیایند خدای ناكرده امام را از بین می برند. شهید مطهری در جواب فرمودند دیگر امام تصمیم خودشان را گرفته و دیگر حرف ما در ایشان اثر ندارد»(۲۰)

برخی از یاران امام خمینی (ره) نیز كه در بدو امر مخالف بازگشت بودند، پس از مشاهده قاطعیت ایشان مطیع امر ایشان گشته و مقدمات سفر را فراهم آوردند. مخالفت بختیار و آمریكا با ورود امام به میهن مسئولیتی سنگین را برعهده روحانیون و نزدیكان امام گذارد. آنان علاوه در مخالفت با اقدام رژیم، مسجد دانشگاه تهران را به یكی از قلب های تپنده انقلاب اسلامی تبدیل نمودند. تحصن علما و روحانیون و مدرسین حوزه ها در دانشگاه تهران موج تبلیغاتی سنگینی را علیه بختیار به راه انداخت. تعداد روحانیون و علما به تدریج به صدها تن رسید. از آغاز تحصن، بیانیه های متعدد متحصنین، فشار بر رژیم را فزونی می داد و به سیری كه نهایتا به تسلیم بختیار انجامید تسریع بخشید.

ششم: تشكیل كمیته استقبال

یكی دیگر از اقداماتی كه پس از تصمیم امام خمینی (ره) به بازگشت به میهن به محوریت نزدیكان امام صورت پذیرفت تشكیل كمیته ای تحت عنوان «كمیته ی استقبال از امام» بود.

شهید محلاتی از تاسیس این كمیته می گوید:

«یك روز صبح بعد از اذان در منزل در حال استراحت بودم. تلفن زنگ زد. مرحوم مطهری بود. گفتند دیشب حاج احمد آقا از پاریس تلفن كردند و گفتند: امام تصمیم گرفته اند بیایند ایران. شما رفقا را خبر كنید و به منزل ما بیایند. من به بعضی افراد تلفن كردم و رفتم صبح اول آفتاب منزل مرحوم شهید مطهری، ایشان پیام امام را به ما ابلاغ كردند و بعد فرمودند باید اول فكر محلی برای استقرار امام باشیم و سپس كمیته¬ی استقبال از امام تشكیل دهیم» (۲۱)

طی رایزنی هایی از چهار گروه، افرادی به عضویت كمیته استقبال انتخاب شدند:

«گروه اول از اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران بودند كه به ترتیب بیشترین آرای خود را به: مطهری، مفتح و محلاتی دادند ، ‌گروه دوم نیز از میان اعضای جامعه مدرسین و اساتید حوزه قم انتخاب شدند ، گروه سوم: مؤتلفه‌ای‌ها بودند كه غالبا امور تداركات و پشتیبانی كمیته را به عهده گرفتند ، و بالاخره گروه چهارم از اعضای نهضت آزادی و سایر تشكل‌های مبارز همسو به شش نفر به ترتیب: دكتر سامی،‌ مهندس توكلی، مهندس صباغیان،‌ شاه‌حسینی و دانش‌آشتیانی رأی دادند.»(۲۲)

پس از مذاكرات مسئولیت شاخه های مختلف به افراد زیر سپرده شد:

رئیس: شهید مطهری

سخن گو: شهید مفتح

مسئول شاخه ی انتظامات: علی تهران چی

مسئول شاخه ی تشریفات: هاشم صباغیان

مسئول شاخه ی تداركات: حسین شاه حسینی

مسئول شاخه ی تبلیغات: محمد توسلی

مسئول شاخه ی برنامه ریزی داخلی: علی دانش منفرد

مهندس علی دانش منفرد كه در آستانه انقلاب مدیریت مدرسه رفاه را برعهده داشته و از اعضای كمیته استقبال از امام بوده ، می‌گوید:

« در اصل می‌توان گفت اولین نهاد اجرایی علنی، بعد از شورای انقلاب، كمیته استقبال از حضرت امام بود كه محل آن در خیابان ایران، كوچه مستجاب، در مدرسه رفاه تشكیل شد... كسانی كه دعوت به همكاری می‌شدند باید افراد شناخته شده و مورد اعتماد می‌بودند، به خاطر حساسیت شرایط قرار گذاشتند افرادی كه شهید مطهری، شهید مفتح، آیت الله خامنه‌ای و شهید محلاتی معرفی می‌كنند را بكار بگیریم. افرادی كه معرفی می‌شدند برایشان كارت صادر می‌كردیم. هم برای فعالیت كردن و هم برای تردد.»(۲۳)

اما در این میان دست و پا زدن گروهك ها برای برعهده گرفتن نقش های كوچك و بزرگ در جریان استقبال قابل توجه بود. در این میان گروه هایی كه در همسویی با نهضت كارنامه درخشانی نداشتند با هدف سهم خواهی های آتی تلاش بیشتری می كردند. از جمله این گروه ها سازمان مجاهدین خلق ایران بود كه به ویژه پس از سقوط در ورطه ی ارتداد چپ، اعتقادی به انقلاب و امام نداشتند. لهذا بود كه با اعطای مسئولیت به این گروه ها مخالفت شد. محسن رفیق‌دوست در خاطراتش نقل می‌كند:

« طبق تصمیمات كمیته استقبال، حفاظت از جان امام به نیروی ما [موتلفه‌ای ها] واگذار شد اما یك روز از پاریس تماس گرفتند كه این كار را به عهده مجاهدین خلق بگذارید اما ما به دو دلیل مخالفت كردیم: یكی شناخت روحیات و عقاید مجاهدین، دوم عدم آمادگی جسمانی آنها بود. زیرا غالب آنانان تازه بعد از سالها از زندان آزاد شده و آمادگی جسمی لازم را برای این مأموریت نداشتند. البته شورای انقلاب برای حل این منازعه دست به كار شد و بالاخره امور حفاظتی را به عهده ما گذاشت. »(۲۴)

محل استقرار كمیته مدرسه رفاه بود كه توسط هیأت امنای آن كمیته قرار گرفت. این انتخاب با شروط امام در خصوص نبودن محل استقرار در شمال شهر و مردمی بودن هم خوان بود.در بدو امر كمیته استقبال، از سر شوق و ارادت، تصمیم گرفت با تشریفات خاصی از حضرت امام استقبال كند، به این صورت كه خیابان‌ها را چراغانی كرده، امام از طریق‌ هلی‌كوپتر از فرودگاه به بهشت زهرا منتقل شود ولی حضرت امام از هر گونه تجملات خودداری می‌ورزیدند و با این تصمیم كمیته مخالفت كردند.

« شهید بهشتی از تهران تماس گرفتند و فرمودند كه كمیته استقبال برای ورود امام برنامه هایی تدارك دیده كه این گونه است: استقبال بسیار عظیم و گسترده خواهد بود و فرودگاه مهرآباد را قالی پهن خواهیم كرد، شهر را چراغانی می كنیم، امام را بخاطر ازدحام جمعیت با هلی كوپتر به بهشت زهرا خواهیم رساند. وقتی این موارد را به امام انعكاس دادیم ناراحت شدند و فرمودند: « مگر كورش را می خواهند وارد ایران بكنند؟ یك طلبه از ایران خارج شده ، همان طلبه به ایران بر می گردد. ضمن اینكه من با ماشین از فرودگاه تا بهشت¬زهرا خواهم رفت و لو اینكه زیر دست و پای مردم له شوم» (۲۵)

كیهان در یازدهم بهمن از قول امام نوشت:

«من یك طلبه ام ، تشریفات را كم كنید»

استان فیلد ترنر رئیس سازمان جاسوسی آمریكا كه دیگر شكست را باور نموده بود، در مصاحبه با تلویزیون NBC اظهار داشت كه این سازمان در پیش بینی بحران سیاسی ایران به طور جدی ناكام بوده است. اما برای التیام سازمان خویش اضافه كرد «سازمان های جاسوسی سایر كشورهای دنیا هم در این زمینه بهتر از سیا نبوده اند... آنچه ما نتوانستیم پیش بینی كنیم آن بود كه تنها یك مرد ۷۸ ساله روحانی كه ۱۴ سال در تبعید بود، عامل گرد آوردن همه عوامل بشود و ناگهان با یك آتشفشان عظیم در حال فوران و یك انقلاب ملی روبرو شویم»

انتظار چندین ساله ملت ایران سرانجام در نخستین ساعات صبح ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به پایان رسید و هواپیما در ساعت ۴۵/۸ دقیقه در باند فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست. برغم درخواست مهمانداران در خودداری مسافرین از سردادن شعار، همراهان صلوات شكر و شوق فرستادند. مهمان¬دار خبر به سلامت نشستن هواپیما را اعلام كرد. همه مسافران به احترام امام نشسته بودند، چشم استقبال كنندگان به پلكان هواپیما و چشم بسیاری به صفحه تلویزیون خیره مانده بود. در ابتدا آیت‌الله‌ مطهری‌ و آیت‌الله‌ پسندیده‌ وارد هواپیما شده و به امام خوشامد گفتند و نهایتا در ساعت ۹ و ۳۷ دقیقه و ۳۰ ثانیه، خورشید عصر بر پلكان هواپیما هویدا گشت.

* محمد علی صدرشیرازی

پی نوشت:

۱. گری سیك، همه چیز فرو می‌ریزد، ص ۲۴

۲. به عنوان نمونه ن ك صحیفه نور، ج ۴ ، ص ۱۴۳

۳. همان، ص ۱۴۸

۴. ن ك اطلاعات، ۳۰ دی۱۳۵۷

۵. صحیفه نور، ج۳، ص ۱۵۵

۶. اطلاعات، ۱ بهمن۱۳۵۷

۷. ن ك اطلاعات ۵و ۶ بهمن۱۳۵۷

۸. ورود امام به ایران، ویژه نامه دهه فجر، نشر سوره مهر.

۹. كیهان، ۷ بهمن

۱۰. اطلاعات ۱ بهمن ۱۳۵۷

۱۱. كیهان، ۴ بهمن ۱۳۵۷؟

۱۲. كیهان، ۷ بهمن ۱۳۵۷

۱۳. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، حسین فردوست، تهران موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج ۱، ص ۶۰۷

۱۴. یزدی، ابراهیم ، آخرین تلاش ها در آخرین روزها، قلم، تهران۱۳۶۳، ص ۱۳۷

۱۵. كیهان ، ۹ بهمن ۱۳۵۷

۱۶. ماموریت در ایران، ویلیام سولیوان، ترجمه محمود مشرقی، انتشارات هفته، ص ۱۷۶ .

۱۷. قاسم پور ، دهه سرنوشت ساز، ص ۱۰۹ به نقل از برژینسكی، توطئه در ایران، ص ۱۴۵

۱۸. صحیفه امام، ج‏۵، ص۳۷۵ تا ۳۷۸

۱۹. همان

۲۰. پورقاسمی ،پیشین، ص ۹۱ به نقل از خاطرات و مبارزات شهید محلاتی،ص ۱۰۶

۲۱. همان

۲۲. خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۶، ص ۱۰۷-۱۰۶

۲۳. محمد مهدی اسلامی، چه كسانی از امام استقبال كردند؟ ، نشریه ذكر، ارگان هیئت موتلفه، ش بهمن ۱۳۸۸

۲۴. خاطرات محسن رفیق‌دوست، به كوشش داوود قاسم‌پور، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳، ص ۱۳۵-۱۳۴

۲۵. همگام با خورشید، خاطرات اسماعیل فردوسی پور، مجتمع فرهنگی امام خمینی (ره)، فردوس، ۱۳۷۲، ص ۴۹۱

منبع: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


حضرت روح الله در هميشه تاريخ جاودان است و انقلاب الهى او تا ابد نزد الهيان باقى و محفوظ است
درود بر رهبر انقلاب
در زمستان بهاران آمد
اماما جان به فدایت
مرگ بر شاه مرگ بر شاه مرگ بر شاه
بگو
مرگ بر شاه مرگ بر شاه مرگ بر شاه
فجر است و سپیده حلقه بر در زده است
روز آمده، تاج لاله بر سر زده است
با آمدن امام در کشور ما
خورشید حقیقت زافق سر زده است
کاش امام زنده بود و می دید که با میراث شهدا چه کرده ایم، کاش بودی و تنهایی جانشینتو بین مسئولانی که هر کدوم مدعی پیروی راه تو اند رو می دیدی و از نو دولتی تعیین می کردی تا ریاکارن و کسانی که نون سابقشونو می خورن اما تیشه به ریشه انقلاب می زنن رو کنار می زدی
دهه فجر بر فجر آفرینان مبارک