جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۰

زن در اندیشه و بیان امام موسی صدر

يکشنبه ۸ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۳۰
کد مطلب: 441556
معتقد بودند که در تاریخ به زنان اجحاف شده است. همچنین دخترانند که مادران آینده‌اند و نقش اساسی در تربیت آیندگان دارند. از سوی دیگر، وقتی من خواستم به فرانسه بروم، به برادرم گفتند: اگرچه او دختر است، اما معنا ندارد که تمام کارهای خانه را او انجام دهد؛ همگی باید کار کنید.
به گزارش جهان به نقل از مهرخانه، آیت‌الله سید موسى صدر در ۱۴ خرداد ماه سال ۱۳۰۷ شمسی در شهر قم، متولد شد. او در دوره دبیرستان، هم‌زمان با مدرسه به تحصیل علوم اسلامى در حوزه علمیه قم مشغول شد و به موازات تحصیلات حوزوى، در رشته اقتصاد دانشكده حقوق تهران نیز به تحصیل پرداخت. سید موسی صدر، از نوادر دوران و امیدى براى جهان تشیع و اسلام بود که بسیاری به آینده او دل بسته بودند.

سید موسی صدر فعالیت‌های فرهنگی مختلفی داشت؛ از همکاری در انتشار نخستین نشریه حوزه علمیه «مکتب اسلام» گرفته تا دست‌زدن به اقدامی ‌متهورانه مانند تأسیس دبیرستانی ملی و به سبک جدید برای خانواده‌های مذهبی و متدین قم.

در همین اثنا و با فوت علامه بزرگ آیت‌الله سید عبدالحسین شرف‌الدین، زعیم بزرگ شیعیان در لبنان و به واسطه نسب فامیلی و دیداری که مردم صور، شحور و معرکه در گذشته با سید موسی داشتند، نامه‌ای دعوت از جانب این مردمان به سید رسید و متعاقب آن، وصیت علامه شرف‌الدین برای حضور در لبنان. به دنبال این درخواست و با تأیید و تأكید آیت‌الله العظمى بروجردى، سید موسی صدر سی ساله، عازم لبنان و در شهر صور ساکن شد. او از همان بدو ورود فعالیت‌هاى خود را آغاز كرد. فعالیت‌های سید، که دیگر "امام" خوانده می‌شد، محدود به حوزه‌ای مشخص نبود. برای حمایت از شیعیان سرخورده، مظلوم و بی‌دفاع لبنان همه کار لازم بود؛ کار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و حتی تربیتی و این‌گونه بود که روزگار جدید شیعیان در لبنان آغاز شد؛ روزگاری شیرین و امیدآفرین. آن‌گونه که كاردینال فرانس كونیگ (اسقف اعظم اتریش) به امام چنین گفت: «عالى‌جناب! من راجع به شما زیاد شنیده‌ام! ایمان دارم كه می‌توان تاریخ لبنان را به دو دوره كاملاً مجزا تقسیم کرد: دوران قبل از موسى صدر و دوران موسى صدر.» (۱)

تأسیس جامعه زنان؛ مهم‌ترین اقدامات امام موسی صدر

یکی از مهم‌ترین اقدامات امام موسی صدر در حوزه زنان، تأسیس جامعه زنان بود. در لبنان و به‌ویژه در شهرها، جامعه را با زنان و زنان را با جامعه كارى نبوده و نیست. حتى زنان در مجالس دینى و اعیاد و سوگوارى‌ها نیز شركت نمى‌كردند و به تمام معنى فقط به كارهاى درون خانه مى‌پرداختند.

امام صدر به محض ورود به لبنان وجود این نقیصه را دریافت و بى‌درنگ به اصلاح آن همت گماشت. او در نخستین سال ورودش به لبنان اعلام داشت كه زن‌ها نیز می‌توانند در ایام ماه مبارك رمضان به مسجد بیایند و جداگانه براى خویش مراسم نماز جماعت برپا دارند.

زنان با شور و اشتیاق زایدالوصفى در مراسم مذهبى شركت کردند و در كنار مراسم فوق، برنامه سخنرانى و وعظ نیز براى آنان ترتیب یافت و همین مسئله نقطه‌عطفى در مشاركت زنان مسلمان شد. پس از آن نیز مؤسسات فراوانى توسط زنان تأسیس شد كه به چند نمونه از آن‌ها اشاره مى‏شود:
۱. مدرسه پرستاران و كمك پرستاران؛
۲. كلاس مبارزه با بی‌سوادى؛
۳. كودكستان؛
۴. مدرسه نمونه براى دختران؛
۵. مدرسه تربیت خانه‌دارى و آموزش (خیاطى، كمك‌هاى اولیه، دفاع غیر نظامى) برنامه‌هاى آموزشى، دینى و فرهنگى؛ این مؤسسه به نام خانه دختران «بیت‌الفتات» مشهور بود.

در همه این مؤسسات، مسئله حجاب و آداب و معارف اسلامى شدیداً مورد توجه قرار گرفته و خود نمونه‌اى از یك اجتماع زنده، پرتحرك و نمونه دینى است (۲).

آرمان‌ها، اندیشه‌ها و تفکرات امام موسی صدر نسبت به زنان، نه تنها در عمل که در اندیشه ایشان نیز جریان دارد. گوشه‌ای از این تفکرات را در مقدمه‌ای که امام بر کتاب «فاطمه الزهرا (س)» سلیمان کتانی نوشت، می‌توان دید. نگاهی بر این دیدگاه، در سی‌وششمین سال‌روز ربوده‌شدن امام لبنان و شیعیان عزت‌خواه دنیا، خالی از لطف نخواهد بود.

زن در اندیشه امام موسی صدر

«درحقیقت، روشن‌‌کردن‌ دیدگاه اسلام‌ درباره زن‌ در این‌ عصر، خالی‌ از مشکلات‌ و دشواری‌ها نیست؛ زیرا در این‌باره‌ برخی آثار دینی‌ و اسلامی‌ در نگاه‌ نخست‌ متفاوت‌ و مخالف‌ با یکدیگر به‌ نظر می‌آیند. این‌ مشکل‌ هنگامی‌ بزرگ‌تر می‌نماید که‌ برخی‌ عادات ملل‌ اسلامی ‌با تعالیم‌ اصیل‌ اسلامی ‌نیز به‌گونه‌ای‌ آمیخته‌ که‌ پژوهشگر تصور می‌کند این همه‌ از اسلام‌ است.

وقتی‌ به‌ نظریات‌ شرق‌شناسان، حتی‌ آنان‌ که‌ حسن‌نیت‌ داشته‌اند، می‌نگریم‌ یا برخی‌ از نوشته‌های‌ مؤ‌لفان‌ اسلامی‌ را می‌خوانیم، چنین درمی‌یابیم‌ که‌ موضع‌ حقیقی‌ اسلام‌ در برابر زن‌ بسیار پیچیده‌ و ناشناخته‌ است؛ به‌طوری‌که‌ بسیاری‌ از آنان‌ در این‌باره،‌ نظریات‌ دور از حقیقت‌ و ناصواب‌ به‌دست داده‌اند. عده‌ای‌ از آنان‌ نیز گمان‌ کرده‌اند زن‌ در اسلام‌ مظلوم‌ و تحت‌ ستم‌ واقع‌ شده‌ است.

حقیقت‌ آن‌ است‌ که‌ دو میراث‌ مختلف‌ در نزد مسلمانان‌ وجود دارد: یکی‌ تعالیم‌ دینی‌ مستقیم‌ و مستند، و دیگر عادات‌ موروثی‌ای‌ که‌ هیچ‌ نشانی‌ از آن‌ها در آثار دینی‌ دیده‌ نمی‌شود. باید با دقت‌ و اهتمام‌ ویژه‌ای‌ هریک‌ از این‌ دو را از دیگری‌ متمایز کرد. از طرف‌ دیگر، آثار دینی‌ مربوط‌ به‌ زن‌ نیز خود دو بخش است: بخشی درباره‌ زن‌ و شئونات‌ زن‌ که‌ در مرحله‌ای‌ معین‌ از تاریخ‌ سخن‌ می‌گوید و بخشی دیگر تعالیمی‌که‌ بنیادین‌ و جاودان‌ است.

برای توضیح این دیدگاه نظر پژوهشگر را توجه می‌دهم به آن‌چه نزد منطق‌دانان و اصولی‌ها مصطلح است. آنان میان قضیه حقیقیه و قضیه خارجیه تفاوت قایل می‌شوند. در قضایای حقیقیه درباره احکامی‌ بحث می‌کنند که در هر زمان و مکانی برای موضوع ثابت است، اما در قضایای خارجیه آن موضوع با توجه به زمان صدور حکم بررسی می‌شود و درباره چگونگی موضوع در زمان صدور حکم بحث می‌شود، و نه دیگر زمان‌ها.

برای کشف موضع حقیقی اسلام در قبال زن، باید آیات قرآنی را اساس بحث و چارچوبی برای شناخت آموزه‌های حقیقی، و نه خارجی، قرار دهیم. در این صورت است که می‌توانیم میان عادات و احکام تمیز دهیم، و نیز احکام ثابت را از احکام مختص به مرحله‌ای خاص بازشناسیم.

دیدگاه قرآن درباره زن

الف- ذات زن: دیدگاه قرآن درباره زن با همه آرای فلسفی و مذهبی و عاداتِ پیش و زمان نزولِ آن، و نیز آراء و عادتِ متأخر اختلاف دارد. قرآن حقیقت و ذاتِ زن را مانند مرد می‌داند: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا.» (۳) پس از این، می‌گوید که زن در تکوین طفل، مشارکت جوهری با مرد دارد و نه فقط ابزاری است برای تولیدمثل مردان و یا زمینه‌ای برای تولید فرزند او: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَ نِسَاء.» (۴) پیامبر به‌طور مشخص شاهد صدق این موضع قرآن است؛ زیرا که خداوند نسل پیامبر را از فاطمه قرار داد. نیز پاسخ کسی را که پس از فوت ابراهیم، پیامبر را ابتر می‌خواند، داد: «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ. إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ.» (۵)

قرآن در آیات بسیاری بر این مساوات تأکید و عبارتِ «بَعضُهم مِن بَعض» (همه از یکدیگرند) را تکرار می‌کند. افزون بر این، قوانینی برای احترام زن و جسمِ زن وضع می‌کند.

ب- کار زن: قرآن کریم برای احترام کار زن از نظر مادی، قوانینی وضع کرده است. مجبورکردن مرد و زن (حتی اگر شوهر زن باشد) به کاری و یا مانع آنان شدن در کاری و محدودکردن آزادی آنان و یا محروم‌کردن زن و مرد از حق‌الزحمه‌شان از محرمات کبیره است. نیز قرآن درباره احترام معنوی کار زن می‌گوید: «أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى.» (۶)

و در خصوص احترام سیاسیِ کار آورده است: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَى أَن لَّا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ.» (۷)

ج- میراث زن: قرآن احترام خود را نسبت به قرابت زنان و حق آنان در میراث ذکر می‌کند: «لِّلرِّجَالِ نَصیِبٌ مِّمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ نَصِیبًا مَّفْرُوضًا.» (۸) و سرانجام، به همه حقوق زن در همه امور زندگی اذعان می‌کند: «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ.» (۹)

د- ازدواج زن: در هیچ‌یک از آیات قرآن نمی‌بینیم که زن از تصرف در اموالش منع شده باشد، حتی پس از ازدواج. در دنیای معاصر و در کشورهای متمدن، هم‌چنان قوانینی وجود دارد که پس از ازدواج زن را از دارایی‌هایش محروم می‌کند. در قرآن هیچ‌وقت اجازه داده نشده است که ازدواج بدون رضایت زن بر او تحمیل شود و حق اجازه پدر درباره ازدواج اول دختر جنبه مشاوره دارد و نمی‌تواند ازدواجی را بر او تحمیل کند، و اگر پدر دختر را با وجود مصلحت و شایستگی از ازدواج منع کند، حق مشاوره او ساقط می‌شود.

آیاتی‌ که در بیان‌ احکام‌ یا قانون‌گذاری‌ یا پند و اندرز‌ها، زن‌ را به‌ مرد ملحق‌ می‌سازد، بس‌ فراوان‌ است؛ بدون‌ آن‌که‌ مقام‌ زن‌ را تنزل‌ دهد یا او را تحقیر کند و شأن‌ او را کمتر از مرد بداند: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ.» (۱۰)

هـ- برتری مرد بر زن: در زمینه‌ زندگی‌ زناشویی‌ و برای‌ صیانت از زن و بـرای این‌که زندگی مشترک به بن‌بست نرسد‌ و نیز برای‌ آن‌که‌ زن‌ و مرد بتوانند به‌ امور مربوط‌ به‌ زندگی‌ مشترک‌ خود به‌درستی‌ بپردازند، خداوند به‌ مرد، نسبت‌ به‌ همسرش، نه‌ دیگر زنان، برتری‌ داده‌ و این‌ برتری، پس‌ از آن است‌ که‌ خداوند‌ در آیه زیر تأکید فرموده است که حقوق و تکالیف زن همانند مرد است: «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ.» (۱۱)

درجه‌ و رتبه‌ای‌ که‌ قرآن‌ از آن‌ در جای‌ دیگری‌ چنین‌ تعبیر کرده‌ است: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ» ‌(۱۲)

کسی‌که‌ در قرآن‌ تعمق‌ می‌کند، درمی‌یابد که‌ تفاوت‌هایی‌ که‌ قرآن‌ میان‌ مرد و زن‌ قایل‌ شده است، مساوات‌ ذاتی‌ میان‌ آن‌ دو را تحکیم‌ می‌بخشد و توجهی‌ عادلانه‌ و یکسان‌ به‌ هر دو دارد. پس‌ تفاوت‌ در احکام‌ و واجبات‌ و حقوق،‌ در بیشتر اوقات‌ به‌ تفاوت‌ در توانایی‌ها و ویژگی‌ها و استعدادهای‌ هریک‌ از آنان‌ بازمی‌گردد.

و- مادری: زن، بنابر خصوصیات‌ جسمی ‌و روحی‌ خود، شایستگی‌ مادری‌ و پرورش‌ فرزندان‌ را دارد. «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا.» (۱۳)

این‌ وظیفه، طبق‌ حدیثی‌ از پیامبر (ص)، مهم‌ترین‌ بنا در ساختمان‌ اسلام‌ قلمداد شده‌ است: «ما بُنِیَ فِی الإسلامِ بَناءٌ أحب إلَی اللهِ مِن التَّزوِیج.» (۱۴) تأ‌ثیر این‌ وظیفه‌ کم‌ از هیچ‌ وظیفه‌ حیاتی‌ دیگر نیست؛ زیرا مادر‌ فرد را، که‌ به‌ منزله‌ قوام‌ و استحکام‌ جوامع‌ است، تربیت‌ می‌کند. این‌ وظیفه‌ با روح‌ زن‌ تناسب‌ دارد. اسلام‌ نیز او را برای‌ پرداختن‌ به‌ این‌ وظیفه‌ تشویق‌ می‌کند؛ بی‌آن‌که بخواهد این وظیفه را بر او تحمیل کند.

بنابر تفاصیلی که در کتب فقهی آمده است، ازدواج بر زن واجب نیست. همچنین، ادای این مهم نیز بر زن وجوب ندارد. سپس، اسلام می‌کوشد تا فضای مناسب را برای ادای مسئولیت زن ایجاد کند و این کار را با وجوبِ نفقه بر مرد صورت می‌دهد. در مقابل، بهره مرد را از میراث‌ دو برابر قرار داده است، تا بدین‌وسیله‌ عدالت‌ محقق‌ گردد و به‌ تعبیر قرآن‌ «مال‌ دست به دست‌ در میان‌ توان‌گران‌ نگردد.»
اسلام، بر این‌ اساس‌ و با این‌ ویژگی‌ و این‌ روش، دیگر احکام‌ خود را نیز بنیان‌ نهاده‌ و به‌ قبول‌ شهادت‌ زن‌ در چارچوب‌ کار خود حکم‌ مثبت‌ داده‌ است.

ز- حجاب زن: اما موضوع‌ حجاب‌ در اسلام،‌ به‌منظور تحقیرِ‌ زن‌ یا حبس‌ یا بزرگداشت‌ و تمجید بیش‌ازحد او صورت‌ نگرفته‌ است؛ آن‌چنان‌که‌ نزد برخی‌ از ملل‌ چنین‌ دیدگاهی‌ متعارف‌ است، بلکه‌ حجاب‌ سلاح‌ زن‌ در جلوگیری‌ از طغیان‌ جنبه زنانگی‌ اوست، تا مبادا این‌ جنبه‌ زن‌ بر دیگر توانایی‌های‌ او غلبه‌ کند. این‌ مقصود در آیات‌ قرآنی، که‌ زنان‌ را از نرمش‌ در سخن‌‌گفتن‌ یا پای‌‌کوفتن‌ به هنگام‌ راه‌‌رفتن‌ یا زینت‌نمایی‌ باز می‌دارد، به‌خوبی‌ و روشنی‌ آشکار است.

آیات قرآنی در این‌باره بسیار است که برخی از آن‌ها را در این‌جا ذکر می‌کنیم: «فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ» (۱۵) و «وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ» (۱۶) و «لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ» (۱۷) و «وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا.» (۱۸)

حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ آشکارکردن‌ زیبایی‌های‌ زن‌ به‌ طغیان‌ و سرکشیِ‌ جنبه‌ زنانگی‌ بر وجود زن‌ منجر می‌شود و زن‌ را تنها به‌ یک‌ تابلوی‌ هنری‌ بدل‌ می‌سازد که این‌ مسئله‌ تحقیر زن‌ و انکار استعداد و توانمندی‌های‌ اوست‌ و باعث‌ ازبین ‌رفتن‌ عمر و وقت‌ و فرصت‌های‌ گران‌بهای‌ او می‌شود. خصوصاً‌ این‌ مسئله‌ به‌ محرومیت‌ زن‌ و جامعه‌ از ایفای درست وظیفة مادری‌ او می‌انجامد.

این‌ها مهم‌ترین‌ مواضع‌ اسلام‌ درباره زن‌ است‌ و بر این‌ اساس‌ می‌توانیم‌ سنت‌ها و عادات را بشناسیم‌ و آن‌ها را از احکام‌ دین‌ باز بنماییم. همچنین، می‌توانیم‌ روایاتی‌ را که‌ درباره وضع‌ زن‌ در مرحله تاریخی معین‌ است، دریابیم.» (۱۹)

آن‌چه گذشت، تنها گوشه‌ای کوچک بود از اندیشه امام موسی صدر درباره زنان؛ اندیشه‌ای که در سیره عملی و خانوادگی ایشان نیز به روشنی قابل ملاحظه است.

نویسنده اندیشمند، سید عباس نورالدین نقل می‌کند: «روزی امام موسی صدر در یک کلیسا (یا دانشگاه) سخنرانی بسیار مؤثر و جذایی ایراد کرد و همه را مجذوب کرد. اواخر سخنرانی، خانمی ‌جوان و زیبا که از توفیق عالِمی ‌مسلمان بسیار دلخور بود، به دوستانش گفت «من می‌دانم چطور حالش را بگیرم و ضایعش کنم» و بلافاصله پس از پایان سخنرانی، درحالی‌که همه را متوجه خود کرده بود، جلو رفت و دستش را به طرف ایشان دراز کرد.

ایشان دستش را طبق عادت روی سینه گذاشت، دختر هم که منتظر همین بود، پرسید: «می‌خواهید نجس نشوید؟» ایشان با زیرکی بلافاصله پاسخ دادند: «بل لا حافظ علی طهارتک»؛ بلکه بر عکس؛ تو آن‌قدر باارزش و پاک هستی که چنین تماس‌هایی حریم قدسی و زنانه تو را می‌آلاید.

این جواب حکیمانه و عارفانه و عمیق و هوشمندانه، نه فقط توطئه او را خنثی کرد، بلکه کار بر عکس شد و جمعیت مسیحی حاضر بیشتر به وجد آمدند و به ایشان ارادت بیشتری پیدا کردند.» (۲۰)

اگر امکاناتم برای تحصیل یکی از فرزندانم کفاف دهد، بین تو و خواهرت حتماً خواهرت را انتخاب می‌کنم
سیده حوراء صدر، دختر امام نیز خاطرات خود از پدر و نوع اندیشه او را چنین بیان می‌دارد: «پدرم مرا در سن ۱۴ سالگی به فرانسه فرستاد تا تحصیل کنم؛ تصمیمی‌ که امروز هم کمتر شخصی حاضر است، انجام دهد. به یاد دارم، ایشان به برادرم گفته بود، اگر امکاناتم برای تحصیل یکی از فرزندانم کفاف دهد، بین تو و خواهرت حتماً خواهرت را انتخاب می‌کنم.

معتقد بودند که در تاریخ به زنان اجحاف شده است. همچنین دخترانند که مادران آینده‌اند و نقش اساسی در تربیت آیندگان دارند. از سوی دیگر، وقتی من خواستم به فرانسه بروم، به برادرم گفتند: اگرچه او دختر است، اما معنا ندارد که تمام کارهای خانه را او انجام دهد؛ همگی باید کار کنید.»

سیده حوراء در تشریح اندیشه امام می‌گوید: «امام موسی صدر، درباره هدفشان می‌گفتند: «هدفم اعتلای سطح فرهنگی و اجتماعی جامعه است تا بعد‌ها بتوانم فرهنگ دینی‌شان را ارتقا دهم.» همچنین ایشان با رفتار و نحوه برخوردشان می‌خواستند مردم را به سوی دین سوق دهند؛ نه با زور.» (۲۱)

منابع


۱. كمالیان، محسن و على‏اكبر رنجبر كرمانى، عزت شیعه (روایت صدر۱)، ص ۲۰.
۲. دعوتى، ابوالفتح، مسلمین شیعه در لبنان (فعالیت‌ها و مقالاتى از امام موسى صدر)، انتشارات بعثت، ص ۱۹-۱۷.
۳. سوره روم، آیه۱۲: و از نشانه‌های قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید.
۴. سوره نساء، آیه۱.
۵. سوره کوثر، آیات ۱تا۳: ما کوثر را به تو عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن که بدخواه تو خود ابتر است.
۶. سوره آل عمران، آیه۱۹۵: من کار هیچ کارگزاری را از شما، چه زن و چه مرد ناچیز نمی‌سازم.) و درباره احترام اقتصادی کار زن می‌فرماید: «لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ.» (سوره نساء، آیه۳۲: مردان را از آنچه کنند نصیبی است و زنان را از آنچه کنند.
۷. سوره ممتحنه، آیه۱۲: ای پیامبر، اگر زنان مؤمن نزد تو آمدند تا بیعت کنند، بدین شرط که هیچ‌کس را با خدا شریک نکنند و دزدی نکنند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و فرزندی را که از آن شوهرشان نیست به‌دروغ به او نسبت ندهند و در کارهای نیک نافرمانی تو نکنند، با آن‌ها بیعت کن و برایشان از خدا آمرزش بخواه.
۸. سوره نساء، آیه۷: از هرچه پدر و مادر و خویشاوندان به ارث می‌گذارند، مردان را نصیبی است. و از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به ارث می‌گذارند چه اندک و چه بسیار، زنان را نیز نصیبی است؛ نصیبی معین.
۹. سوره بقره، آیه۲۲۸: و برای زنان حقوقی شایسته است همانند وظیفه‌ای که بر عهده آنان است.
۱۰. سوره نحل، آیه۹۷: هر زن و مردی که کاری نیکو انجام دهد، اگر ایمان آورده‌ باشد زندگی خوش و پاکیزه‌ای بدو خواهیم داد و پاداشی بهتر از کردارشان عطا خواهیم کرد.
۱۱. سوره بقره، آیه۲۲۸: و برای‌ زنان‌ حقوقی‌ شایسته‌ است‌ همانند وظیفه‌ای‌ که‌ بر عهدة‌ آنان است‌، ولی‌ مردان‌ را بر زنان‌ مرتبتی‌ است.
۱۲. سوره نساء، آیه۳۴: مردان، از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است، و از آن جهت که از مال خود نفقه می‌دهند، بر زنان تسلط دارند.
۱۳. سوره احزاب، آیه۳۵: خدا برای مردان مسلمان و زنان مسلمان و مردان مومن و زنان مومن و مردان اهل طاعت و زنان اهل طاعت و مردان راستگوی و زنان راستگوی و مردان شکیبا و زنان شکیبا و مردان خداترس و زنان خداترس و مردان صدقه‌دهنده و زنان صدقه‌دهنده و مردان روزه‌دار و زنان روزه‌دار و مردانی که شرمگاه خود را حفظ می‌کنند و زنانی که شرمگاه خود را حفظ می‌کنند و مردانی که خدا را فراوان یاد می‌کنند و زنانی که خدا را فراوان یاد می‌کنند، آمرزش و مزدی بزرگ آماده کرده است.
۱۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۲.
۱۵. سوره احزاب، آیه۳۲: پس به نرمی‌سخن مگویید تا آن مردی که در قلب او مرضی هست به طمع افتد.
۱۶. سوره نور، آیه۳۱: و نیز چنان پای بر زمین نزنند تا آن زینت که پنهان کرده‌اند دانسته شود.
۱۷. سوره احزاب، آیه۳۳: چنان‌که در زمان پیشین جاهلیت می‌کردند، زینت‌های خود را آشکار مکنید.
۱۸. سوره نور، آیه۳۱: زینت‌های خود را جز آن مقدار که پیداست آشکار نکنند.
۱۹. نای و نی، از مجموعه در قلمرو اندیشه امام موسی صدر، ترجمه علی حجتی کرمانی، صفحه ۲۵۱-۲۷۸.
۲۰. http://khabaronline.ir/detail/۳۱۰۱۰۴/culture/religion
۲۱. http://www.imam-sadr.com
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *