با جداییهای صورت گرفته زین پس جبهه اصلاح طلبان از موضوعیت افتاده ولی در مطلع رونمایی از جریانات جدید اصلاحطلب و اعتدال ذیل عنوان جبهه عقلایی جامعه خواهیم بود.
تلاش این خودفروختگان برای تفکیک بین مردم و حکومت یک طنز است چراکه دود تحریم همواره در چشم مردم میباشد و تاوانش را مردم میپردازند. درصورت جنگ نیز بمبهای رهاشده و موشکهای پرتاب شده، قدرت تشخیص چنین تفکیکی را نمیدهد.
آقای روحانی با ثبتنام در انتخابات خبرگان ریسک خیلی بزرگی کرد، البته ایشان جزو معدود چهرههای حسابگر میان سیاسیون است ولی بههرحال تصمیم پرریسکی را گرفت.
آقای خاتمی اصرار داشت یک خانم انتخاب شود. تأکید آقای خاتمی بر خانم مولاوردی بود، ولی یک حزبی در جبهه که سروصدای بلندی دارد و تأثیرگذار است، این اتفاق را رقم زد.
آقای زنگنه یک جمله تکراری داشت و میگفت؛ بنده حوصله اینکه بعدا بروم پاسخگوی یک جوان بیست و چند ساله بشوم و سین جیم بشوم را ندارم و معنایش این بود که ترسی وجود دارد.
چرا ما در این نقطه هستیم که آقای نبوی کنار برود یا چرا نباید آقایان عارف، موسوی لاری و مرعشی نباشند که انسانهای عاقل و باتجربهای هستند؛ چرا موسوی خوئینیها نباید دبیرکل جبهه اصلاحطلبان بشود؟
اکنون که به صحنه نگاه میکنم میبینم طوفان ریزش اعتقادات درگرفته و هیچ قدرت مقاومتی در مقابل سیل بنیان برافکن اعتقادات وجود ندارد. اما به گمانم این راهپیمایی میتواند نقش سیل بند را داشته باشد.
مدیر مسئول روزنامه اصلاح طلب ابتکار با تاکید بر اینکه دولت حسن روحانی آبرویی برای اصلاحطلبان نگذاشته است، نوشت: هیچ دولتی مانند این دولت این هنر را نداشت که ۲۵میلیون رأی را در عرض چند ماه به دو، سه میلیون برساند.
مهمترین شاخص رقابت اسفند 98 دو جریانی است که یکی از آن جریان، به مردم اعتقاد ندارد. امید جریان مخالف، نیامدن مردم است و یک جریان دیگر هم همه اعتبار خود را در آمدن مردم میداند.