سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 14 May 2024
 
۰

«ندا» را چه کسي کشت؟

وبلاگ «جانم فداي رهبر»
شنبه ۶ تير ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۴۳
کد مطلب: 55739
شما را به خدا احساسات را کنار بگذاريد، بعد اين يادداشت را بخوانيد!

عصر يکشنبه، فيلم کشته شدن "ندا آقا سلطان"‌ را از اينترنت دانلود کردم، ديدم و متاثر شدم. به قدري ناراحت و عصبي شدم که شب را تقريبا خوابم نبرد و ديروز در محل کارم، با همکارهايم دعوا کردم.

اگر ثابت شود، برادر خود من، به سمت ندا شليک کرده است، معتقدم که بايد تاوانش را پس دهد و قصاص شود. اگر ثابت شود يک بسيجي، دست به چنين جنايتي زده است، حاضرم پاي هر طوماري که درخواست اعدام او را داده است امضا کنم. اگر بي تدبيري به حدي است که به دست چنين آدمي اسلحه داده مي شود، حاضرم هر طوماري که محاکمه چنين بي تدبيرهايي را درخواست مي کند امضا کنم. اينها را مقدمتا گفتم تا فکر نکنيد اين جنايت را دست کم گرفته ام يا قصد تطهير مجريان و مسببان آن را دارم.
***
متن زير را بخوانيد و شما را به خدا بدور از احساسات، به سئوالهايي که در ادامه آورده ام فکر کنيد:

"وقتي که اين اتفاق افتاد، ندا از درگيري‌ها دور بود، يعني در خيابان‌هاي فرعي نزديک اميرآباد بود. حدود يک ساعتي با استاد موسيقي اش در ماشين پشت ترافيک نشسته بود، از گرما و خستگي کلافه و از ماشين پياده مي‌شود. اما براساس تصاويري که مردم ارسال کرده‌اند، احتمالا نيروهاي لباس شخصي و بسيجي در تيراندازي با نشانه گيري به قلبش مي‌زنند..."
(کاسپين ماکان، نامزد ندا آقا سلطان، در مصاحبه با بي بي سي فارسي، 1 تير 1388:
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/06/090622_mm_neda_soltan.shtml
اگر به دليل فيلترينگ، نمي توانيد به صفحه بالا برويد، مي توانيد همين متن را در صفحه ندا آقا سلطان در ويکي پديا ببينيد:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%AF%D8%A7_%D8%A2%D9%82%D8%A7_%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86)

البته خود فيلم هم گوياي اين است که محل گلوله خوردن ندا، مکاني دور از تظاهرات و تجمع و ناآرامي بوده است. چرا که هيچ سر و صدايي که حکايتگر تظاهرات يا اغتشاش باشد شنيده نمي شود.

حالا سئوالهاي من:

به چه دليل، يک نيروي ضد شورش، حالا چه بسيجي،‌ چه پليس، يک زن را که در نقطه اي دور از اغتشاش ها و بدون سر و صدا در کنار خيابان ايستاده است، بايد هدف قرار دهد؟ چه دليلي دارد که آن نيروي ضد شورش يا سرکوبگر (هر چه دوست داريد اسمش را بگذاريد)، اينهمه تظاهر کننده يا اغتشاشگر (هرچه دوست داريد اسمش را بگذاريد) را در صحنه شلوغي رها کند و بدون هيچ مقدمه و پيش زمينه اي به سمت زني که صدها متر از صحنه شلوغي فاصله دارد شليک کند؟

چرا آن نيروي ضد شورش، در محلي دور از اغتشاش ها، و در ميان اينهمه "مرد"، بايد يک "زن"‌ را هدف قرار دهد؟ اگر آن زن، مشغول شعار دادن بود، يا داشت سنگ يا کوکتل مولوتف پرتاب مي کرد، شايد شليک به او، در ميان اينهمه مرد، وجهي داشت. اما لحظه اي خودتان را جاي يک نيروي ضدشورش بگذاريد. وقتي کلمه "اغتشاشگر"‌ يا "آشوبگر" را مي شنويد، تصويري که در ذهن شما شکل مي گيرد، تصوير يک "زن" هست يا "مرد"؟

وقتي مي توان، شليک به يک زن را در نقطه اي خارج از آشوبها به بسيج نسبت داد، آيا با همين منطق، نمي توان هر قتلي را که قبل و بعد از اين جنايت و در هر نقطه ديگري از کشور روي مي دهد به بسيج نسبت داد؟

از اين طرف و آن طرف، زياد مي شنوم که در جريان درگيريهاي شنبه، 30 خرداد در تهران، چند نفر مسلح نيز دستگير شده اند. نمونه اي از حمله مسلحانه به يک حزب اللهي را در در آن روز در اينجا بخوانيد. نمي خواهم بدون سند و مدرک، قتل ندا را به گردن دشمنان جمهوري اسلامي، همچون سازمان مجاهدين خلق، بيندازم. اما سابقه اين جماعت نشان مي دهد که براي رسيدن به هدف، از انجام هيچ جنايتي ابا ندارند. سازمان مجاهدين خلق، همان سازماني است که اوايل دهه 1370، چند کشيش را در ايران ترور کرد تا تحت فشار بودن اقليتها را در جمهوري اسلامي ايران القا کند. اين سازمان، همان سازماني است که اوايل انقلاب در بندر ماهشهر، دختر بچه سه ساله اي به نام "فاطمه سادات طالقاني" را به اين جرم که پدرش پاسدار بود، زنده زنده در آتش سوزاند. حتي اگر امروز، سازمان مجاهدين خلق، يک سازمان مرده باشد، کوردلاني که روحيه سازمان مجاهديني داشته باشند، هنوز هستند.

ما ايرانيها، اصطلاح و ضرب المثل "پيراهن عثمان درست کردن" را داريم که اشاره اي به يک واقعه تاريخي است: زماني که قاتلان عثمان، با ادعاي خونخواهي او، در برابر امام علي(ع) ايستادند و لباس خونين عثمان را پرچم خونخواهي دروغين خود قرار دادند.
***
يادداشت تکميلي:
حداقل دو روايت از تيرخوردن ندا وجود دارد:
1- تيراندازي که در ترک يک موتورسوار نشسته بوده است، او را هدف قرار داده است.
نمونه اي از اين روايت را در اينجا بخوانيد:
http://www.iranianuk.com/article.php?id=38791

2- او را از بالاي يکي از ساختمانهاي مجاور هدف قرار داده اند.
نمونه اي از اين روايت را در اينجا بينيد:
http://freedomvatan.blogspot.com/2009/06/blog-post_6883.html

وجود همين دو روايت ضد و نقيض، نشان مي دهد که کسي به درستي ضارب را نديده است. پس چگونه مي توان هويت تيرانداز را مشخص کرد و او را به نيروهاي بسيج يا پليس منتسب کرد؟
جالب اينجاست که در صفحه مربوط به ندا آقا سلطان در ويکي پديا نيز، به اينکه او از چه ناحيه اي مورد هدف قرار گرفته، اشاره نشده است.

اگر از غير عادي بودن وجود دو فيلم از لحظه جان دادن ندا بگذريم و آن را به خاطر وفور گوشي هاي موبايل دوربين دار در دست مردم، عادي بدانيم، مساله غير طبيعي ديگر، کيفيت بالاي فيلمي است که از اين لحظه وجود دارد. کيفيت اين فيلم از کيفيت فيلمهايي است که با گوشي هاي موبايل مي توان گرفت بالاتر است. تو گويي تصويربرداري آماده، در جايي ايستاده است و به همکار تيراندازش سفارش کرده است کسي را در نزديکي من هدف قرار بده، تا من از او فيلم بگيرم.
***
راستي يک سئوال ديگر: کساني که به حق، از کشته شدن "ندا آقا سلطان" ناراحت هستند، آيا از مرگ مظلومانه دختري که در تاريخ 20 خرداد 1388، در بلوار کشاورز تهران به خاطر در دست داشتن پوستر احمدي نژاد، به صورت او و دو دختر همراهش اسيد پاشيده شد هم ناراحت مي شوند؟
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *