برای اویی که هست امّا نیست...
يکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۰۶
کد مطلب: 381846
پیرمرد بدون مکث و با لهجهی شیرین لریش گفت:« مرتیکه بیهمه چیز! سهم پسرم رو بالا کشیده، نمیذاره پسرم یه تیکه زمین کوچیک گیرش بیاد؛ خدایا خودت حق پسرم رو از این علی آبادی فلان فلان شده بگیر.»