جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۲
سالروز شهادت کریم اهل بیت(ع) به روایت هفتم صفر؛

شجاع‌ترین چهره تاریخ اسلام/ مظلومیتی که در هیچ یک از امامان نبود/ ویژگی‌های مبارزه کریم آل فاطمه +تصاویر و مداحی

شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۰۳
کد مطلب: 703216
بنا به نقلی امام حسن(ع) در روز پنجشنبه، هفتم ماه صفر سال پنجاه هجری رحلت نموده است.مرحوم علامه مجلسی این قول را به شیخ ابراهیم کفعمی صاحب مصباح و بلد الامین نسبت داده است. امام مجتبی(ع) بر اثر زهری که از سوی معاویة بن ابی سفیان توسط جعده به آن حضرت خورانیده شد، در سن 48 سالگی به شهادت رسید.
شجاع‌ترین چهره تاریخ اسلام/ مظلومیتی که در هیچ یک از امامان نبود/ ویژگی‌های مبارزه کریم آل فاطمه +تصاویر و مداحی
گروه فرهنگ جهان نيوز: بنا به نقلی امام حسن(ع) در روز پنجشنبه، هفتم ماه صفر سال پنجاه هجری رحلت نموده است.مرحوم علامه مجلسی این قول را به شیخ ابراهیم کفعمی صاحب مصباح و بلد الامین نسبت داده است. امام مجتبی(ع) بر اثر زهری که از سوی معاویة بن ابی سفیان توسط جعده به آن حضرت خورانیده شد، در سن 48 سالگی به شهادت رسید.

فاتح جنگ جمل
استاد رجبی دوانی درباره ویژگی‌های دوران امام مجتبی (ع) و شخصیت رهبری ایشان معتقد است:
دوران امامت امام حسن علیه السلام ویژگی‌های خاصی داشت. به طور کلی زندگی ایشان به چند مقطع تقسیم می‌شود؛ اول، از ولادت حضرت تا رحلت رسول اکرم. دوم، دوران امامت پدر بزرگوارشان در دوره ۲۵ سال سکوت امیرالمومنین و پنج سال خلافت ایشان. دوره سوم زندگی امام حسن، دوران امامت ایشان است؛ از زمان شهادت پدر تا شهادت خودشان. آن دوران هم به دو دسته قابل تقسیم است: دوره حکومت داری ایشان و دوره ۱۰ سال کناره گیری از حکومت و صلح اجباری.

یک نکته را باید توجه کرد که در میان مسلمانان امام حسن علیه السلام به گونه‌ای تعریف شده که گویی اهل صلح و سازش بوده است. گویی اهل نفوذ و مرد روز‌های سخت و ایستادگی نبودند. باید گفت که چنین چیزی اشتباه است. حتی اهل تسنن هم در تمجید خصائص اخلاقی ایشان بسیار گفته‌اند و همچنین در تمجید رشادت هایشان. در میان بسیاری از راویان اهل تسنن و تشیع آمده که پیغمبر از امام حسن علیه السلام تجلیل کرده و فرمودند: «به واسطه حسن در امت من صلح ایجاد می‌شود». در واقع کناره گیری حضرت حسن از خلافت باعث می‌شود دودستگی در میان مسلمانان ایجاد نشود و امت مسلمان یکپارچه شوند. در این ارتباط سخن‌ها هست که در ادامه خواهم داد.
 
دعایی کارساز و مهم از امام حسن مجتبی(ع)
 
در قصه جنگ جمل، فاتح اصلی نبرد امام مجتبی(ع) است
برای نمونه در باب اینکه حضرت حسن اصولا مردی اهل صلح و سازش نبود و در میدان‌های نبرد جانانه می‌جنگید، مثالی می‌آورم:
در زمان خلافت امیرالمومنین در جنگ جمل، امام حسن علیه السلام نماینده بسیج مردم کوفه جهت مقابله با این فتنه براندازانه هستند. زمانی که جنگ می‌شود، حضرت امیرالمومنین تا جایی که می‌توانستند مانع از بروز جنگ می‌شدند؛ اما وقتی پیمان شکنان جز جنگ و خونریزی و کنارزدن امیرالمومنین چیز دیگری را نمی‌دیدند و رضایت نمی‌دادند، حضرت پا به میدان نبرد گذاشتند. به راستی که در قصه جنگ جمل فاتح اصلی نبرد امام مجتبی(ع) است. زمانی که امیرالمومنین بی باکانه به دل دشمن و صفوف دشمن را بر هم می‌زدند، مالک اشتر به جان حضرت بیمناک شد، اما از آنجا که خود نتوانست مانع حضور حضرت امیرالمومنین درمیدان نبرد شود، از امام حسن (ع) خواست که وارد مذاکره با ایشان شود. امام حسن بسیار تلاش کرد و در نهایت تنها با قسم دادن پدر به روح مادر توانست مانع حضور حضرت علی علیه السلام در میدان جنگ شود. آن حضرت ابتدا نمی‌پذیرفت، اما سپس فرمود: به خدا سوگند که اگر از مادرت یاد نمی‌کردی، هرگز از حرکت نمی‌ایستادم و حتی یک نفر از دشمن را زنده باقی نمی‌گذاشتم؛ اما بدان تا این شتر برپاست و عایشه این مردم را رهبری می‌کند، دشمن استوار است. پس حضرت علی فرزندش محمد حنفیه را به میدان فرستاد و از او خواست که پای شتر را قطع کند تا جنگ خاتمه یابد. ابن حنفیه بسیار برای این کار تلاش کرد، اما موفق نشد. زخمی و ناکام برگشت. سپس، امام حسن از جانب پدر پرچم به دست گرفت و به صفوف دشمن زد، به شتر رسید و با ضربتی شتر را پی کرد و پیمان شکنان یک به یک در رفتند. امام حسن علیه السلام زمانی که برگشت پیروزمندانه به خیمه گاه آمد. حضرت علی رو به محمد حنفیه کرد و گفت: تو تلاشت را کردی و شجاعانه به میدان رفتی، اما اگر تو شجاعت را از پدر به ارث بردی، بدان که حسن این شجاعت را نه تنها از پدر که از مادر هم به ارث دارد.
 

مردمان زمان امام حسن از حق گریزان بودند
دوره امام حسن مجتبی علیه السلام از سخت‌ترین و تلخ‌ترین مقاطع تاریخ اسلام، بلکه تاریخ بشریت است. موقعیتی که بعد از شهادت امام علی با کوتاهی‌ها و خیانت‌های مردم کوفه پدید آمد و نهایتاً امام علی علیه السلام در اوج مظلومیت و غربت به شهادت رسیدند. پس از ایشان امام مجتبی عهده‌دار مسئولیت خلافت بر مسلمانان شد. ایشان با مردانی مواجه شد که از حق گریزان بودند؛ چرا که حکومت حق می‌خواهد جامعه آن زمان را که بسیار از اهداف اصلی اسلام و راه پیامبر منحرف شده بود، به راه درست برگرداند. امیرالمومنین بسیار بر این امر تلاش کرد، اما نهایتا موفق نشد و به شهادت رسید. حال حسن علیه السلام در این جایگاه قرار گرفته؛ جایگاهی بس بدتر از دوران امام علی. اگر امیرالمومنین زمانی می‌خواست اعلام جنگ کنند و به جنگ معاویه برود، حدود ۹۵ هزار نفر برای جنگ آماده بودند، اما امام مجتبی زمانی به خلافت رسید که هنوز بر امور مسلط نشده بود. معاویه بعد از شنیدن شهادت حضرت علی و خلافت امام حسن (ع) به شدت برآشفت؛ چرا که نیک می‌دانست امام حسن علیه السلام با معنویت و خصایصی که دارد بسیار راحت مردم را علیه او خواهد شوراند. او نیک می‌دانست که امام حسن قطعاً موفق می‌شد حاکمیت معاویه در شام را نابود کند. از همین رو بود که معاویه از شام به کوفه لشکر کشید. حالا امام حسن علیه السلام و هر حکومتی هم جای ایشان بود، در برابر چنین لشکرکشی عکس العمل نشان می‌داد.

روایت جالبی از آزاد کردن یک غلام توسط امام حسن (ع)
چرا مردم کوفه با حسن (ع) علیه معاویه بیعت نکردند؟
امام حسن (ع) از مردم کوفه خواست برای مقابله با این توطئه‌گران آماده شوند. کوفه شهری نظامی بود و نظامیان از حکومت حقوق می‌گرفتند تا در برابر دشمن به جنگ بایستند، اما این اشقیا، این بی وفایان و افراد نابخرد حاضر به بیعت با امام مجتبی نشدند.

تصور مردم کوفه از جنگ‌های خاندان پیامبر، امیرالمومنین و امام حسن علیه السلام جنگ با مسلمانان بود؛ جنگی که غنیمتی در کار نداشت؛ زنان و کودکان را به اسیری نمی‌گرفتند و تنها برای آن‌ها هزینه و کشت و کشتار داشت. اما در صورتی که کوفیان با معاویه بیعت می‌کردند، او آن‌ها را به جنگ با کفار می‌برد. جنگ با رومیان و کفار جنگی بود که غنیمت داشت؛ اسیر گرفتن داشت؛ فتح سرزمین‌های تازه داشت؛ همه این‌ها انگیزه‌ای شد تا مردم کوفه در آن زمان بیعت با معاویه را ترجیح دهند.
 

فرماندهان رده بالای امام مجتبی(ع) خیانت کردند و نامه‌ها به دشمن نوشتند!
با این وجود برخی شیعیان به امام مجتبی (ع) پیوستند و لشکری شکل گرفت. اما لشکری که شامل پنج، شش جریان و گروه مختلف بود؛ حتی جمعی از خوارج هم در میان لشکر امام مجتبی (ع) بودند. خیلی‌ها بودند که امام حسن را نه به عنوان امام دوم بلکه به عنوان خلیفه پنجم هم نمی‌شناختند و تنها از آنجا که روسای قبایلشان دستور داده بودند، به جنگ با معاویه برخاستند. در واقع آن‌ها باور و ایمانی به امام نداشتند. این بود که وقتی مقابل معاویه قرار گرفتند و وعده‌های او را شنیدند، خیانت کردند. برخی از فرماندهان رده بالای امام مجتبی نامه‌ها به دشمن نوشتند و ابراز کردند که نه تنها کنار معاویه هستند بلکه تنها کافی است او تعیین کند، امام مجتبی را زنده می‌خواهد یا مرده.

پس وقتی امام حسن علیه السلام این خیانت‌ها را دیدند، یقین داشتند که به موفقیت نمی‌رسند. معاویه کسی بود که در دوران پدر بزرگوارشان در جنگ صفین توطئه‌ای کرد و قرآن به نیزه زد و دو دستگی و چنددستگی در لشکر امیرالمومنین به وجود آورد. حال لشکر امام حسن علیه السلام پیش از چنین توطئه‌ای از سوی معاویه، به چنین چند دستگی‌هایی رسیده است؛ لذا امام مجتبی تصمیم گرفت این لشکر ناهمگون را تصفیه کند. سخنانی ایراد فرمود و بر مبنای این سخنان آن‌هایی را که انگیزه مادی داشتند و یا با بی انگیزگی و بی تفاوتی به میدان نبرد آمده بودند، کنار زد.
 
خنجری که از دوست نماها به پای حسن مجتبی (ع) نشست
اما متاسفانه لشکریان امام حسن (ع) اجازه اتمام سخنان او را ندادند؛ شورش کردند، به خیمه گاه او زدند، خیمه اش را غارت کردند و وسایلش را به سرقت بردند. نهایتاً زمانی که حضرت بر اسب سوار شد تا به مدائن پایتخت ایران بیاید، یکی از همین افراد خنجری بر پای مبارک ایشان زد که به استخوان شان رسید و ایشان را بسیار مجروح کرد. جاسوسان به معاویه خبر رساندند که حسن از سوی لشکریانش مجروح شده؛ این جا بود که معاویه برای امام پیام فرستاد که تو با چنین لشکری می‌خواهی با من نبرد کنی؟! معاویه حتی شماری از نامه‌های خائنان را هم برای امام فرستاد. اینجا بود که امام علیه السلام با خیانت لشکریانش بیش از پیش آشنا باشد و معاویه که چنین دید، پیشنهاد کرد امام خلافت را کنار بگذارد و در این میان هر شرطی که بخواهد بگذارد.

یه مدینه، یه بقیعه/ محمود کریمی
 
 
آخرین سخنان امام حسن با مردم قبل از صلح با معاویه
وقتی امام حسن حرف‌های معاویه را شنید، رو به مردم کرد و به ایشان گفت که مردم معاویه دارد ما را به چیزی دعوت می‌کند که نه خیری برای دنیا دارد و نه آخرت. به راستی که اگر پیشنهاد او را بپذیرید، نانی را که خداوند برای شما مقدر کرده از شما دریغ خواهد کرد. اگر رضای خدا و مرگ با عزت را می‌طلبید، پیشنهاد او را نپذیرید؛ چرا که جز شمشیر بین ما و معاویه نباید باشد. اما این زمان بود که فریاد «دنیا دنیا» از میان لشکریان امام مجتبی (ع) برخاست. گستاخی به جایی رسید که آن‌ها گفتند رضای خدا و مرگ باعزت چیست؟ ما باقی ماندن در دنیا را می‌خواهیم. حتی یک نفر در آن میان به حمایت و دفاع از امام حرفی نزد. امام حسن به نیکی می‌دانست که معاویه باطل است و باید با او مقابله کند. اما با چنین وضعی، قبل از معاویه در صورت بروز چنین جنگی لشکریان او را نابود می‌کنند و اوضاع به طور کامل به دست معاویه می‌افتد. معاویه‌ای که هدفی جز نابودی اصل اسلام نداشت. اینجاست که به درستی تعبیر زیبای رهبر انقلاب محقق می‌شود و شکوهمندترین نرمش قهرمانانه تاریخ صورت می‌گیرد.
 
امام حسن اهل سازش با معاویه نبود؛ اما چاره‌ای جز این هم نداشت
در واقع امام هزینه بالای واگذاری خلافت را پذیرفت تا معاویه به اهداف شومش نرسد. معاویه با شنیدن پذیرش پیمان صلح جا خورد، او اصلاً انتظار چنین چیزی را نداشت و تصور می‌کرد امام حسن علیه السلام صلح نکند و به جنگ برخیزد؛ امام حسین هم در کنارشان قرار گیرد و هر دو در جنگ کشته شوند و کلاً بنیان اسلام و اهل بیت و خاندان اسلام از هم بپاشد. در واقع با صلح امام حسن توطئه معاویه خنثی شد و اهدافش محقق نشد. خط اصیل اسلام که در اهل بیت تجلی داشت، از بین نرفت و حفظ شد. برای همین است که می‌گویم امام حسن اهل سازش نبود، ایشان دنبال صلح نیست؛ اما با وضعی مواجه است که چاره‌ای جز این ندارد.
 

لحظات آخر عمر مبارک امام حسن علیه السلام چگونه گذشت
جنادة بن ابی امیه می گوید: وارد شدم بر حسن بن على عليه السّلام در آن مرضى كه به آن ارتحال فرمود، و در پيش روى او طشتى بود كه در آن خون ريخته بود، و جگر حضرت در اثر زهرى كه معاوية بن أبى سفيان- خدايش‏ لعنت كند- به آن حضرت خورانده بود قطعه قطعه بيرون مى‏آمد، عرض كردم: اى مولاى من! چرا خود را معالجه نمى‏كنى؟ فرمود: اى ابا عبد اللَّه مرگ را به چه چيز علاج كنم. گفتم: انّا للَّه و انّا اليه راجعون سپس حضرت به جانب من توجه كرده فرمود: به خدا سوگند اين پيمانى است كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله با من فرموده كه اين امر (امامت) را دوازده نفر پيشوا و امام از فرزندان على و فاطمه مالك شوند، و هيچ يك از ما نيست جز اين كه يا به زهر و يا به شمشير كشته شود (و به مرگ عادى از دنيا نخواهيم رفت) سپس طشت را از نزد حضرت برداشتم و حضرت تكيه فرمود، جناده‏ گويد: به وى عرض كردم: اى فرزند رسول خدا مرا موعظه فرما. فرمود: آرى، مهياى مسافرت (آخرت) شو، و توشه‏ آن را پيش از رسيدن اجل فراهم نما، و بدان كه تو دنيا را طلب نمايى و مرگ تو را مى‏طلبد، و اندوه و غصه روزى را كه نيامده در روزى كه در آن هستى به خود راه مده، و بدان كه در آنچه بيش از قوت خود مال فراهم كنى خزينه‏دار ديگران خواهى بود؛ و بدان كه در حلال دنيا حساب و در حرام آن عقاب و در شبهه ناكهايش عتاب (و سرزنش) است.

پس دنيا را مانند مردارى قرار ده، و بگير از آن به مقدارى كه تو را بى‏نياز كند. اگر حلال باشد در آن زهد ورزيده‏اى، (و بيش از احتياج از اين مردار مصرف ننموده‏اى)، و اگر حرام باشد از مردارى برگرفته‏اى (و خوردن مردار در صورت ناچارى به مقدار ضرورت مباح است) و اگر مورد سرزنش و عتاب باشد (يعنى شبهه‏ناك باشد، هموار كردن كمى) سرزنش آسان است. و براى دنياى خود چنان كار كن كه گويى هميشه زندگانى خواهى كرد. و براى آخرت طورى كار كن كه گويى فردا خواهى مرد؛ و هر گاه بخواهى بدون (داشتن فاميل زياد) و عشيره عزيز گردى، و بدون داشتن سلطنت (مانند سلاطين) مهابت و بزرگى داشته باشى، از ذلت نافرمانى حق تعالى بيرون آى و به سوى عزّت فرمانبرداريش وارد شد، و هر گاه نياز و احتياج تو را به گرفتن رفيقى وادار نمود، با كسى رفاقت كن كه گاه همراهيش تو را زينت دهد (يعنى كردار و رفتارش در موقع همراهى با تو نزد ديگران موجب آبروى تو گردد و مانند زينتى براى تو باشد) و هر گاه خدمت او كردى (آبروى) تو را حفظ كند و اگر از او كمك خواستى تو را كمك كند، هر گاه سخن گويى گفتارت را تصديق كند، و هر زمان بر دشمن حمله كنى تو را تقويت كند، و اگر دست كمك به سويش دراز كردى تو را مدد كند، و اگر در كارت شكستى پيدا شود برطرف كند، و هر گاه نيكى از تو بيند فراموش نكند، اگر دست مسألت به سويش دراز كنى از عطايش محرومت ننمايد، و اگر به زبان نياورى او در عطا پيشدستى كند، و هر گاه سختى‏ها و بلاها به او رو آورد مبتلاشدنش تو را بدحال كند، رفاقت كن با كسى كه از ناحيه او به تو گرفتارى و بلايى نرسد، و به واسطه او در روشها انحرافى پيدا نشود، و اگر گاه تقسيم (مال يا غير آن) ميان شما نزاعى درگير شد تو را بر خويش‏ مقدّم دارد.

اینفوگرافیک/ امام حسن(ع) کریم آل طه است

جناده گويد: پس نفس حضرت به شماره افتاد و رنگ مباركش زرد شد به طورى كه بر آن حضرت ترسناك شدم، (در اين هنگام) حضرت امام حسين عليه السّلام و اسود بن أبى الاسود (يكى از اصحاب رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله) وارد شدند آن حضرت امام حسن را در برگرفت و سر مباركش و ميان دو ديدگانش را بوسيد و نزدش نشست، پس مقدارى آهسته با هم صحبت كردند، ابو الاسود گفت: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏ امام حسن عليه السّلام خبر مرگ خود را به برادرش مى‌‏دهد.

داستان جالب کشتی گرفتن امام حسن (ع) و امام حسین(ع)
این روایت در کتب شیعه و اهل سنت نقل شده و در خود روایت پاسخ، داده شده است.
« حسنين (ع) در برابر رسول خدا(ص)  با يكديگر كشتى مى گرفتند، و پيغمبر اكرم(ص) امام حسن (ع) را تشويق مى كرد و حمايت مى نمود و مى گفت بگير حسين(ع) را .

حضرت فاطمه(س)  كه حضور داشت عرض كرد  چرا حسن(ع) را كه بزرگتر است  تشويق مى كنيد؟

پیامبر(ص) فرمود: اگر من  حسن(ع) را بر حسين(ع) تشويق مى كنم ، «جبرئيل» هم حسين(ع) را تشويق مى نمايد و مى گويد بگير حسن(ع) را و من به خاطر تشویق جبرئیل ، حسن(ع) را تشویق می کنم »
انسان ۲۵۰ ساله/ ویژگی‌های مبارزه امام حسن علیه‌السلام
  جنگ نظامی را امام حسن با آن دشمنی که قبلا باید افشا بشود و سپس با آن مبارزه بشود متوقف کرد تا جنگ سیاسی، جنگ فرهنگی، جنگ تبلیغاتی و جنگ اسلامی خود را با او شروع بکند. نتیجه این شد، که بعد از آنی که امام حسن از دنیا رفت و امام حسین علیهماالسلام هم ده سال دیگر همان راه امام حسن را ادامه داد، وضعیت دنیای اسلام به آن جایی رسید که دیگر میتوانست فرزند پیغمبر - یعنی فرزندی از فرزندان پیغمبر - آنچنان شهادتی را بپذیرد که تا آخر تاریخ دنیا آن شهادت بماند همچنانی که ماند، و منشأ آثار مقاومت‌آمیز و بزرگ بشود همچنان که شد، و اسلام را زنده نگه بدارد همچنان که زنده نگه داشت؛ این کار امام حسن.
 

در مورد کار امام حسن ما هیچ درصدد نمیآئیم از موضع دفاع حرف بزنیم که چرا صلح کرد و چه موجباتی داشت، امام حسن اگر صلح نمیکرد یقینا اسلام ضربه میدید؛ برای خاطر این‌که آن چهره افشا نشده بود، مردم هنوز حقایق را نمیدانستند، آنقدر نمیدانستند که هزاران نفر یا صدها هزار نفر از سربازان امام حسن حاضر شدند با آن طرفی که با امیرالمؤمنین جنگیده بود دیگر نجنگند. تبلیغات و پول و کارهای گوناگون سیاسی آنچنان جو بدی به وجود آورده بود که امام حسن اگر آن روز خود را و جان خود را و جان اصحاب نزدیک و معدود خود را از دست میداد چیزی از اسلام باقی نمیماند. بعد از چند سالی نام علی و نام حسن و نام حسین و نام افتخارات صدر اسلام و نام آن همه حوادث آموزنده اگر در لابلای کتابها میماند هم برای مدت زیادی نمیماند و به درستی و تحریف نشده نمیماند؛ این کار امام حسن بود. وقتی شما جمع‌بندی میکنید، میبینید کار امام حسن با کار امیرالمؤمنین، با کار امام حسین، با کار همه‌ی ائمه دارای یک مضمون و یک معنا است. آگاهانه مقاومت کردن، تکلیف را فهمیدن و ایستادن، و من به شما بگویم برادران و خواهران من، {امام حسین‌} امام حسن یکی از شجاعانه‌ترین اقدامها را برای انجام این تکلیف انجام داد، چرا؟ برای خاطر این‌که به دیگران، به پیغمبران، به پیغمبر اسلام، به امیرالمؤمنین، به همه‌ی ائمه فقط دشمنان بودند که طعن میزدند، اما پیچیدگی کار امام حسن و ظرافت آن موضع آنچنان بود که حتی دوستان او هم به او طعن میزدند. حجربن‌عدیها هم نمیدانستند و به او «یا مذل المؤمنین» میگفتند اما صبر کرد. 
 

امام حسن بعد از حادثه‌ی متارکه‌ی جنگ، بنا کرد تشکیلات دهی و سازماندهی، آن کاری که آن زمان انجام نشده بود لزومی هم نداشت، امکان هم نداشت، یک سازماندهی عظیم شیعی را به وجود آوردند این همان سازماندهی است که شما در کوفه، در مدینه، در یمن، در خراسان، در مناطق دور دست حتی نشانه‌های او را میبینید زمان امام حسین و بعد از ماجرای شهادت امام حسین همان سازماندهی بود که ماجرای توابین را به وجود آورد، ماجرای مختار را به وجود آورد، ماجراهای فراوانی را در دنیای اسلام ایجاد کرد که تا آخر هم نگذاشت آب خوش از گلوی خلفای بنیامیه پایین بیاید. این تشکیلات زمان امام حسین بود که امام حسین وقتی شهید میشد میدانست که دنبال خودش یک تشکیلاتی را دارد باقی میگذارد که اینها پرچم را بالا نگه خواهند داشت و نمیگذارند که قضیه لوث بشود و حقیقت مکتوم بماند.

روضه دلسوز شهادت امام حسن(ع)/حاج منصور
 
چرا امام حسن(ع) شجاع‌ترین چهره تاریخ اسلام است؟
رهبر انقلاب: من معتقدم امام حسن مجتبى شجاع‏‌ترین چهره‏‌ى تاریخ اسلام است. می‌پرسید از على هم شجاع‌‏تر است، از برادرش حسین هم شجاع‌‏تر است که در میدان جنگ، آن جنگ خونین، با آن فداکارى عجیب خودش را به کشتن داد؟
‌‌
بله، شجاعت واقعى این است که انسان برطبق آنچه مصلحت فکر و ایدئولوژى او است اقدام بکند، اگرچه کسى نفهمد. و امام حسن حاضر شد خود را و نام خود را و وجهه‏‌ى خود را و محبوبیّت خود را در میان دوستان نزدیکش، فداى مصلحت واقعى بکند؛ حاضر شد که او را نشناسند، براى اینکه اسلام را بشناسند و اسلام بماند.
‌‌
شهادت امام حسن مجتبی (ع)؛ قبرت خاکی منم که مادر
 
 آیا امام حسن میتوانست در جنگ با معاویه شهید باشد؟ نه، نمیتوانست. شهید کیست؟ شهید آن کسى است که جان خود را مایه می‌گذارد، خون خود را می‌ریزد، براى ابقای فکر و ایده‏‌اى که به آن احترام می‌گذارد؛ این شهید است.
‌‌
امام حسن اگر در میدان جنگ کشته میشد، به این معنا بود که معاویه تنها منازع خود را، تنها کسى را که امکان دارد نقش افشاگرى و رسواگرى در برابر روشهاى پنهانى و ریاکارانه‏‌ى معاویه ایفا کند، یک چنین رقیبى را دیگر در مقابل راه خود نبیند.

گلچین مداحی ویژه شهادت امام حسن مجتبی(ع)

کشته سم جفا شد خاتم پیغمبران/ حمیدعلیمی
ای پسر ارشد زهرا حسن (ع)/محمود کریمی
 
 
شرر زهر جفا/ سید مجید بنی فاطمه

بیشتر بخوانید:
نمونه هایی از تاثیرات رفتاری امام مجتبی(ع) بر دشمنان
حدیث امام حسن(ع) درباره تمسک به قرآن

چگونه دوستی کردن در کلام امام حسن(ع)
حدیث امام حسن(ع) درباره تفکر
برکات عصر ظهور در روایتی از امام حسن مجتبی(ع)
حدیث امام حسن(ع) درباره دعا کردن برای دیگران
چهار گروه مردم در کلام امام حسن(ع)
راهکار امام حسن(ع) برای دلهای زنگار گرفته

گردآوری:حسام زبیراوی
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *