با شهید عبدالصمد یونسی؛
دوست دارم یه دفعه شهید بشم، درد نکشم+تصاویر
دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۰۰:۰۴
کد مطلب: 268770
در دوران كودكي به بيماري لاعلاجي مبتلا شد به گونه ای که همه از زنده بودن او قطع امید کرده بودند اما از انجایی که خداوند خالق برای او ماموریت مهمی در آینده مقرر فرموده بود به طور معجزه آسايي شفا يافت و زندگی اش را ادامه داد.
از کودکی زندگی اش با مشکلات همراه بود .در سه سالگی پدرش را از دست داد .پس از آن مادر دلسوز و فداكارش با تلاش زیاد اورا بزرگ کرد تا به 10 سالگي رسید.
موج طوفنده‌اي که توسط مردم ایران عليه حاكميت طاغوت برپا شده بود می رفت تا بنیان حکومت ستمگر پهلوی را از بین ببرد، مردان بزرگی چون عبدالصمد یونسی در این نهضت نقشی تعیین کننده داشتند. او مشتاقانه در مبارزه بر علیه طاغوت شرکت می کرد و از پیشگامان مبارزه بود.
با پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل سپاه، خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برگزيد. وقتی جنگ تحمیلی عراق به نمایندگی از ده ها کشور علیه ایران آغاز شد او از جمله کسانی بود که بی هیچ تردیدی راهی جبهه ها شد تا از تمامیت ارضی ایران اسلامی که پرچم دار اسلام ناب محمدی بود، دفاع نماید.
از روزی که به جبهه رفت تا لحظه شهادتش لحظه‌اي از حضور در جبهه و جهاد با متجاوزان غفلت نورزيد.
او در عمليات و عرصه های حساسی حضور داشت. بارها تا مرز شهادت پيش رفت، مجروح شد و سختی های زیادی متحمل شد اما این شرایط هیچ خللی در اراده آهنین او ایجاد نکرد.
عبدالصمد یونسی در مدت حضورش در جبهه ها در عمليات مختلفی حضور داشت و مسئولیت های مهمی را به عهده گرفت. با اینکه بیشتر مسئولیت های او در بخش ستادی و آموزش نظامی بود اما در مواقع عملیات و مواقع حساس او به یاری برادران رزمنده اش می شتافت و با برداشتن اسلحه یا هدایت و فرماندهی نیروهای رزمی در صحنه حضور می یافت.
عملیات والفجر 4 در سال 27/7/1363 آخرین فرصتی بود که برای کسب درجه شهادت داشت و در این عملیات موذد قبول درگاه حق قرار گرفت و به شهادت رسید. او در آن موقع بيست و پنج ساله بود.
خاطراتی از شهید
عبدالصمد
تاکید داشت بهش بگیم ، عبدالصمد . گفتم : مگه (( صمد )) چه عیبی داره ؟
گفت : (( صمد یعنی بی نیاز و بی نیاز فقط خداست و من سراپا نیازم . ولی عبدالصمد یعنی بنده ی خدای بی نیاز ، یعنی ؛ من .... ))
راوی : خسرو توکلی
یاد خدا
(( دوست دارم ، یه دفعه شهید بشم ، درد نکشم . ))
- چرا ؟
- می ترسم ، درد و خونریزی مرا از یاد خدا غافل کنه . دلم می خواد در آخرین لحظه ها هم یاد خدا باشم .
***
ترکش خورد سمت راست سرش . هرکاری کردیم خون بند نیامد . آن جور که می خواست شد .
راوی: مادر شهید
وصیت نامه
و اما بعد از شهادت به وحدانيت خدا و بندگي و رسالت محمد(ص) و آرزوي طول عمر براي امام عزيز و مغفرت براي شهيدان راه حق، از حضرت آدم تا قيام حضرت حجت(عج) و شفا براي مجروحين و معلولين اسلام و دعا براي ظهور حضرت حجت(عج) به عرض برسانم كه؛ اي انسان هاي خاكي كه به اين دنيا دل بسته‌ايد، بدانيد به تار عنكبوتي چسبيده ايد كه هيچ گونه اميدي به دوام آن نيست.
ديده را بگشايید و حبل الله را پيدا كنيد و به آن چنگ بزنيد كه حبل المتين است و در سبيل الله قدم برداريد و اين را بدانيد كه در هر مسيري كه قدم برداريد آخرش مرگ است و اگر مسيري غير از مسير خدا باشد نابودي است و اگر مسير خدا باشد حيات است و زندگي جديد.
توجه كنيد درست مثل مدرسه است اگر درست كار كنيد در آخر به كلاس بالاتر مي‌رويد ولي اگر غير از اين باشد ركود است و خجالت و عذاب، پس كمي بيدار باشيد.
و اما اي كساني كه هيچ چيز و هيچ كس را قبول نداريد و چشم و گوش خود را بسته‌ايد و از شنيدن و ديدن حقايق مي‌گريزيد و آنقدر بزدل هستيد كه جرأت اينكه شاهد امدادهاي غيبي در جبهه باشيد را نداريد، بدانيد كه دنيا محل آزمايش و عبور است و در پايان اين آزمايش شمائيد و ما، و هر كسي را مطابق عقيده و عملش پاداش خواهند داد.
فرزندم مرضيه را طوري تربيت كنيد كه در هر حال راضي به رضاي خدا باشد.
والسلام خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
جمعه 20/8/62 جبهه مريوان
