دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 6 May 2024
 
۵
۴۴
نامه‌ای نه برای میرحسین، که برای تاریخ;

دل نوشته های مهم یکی از حامیان میرحسین موسوی

چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۵۷
کد مطلب: 83478
چنین است که این جماعت هم، به‌سان برخی از حامیان رقیب‌تان، برای پیروزی حضرتعالی نذر کرد، صدقه داد، روزه گرفت و صلوات فرستاد. باورش سخت است؟ ولی حقیقت دارد. البته برای این انتخاب، هزینه بسیار داد. هزینه‌ اش از جنس آبرو بود. از جنس تحمل هزار طعن و ناسزا و تهمت بود. از جنس یک­شبه غیرخودی و منافق شدن...
دل نوشته های مهم یکی از حامیان میرحسین موسوی
به گزارش جهان محسن حسام مظاهری یکی از حامیان میرحسین موسوی در مطلبی قابل تامل نکات مهمی را درباره میرحسین موسوی و جریان سبز بیان نموده است.

متن کامل این مطلب در ادامه می آید. لازم به ذکر است لزوماً تمام موارد مطرح شده در این مطلب مورد تائید جهان نيوز نیست و صرفاً به جهت پرهیز از دخل و تصرف در نامه، متن کامل آن منتشر شده است. 

نامه‌ای نه برای میرحسین، که برای تاریخ
و نه برای آن‌که مخالفان‌ش را خوش‌ آید، که برای خوش‌آیند خدای‌ش


جناب‌ آقای میرحسین موسوی

سلام

چند ماهی از انتخابات و حواشی مهم‌تر از متن آن می‌گذرد. این ایام لااقل برای هم‌نسلان من محک و آزمون خوبی بود. نسل خموده‌ی من نیاز داشت چنین غربال و زلزله‌ای را.

هرچه بود، گذشت. آن‌سان که دانم و دانی. آوردگاه بایسته‌ای بود. در هر دو معنای آوردن. «صالح و طامع متاع خویش نمودند».

قصدم از این نوشته تکرار مکرراتی که همه‌گان گفته‌اند و شنیده‌اید و نشنیده‌اید نیست. یک حرف دارم. صریح. همان را می‌خواهم بزنم. و تمام. و آن این است:


در آن طیف پُرتلون کسانی که در ۲۲خرداد نام حضرتعالی را بر برگه‌ها نوشتند یک جماعت هم بودند که به هر دلیل از جمله منفعت مشترک طرفین مجادله، این ایام کم‌تر دیده‌ شدند و حرف‌شان را کم­تر کسی شنید. هر طرف ماجرا بر اساس منفعت خود سعی کرد وجودشان را از اساس منکر شود. این جماعت، این دسته، این قشر، رسانه ندارند، تریبون ندارند، وکیل و وزیر و سخن­گو ندارند. ولی بودند. ولی هستند.

و صاحب این قلم یکی از آن جماعت است.

این جماعت به شما رأی داد که در آن مصاف بهتر می‌دانست‌تان؛ به نسبت آن دیگران و آن دیگر. شناختی که داشت به هر تقدیر این بود. آمد به میدان، تبلیغ کرد، هزینه داد. و ماند. نه طعن حریف کرد و نه مدح شما. نه سبز پوشید و نه یاحسین گفت. فقط رأی داد؛ خاموش‌لب.

برای این انتخاب، این جماعت البته هزینه بسیار داد. هزینه‌هاش هم از اساس نه کماً و نه کیفاً با هزینه­هایی که دیگر حامیان جنابعالی داده­اند قابل قیاس نبود و نیست. هزینه‌هاش از جنس آبرو بود. از جنس دل‌بریدن دوستان بود. از جنس تحمل هزار طعن و ناسزا و تهمت بود. از جنس ناروادیدن بود؛ یک­شبه غیرخودی و منافق شدن. از جنس گسیختن رشته‌ها و خاموشی چراغ‌های رابطه بود.

اگر شما هم رأی می‌آوردی دیگ آبی از این جماعت گرم نمی‌شد. نه کیسه‌ای اندوخته بودند، ‌نه وعده‌ای شنفته ‌بودند، نه عهد و میثاقی بسته بودند، نه نقشه‌ای کشیده بودند. هیچ. سلام‌شان بی‌طمع بود. همان اندازه که عهدشان راسخ.

این جماعت اصلاح‌طلب نبود؛ سهل است، سال­های اصلاحات پیرشان کرد. خم به ابرو و پشت­شان آورد. اصلاح­طلب نبود که عقبه‌ای، حزبی، باندی برای‌ این حمایت­ش هورا بکشد، و اگر به زندان رفت ازش اسطوره بسازد، و اگر کشته شد نام‌ش را بلندآوازه کند و اگر زخم خورد دل‌جویی شود و... . نسبت و قرابت‌ این جماعت به باند و جناح و حزب متبوع و حامی حضرتعالی همان اندازه بود و هست که به باند و جناح و حزب رقباتان. لابد می‌پرسید پس دلیل حمایت‌شان چه بود. می‌گویم‌تان.


بهتر می‌دانید؛ فرق است بین رفتارهای آدمیان و منشأ و مبادی آن رفتارها. بسا که دو کس با منشأیی واحد به دو رفتار رانده شوند. و نیز بسا که دو کس با منشأهای متضاد، رفتاری واحد را برگزینند. و این جماعت برزخی، رفتارشان در انتخاب حضرتعالی با هواداران‌تان شباهت داشت و مبادی این رفتارشان با رقباتان! عجیب است؛ نه؟ ولی حقیقت دارد. چنین است که این جماعت هم، به‌سان برخی از حامیان رقیب‌تان، برای پیروزی حضرتعالی نذر کرد، صدقه داد، روزه گرفت و صلوات فرستاد. باورش سخت است؟

این جماعت منتقد بود. منتقد پاره‌ای چیزها که گمان می‌کرد شما بیش از آن دیگری توان اصلاح‌شان را داری. نه! ‌نمی‌گویم که تشکر کنی. منت هم نمی‌خواهم سرتان بگذارم. گفتم که مبادی‌شان چنین حکم می‌کرد. حساب و کتاب و معامله­ی ایشان با کس دیگری است. این جماعت ـ لااقل آن تعدادشان که من می‌شناسم ـ برای خود آن اندازه ارزش و اعتبار و شأن قایل‌اند که آخرت خود ـ سهل است ـ حتا گوشه­ای از دنیای خود را نه برای شما و نه هیچ‌کس دیگر خرج کنند. اگر قرار به هواداری باشد، این جماعت هوادار مبانی و ارزش‌هایی است که این انقلاب را به پیروزی رساند. اگر قرار است شیفته باشد شیفته‌ی امامی است که هستی‌اش را مدیون اوست. اگر قرار است وامدار باشد، وامدار جوانان برومند این سرزمین است که شهید نام گرفته­اند و بعد هم پدر و مادرهای پیر آنان. اگر قرار است درد داشته باشد، دردش درد دین است؛ درد مردم دین است. اگر قرار است مصلحتی را ببیند، مسأله­اش مصلحت امت اسلامی است. و اگر قرار است به خط قرمزهایی پابند باشد حفظ ثبات و استقلال مملکت و حفظ اعتبار و شأن قانون اساسی و شیرازه­اش یعنی ولایت فقیه آن خط قرمز است. اگر قرار است گوش به فرمان و مطیع باشد مطیع امام‌زمان‌اش است. مبادی حرکت این جریان این­ها است. و اگر هم به شما رأی داد با نیت قربة الی الله بود و با وضو رأی داد. نگفتم که منت گذارم. گفتم که امر مشتبه نشود؛ بر شما و دیگران.

این جماعت، در تمام این ماه‌ها، روزان و شبان سختی را پشت سر گذاشت. روزی صدبار مرد و زنده شد. با چشم باز دید. خون دل خورد. پیر شد. کمرش شکست. صدای‌ش گرفت. چشمش سوخت. جگرش آتش گرفت. فریادش در گلو خفه شد. (ولی درعین حال بزرگ شد. قد کشید. آبدیده شد.)

تنش از باتوم جهل و بی‌تدبیری این سوی میدان کبود شد؛ و دلش از دست خنجر لجاجت و بی‌منطقی شما خون. در میانه‌ی میدان زیستن عالمی دارد برادر! از دوسو تیغ را پذیراشدن به جنون بیش‌تر می‌ماند. و این جماعت مجنون‌صفت‌اند.

و ما بودیم. فردای روز رأی، دل‌نگران و مضطرب و سرگردان بودیم. در کوی دانش‌گاه باتوم و اشک‌آور و ناسزا خوردیم. در راهپیمایی سکوت بودیم، آرام و معترض. پس از‌ آن هم برخی‌مان آمدند. نه سطلی آتش زدیم، نه جوانک بسیجی‌ای را گروگان گرفتیم، نه شب‌ها روی پشت‌بام الله اکبر گفتیم، نه با پلیس درگیر شدیم. نه روز قدس، روزه‌خوری کردیم. نه ۱۳ آبان، کودکانه، دوروبر سفارت روسیه قدم زدیم. نه روز دانشجو عکس مرادمان را پاره کردیم. نه! که این‌همه نقض غرض‌مان بودیم.

ما به حضرتعالی رأی دادیم که بساط عوام‌فریبی و دکان‌بازی به نام دین و مفاهیم دینی بسته شود؛ نه که در ظاهری نو و مدرن، به پارچه‌ی سبز و الله‌اکبر گفتن برسیم. ما به حضرتعالی رأی دادیم که بساط قانون‌شکنی و گردن‌کلفتی و سرکشی در برابر قانون برچیده شود؛ نه که خود مشوق قانون‌گریزی و قانون‌ستیزی شویم. ما به حضرتعالی رأی دادیم که جامعه‌ی طوفان‌زده آرام شود، از ماجراجویی و از افشاگری و از تهدید خالی شود، هر روز بالاترین مقام اجرایی مملکت فضای آرامش جامعه ـ که لازمه‌ی ثبات و پیشرفت است ـ را مختل نکند، نه این‌که خود چنان آشوبی به پا کنیم و غوغایی به راه اندازیم که هیچ‌کس را یارای مدیریت آن نباشد و کار از دست‌مان خارج شود. ما به حضرتعالی رأی دادیم که سکان اداره‌ی کشور به جای هیجان و احساسات و بی‌منطقی، با عقل و تدبیر مشورت بزرگان و اربابان اندیشه بچرخد؛ نه آن‌که خود به آتش هیجانات کور بدمیم و عواطف را تحریک کنیم و فضای بی‌منطقی را رواج دهیم. این آنی نبود که در پی‌اش بودیم.

چنین بود که در عین حفظ انتقادهامان، از فردای نمازجمعه‌ی ۲۹خرداد خانه‌نشین شدیم.

و چه‌قدر آرزو کردیم کاش شما هم در قامت سیاست‌مداری آینده‌نگر، در عین بیان اعتراض خود همان فردای انتخابات می‌گفتید به احترام اخلاق، به احترام متانت، به احترام ادب، از پیگیری شکایت‌ام انصراف می‌دهم. و خانه‌نشین می‌شدید و در این سیاست بی‌اخلاق ما، سنگ‌بنای متانت و عقلانیت سیاسی را به نام خود ثبت می‌کردید.

و چه‌قدر آرزو کردیم وقتی آن زمزمه‌های آشوب برخاست، تدبیر می‌کردید که این راه فرجام‌ش کجاست؟ و نمی‌گذاشتید خون مظلومی ـ چه فرق می‌کند از کدام سوی جبهه ـ به زمین ریزد. با خدا معامله می‌کردی و عقب می‌نشستی. انتظار نداشتیم آشتی کنی. به قهر، به اعتراض، خموشی می‌گزیدی. (احتمال ریختن یک قطره خون هم ارزش این کار را داشت. نه؟) و چه‌قدر آرزو کردیم وقتی دیگر آب‌ها از آسیاب افتاد و رگ‌های برآمده‌ی گلو فرو نشست، در اولین فرصتی که خلوت می‌کردی با خود، به میدان می‌آمدی و شجاعانه و مردانه به اشتباه‌ت در باور به تقلب و اشاعه‌ی آن معترف می‌شدی. و چه‌قدر آرزو کردیم کهولت سن آن‌سان متأثرت نمی‌ساخت که این هلهله و غلغله‌ی شادی سپاه رومی را نشنوی و خنده را بر لب گرگ‌های در کمین آبادی نبینی. و چه‌قدر آرزو کردیم حس مادری‌ات برانگیخته شود و کودک را به دایه واگذاری! (اشتباه از ما بود. حریف‌ت دایه بود؛ ولی تو مادر نبودی!)

و چه‌قدر آرزو کردیم ...

ولی شما این کارها را نکردی! به هر دلیل. شما ما را ندیدی. حرف‌مان را نشنیدی. نخواستی ببینی. نخواستی بشنوی. حق داشتی! آن‌قدر سروصدا زیاد بود که بلندترین فریاد هم گم می‌شد. چه رسد که در گلو خفته هم باشد. نه فقط شما، حریف‌تان هم ما را ندید. ما دنبال دیده‌شدن نبودیم. و این‌چنین، میدان واگذار به شما دو لشگر شد. و خانمان ما که درست جایی در میانه‌ی آوردگاه شمایان بنا شده بود، آتش گرفت، سوخت، خاکستر شد، و خاکسترش هم به باد رفت. اما نه بی‌بی‌سی این واقعه را نشان داد و نه رسانه‌ی ملی! مشکل از خود ما جماعت بود که وقتی، خیلی وقت پیش، انتخاب کرده‌ بودیم که نه گوسفند باشیم و نه گرگ! خودمان انتخاب کرده بودیم که نه فرمان‌بری‌مان از روی تقلید باشد و نه نافرمانی‌مان. که دیده بودیم چه سان «خلق را تقلیدشان بر باد داد»! و باز دیدیم این ایام هم. و حالا دیگر کار درست به همان جایی رسیده است که دوست نداشتیم برسد.

نمی‌دانم بین شما و خدای‌تان چه خبر است. نمی‌خواهم هم بدانم. مثل برخی تقواسنج و نفاق‌سنج هم ندارم که دیگران را بسنجم‌. لابد شما هم حجت شرعی داری. برای همه‌ی آن کارها که کردی و نکردی. اصلاً‌ خبر ندارم که این همه مشغله و سروصدا فرصت لحظه‌ای خلوت‌گزینی با خود و خدای‌ت را داده است یا نه. من ولی چندی پیش فرصت یافتم و خلوت کردم. و به نتیجه‌ای رسیدم که هدف این نوشته همان ابلاغ آن است:

صادقانه بگویم؛ همان مبادی که براساس‌شان روزی به شما رأی دادم حالا وامی‌داردم که به رساتر آوایی بگویم به عنوان یکی از آن جماعتی که ذکرشان رفت، من دیگر هیچ حجت شرعی در کوچک‌ترین هم‌راهی و هم‌آوایی و هم‌دلی با شما و جریان متبوع‌تان ندارم.

نه که یک‌شبه به این رسیده باشم. (کماآن‌که شما هم یک‌شبه به این‌جا نرسیده‌اید.) فصل فاصله از مدت‌ها آغاز شده بود و هر بار و با هر کار مثال ضربت تیشه‌ای این رشته برید و برید تا حالا که دیگر انقطاع کامل حاصل شده است. به همان دلیل که روزی صراحتاً و بی‌محاسبه از هزینه‌هایش و دوستی‌ها که می‌گسلد و دشمنی‌ها که می‌آفریند، گفتم و نوشتم که به شما رأی می‌دهم، حال به همان دلیل این سخن را اظهار می‌کنم. قربه الی الله!

خیال‌تان راحت باشد. این انقطاع البته به معنای اتصال به لشگرگاه حریف‌تان نیست. خرده‌ها و نقدها و حتا اعتراض‌ها به جای خود باقی است. بین جماعتی که ذکرشان رفت و جماعت رقیب شما شکافی است که شما مسبب ایجادش نبود. پس بریدن از شما در حکم رفوی آن شکاف نیست؛ البته اگر هنوز رقیب‌ خود را یک طرز تفکر، یک سلیقه و یک منش خاص می‌دانید و نه کلیت نظامی که همگی فرزندان‌ش هستیم.

می‌ماند یک حرف. من از نصیحت‌کردن و شنفتن بدم می‌آید. اما چه می‌شود کرد که در زمانه‌ای می‌زی‌ایم که برنایان باید پیران را نصیحت کنند و به صبر و خویشتن‌داری بخوانند. برادرانه می‌گویم؛ برادرانه بشنو! و اگر کورسوی حقیقت و صدقی در آن یافتی دریاب!

در این هوای غبارآلود و فتنه‌گون که هیچ‌ چیز خودش نیست. که همه‌ی‌ ترازوها یا معیوب اند یا فرسوده، یک معیار می‌ماند که سالم است. و آن محک را در وجود ما نهاده‌اند. قطب‌نمایی که در چنین آوردگاه‌هایی بدان توسل جوییم و داوری آن را پذیرا شویم. و آن دل است. القلب حرم الله! که هوای جامعه و اطراف و محله و شهر و کل دنیا هم اگر آلوده شود، حرم خدا مصون است.

فرمود: «رحم الله امراً عرف من أین و فی أین و الی أین».

این شعر فروغی بسطامی را این روزها به زمزمه زیاد می‌خوانم. موافقید یک بار باهم بخوانیم‌ش:

مردان خدا پرده‌ي پندار دريدند
يعني همه‌جا غير خدا يار نديدند
هر دست که دادند، همان دست گرفتند
هر نکته که گفتند، همان نکته شنيدند
يک طايفه را بهر مکافات سرشتند
يک سلسله را بهر ملاقات گزيدند
جمعي به در پير خرابات خرابند
قومي به بر شيخ مناجات مريدند
يک فرقه به عشرت درِ کاشانه گشادند
يک زمره به حسرت سرِ انگشت گزيدند
يک جمع نکوشيده رسيدند به مقصد
يک قوم دويدند و به مقصد نرسيدند
فرياد که در رهگذر آدم خاکي
بس دانه فشاندند و بسي دام تنيدند
همت طلب از باطن پيران سحرخيز
زيرا که يکي را ز دو عالم طلبيدند
زنهار مزن دست به دامان گروهي
کز حق ببريدند و به باطل گرويدند
چون خلق درآيند به بازار حقيقت
ترسم نفروشند متاعي که خريدند
مرغان نظرباز سبک‌سير «فروغي»
از دامگه خاک بر افلاک پريدند


کاش مرد خدا شویم!

کم‌کمک دارند بیرق­های مجلس آقا را علم می‌کنند.

والسلام

نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Portugal
باسلام. ضمن تشکر از سایت جهان امروز(نیوز) در انعکاس این نامه، از قلم زیبا و دلنشین آقای حسام مظاهری لذت برده ام. نگارش زیبایی که مویه کنان آقای موسوی را فصل الخطاب قرار داده اند. امیدوارم آقای موسوی چندبار بخواند و تامل کند که در کجای رقابت رقبای سیاسی این دوران قرار دارد؟
Iran, Islamic Republic of
احسنت بر حسام مظاهري.
با نيمچه شناختي كه از او دارم، همين ازش بر مي آمد.
فاعتبروا.
م.نورمحمد
Iran, Islamic Republic of
دمش گرم
عجب قلمی داره این آقای ناشناس (محسن حسام مظاهری) و احتمالا هم عجب دلی داره.
-علی
Iran, Islamic Republic of
من هم يكي از جنس خودتم!

قلمت زيباست....علي يارت...
Iran, Islamic Republic of
این اقا حسام هم یک نامه برای رئیس دولت بنویسد

چرا اینقدر این سید مظلوم جوابگو باشد؟

سایت جهان هم مثل سیما یکطرفه است

یا علی
Iran, Islamic Republic of
چنتا از همین نامه ها به خود آقای موسوی رسیده و ایشون از رو این نامه های با خون دل نوشته شده رد شدن و پشیزی اهمیت ندادن ؟!
به هر صورت نگارش کم نظیری بود و بغضی از روی آگاهی...
Iran, Islamic Republic of
انصافا متن و نگارش قشنگی داشت. یکی از صمیمی ترین دوستان بنده هم حامی سفت و سخت موسوی بود، یه همون دلایلی که آقا محسن در این نامه گفتند( به زعم خودشان برای مقابله با مشکلات گوناگون موجود در جامعه) و بر این باور بود که موسوی توانا تر از دیگران در اداره امور جامعه است. ولی حالا کاملا از موسوی بریده و اتفاقا باز هم مثل آقا محسن ، میگه این بریدن از موسوی به معنی پذیرفتن احمدی نژاد نیست، ولی حاضر نیست آرمانهایی رو که احساس میکرد موسوی توانایی زنده کردن و عینیت بخشیدن به اوناست،امروزه بواسطه حمایت وی از موسوی، خدشه دار بشه و حاضر نیست خودش رو در جمع کسانی ببینه که کمترین باوری به این آرمانها ندارند و امروزه صرفا جریان موسویزم را مستمسکی برای اظهار وجودخود و بیان حرفهای ضد دین خود، قرار داده اند.
خلاصه اینکه خیلیها بودند که به موسوی رای دادند به این خاطر که فکر میکردند موسوی انقلابی تر و متعهدتر از دیگرانه، ولی امروزه حالا که میبینن اوضاع به گونه دیگه ای پیش میره، انقلاب و نظام را بر موسوی و یا هر کس دیگه ترجیح میدن.
Iran, Islamic Republic of
موسوی ثابت کرد که مرد خود گذشتگی است همانند حسین زهرا خود را فدا میکند تا عوام الناس مردم از فتنه سران آگاه شوند
بر خود می بالم که به قرزند خمینی کبیر فرزند اسلام و عدالت رای دادم نه به مقدس نما هایی که با فریب و نیرنگ قرآن بر نیزه کرده و بر مردم عوام که عقلشان در چشمشان است سوار شده اند
امام عزیز کجایی که ببینی اون نا اهلانیکه می گفتی اکنون سوار بر انقلابت شده اند
حیف صد حیف
طلبه درس خارج دکترای علو سیاسی
متاسفم برای کسانی که هنوز نمیدانند که مردم چرا به دکتر رای دادند. ادبیات کینه توزانه ای را راجع به قشری که فقط به عشق رهبرشان در دفاع از ملت و نظام ایستادند بکار برده اند. واقعا طرفداران رئیس جمهور منتخب هم مورد ظلم واقع شده اند. هموطن گرامی ما هم بی نصیب از توهین ها و تهمت ها و کتک و ... نبوده ایم.
در مورد آرامش جامعه هم باید به عنوان عضو کوچکی از جامعه محققین و دانشگاهیان این کشور بگویم که حقیقتا فضا و بستر برای کارهای تحقیقاتی در این 4 سال به مراتب بهتر از سال های قبل از آن بوده است .آن هیاهوهای دوران اصلاحات کجا و آن آرامشی که البته چندماهی است بهم خورده کجا. باقی نقد نامه تان هم بماند برای دوستان جهان که فقط با ذکر یک جمله ... .
Iran, Islamic Republic of
در این هوای غبارآلود و فتنه‌گون قطب‌نمایی که بدان توسل باید جست و داوری آن را پذیرا باید شد قرآن است و سنت و مرجعیت نه دل.
در چنین شرایطی عزیز من
باید بر اساس معیار شناخت حق باید عمل کرد و آنهم اینست که جناح حق به هیچ مطاعی هدف برایش وسیله را توجیه نمی کند

همانطور که برای نبی مکرم نکرد
همانطور که برای علی ابن ابی طالب توجیه نکرد همسرش را کتک زدند اما برای دین 25 سال سکوت کرد.
شما هم نگاه کنید ببیند که برای رسیدن به هدف چه میکنند با بی بی سی با رادیو فردا با سی ان ان با ... مصاحبه می کنند دست به هر کاری می زنند
از حمایت خانم گوگوش با لباس سبز بهره می برند و از لباس سبز هر منافقی بهره می برند
کجا امام راحل برای دستیابی به هدف خود دست به هر کاری می زد ایشان حتی شاه مخلوع را محمد رضا خطاب می کرد
دوست عزیز به خود آمدی ولی دیر اما باز هم بسیار باارزش و پسندیده است که به خو د آمدی
Iran, Islamic Republic of
به نام خدا
خطابم با آقا حسام است که البته بین ما فعالان فرهنگی گاهی جاده خاکی رفتن هایش نقل مجالس ماست. آقا حسام وقتی همه دنیا را با عینک جامعه شناسی علم زده امروز دیدی عاقبتت همین می شود که در روز روشن دنبال خورشید می گردی. از خبط اولت که از شما بعید می نمود و رای دادن به نماینده جریانی ضد امام و ضد انقلاب ( لطفا از تعارفات بگذریم) چشم پوشی کنیم، باز هم از حرفهایتان به چوب راندن مساوی دو طرف به مشام می آید. واقعا از شما بعید است. ما هم به آقای احمدی نژاد و ... نقد داریم ولی فصل الخطاب امام امروز ما، آقا سید علی است که در خانه اگر کس است یک حرف بس است. آن از هابیل و مقاله های بو دار و التقاطی که واقعا ما را در دفاع گذشته مان از شما روسفید کرده است و این هم موضع محتاطانه و محافظه کارانه امروز شما که در زمانه ای که نفاق و خصم خیمه ضدانقلاب داخلی بر همه آشکار شده است باز یکی به میخ می زنید و یکی به نعل. یک بار هم بد نیست از منبر علم زدگی و جامعه شناسی پرستی که ظاهرا سلوک و مشرب شماست پایین آمده و تحت رایت ولایت اندکی بیشتر تامل کنید.
و من الله توفیق
سردبیر یکی از نشریات کشور
Iran, Islamic Republic of
با سلام.
نامه آقاي حسام مظاهري را زياد خوانده ام ـ بيشتر در "هابيل" عزيز ـ پس خواندن اين قلم شيوا هرچند همچنان به وجدم آورد اما غيرمنتظره نبود.
از آن رو كه نوع نگاه من نيز به رسانه ارزشمند جهان نيوز و تفكراتي چون "پنجره" نزديك است با پاره اي از سخنان ايشان ـ همچنان كه با بخش هايي از مقالاتشان در هابيل ـ اختلاف نظري اندك دارم ـ هرچند بسياري از همان ها را هم مي پسندم ـ.
اما نكته اي مي ماند خطاب به آقاي مظاهري ـ اگر بخواند و... ـ
هيچ بهانه اي از آقاي مظاهري و همه كساني كه در انتخابات حماسي 88 از اين نظرگاه به آقاي موسوي راي داده اند پذيرفته نيست. من هم در آغاز فريب "يار امامي" بودن آقاي موسوي را خوردم. ـ كه اين "يار امامي" بودن صفات پاك ديگري را نيز به انسان ها متصف مي كند ـ اما سوالم از اين دوستان اين است كه مگر شما ايستادن تمام قامت گرگ هاي آبادي براي اسارت آزادي را در همان ايام تبليغات انتخاباتي پشت سر ايشان نديديد؟ از مصاديقش در مي گذرم كه بسيارند. من نيز از بخشهايي از اقداماتي كه در دولت قبل صورت گرفت رنجور بودم از اين رو نظري هم به كانديداي شما داشتم اما ديدم چه فتنه اي در راه است. آنگاه كه همه آنها كه نبايد از آقاي موسوي حمايت كردند و او هيچ نگفت!
چگونه مي توانيد بگوييد نديده ايد؟ كه ديده ايد. اما چرا آن روز با خداي خود خلوت نكرديد كه آزمون بزرگتري در راه بود. من معتقدم كساني كه اينگونه به آقاي موسوي راي داده اند خيانتي بزرگتر به خودشان و شايد به عقيده اشان كرده اند. زيرا شما مي دانستيد و خود را به ندانستن زديد.
آقاي حسام مظاهري عزيز! راي شما دقيقا خواسته دشمنان اين ملت بود. شما آنها را به هدفشان رسانديد. يادتان مي آْيد در ايام انتخابات چگونه مي گفتند: " هر كس به جز احمدي نژاد"! حتي براي آقاي محسن رضايي كه سالهاخون به دلشان كرده بود تبليغ كردند تا به هر طريق كه شده احمدي نژاد را به زمين بزنند. من نمي گويم هركس به شخصي ديگر به جز آقاي احمدي نژاد راي داده است خطا كرده اما كساني كه با نوع نگاه شما راي داده اند به بيراهه رفته اند چرا كه آقاي موسوي همان روزها هم نقاب از چهره خود كنار زده بود. و امروز مي بينيد كه چگونه خون به دل ولايت كرده است.
اين نظر طولاني شد اگر مجال مقاله بود با انسجام و ادبياتي بهتر سخن مي گفتم اما همين مقدار را لازم ديدم. البته خودتان مي دانيد.
صلاح كار كجا و من خراب كجا
Iran, Islamic Republic of
جمله آخرش دیوونم کرد"کم‌کمک دارند بیرق­های مجلس آقا را علم می‌کنند. "
بحق سید الشهدا خدایا سید علی را برای ما نگهدار
Iran, Islamic Republic of
دل نوشته های مادرانی رو که بچه هاشون رو تو کهریزک و خیابون کشتین رو هم چاپ می کنین؟
Iran, Islamic Republic of
آقاي مظاهري دانشجوي ارشد جامعه شناسي دانشگاه تهران است و بسيار فرد اخلاقگرا و متين مي باشد. قلم شيواي ايشان بيانگر خون دل بسياري از افراديست كه به اميد احياي اخلاق در عرصه سياست به مير حسين راي دادند اما دريغ.....
Iran, Islamic Republic of
آقا محسن عزیز من نیز مانند شما و به نوعی هم اندیشه با شما بودم لیکن با یک تفاوت و آن اینکه پیش از انتخابات متوجه دوگانگی گفتار و رفتار آقای موسوی شدم . زمانی که برنامه ریزی های دقیق جناح اصلاح طلب را دیدم . زمانی که آقای موسوی گفت با عوامل تندرو اصلاح طلب هم عقیده نیست ولی در نهایت اطراف ایشان را همانها پر کردند . و مهم تر از همه زمانی که آن همه ریخت و پاش و هزینه برای تبلیغات ایشان توسط عده ای انجام شد ( چرا که این افراد با توجه به سوابق مسلما اهل هزینه کردن بدون چشم داشت نبوده و پس از انتخاب به دنبال سهم طلبی بر می آمدند ) .
محسن جان من هم مانند تو فکر می کردم لیکن همان موقع به این فکر افتادم که هزینه انتخاب ایشان برای نظام بیشتر است یا منفعتش .
از طرفی من هم مثل شما با بسیاری از دیدگاههای آقای احمدی نژاد موافق نبوده ام لیکن زمانی که کمی دقت به خرج دادم و تاریخ را مرور کردم دیدم سخنان ایشان پیش از این نیز توسط افرادی که ما آنها را اسوه تاریخ می دانیم زده شده لیکن آنها یا کشته شدند و یا به رحمت خدا رفتند و بهمین خاطر عزیز شدند .
دیدم که مشکل من با حرفها و دیدگاههای ایشان نیست بلکه مشکل اصلی من و بسیاری دیگر این است که دوست داشتیم این حرفها توسط شخص دیگری که ما دوستش داریم زده شود .
دیدم خیلیها از طرفی شعار شهید دکتر بهشتی را سر می دهند که سیاست ما عین دیانت ماست و ... لیکن زمانی که رئیس جمهور سخنانی را بر علیه برخی کشورها و نظامهای متجاوز می زند به ایشان هشدار می دهند که اجازه بدهید این حرفها را بزرگان دین بزنند و شما به عنوان یک سیاستمدار از این حرفها پرهیز کنید .
اینجا بود که با خود اندیشیدم که علیرغم میل شخصی ام به مصلحت جامعه و نظام بیندیشم.
راستی علیرغم همه مسایل اگر قاطبه مردم یک کشور پشتیبان سران آن کشور باشند آیا هیچ کشوری جرات جنگیدن و مقابله ( از هر نوعی)‌با آن کشور را دارد.
پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به این مملکت آسیبی نرسد(امام خمینی(ره))
Iran, Islamic Republic of
با سلام
البته متاسفانه اين آقا از ابتدا مرتكب 2 اشتباه شدند :1-رأی دادیم که بساط عوام‌فریبی و دکان‌بازی به نام دین و مفاهیم دینی بسته شود؛ به حضرتعالی رأی دادیم که بساط قانون‌شکنی و گردن‌کلفتی و سرکشی در برابر قانون برچیده شود؛ آيا واقعا فضاي جامعه اينچنين سياه بود
2-متوسل شدن به كسي كه از ابتدا هم مشخص بود هرگز نميتواند پرچمدار جماعتي شود و گره گشاي مشكلات باشد(هرچند همان مشكلات هم بطور كلي آنگونه كه مطرح ميشد وجود خارجي نداشت)
Iran, Islamic Republic of
با سلام
به نظر من سایت جهان طرفدار دولت که نیست ودر این صورت ولایتی هم نیست چون اقا از دولت راضی است اگرچه مشکلاتی است که به فرموده اقا مشکلات را بزرگ نکنید به حمدالله دولت ولایی است و به همین خاطر دشمن هم زیاد دارد
وخلاصه اینکه جهان فدایی و طرفدار پرو پا قرص هاشمی و دوستان می باشد و لطفا برای احترام همه نظرات را بگذارید
Iran, Islamic Republic of
خیلی ها هم بودند که در این زمانه فتنه با همین دلشکستگی ها و بغض ها به احمدی نژاد رای دادند، بی هیچ سهم خواهی و چشم داشتی و مطمئن می گم که بیشتر از این دوستان هم بابت این انتخاب هزینه دادند.
فقط یک چیزی داغونم میکنه شما فکر می کنید دل آقا چه خونه؟!!
ارباب جان مددی
Iran, Islamic Republic of
سلام و درود بر برادر وهموطن عزيزم آقا محسن.من بر خلاف شما به آقاي احمدي نژاد راي داده ام ولي آنچه مهم است در مباني با يكديگر اختلافي نداريم بلكه در تشخيص اينكه چه كسي(از بين كانديداها) بهتر مي تواند مباني را اجرا نمايد وبا مفاسد مبارزه كنداختلاف سليقه داشته ايم كه از نظرم اين اختلاف اهميتي ندارد.آرزوي ايراني ،اسلامي ،آباد وعاري از فسادآرزوي مشتركي است كه خدا نصيبمان كند .انشاءا... راستي بسيار زيبا قلم زده اي. احسنت
Iran, Islamic Republic of
اگه چند ماه يا حتي چند سال بعد آقا حسام يه پست دولتي گرفت تعجب نكنيد
Iran, Islamic Republic of
این نامه باید خطابش جماعتی از پایتخت نشینها باشد و اللا شهرستانیها از همان روزهای نخست هم موسوی و هم جماعت باصطلاح اصلاح طلبان را خوب می شناختند الان هم راهپیمائی جمعه را در شهرستانها ببینید و آن را با تهران مقابسه کنید البته باید هم چنین باشد زیرا احمدی نژاد عدالت را در توزیع عادلانه امکانات کشور عملی کرد و امروز تمام ایران به کارگاه سازندگی تبدیل شده و دست پایتخت از ویژه خواری قطع گردیده باید هم جماعتی که قبلا برخوردار بودند چنین برآشفته شوند و سطل آشغالهای پلاستیکی را به آتش بکشند و بی بی سی هم با آب و تاب آن را پخش کند. ضمنا برای اینکه خوراک تبلیغاتی برای ماهواره های بیگانه فراهم نیاید پیشنهاد می کنم شهردار محترم تهران آن سطلهای زباله را که از جنس پلاستیک است به فلزی تغییر دهد
سرباز رهبر از کردستان
Iran, Islamic Republic of
با سلام خدمت اقای حسام مظاهری یه پیشنهاد داشتم برای شما لطفآ کمی دیدتان را وسیعتر کنید. قلم خوبی دارید ولی ذهنتان بسته است.
Iran, Islamic Republic of
"و چه‌قدر آرزو کردیم کاش شما هم در قامت سیاست‌مداری آینده‌نگر، در عین بیان اعتراض خود همان فردای انتخابات می‌گفتید به احترام اخلاق، به احترام متانت، به احترام ادب، از پیگیری شکایت‌ام انصراف می‌دهم. و خانه‌نشین می‌شدید و در این سیاست بی‌اخلاق ما، سنگ‌بنای متانت و عقلانیت سیاسی را به نام خود ثبت می‌کردید. "
میشود بفرمائید کدام عقلانیت ؟
به احترام چه چیزی از شکایت صرف نظر شود ؟
مملکت را دارند بر باد میدهند و میدهند دست سپاه و تو فکر میکنی علت این مسائل فقط نتایج انتخابات است ؟
نه عزیز من مملکت را دارند کاملا غصب میکنند و ....هم عروسک این نمایش است ولی کار اصلی چیز دیگری است .
Iran, Islamic Republic of
امام خميني
اگرسپاه نبود كشورهم نبود
Iran, Islamic Republic of
دل نوشته خيلي خوبي بود ، باشد تا عامل آگاهي بخشي عده اي كه خود را پيرو و مريد امام راحل مي دانند شود.
قدري هم به بيانات شاگرد و مريد امام عزيزمان ،رهبرمان توجه بكنيم و ببينيم واقعا به كجا چنين شتابان ؟
Iran, Islamic Republic of
این نامه یا درد دل ،درد دل هیئت تحریریه سایت جهان است که نفاق از ان میریزد وچون رگه نفاق در ان ساریست تاثیری ندارد چرا که رگه های فرمایشات ولایت فقیه دران جای ندارد نویسنده اعتقاد عمیق به شاخص اصلی ولی فقیه ندارد به فرمایش علی ع فاصله حق وباطل چهار انگشت دست است دیدن وشنیدن تدبر کن در میابی؟؟؟
Iran, Islamic Republic of
من هم از رای دادن به موسوی مثل حسام پشیمون شدم فکر نمی کردم ایشون به خاطر پست و مقام دنیایی با حرفهاش آدمای زیادی رو گمراه کنه...آدمهای که مثل اعراب کوفه نشین برای نشنیدن صدای حسین فریادهای وا محمدا سر می دادن تا صدای حسین به کسی نرسد ....پس قانونمداری شما کجاست آقای موسوی؟مرد قانون آخرین نخست وزیر در دولت آقای خامنه ای
....نگاهی به عکسهای دولت در سال 67 کرده اید دست در دست رهبر و آقای خاتمی پشت سر شما خندان شما را چه شده که اینجور به جان هم افتاده اید و زندگی مردم یک کشور را به بازی گرفته اید برای خدا دست از لجاجت بردارید ،لجاجت کار مردان باسیاست نیست.
Canada
من یک ادم مذهبی هستم به آقای مسحن رضایی هم رای دادم ولی بسیار خوشحالم از این میر حسین موسوی را شناختم . مردانی همانند ایشان کمتر دیده میشوند بیایید قدرشان را بدانیم
Iran, Islamic Republic of
به طلبه درس خارج دکترای علو سیاسی
سلام آقای درس خارج دکترای علوم سیاسی
من شهروند درجه دو جمهوری اسلامی هستم و به قول شما عوام الناس هستم و سوات ندارم و جوات هستم و زشت هستم و نمی فهمم.
شما آقای طلبه درس خارج دکترای علوم سیاسی، نخبه هستید، می فهمید، روشنفکرید، اهل تحقیق و علمی حرف زدنید، خدا با شماست، پول با شماست، حسین زهرا مال شماست، خمینی مال شماست، منتظری مال شماست، جتی برادران صهیونیست هم از شما حمایت می کنند. گاو مش حسن هم از شما حمایت میکند و او هم می گوید تقلب شده است.
ما در دهادتمان نفهمیدیم و غلط زیادی کردیم و به یک نفر مجمع زشتیهای و پلشتی های عالم رای دادم و دستمان را بو نکرده بودیم که عوام الناسیم وفلک زده ایم و سوات موات نداریم و شما طلبه درس خارج خوانده اید و دکترای علوم سیاسی دارید و همه چیز می دانید.
نفهمیده بودیم که میر حسین موسوی روشنفکر دانشمند مبارز فرزند خمینی با سوات همه چیز بلد از خدا بهتر و علم غیب دان و نتیجه انتخابات پیش از شمارش دان و کاربلت و فداکار که این همه حرس ما ملت نادان را می خورد مانند حسین زهراست!
حتما همسرش هم مانند بی بی شهربانوست که ما ملت نادان و نمک نشناس نفهمیدیم و وقتی گفت لرها هم باید به هم طایفه ایشان از نظرعلمی و ملمی رای دهند بازهم ما ملت نادان و عوام الناس خر شدیم و نفهمیدیم چی افاضه فرمودند!
ما نمی فهمیم، شما که طلبه درس خارج دکترای علوم سیاسی هستید بفرمایید امروز کی کی نقش رقیه و سکینه دختران امام حسین را بازی می فرماید تا مریدش شویم؟
بفرمایید خانم مدنا، الهه سکس غرب، که با آن صدای ملکوتی اش جان آدم را به وجد می آورد و با دست بند سبز در اسرائیل به حمایت از همچون حسین زهرا می خواند چه نقشی دارد؟
برادر اوباما که از آقا میرحسین حمایت می کند زهیر است یا حضرت حر؟
آقا منتظری که تا دیروز به ما ملت عوام الناس و نادان می گفتند خون به دل خمینی کرد و امروز با آقا میرحسین فالوده می خورد، همچون حبیب مظاهر است؟
آقای طلبه درس خارج دکترای علو سیاسی ما یک شکری خوردیم و رفتیم از کتابخانه دهاتمان (آخه این احمدینژاد نفهم برایمان کتابخانه هم ساخته است) صحیفه 21 جلدی خمینی را خواندیم و دیدیم که هر چه نوشته عین جملات میر حسین آقا است و فقط یک صدو هشتاد درجه ای تفاوت می کند که آن هم در نظر علما اشکالی ندارد. مقتضای حال و روز است!
طلبه درس خارج دکترای علو سیاسی ما سوات نداریم و نفهمیدیم چطوری این خبیث های شیطان صفت دروغگوی سازشکار وطن فروش بسیجی بی دست و پای وحشی که بانکها را آتش می زنند و چادر از سر زنها میکشند ومثل یزدید به اهل خیمیه مردم دست درازی میکنند رای های مارا که به صورت فعل معکوس نوشته بودیم به نام احمدی نژاد خواندند. ببخشیدکه اینقدر اسم این ملعون ناپاک را می برم. بعد از این نامه دست و قلم و دهانم را آب خواهم کشید. قول می دهم به خدا، شما ناراحت نشوید جان جدتان.
آقای طلبه درس خارج دکترای علو سیاسی من شرمده ام که عقلم در چشمم است و مثل شما عقلم در اونجام نیست، لطفا مرا راهنمایی کنید تا چطوری عقلم را از چشمم دربیاورم و بفهمم و اینقدر عوام الناس نباشم تا خاطر مبارک شما حزین شود.
آقای طلبه درس خارج دکترای علو سیاسی ظاهرا صحیفه امام هم با فعلهای معکوس نوشته شده است چون یکبار که صحیفه کتابخانه دهاتمان را نگاه می کردیم دیدیم با حرفهای آقا میرحسین روحی ، قلبی، جسمی و عقلی فداه برعکس در می آید. پس فهمیدیم همانطور که ما رای مان را با فعل معکوس احمدی نژاد به آقامیرحسین دادیم، امام هم با فعل معکوس نوشته است. چه کنیم خوب درست است عوام الناسیم ولی به برکت توسعه اقتصادی پدر و توسعه سیاسی پسر و تاییدات ماهواره ای روح القدس بعضی چیزها را می فهمیم.
شما را به خدا ما را کمک کنید و بازهم نظر بنویسید تا اینقدر گوشهایمان دراز نباشد و از کلام شما و آقا منتظری محبوب الامام و آقا شریعتمداری مرجع التمام که البته هم درس داخل خوانده بود و هم درس خارج و یوخده با آقا خمینی شوخیش گرفته بود، و آقا رجوی مظلوم دور از وطن و بابا اوباما و عمو مخملباف و حاجی بی بی سی بیشتر محظوظ شویم و بیانات خمینی کبیر را که اکنون نمی تواند چیزی به ما بگوید و صحیفه اش هم که قابل درک ما نادان ها نیست برایمان تفسیر کنید و از سلوک خمیی بگویید و روضه اش را برای ما از همه جا بی خبرهای گوش دراز بخوانید تا کمی مثل شما آدم شیم.
در آخر از سابقه درخشان شما در حمایت از اسلام و موسلمین سپاسگزارم. از دست دادن محمد خاتمی جان با دوشیزه ایتالیایی و تعبیر واقعه غدیر به روایت اهل سنت گرامی، از فرستادن امام به موزه های تاریخ توسط اکبر خان گنجی، از حرف مفت بودن جنبش دانشجویی توسط سعید خان حجاریان، از 30 سال زندانی بودن در حصار جمهوری اسلامی توسط کرباسچی حان دلاور تهران ساز، از حماسه منتظری در خون دل شناسی از خمینی، از عبدالله نوری حامی اسرائیل و از همه بزرگان و یاران امام حسین و عاشورائیان دوران که این روزها ما را روسفید کرده اند نهایت تشکر را دارم.
شما را به خدا ما را تنها نگذارید.
فوق العاده زیبا بود احسنت
Iran, Islamic Republic of
به نام الله
با سلام
شاید برای این حرفی که می زنم یه کمی دیر شده باشه اونم واسه منی که دارم وارد دهه هفتم عمرم می شم راستش بنده برای اولین بار تو انتخابات شرکت کردم و به اقای موسوی رای دادم چون بنا به عقیده ای که داشتم {که البته شاید متاثر از سفرهای عدیده به خارج از کشور باشه } به نظرم می رسید که موسوی یه جورایی ضد سیستم و نزدیک به افکار من و اپوزوسیونه {البته فقط لیبرال ها نه سلطنت طلب و مجاهدین}و می تونه یه کارایی بکنه ولی بعد از انتخابات متاسفانه دیدیم که به همون دلیلی که موسوی رو انتخاب کرده بودم ایشون هم به همون نقطه هجوم برد اونم عظمت ایران زمین و ابروی قطره قطره جمع شده این ملت البته با همراهی همه همفکران سابق بنده و همراهی یه شیخ بازیچه ساده لوح ومتاسفانه اقای موسوی تیشه ای رو که برداشته بودن و زحمت زدن ریشه مملکت رو می کشیدن هنوز زمین نذاشتن ایشون تناقض های عجیبی داشتن ولی نمی دونم من ... چرا اون موقع نفهمیدم شاید تقدیر یه چیز دیگه ای بود که در ادامه می گم از جمله تناقض های ایشون اینکه نشان علی و اولاد علی رو به دوش می انداختن و شهر به شهر می گشتن ودر مقابلش دولت احمدی نژاد{که هنوز هم بهش انتقاد دارم} رو به خاطر موضع گیری در مقابل دشمن نامبر وان شیعه علی یعنی سعودی های وهابی به توپ می بست یکی دیگش ادعای قانون بود که همین اقای موسوی و دوستان قانون پرستمون بعد از انتخابات با بازی گرفتن احساسات مردم جک سال رو رقم زدند و اما دلیل بازگشت بنده بعد از انتخابات تقریبا هر روز تو راهپیمایی بودم شاید غیر ارادی تو یکی از همین راهپیمایی ها داشتیم شعارهای متمایل به تندی می دادیم که یه عده ای شروع به اساعه و جسارت به جانبازی اقا کردند که یه لحظه احساس بسیار بدی پیدا کردم و جیگرم اتیش گرفت درسته که من اعتقادات درست حسابی هم نداشتم ولی همون کارمند همون بیمارستانی بودم که سال 60 اقا رو به بیمارستان اوردند با اون شعار ها بود که به خودم اومدم چندین روز تو خودم بودم تصمیم گرفتم یه ادم دیگه ای بشم و الان که دارم اینو می نویسم که البته چندان هم با این روزها و جسارت دوباره خوارج به بهترین بندگان خدا بی ربط نیست واما در پایان دو تا توصیه دارم یکی به اقای موسوی که خواهش می کنم خودشون رو از این مهلکه دشمن ساخته نجات بدن بخدا مقام معظم رهبری هنوز هم درها رو نبستن و توصیه ی دیگم به مسئولین امنیتی و قوه قضاییه ست که خواهش می کنم با قدرت تمام با این خوارج برخورد کنن برخوردی که علی با خوارج زمان خودش کرد از مسئولین سایت خواهش می کنم یه پست به مطلب این بنده بازگشته ی گنهکار اختصاص بدن کرد
یا حق
به امید هدایت همه ی ما
Iran, Islamic Republic of
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
جناب آقای مظاهری با این حرکت احترام زیادی رو برای خودتون خریدید ، نه در جمع خلق خدا ( امثال من ) که به حساب امدنی نیستیم . بل در جمع اصحاب الله ، حسین بن علی که نامش و رنگ شالش بازیچه شده این روزها . علی بن ابی طالب که سیادتش و سروری اش دستاویز شده این روزها ، خدایی که برتریش شعار نفاق شده این روزها
و من شرمنده ام ... از اینکه با مبادی خودم به کسی رای دادم که گمانم آمدنش بهتر از نیامدن میر حسین موسوی بود ، من برای آمدنش نه نذری کردم ، نه صلواتی فرستادم ، نه ذکر گفتم . که فقط شبیه خیلی از هم مسلکانم ناچار شدم با مبادی خودم میان بد و بدتر یکی را بگزینم . هر روز خدا را شکرگذارم که بدتر نیامد . هر روز افسوس می خورم که ناجار شدم برگه رایم را به نام بد آلوده کنم
هر روز هزاربار چششم می سوزد ، جگرم آتش می گیرد ، قلبم تیر می کشد ، زبانم بسته می شود و ته دلم حتی نه با صدای بلند ( که باورم شده این دنیا ارزش صدایم را هم ندارد ، نه من به منیتم که آدمی به روحش ) و ته دلم می خوانم انکه باید بیاید درست زمانی که فتنه گریبانگیر ماست
شب انتخابات توی وبلاگم نوشتم :
در این شب غریب ، به جان عزیزمان
اقا بیا ! دلم به کسی خوش نمی شود
چند ماهی از ان شب گذشته اما هنوز هر لحظه می گویم
آقا بیا دلم به کسی خوش نمی شود
آقای مظاهری آبروی الهی تان مستدام . شجاعتتان پایدار
یا علی
Iran, Islamic Republic of
خطاب به بعضی دوستان که آقای مظاهری را کمی شماتت کردند عرض میکنم. برادران عزیزم، خواهران گرامیم، نباید با کسانیکه همچنان خود را محب انقلاب و آرمانهای آن میدانند و به همین سبب هم موسوی را خطاب گلایه های خود قرار میدهند، به صرف اینکه در انتخابات به موسوی رای دادند،از روی بغض و ناراحتی صحبت کنیم. هر چند که خود من آنقدر دل رنجور و محجوری از این وقایع اخیر دارم که تراوشات درد و ناله، گاهی چنان آزارم میدهد که کینه و لعن جماعتی خاص،سرشارم میکند. ولی معتقدم موسوی تا روز انتخابات مقبول نظام بود، و دلیل این حرف نیز پذیرفته شدنش برای کاندیداتوری توسط مراجع ذی ربط بود.پس کسانیکه به ایشان رای دادند را نباید مورد عتاب قرار دهیم. ولی بعد از آن یعنی در روزهای بعد از انتخابات، ماهیت ها تغییر کرد و بعد ازآن و با رخ دادن اینهمه اتفاق که نیازی به بیان آن نیست و به تحریک موسوی و هدایت مستقیم و غیر مستقیم وی صورت پذیرفت، افرادی که همچنان بر حمایت از وی پافشاری میکنند، باید طرد شوند و مورد مواخذه قرار گیرند.شاید این فتنه پیش آمده، آنچنان ما را محزون کرده که هر کسی را که حامی بود و اکنون دیگر نیست، را نیز مقصر میدانیم. ولی نباید اینگونه باشیم و همه را با یک چوب نرانیم.بسیاری از کسانیکه به موسوی رای دادند دلسوختگان و محبین انقلاب و امام و شهدا و آرمانهای الهی انها بودند و هستند و با منشی که موسوی از خود نشان داد، دیگر او را محبوب و مقبول خود نمیدانند و همچنان ارزشهای اسلام و ولایت فقیه برایشان از موسوی، خواستنی تر است.
امیدوارم همه مومنین و متدینین با ذکاوت و تیز بینی بر محور ولایت فقیه متحد شوند و نگذارند عده ای که دغدغه دین ندارند، فضای جامعه را باز هم ملتهب کنند. یا حسین.
Iran, Islamic Republic of
اصولا بینش اینکه ولی شناسی را به عقل خویش واگذاریم موسوی و امثال موسوی را به اینجا کشانده است دوست عزیز اینکه شما صراحتهای متعدد رهبر و ولی فقیه حاضر نشنیدید و تنها به رسانه هایی گوش فرا دادید که چهار سال تما از در و دیوار بر علیه دولتی اهتمام داشتند که رهبری احیاگر ارزشهایش خواند و شما آن را دکانی برای استفاده از دین خواندید راستی دوست عزیز شما نیز با این بینش سرانجامی بهتر از موسوی نخواهید داشت دیر و زود دارد و لی سوخت و سوز ندارد. دوست عزیز من از دوران امام ره در مجامع کسانی که این روزها سبز نامیده می شوند و آن روزها خط امامی می نامیدند خود را دیده ام و بوده ام با آنها که بینششان همین بود که خود باید ولی باشیم نه پیرو همین سرچشمه ی انحراف است عزیز من شما در زمان ولی باید پیرو باشی حتی اگر حسین (ع) باشی باید پیرو حسن باشی(ع) اما آنچه که موسوی و دیگران را به انحراف انداخته همین نکته است که در برابر ولی فقیه حاضر خود را فقیه و ولی می دانند و صراحتهای رهبری را نادیده می انگارند که خود راه را تشخیص می دهیم نمی گویم که انسان عقل را تعطیل کند و لی در قبال نهج و صراحت چرا اتکاء به عقل مادی؟؟؟؟
Iran, Islamic Republic of
میرحسین، یه موقع بهت می گفتم میر حسین عزیز،فقط می گم برگرد به خط امام برگرد، خوندی وصیت شهید همت رو : تنها وصیت من این است که در زمان غیبت اطاعت محض از ولی فقیه داشته باشید.
Germany
نوشته شما نقض غرض بود آقا
چرا باید میر حسین سکوت کرد اگر اعتراضش بر پایه حقیقت بود؟ پس عدالت را باید به مسلخ منفعت برد؟
مگر نه در دین ما قال الحق عند السلطان الجائر توصیه و تاکید شده است؟
برادر من
بار دیگر نوشته پر از تناقض ات را بخوان و به مولایمان امام حسین فکر کن که اگر قرار بود با این نامه نگاری ها از راه رفته بازگردد دیگر امروز بیرق ها بلند نمی شدند و نمایش آزادگی برپا نمی شد.
برادر با خودت و خدایت خلوت کن و لباس عافیت طلبی و مصلحت سنجی از تن بیرون کن و به درد این مردم بیاندیش. به امیدی که به خیمه شب بازی روسیاهان نامید شد.
Iran, Islamic Republic of
آقا حسامممممممممم


حرف دل ما بود هرآنچیز که گفتی...........

یکی از شعرای بی نام

یا علی
Iran, Islamic Republic of
درود بر شما برای تحلیل منطقی و منطبق با حق و حقیقت تان . ای کاش موسوی بینوا کمی وجدان داشت البته کسی که در کاخ ساخته شده و متلق به منوچهر آموزگار وزیر در بار شاه زندگی شاهانه ای داشته باشد جایی رای و جدان نمی ماند.
Iran, Islamic Republic of
برای همه ی مردم ایران متاسفم
فقط همین
Iran, Islamic Republic of
معلومه که گزینشی نظرات را چاپ می کنید. امیدوارم در آینده ای که حق به حقدار خواهد رسید باز اینگونه چاپلوسی هایتان را انجام دهید. معلومه با پول بیت المال که دولت در اختیارتان می گذارد باید هم تملقش را بکنید.
هیهات من الذله
دبیر محترم جهان نیوز خیلی مشخصه که نوشته ها کاملا حرفه ای و نوشته نویسنده ماهری است خواهش می کنم به مخاظبین خود احترام بذارید .
مرگ بر فتنه گر
قلم جالبی بود!