جمعه ۴ خرداد ۱۴۰۳ - 24 May 2024
 
۲

نظریه هندسه چند وجهی سوره‌های قرآن

سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۳۵
کد مطلب: 299619
سوره‌های قرآن هر یک حقایقی غیبی و ملکوتی هستند که دارای جلوه‌ها و چهره‌های متعدد و مختلفی می‌باشند و هر کدام از این جلوه‌ها در زمان و زمینی خاص رونمایی خواهند شد و جاودانگی و تازگی قرآن را تا ابد حفظ خواهند کرد.
به گزارش جهان به نقل از فارس، وجود انسجام حاکم بر اجزای سوره، چندی است مورد توجه قرآن پژوهان مسلمان در بین شیعه و اهل تسنن قرار گرفته است. از این نظریه به وحدت موضوعی سوره و یا هندسه سوره تعبیر می‌شود و نسبت به آن فواید و ثمراتی نیز شمرده شده است.با رجوع به قرآن و باز خوانی مجدد دیدگاه قرآن نسبت به خود می‌توان به نظریه ساختار چند بعدی سوره‌های قرآن رسید. قرآن خود را پیچیده‌تر از این می‌داند که در سوره‌های آن تنها یک موضوع محوری وجود داشته باشد. به بیان دیگر سوره‌های قرآن هر یک دارای موضوعات محوری در طول هم هستند که هندسه وار، یکپارچه و منسجم در یک سوره به هم تنیده و پیچیده شده‌اند.

قرآن خود را دارای حقیقتی ملکوتی می‌داند که ارتباط و اتصال بین منبع ملکوتی که ام الکتاب است با متن عربی، به صورت کامل و حداکثری برقرار است و هر دو به صورت اجمال و تفصیل با هم متحدند و چون حقیقت ملکوتی دارای ابعاد مختلف است، این قرآن عربی نیز دارای وجوه متعدد معنایی و هندسه‌های مختلف در یک سوره می‌باشد.

پیش گفتار

نزدیک هزار سال است که درباره قرآن کریم بحثی در حوزه اتصال و ارتباط آیات با یکدیگر وجود دارد که از آن با عنوان تناسب آیات و یا علم المناسبه یاد می‌شود. (سیوطی،۲/۲۱۱) سیر تاریخ و تحول این بحث را می‌توان در دو مرحله بیان کرد.در مرحله اول پژوهشگران تنها به دنبال پیدا کردن وجه اتصال و ارتباط آیات به یکدیگر بودند. در این دوره غالباً به دنبال متصل کردن آیات به نحوی از اتصال بوده‌اند، تا آنجا که یکی از وجوه اتصال، تضاد نام گرفته است. (همان)

از جمله مواردی را که به عنوان وجه مناسبت در آیات برشمرده‌اند، تقسیم ارتباط بین آیات به لفظی یا ظاهری و همچنین غیر ظاهری و معنوی و... است.در مرحله دوم از سیر تاریخی و تحولات این علم با عنوان جدیدی روبرو می‌شویم که تکمیل شده همان بحث قبلی و از نتایج آن شمرده می‌شود که از آن به نظریه وحدت موضوعی درون سوره یاد می‌شود.

خلاصه این نظریه این است که هر سوره دارای موضوعی واحد در تمام اجزای سوره است، تا آنجا که هر سوره مانند یک پیکره واحدی می‌باشد که از اجزای مختلفی تشکیل شده و هر کدام بنا به وظیفه‌ای که دارند، به صورت و شکلی خاص بیان کننده موضوع سوره می‌باشند؛ مانند پیکر انسان که هر یک دارای اجزای مختلفی است که در مجموع یک کل واحد را می‌سازند. این افراد نیز معتقدند سوره‌های قرآن کریم هر یک دارای موضوعی واحد است و هر دسته از آیات با بیانی در صدد توضیح و تبیین آن موضوع و غرض هستند. (شحاته،/۲۷) برخی از پژوهشگران از آن با عنوان ساختار هندسی سوره‌های قرآن یاد می‌کنند که به ظاهر عنوانی زیباتر و جامع‌تر از وحدت موضوعی می‌باشد.

لازم به تذکر است که برخی تقریر دیگری از این نظریه دارند. آنها در پی کشف غرض سوره‌اند، به این معنا که وظیفه و کارکرد این سوره پس از تحقق آن چیست و چه نتیجه‌ای با خود به همراه دارد. لذا اجزای سوره نیز در جهت تبیین و تحقق این غرض هستند. (طباطبایی، ۱/۱۷ و ۲/۴۴۰) (برای توضیح بیشتر، به تفاوت‌های وحدت غرض و موضوع و محور در این مقاله مراجعه شود.)

قائلین به نظریه وحدت موضوعی سوره‌ها برای آن فواید و ثمرات مختلفی را می‌شمارند؛ کشف افق‌های جدید در اعجاز بیانی و اسلوب قرآن و آشنایی سریع با مفاهیم قرآن و فهرست بندی سوره‌ها، از جمله فواید وحدت موضوعی است. از دیگر ثمرات بیرونی این نظریه دفاع از اصول اعتقادی شیعه و مقابله با شبهه افکنی مستشرقان می‌باشد. وحدت موضوعی در اختلافات تفسیری و ارائه ترجمه‌ای پیوسته و ساختاری از قرآن و نیز در کشف اسباب نزول‌های جعلی و نیز در تعیین معنای «بسم الله الرحمن الرحیم» در هر سوره نقش تعیین کننده دارد، تا آنجا که برخی توجه به وحدت غرض را از مبانی اصلی و اصول تفسیر صحیح می‌دانند. در نهایت دست‌یابی به لطافت و زیبایی‌‌های معارف قرآن و باز شدن باب تفکر در قرآن کریم از نتایج این نظریه است. (خامه‌گر،/۲۰)

روش‌های کشف اهداف و مقاصد سوره‌ها، فرمول‌های خاص خود را دارد که ‌البته تام و تمام نیست و ممکن است لازم شود از همه یا برخی از آنها برای کشف غرض و موضوع سوره ‌استفاده شود. در برخی کتاب‌ها تا سیزده روش برای به دست آوردن هندسه سوره بیان کرده‌اند. از آن جمله سیاق سوره‌، آیات آغازین و پایانی آن، مکی یا مدنی بودن سوره، واژه‌های کلیدی سوره، اسماء الحسنای سوره که ‌اینها برخی از روش‌های کشف موضوع واحد سوره‌ است. (همان،/۱۱۵)

برای بیان و نمایش نقشه سوره سبک‌های مختلفی وجود دارد، مانند نموداری، گزارشی، استدلالی و درختی. (همان،/۲۴۵)این تقریباً خلاصه‌ای است از نگاه موجود به مسئله وحدت موضوعی سوره‌ها که چندی است بین قرآن پژوهان مطرح و مورد تحقیق واقع شده است.قدهایی بر این نظریه وارد شده که برخی از آنها مبانی، و برخی دیگر، فواید و ثمرات این نظریه را مورد خدشه قرار داده‌ است، در حالی که ‌اکثر این نقدها بیان‌های مختلفی از استبعادها و طرد نظریه ‌است به جای نقد واقعی. البته نقد این نقد خود مجال دیگری می‌طلبد.

تا اینجا دو مرحله‌ای که در رابطه با ارتباط آیات با یکدیگر وجود داشت مطرح شد، اما به نظر می‌رسد این تمام مطلب نباشد و بتوان این نظریه را در ابعاد وسیع‌تر و کامل‌تری از آنچه تا کنون مطرح شده بسط و گسترش داد.آنچه در این نوشتار تبیین و توضیح داده می‌شود، این است که هر سوره دارای هندسه‌های مختلفی است و این هندسه‌ها بیش از یک موضوع را در خود جا داده‌اند.

در واقع هر سوره علاوه بر اینکه وحدت و یکپارچگی خود را حفظ می‌کند، دارای محورها و اهداف و مقاصد متعددی است که هر یک در طول دیگری وجود دارند و هر کدام مانع از ظهور و بروز دیگری نخواهد بود؛ یعنی هر سوره نه مانند یک شکل روی صفحه است که دارای یک صورت نمایش یافته می‌باشد، بلکه مانند یک حجمی است که دارای صورت‌های مختلف از زوایای مختلف می‌باشد که ‌از هر طرف، موضوع محوری آن مخصوص به خود است. هر چند در مجموع باید یک وجه ‌اتصال و هماهنگی بین همه‌ این موضوعات حاکم باشد، اما این وحدت غیر از وحدتی است که در وحدت موضوعی تاکنون بیان و تبیین شده ‌است که ما از آن به هندسه چند وجهی سوره‌های قرآن تعبیر می‌کنیم.

ساختار چند وجهی سوره‌های قرآن

سوره‌های قرآن هر یک حقایقی غیبی و ملکوتی هستند که دارای جلوه‌ها و چهره‌های متعدد و مختلفی می‌باشند و هر کدام از این جلوه‌ها در زمان و زمینی خاص رونمایی خواهند شد و جاودانگی و تازگی قرآن را تا ابد حفظ خواهند کرد.در طول تاریخ تفسیر و پژوهش‌های قرآنی از صدر اسلام تا کنون، گرایش‌ها و الوان مختلف تفسیری به وجود آمده ‌است. این بدین معناست که همان سور‌ه‌ها و آیاتی که مفسر قبلی صرفاً اجتماعی معنا کرده بود، مفسر بعدی عرفانی معنا می‌کند، مفسر بعدی در حیطه معرفت النفس نگاه‌ انفسی به ‌آیه دارد و هر مفسری بنا به گرایش خود، از یک آیه تفسیرهای متفاوتی ارائه می‌دهند که با تمام اختلافاتی که در این مسیر دارند، هیچ کدام از جاده مستقیم اصول اصلی تفسیر خارج نشده‌اند. (مؤدب،/۱۵)

همین ظواهر و قواعد و قوانین مفاهمه عرفی و زبان و ادبیات عرب است که ‌از قله‌های بلند عرفان تا دامنه‌های وسیع اجتماع و سیاست وخانواده و... را از یک متن واحد به ‌ارمغان آورده ‌است و این نیست مگر توانمندی‌ها و ظرفیت فوق العاده‌ای که در این متن مقدس وجود دارد. ما از این توانمندی و ظرفیت عظیم به چند بُعدی بودن آیات قرآن کریم یاد می‌کنیم، به این معنا که ‌آیات قرآن می‌تواند با نگاه‌های مختلف در زمان‌ها و شرایط روحی و فکری مختلف، مفاهیم و هدایت‌های مختلفی را در اختیار مخاطبان خود قرار دهد.

این‌ طور نیست که گوهرها و جواهرات این گنجینه‌ الهی با تلاش اندیشمندان گذشته جهان اسلام به پایان رسیده باشد و امروز دیگر جز گفته‌های گذشتگان حرفی برای گفتن نداشته باشد. همین معنا برای هر سوره به عنوان یک واحد حقیقی که با حکمت الهی مرتب شده ‌است نیز صادق است. سوره‌ها هم با نگاه ‌از زوایای مختلف دارای صورت‌های متفاوتی است که ما از آن به ساختار چند وجهی سوره‌های قرآن یاد می‌کنیم.

هر شیئی از اشیاء عالم که می‌توان گفت شیء است، دو جنبه و بُعد دارد: ظاهر و صورت آن شیء است که‌ از آن تعبیر به جسد و جسم می‌شود و باطن و حقیقت که غیب آن شیء می‌باشد. این یک اصل قرآنی است که خداوند برای بشر بیان کرده است. خداوند می‌فرماید آسمان‌ها و زمین غیب دارند و غیب آنها برای خداست؛(وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ)(هود/۱۲۳) و غیب و شهود عالم همگی به خدا برمی‌گردد.

قرآن کریم در جای دیگری بیان می‌دارد که غیب اشیاء نزد اوست. آنها به صورت خزینه‌ها و گنجینه‌هایی نزد خداوند است و ظاهر اشیاء، از غیب و حقیقت آنها سرچشمه شده و از آن نازل شده و به وجود آمده است؛(وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُه الاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم)(حجر/۲۱)«هیچ چیزی نیست مگر اینکه نزد ما خزائنی دارد و ما آن را به میزان معلومی نازل می‌کنیم.»این آیه به تعبیر علامه طباطبایی از غرر آیات است.

در توضیح این آیه به چند نکته باید توجه کرد: اول اینکه سیاق آیه دلالت بر عمومیت آن نسبت به همه‌ اشیاء دارد و هیچ شیئی نیست که مصداق شیء باشد، ولی از این قاعده خارج باشد. پس این قضیه از منظر قرآن کلی علی الاطلاق است.نکته دوم اینکه حقیقت اشیاء نزد خداوند در مقامی والا و بالا قرار دارد که ‌از آن به مقام عنداللهی تعبیر شده ‌است؛ مقامی که عظمت و شکوه خود را مستقیماً از خدا دریافت می‌کند و همان طور که خداوند ثابت و لایتغیر است، آن نیز ثابت و دائمی است؛ (مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاق)(نحل/۹۶)

نکته سوم اینکه خداوند از غیب اشیاء تعبیر به خزائن کرده، نه خزینه؛ یعنی هر شیء در مقام غیب نزد خداوند دارای خزائن است؛ یعنی یک حقیقت بسیط ذو ابعاد است، چرا که ‌آنجا مقامی است که محدودیت‌های ماده و عوالم پایین را ندارد، از این رو یک شیء می‌تواند دارای جهات مختلف باشد، لکن در عین حال وحدت خود را نیز حفظ می‌کند.

برای فهم بهتر این معنا که چگونه یک شیء می‌تواند در عین بساطت و وحدت، جامعیتی نسبت به‌ امور مختلف داشته باشد، می‌توان به نفس انسان مثال زد. نفس انسان بسیط است، یعنی مرکب از اجزا نیست؛ اما در عین این بساطت، جهات مختلف و شئون و کارکردهای متفاوتی دارد. به تعبیری دارای قوای متعددی است؛ در عین اینکه شنواست، بینا نیز هست؛ در حین دیدن تفکر هم می‌کند، ‌احساسات و محسوسات مختلفی را می‌تواند درک کند و...، از این رو نفس دارای شئون و کارکردهای مختلف است، اما با این حال وحدت خود را از دست نمی‌دهد. توجه به نفس ما را متوجه ‌این معنا می‌کند که چطور یک شیء در عین اینکه واحد است، جهات و شئون مختلفی دارد.

مثال دیگری که قابل تأمل است، نور می‌باشد. نور سفید تا قبل از اینکه وارد منشور شود واحد است، ولی همین نور تک رنگ بعد از منشور به هفت رنگ تبدیل می‌شود. این هفت رنگ قبل از این هم در نور حضور داشت، اما ظهور نداشت و نور سفید جامع همه ‌این نورها بوده و هست. نور سفید خزینه و جایگاهی است برای اجتماع همه‌ این نورها که بعد از عبور از ابزاری برای محدود و اندازه‌دار کردن آنها، از یکدیگر تفکیک شده و حد وجود خود را باز یافته‌اند. نور سفید قبل از تقدیر و تحدید حضور بسیط نسبت به همه‌ آن نورها به صورت جامع داشت، اما بعد از تقدیر و مشخص شدن جامعیت آن، به مجموعیت و ترکیب و افتراق تبدیل شد.

قرآن کریم به عنوان یکی از مصادیق شیء و شاید بزرگ‌ترین اشیاء از این قاعده‌ اساسی مستثنا نیست. قرآن نیز ظاهری دارد و باطنی؛ غیبی دارد وشهودی؛ حقیقتی دارد و صورتی که این حقیقت باطن و غیب بنا به شهادت آیه ۲۱ سوره حجر نزد خداوند است. در جای دیگر خداوند می‌فرماید قرآن کریم در ام الکتاب می‌باشد؛ (وَ إِنَّهُ فی‏ أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکیم)(زخرف/۴)با توجه به این آیه، «‌ام الکتاب» دارای سه ویژگی است: اول اینکه نزد خداست؛ (لدینا) یعنی همان مقام بلند عندالله یا لدی الله را دارا می‌باشد.

دوم اینکه بلند مرتبه و «علی» است، جایگاهش آن قدر والا و بالاست که ‌از دسترس عقول بشری به دور است و عقل هیچ انسانی نمی‌تواند به ‌آن دست یابد. خداوند متعال برای اینکه قرآن را برای ما مایه هدایت و رحمت قرار دهد، آن را به لباس عربی مبین آراست تا به چشم عقل تیزبین بشر در آید و فکر انسان بتواند با آن انس بگیرد و از آن بهرمند گردد؛(إِنَّا جَعَلْناهُ قرآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون) (زخرف/۳)

«ما آن را (حقیقت قرآن) به صورت متنی خواندنی به زبان عربی نازل کردیم تا در خور تفکر در آید و فکر بشر توان فهم و بررسی آن را بیابد.»خصوصیت سوم «ام الکتاب» این است که حکیم و محکم است؛ یعنی مجموعه‌ای از اجزای پراکنده و غیر منسجم نیست، بلکه در کمال اِحکام و به هم پیچیدگی و به هم تنیدگی است.

این معنای از حکیم غیر از حکیمانه و عاقلانه بودن قرآن حکیم است، هر چند آن نیز به نحوی به همین معنا باز می‌گردد. راغب اصفهانی حکمت را به معنی «معرفه الاشیاء و ایجادها علی غایه الاحکام» (راغب،/۲۴۹) دانسته که با همین معنایی که گفته شد همخوانی دارد. به هر حال قرآن کریم درباره خود سخن از مقامی دارد که بسیار رفیع و در عین حال بسیط و واحد است که این قرآن موجود در بین ما بازتاب و نازل شده همان قرآن است.

قرآن کریم در سوره هود خود را متصف به ‌اِحکام و حکمت کرده و در مرتبه بعدی، مقامی به عنوان مقام تفصیل برای خود معرفی می‌کند؛ (کِتَابٌ أُحْکِمَتْ ءَایَاتُهُ ثمُ‏َّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیر)(هود/۱). علامه طباطبایی معتقد است اِحکام و تفصیل در این آیه هر دو مقامات معنا و مضمون آیات است، نه ‌الفاظ و عبارات قرآن کریم. ایشان بازگشت معانی متکثره را به معنایی واحد، تحفظ وحدت در امور مختلفه می‌داند؛«اگر معانی بسیاری به یک اصل واحد برگردد، آن اصل واحد اصلی خواهد بود محفوظ در میان تمامی آن فصل‌های جدا از هم، اصلی خواهد بود که در عین واحد بودنش اگر شکافته شود به صورت همان تفاصیل در می‏آید، و اگر آن تفاصیل فشرده شود به صورت همان اصل واحد بر می‏گردد، و همه ‌این واقعیات روشن است و هیچ شکی در آن نیست.» (طباطبایی،۱۰/۱۳۶)

حقیقت قرآن همه حقایق را به صورت جامع در خود دارد، نه‌ اینکه مجموعه‌ای باشد از حقایق، چرا که فرق است بین جامعیت و مجموعیت. جامعیت یعنی وحدت در عین کثرت؛ وحدت حقیقی مربوط به مقام بلند لدی اللهی و کثرت آن مربوط به نزول الی الناس است و خداوند مطالب عمیق عرفانی‌ـ‌فلسفی را در عبارتی جامع و ساده بیان کرده‌ است؛(وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُه الاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم)(حجر/۲۱)

علامه طباطبایی ذیل این آیه می‌فرمایند:«این خزائن از این جهت متعددند که بعضی فوق بعض دیگرند و عالی محدود به دانی نیست و هیچ محدود کننده‌ای ندارند. محدودیت از خصوصیات این نشئه یعنی دنیاست و این خزائن همگی فوق عالم شهود هستند، چون که خداوند آن را با وصف «عندنا» توصیف کرده ‌است و خود فرموده که(مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاق)(نحل/۹۶)، پس این خزائن ثابت و غیر متغیرند، در حالی که ‌اشیاء این عالم متغیر و فانی و غیر ثابت هستند.» (طباطبایی، ۱۴/۱۱۲)

اتحاد بین عربی مبین و قرآن حکیم

آنچه تا اینجا گفته شد، این بود که قرآن کریم نزد خداوند دارای مقامی حکیم است که از مسیر قلب نبی اکرم(ص)بر زبان آن حضرت جاری شده ‌است و در آن حقایق را تفصیل و توضیح داده ‌است.اکنون به ‌این مطلب می‌پردازیم که ‌این الفاظ و کلماتی که ما در خدمت آن هستیم، همان چیزی است که در «ام الکتاب» و لوح محفوظ بوده و جز نازل شدن تفاوت دیگری با آن ندارد. در واقع قرآن اصرار دارد که ‌اتصال و یگانگی این دو را به ما بفهماند.

علامه طباطبایی ذیل آیات آغازین سوره زخرف به وحدت بین «عربی مبین» و «ام الکتاب» اشاره دارند. ایشان می‌فرمایند:«این جمله (انه فی ام الکتاب) آنچه را که آیه قبلی بیان می‌کرد تأکید نموده و روشن می‌سازد و آن این بود که قرآن کریم در موطن اصیلش ما فوق تعقل عقول است. ضمیر در «انّه» به کتاب بر می‌گردد و مراد از «ام الکتاب» لوح محفوظ است، همچنان که ‌آیه (بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ*فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ) (بروج/۲۲-۲۱) به‌ آن تصریح دارد. و اگر لوح محفوظ را ام الکتاب نامیده، بدین جهت است که لوح محفوظ ریشه تمامی کتب آسمانی است.» (طباطبایی، ۱۸/۸۴)

در ادامه می‌فرماید:«و اگر کلمه قرآن را مقید به قید «ام الکتاب» و «لدینا» کرد، صرفاً به منظور توضیح است نه ‌احتراز.» (همان)از مواردی که علامه طباطبایی به وحدت بین این قرآن و قرآن موجود در «ام الکتاب» تصریح می‌کند، در توضیح معنای کتاب در آیه ‌اول هود است؛(کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ...)(هود/١)که معتقد است این کتاب مقروء با آن کتابی که در لوح محفوظ است، متحد است؛ اتحاد تنزیل و تأویل. (طباطبایی، ۱۵/۱۳۵)

در سوره واقعه نیز خداوند اصرار دارد که به مخاطب بفهماند قرآن کریم با اصل و خزینه ‌اصلی خود اتصال و اتحاد دارد؛(إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ*فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ*لا یَمَسُّهُ إِلا الْمُطَهَّرُونَ*تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِین)(واقعه/٨٠-٧٧) مقتضای این آیات این است که‌ این قرآن تنزل داده کتاب مکنون الهی است و در عین حال متحد با آن بوده، چرا که ‌این قرآن هم اکنون در کتاب مکنون است، نه ‌اینکه قبلاً بوده و دیگر از آن خارج شده‌ است. اگر می‌فرمود ما آن را از کتاب مکنون خارج کریم و یا دو نوع فعل درباره قرآن و کتاب مکنون به کار می‌برد، این شبهه را القا می‌کرد که قرآن کریم با قرآن مکنون ارتباطی قبلی داشته‌اند و الآن دیگر ارتباطی ندارد.

نکته دوم در این آیات این است که ضمیر «انه» به همین الفاظ و کلماتی بازگشت دارند که در قرآن کریم موجود است، به ‌این معنا که کتاب الهی و آیات آن، قرآنی با کرامت و کریمانه ‌است. جمله بعدی چهره‌ای از چهره‌های پنهانی قرآن را رونمایی می‌کند که ظاهر نیست؛ در عمقی دست نیافتنی و مکنون است که جز به براق طهارت به بارگاه ‌آن نمی‌توان رسید و جز با دست «مطهرون»، این پرده کنار نخواهد رفت و این خود بزرگ‌ترین بشارت است برای ما که هر چند از مکنونات آن بی‌خبریم، اما این الفاظ و کلمات از همان سرچشمه زلال و ملکوتی نازل شده‌ است و تا حدود زیادی صفات و خصوصیات آن مقام را در خود جای داده ‌است.

حال که با کمک بیانات علامه طباطبایی اتحاد بین این قرآن و حقیقت موجود در ام الکتاب ثابت شد، توجه به این نکته لازم است که حقیقت اشیاء در مقام عنداللهی تک جهتی و یک بعدی نیست، یک معنا می‌تواند در خود معانی مختلفی را داشته باشد؛ نه به این معنا که در عین اینکه یکی است چند تا باشد، بلکه یک معنای بلند است که در طول خود مطالب و معانی کوچک‌تری را جای داده است.

دلیل چند بعدی بودن حقیقت قرآن همان دلیل جامعیت و کلیت مفارقات و مجردات است. عقول و مجردات حقایقی محدود و منحصر در حدود ماده نیستند. از نظر وجودی هر چه اشیاء شدید‌تر شوند، یعنی وجود کامل‌تری پیدا کنند، جامعیت آنها نیز بیشتر می‌شود، تا آنجا که درباره «بسیط الحقیقه» گفته می‌شود: «بسیط الحقیقه کل الاشیاء و لیس بشی منها» (صدر المتالهین، الاسفار الاربعه،۶/۱۱۰) یعنی بسیط حقیقی که خداوند متعال است، همه ‌اشیاء را در خود دارد. هر چند بسیط الحقیقه در فلسفه تنها به خداوند اطلاق شده ‌است، اما در باب مجردات به ‌اندازه‌ای که بساطت دارند، جامعیت پیدا می‌کنند. (صدر المتالهین، تفسیر القرآن الکریم، ‏۶/۱۰۷) ما از این جامعیت در خصوص حقیقت مجرده قرآن، تعبیر به ذو ابعاد بودن و ذو وجوه بودن نموده‌ایم و بنا بر اتحاد بین ظاهر و باطن قرآن که در مطالب قبلی به‌ اثبات رسید، ذو وجوه بودن برای ظاهر کلمات نیز اثبات می‌گردد.

این اتحاد به معنی عینیت نیست و ما نیز برای اثبات ادعای خود نیازی به ‌اثبات عینیت ظاهر و باطن قرآن نداریم، بلکه ‌آنچه در این استدلال جنبه کلیدی دارد، تجلی صفات قرآن مکنون در قرآن مقروء و ظاهر است که با اثبات اتحاد و ارتباط بین این دو مدعای ما اثبات می‌شود. به فرموده حضرت آیت الله جوادی، نزول قرآن به نحو تجلی است نه تجافی، قرآن حبل آویخته است نه طناب انداخته (جوادی آملی ،/۳۷) هم اکنون که ما در خدمت قرآن هستیم، این شاخه با اصل و ریشه خود در ارتباط است و از آن نور و حیات می‌‌گیرد.

حلقه‌ آخر استدلال

اکنون که ذو ابعاد بودن قرآن در مقام باطن و ملکوت آن روشن شد و اتحاد و اتصال و وحدت بین این قرآن زمینی و آن قرآن ملکوتی تبیین شد، به بیان این نکته می‌پردازیم که همان طور که حقیقت قرآن چند بعدی و چند وجهی است، این جملات و آیات و سوره‌ها نیز چند بعدی و ذو وجوه هستند. ما از یک طرف اتصال و ارتباط شدید بین اجزای سوره را قائلیم و از نظریه هندسه دار بودن سوره‌های قرآن دفاع می‌کنیم، اما از جهت دیگر معتقدیم الفاظ سوره‌ها شرح متنی بسیط و ذو ابعاد است، چرا که ‌آن مقام وقتی بخواهد در لباس لفظ برای اهل زمین ظهور کند، چنین نیست که تنها یک صورت داشته باشد و تنها به یک هدف و مقصود منجر شود. هر سوره ‌از قرآن کریم می‌تواند چند محور داشته باشد که براساس هر محوری، همه ‌آیات نظم و نسق خاص به خود می‌گیرد و ساختاری متفاوت از شکل قبلی پیدا خواهد کرد. بر این اساس می‌توان قائل شد که هر سوره دارای یک ساختار چند وجهی است، نه یک وجهی.

هر سوره‌ از منظرها و بر اساس الگوهای مختلف می‌تواند ساختارهای متفاوتی را از خود به نمایش بگذارد، حتی می‌توان گفت یک آیه در یک سوره‌ آن چنان نقش کلیدی دارد که با معانی مختلف خود ساختارهای متفاوتی را از کل سوره به ما نشان بدهد.به فضل الهی در بخش آینده به بررسی این نظریه در دو سوره حشر و حدید می‌پردازیم و به طور واضح چند بعدی بودن هندسه سوره‌های قرآن را در این دو سوره به نمایش می‌گذاریم.

از آنجا که این نظریه قائل قبلی نداشته یا حداقل راقم این سطور به ‌آن دست نیافته ‌است (البته بعد از فحص)، از این رو دیدگاه صاحب‌نظران در این زمینه قابل نقد و بررسی نبوده‌ است. لکن به طور کلی می‌توان گفت کسانی که نظریه وحدت موضوعی سوره‌ها را قبول نکرده‌اند، به طریق اولی هندسه چند وجهی سوره‌ها را نیز نپذیرفته‌اند. اما در بین قائلین به وحدت موضوعی و ساختار هندسی سوره‌ها، ممکن است گروهی نسبت به ‌ارتقای آن نگاه مثبت داشته‌ آن را بپذیرند و گروهی آن را تکلف بی فایده بدانند.

اعجاز قرآن در پرتو ساختار چند وجهی سوره‌ها

درباره نتایج این نظریه تنها به این مطلب اشاره می‌کنیم که ‌اعجاز قرآن کریم که با تحدی قرآن در آوردن همانند آن از صدر اسلام تا امروز پا برجاست، در پرتو این نظریه بیشتر و بهتر قابل تبیین و دریافت است. قرآن کریم همه را به این معنا دعوت می‌کند که چطور ممکن است شخصی مکتب نرفته در محیط به دور از علم آن روز حجاز متنی را بیاورد که مانند یک بنای چند وجهی دارای ابعاد لفظی مختلفی باشد و در عین حال هر وجه‌ از وجوهش پاسخی باشد به مشکلی از مسائل و مشکلات بشر در طول سالیان دراز حیات زمینی انسان تا مبادا بگوید خداوند مرا بدون راهنما و برنامه زندگی رها کرده‌ است؟!

از طرف دیگر اعجاز بلاغی قرآن برای اهل فن امری دشوار است، چه رسد مردم عادی که ‌از زبان عربی بیگانه‌اند، تا چه رسد به نکات ظریف بلاغی و ادبی. اما با مطرح کردن ساختارهای مختلف در بستر یک سوره و تفکر در این مسئله، درک و دریافت اعجاز قرآن امری فراگیرتر خواهد شد.کسانی که می‌خواهند خود اعجاز قرآن را با گوشت و پوست خود لمس کنند، از این طریق می‌توانند سوار بر کشتی تدبر و تفکر در آیات شده و در دریای بی‌کران قرآن کریم سیر و سیاحت کنند و زیبایی‌های قرآن را بیش از پیش دریابند و از این طریق به باطن شگفت انگیز قرآن کریم نزدیک شوند.

ارتباط ساختار چند وجهی سوره‌ها با بطون قرآن

ممکن است این گمان برای برخی ایجاد شود که ‌این ساختار چند وجهی سوره‌ها همان بطون مختلف برای آیات قرآن است که در روایات اهل بیت (بحرانی، ۱/۴۶) به‌ آن اشاره شده ‌است و مطلب جدیدی نیست. قرآن کریم دارای ظاهر و باطنی است که بنا به روایات نبوی و ائمه‌ اطهار، هر آیه ‌از قرآن تا هفت بطن و حتی تا هفتاد بطن دارد. آیا این همان چند وجهی بودن آیات نیست؟

در پاسخ باید گفت الزاماً چنین نیست. اولاً این روایات ظهر و بطن را درباره ‌آیات اثبات نموده ‌است، حال آنکه بحث ما درباره سوره ‌است نه ‌آیات. ثانیاً تأویلات و بطون مختلف آیات منجر به ظهور تأویلات مختلفی برای یک سوره می‌شود و همین مباحثی که دربارۀ شکل و ساختار ظاهر آیات قرآن مطرح است، می‌تواند دربارۀ صورت و حقیقت باطنی قرآن نیز مطرح باشد، به‌ این صورت که باطن سوره‌ها نیز دارای ساختاری چند پهلو و ذو ابعاد است که در هر بعدی از آن حقیقتی جامع و کامل را برای دریافت کننده ‌آن متجلی خواهد کرد.

لکن بحث ساختار چند وجهی سوره‌ها از مقام لفظ خارج نشده و به مقام عینیت و خارج برای کسانی که تأویل آیات را عینیت خارجی می‌دانند (طباطبایی، ۳/۴۵) نمی‌رسد و همچنین کسانی که تأویل را معنایی غیر لفظی می‌دانند (معرفت،۳/۲۶) نیز از دایره ‌این بحث خارج می‌باشند، چرا که هندسه سوره مربوط به ساختار لفظی سوره‌ است که دارای جنبه‌ها و صورت‌های متفاوت است، نه حقیقت و باطن قرآن، چرا که ‌از این جهت مطلب جدیدی نیست.

به علاوه در روایتی که از امام باقر(ع)نقل شده، ایشان می‌فرماید: «ان للقرآن بطناً و للبطن بطناً و ظهراً و للظهر ظهراً.» (فیض کاشانی،۱/۲۹) یعنی برای قرآن علاوه بر بطون متعدد، ظاهرهای متعددی هم وجود دارد که به صورت تو در تو نسبت به آیات و سوره‌های قرآن وجود دارند که نسبت نزدیکی به مباحث گفته شده دارد.

اما مطالبی که به عنوان پیش‌فرض‌های هندسه چند وجهی گذشت، مانند اتحاد و ارتباط ظاهر و باطن و همچنین اتحاد تأویل و تنزیل، باعث نمی‌شود که‌ این بحث از دایره ظاهر آیات خارج شود و تنها مربوط به باطن قرآن گردد. باطن قرآن چون از دسترس عموم انسان‌های عادی دور است قابل تحقیق و ارائه نیست، هرچند دلیل عقلی بر وجود آن داشته باشیم. اما ظواهر کلمات قرآن از این بابت روشن‌تر بوده و قابلیت این را دارد که مورد تصدیق واقع شود. وجود محورها و اغراض مختلف و هندسه گونه در آیات و سوره‌ها، قابلیت به تصویر کشیده شدن را دارد، البته مانند هر کار تازه و بدیعی نواقص و خامی مخصوص خود را دارد که با گذشت زمان و با تأمل و دقت صاحب‌نظران به حداقل خواهد رسید ان شاءالله.

تفاوت‌های وحدت غرض، موضوع و محور

یکی از مسائلی که در حاشیه به عنوان تذکر باید مطرح شود، تفاوتی است که در تعبیرات قرآن پژوهان معاصر از نظریه وحدت موضوعی وجود دارد. به این صورت که عناوین مختلفی در این زمینه مطرح شده است. عده‌ای مانند علامه طباطبایی در پی کشف غرض و مقصد سوره بوده و قائل به وحدت غرض برای سوره می‌باشند. (طباطبایی، ۱/۱۹؛۲/۴۴۰) در کنار این تعبیر افرادی مانند محمود شحاته از عبارت وحدت موضوعی سوره یاد می‌کنند و در صدد کشف موضوع سوره هستند. (شحاته، /۲۷) محمد محمد مدنی از جان و روح سوره سخن می‌گوید. (مدنی ،/۵) عنوان دیگری که در این زمینه به کار رفته است، سیاق سوره است که در تفسیر «فی ظلال القرآن» سید قطب به کرات استفاده شده است. (سید قطب، ۱/۲۷، ۳۴، ۶۵، ۹۹ و...)

عنوان دیگر که در تفسیر «من هدی القرآن» سید محمد تقی مدرسی از آن استفاده شده،‌ ‌اطار عام یا زمینه کلی سوره است. (مدرسی، من هدی القرآن،۱/۹۱، ۴۹۷ و...) برخی دیگر عناوینی مانند سیمای سوره را برگزیده‌اند. (قرائتی،۱/۱۵؛۲/۹ و...) در مجموع تعابیر در این زمینه مختلف است، اما به نظر می‌رسد تفاوت چندانی با هم نداشته باشند و همه در صدد نشان دادن تصویر واحد و متصلی از سوره می‌باشند.

منابع و مآخذ:

۱. قرآن کریم.

۲. بازمول، محمد بن عمر بن سالم؛ علم المناسبات فی الآیات و السور، مکه، ۱۴۲۳ق.

۳. بحرانی، سید هاشم؛ البرهان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمهدی، ۱۴۱۲ش.

۴. جوادی آملی، عبدالله؛ قرآن در قرآن، قم، اسراء، ۱۳۷۵ش.

۵. خامه‌گر، محمد؛ ساختار هندسی سورههای قرآن، قم، شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۲ش.

۶. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، دمشق ‌ـ‌ بیروت، دارالعلم ‌ـ ‌الدار الشامیه، ۱۴۱۲ق.

۷. رجبی، محمود؛ روش تفسیر قرآن، قم، انتشارات حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۵ش.

۸. سید قطب؛ فی ظلال القرآن، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ۱۳۸۶ق.

۹. سیوطی، جلال الدین؛ الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق.

۱۰. شحاته، محمود؛ در آمدی بر تحقیق اهداف و مقاصد سورههای قرآن، محمد باقر حجتی تهران، نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۹ ش.

۱۱. صدر المتالهین، محمد بن ابراهیم؛ تفسیر القران الکریم، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۶۶ش.

۱۲. ـــــــــــــــــــــــــــ ؛ اسفارالاربعه (الحکمه المتعالیه فی الأسفار العقلیه)، قم، جامعه مدرسین، بی تا.

۱۳. طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق.

۱۴. فیض کاشانی، مولی محسن، تفسیر الصافی، تهران، انتشارات الصدر، ۱۴۱۵ق.

۱۵. قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، ۱۳۸۳ش.

۱۶. مؤدب، سید رضا؛ مبانی تفسیر قرآن، قم، انتشارات دانشگاه (سمت)، ۱۳۸۶ش.

۱۷. مدرسی، سید محمد تقی؛ من هدی القرآن، تهران، چاپ اول، انتشارات دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق.

۱۸. مدنی، محمد؛ المجتمع الانسانی کما تنظمه سوره النساء، مصر، بی‌نا، ۱۹۹۱م.

۱۹. معرفت، محمد هادی؛ علوم قرآن، چاپ اول، قم، التمهید، ۱۳۷۸ش.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *