چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 1 May 2024
 
۰

تقابل دو جبهه، سازش یا مقاومت

يکشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۱۵
کد مطلب: 287599
یک جریان و جبهه را باید جریان تسلیم و سازش نام نهاد که در مواقع حساس رویارویی با دشمن بیش از آن که ضعف و درماندگی دشمن را ببینند ضعف های جبهه خودی در نظرشان برجسته می شود و اسیر هیمنه و ابهت دروغین و پوشالی و شکننده دشمن می شوند.
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، قبل از پرداختن به موضوع مهمی که هدف این نوشتار است، یکی از حساس ترین وقایع تاریخ را از زبان قرآن مرور می کنیم:  داستان از این قرار است که پس از غلبه حضرت موسی علیه السلام بر سحره فرعون و ایمان آوردن آنها که شکست بزرگی را برای دستگاه فرعون رقم زد، خداوند به حضرت موسى علیه السلام دستور داد که بنی اسراییل را شبانه از مصر کوچ دهد در حالی که می دانست که این کار باعث خواهد شد فرعونیان از کاخ های مجلل و پر از ناز و نعمت خویش خارج شده و به تعقیب حضرت موسی علیه السلام و بنی اسراییل بپردازند.
 
همین طور هم شد و فرعون با دار و دسته اش برای تعقیب حضرت موسی علیه السلام روانه شدند اما علاوه بر این مردانى را به شهرهایى که در تحت فرمان او بودند فرستاد تا مردم را تحریک کنند و علیه بنى اسرائیل بشورانند. با این توجیه که  بنی اسراییل به رهبری حضرت موسی عده ای قلیل و ناچیز هستند که علیه منافع ما اقدام کرده و در مقابل ما ایستاده اند و کارهایى مى کنند که ما را خشمگین می نماید بنابر این برای مهار آنان اگر چه ضعیف و قلیل هستند چاره ای جز اجماع و ایجاد آمادگی برای مقابله با آنها نداریم. (القای انزوای بین المللی جبهه حق و اجماع جهانی جبهه باطل).
 
با این توجیه فرعون جمعیت انبوهی از مردم را گرد آورد آنها نیز به رهبری ابرقدرتی چون فرعون برای رویارویی با حضرت موسی علیه السلام و یارانش از بنی اسراییل رهسپار شدند تا این که در یک صبحگاه به اردوگاه آنان رسیدند. همین که یاران و همراهان حضرت موسی علیه السلام جمعیت انبوه فرعونیان را دیدند برخی از آنان که در ایمان خود متزلزل شده ، و سخت روحیه خود را باخته بودند چنان ترس و دلهره ای در میانشان افتاد که گفتند هیچ راه نجاتى وجود ندارد و به طور قطع ما در چنگال فرعونیان(کدخدای دهکده جهانی) گرفتار خواهیم شد (قال اصحاب موسى انا لمدرکون )
 
اما موسى علیه السلام، آن رهبر حکیم و فرزانه، آرام و مطمئن بود، و مى دانست وعده هاى خدا درباره نجات بنى اسرائیل و نابودى قوم سرکش تخلف ناپذیر است .لذا با یک دنیا امید و اطمینان و اعتماد به خداوند رو به جمعیت وحشت زده بنى اسرائیل کرد و گفت: چنین نیست آنها نه تنها هرگز بر ما مسلط نخواهند شد بلکه در دام نقشه و تدبیر الهی گرفتار خواهند آمد و در حالی که همه دارایی و امکانات خود را از دست داده اند راه افول و سراشیبی را طی خواهند کرد، چرا که پروردگار من با من است و به زودى مرا هدایت خواهد کرد (قال کلا ان معى ربى سیهدین )
 
در این هنگام که شاید بعضى با ناباورى سخن موسى علیه السلام را شنیدند و همچنان در انتظار فرا رسیدن آخرین لحظات زندگى بودند فرمان نهائى خطاب به موسی صادر شد : «عصایت را به دریا بزن »
 
در اینجا صحنه عجیبى نمایان گشت که برق شادى در چشم ها و دل هاى بنى اسرائیل نمایان گردید: ناگهان دریا شکافته شد و در میان آن جاده هایی نمایان شد و هر گروهى از بنى اسرائیل در جاده اى روان شدند.فرعون و فرعونیان که از دیدن این صحنه ، مات و مبهوت شده بودند باز هم به تعقیب موسى علیه السلام و بنى اسرائیل پرداختند و به این ترتیب فرعونیان نیز وارد جاده هاى دریائى شدند، و همچنان مغرورانه به دنبال بردگان قدیمى خود که سر به طغیان برافراشته بودند مى دویدند، غافل از اینکه لحظات آخر عمر آنها فرا رسیده و فرمان عذاب به زودى صادر مى شود.

درست هنگامى که آخرین نفر از بنى اسرائیل از دریا بیرون آمد و آخرین نفر از فرعونیان داخل دریا شد فرمان الهی صادر شد تا آبها به حال اول بازگردند. امواج خروشان یک مرتبه فرو ریختند و سر بر هم نهادند فرعون و لشکرش را همچون پرهاى کاه با خود به هر جا بردند، در هم کوبیدند و نابود کردند.
به این ترتیب همه چیز در یک لحظه پایان گرفت ، بردگان اسیر آزاد شدند و جباران مغرور گرفتار و نابود گشتند، تاریخ ورق خورد، تمدنى خیره کننده که بر ویرانه هاى خانه هاى مستضعفان پی ریزى شده بود از صفحه عالم محو گشت ، دوران آن مستکبران پایان گرفت و مستضعفان وارث ملک و حکومت آنها شدند.
 
درسی از این عبرت تاریخی

تاریخ پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی چه قبل و چه بعد از پیروزی سرشار است از صحنه های رو در رویی دو جریان و جبهه ای که در این عبرت تاریخ نمادهای آن به جامعه بشری نشان داده شده اند.

یک جریان و جبهه را باید جریان تسلیم و سازش نام نهاد که در مواقع حساس رویارویی با دشمن بیش از آن که ضعف و درماندگی دشمن را ببینند ضعف های جبهه خودی در نظرشان برجسته می شود و اسیر هیمنه و ابهت دروغین و پوشالی و شکننده دشمن می شوند. اینان از عربده های مستانه دشمن ترس و دلهره دارند و در محاسبه توان جبهه خودی آن را ناچیز و نا کافی قلمداد می کنند در حالی که هرگز از خود نمی پرسند که اگر جبهه خودی این قدر ناچیز است چرا دشمن همه امکانات خود را برای رویارویی با آن به صحنه آورده است؟

نمونه های فراوانی در تاریخ انقلاب اسلامی از مواضع این جریان وجود دارد که می توان به بخشی از آنها به شرح زیر اشاره کرد:  موضع نهضت آزادی در حادثه خونبار 17 شهریور، مواضع شرم آور همین گروهک انحرافی در باره جنگ تحمیلی و هم نوایی با بلندگوهای دشمن و امروز مواضع سازش کارانی که با سیاه نمایی تلاش می نمایند وضعیت کشور را با تحلیل غلط از سیاست تحریم اقتصادی دشمن بحرانی جلوه دهند و چاره کار  را جز تسلیم در برابر زیاده خواهی های غرب نبینند.

اینان همان قائلین به «لمدرکون» هستند که وقتی هیمنه نظام سلطه را می بینند قالب تهی کرده و ترس خود را در پوشش عقلانیت پنهان و سازش در برابر دشمن را عوام فریبانانه در جامعه تئوریزه می نمایند.

اینان هرگز از خود نمی پرسند اگر وضع کشور این قدر سیاه است چرا دشمن در نهادهای رسمی خود سخن از نا کارآمدی تحریم ها سر می دهد و چرا تلاش می نماید هم چون فرعون با اعزام فرستادگان خود به کشورهای مختلف حمایت همه جانبه آنان را برای مقابله با انقلاب اسلامی جلب کند؟

آیا این نشان نمی دهد نظام سلطه علی رغم هیاهوهای مستانه در واقع عجز خود از نظام جمهوری اسلامی ایران را فریاد می زند؟ نظامی که هنرمندانه با تدبیر الهی آنچنان عقبه های استراتژیک خود را در دنیا گسترش و عمق داده است که باعث شده است فرعونیان زمان از کاخ های خود خارج و در مرزهای جغرافیای عقیدتی و سیاسی نظام اسلامی با آن درگیر شوند. آیا جبهه سوریه صحنه ای از این واقعیت مسلم  و نوید بخش نیست؟

اما جریان و جبهه دیگری نیز در انقلاب اسلامی همواره نقش آفرینی کرده است و جریانی که مقاومت و استقامت ایمانی همراه با بصیرت دینی را سلاح اصلی خود در برابر طاغوت و نظام سلطه قرار داده است و هر چه از عمر انقلاب اسلامی بیشتر سپری شده است طعم شیرین و موفقیت آمیز آن را بیشتر و بهتر چشیده است.

شعار «شاه باید برود» حضرت امام(ره) ریشه در این راهبرد استراتژیک داشت و دیدیم رفت. همین راهبرد خاستگاه طرح شعار«کارتر باید برود» شد و دیدیم رفت. همین راهبرد این افق را فرا روی مسلمانان عالم گشود که« قرن آینده قرن غلبه پیروزی مستضعفان بر مستکبران است» و ما به عیان در طلوع نهضت بیداری اسلامی و افول دیکتاتورهای دست نشانده غرب، جنگ های 33 روزه و 22 روزه و شکست ذلت بار رژیم غاصب صهیونیستی و امروز در شکست اتحاد ارتجاع عرب و اربابان آنها در سوریه آن چشم انداز روشن را به تماشا نشسته ایم و از عمق جان این حقیقت قرآنی را وجدان کرده ایم که مقاومت دشمن شکن است و این سلاحی است که خداوند در اختیار بندگان صالح خود قرار داده است تا همواره در حساس ترین مراحل تاریخ سرنوشت بشر را به سوی آن افق روشن و نوید بخش یعنی وراثت صالحان هدایت کند.

با نگاهی به دو جریان فوق در می یابیم که جریان اول خود را همواره عقل مطلق تصور کرده و چهره های آنها همیشه تلاش کرده اند با ادعای عقلانیت و با سوء استفاده از رنج و سختی هایی که لازمه مقاومت مومنانه است عوام فریبانه شرایط کشور را بحرانی جلوه دهند و خود در لباس یک قهرمان وارد میدان شوند و در واقع با سازش در برابر دشمن به زعم خود بار مشکلات را از دوش مردم بر دارند.

اما جریان دوم همواره به فضل و رحمت الهی امیدوار و بر ذات لایزال او تکیه کرده است و با دل سپاری به موسای زمان و حلقه زدن بر گرد وجود ولیِ خویش و تنها نگذاشتن رهبر ، مقاوم و سازش ناپذیر، در مسیر اعتلای کلمه الله ، پیچ های بزرگ و مسیر های ناهموار را طی و شکست های سنگین و پی در پی را نصیب دشمن کرده است و همواره حماسه آفریده است و خواهد آفرید.

آری مردم بصیر، انقلابی و صبور همان عصای موسوی هستند که ولی امر مسلمین هر گاه آنها را به حضور فرا خوانده است در صحنه حاضر و طومار فرعونیان و اذناب آنها را در سیل خروشان خود درهم نوردیده و به سلامت از پیچ های بزرگ تاریخی انقلاب اسلامی را عبور داده اند.

دنیا بداند امروز انقلاب اسلامی آبستن خلق حماسه بزرگ دیگری است.

از یک سو موسای زمان ما رهبر فرزانه شعله فروزان امید به فضل، رحمت و هدایت الهی است و با هر سخن و کلام خویش بارقه هایی از این امید و رحمت الهی را به جان مشتاقان افکنده، مردم را دلگرم و امیدوار به خلق حماسه ای دیگر فرا خوانده است.

از سوی دیگر خداوند چنان تدبیر کرد همه مدعیان از جبهه وسیع اپوزیسیون داخل و خارج از کشور، جریان فتنه و انحراف، بدخواهان و ضد انقلابیون، منافقان و سران استکبار از لاک خود بیرون آمده ودر «نیل» انتخابات به قصد انتقام گیری از انقلاب اسلامی وارد صحنه شوند و به اصطلاح اجماعی از جمع پراکنده و آشفته خود را به قصد دلهره افکندن در میان یاران انقلاب اسلامی به نمایش بگذارند اما غافل از آن که خداوند اراده اش بر این تعلق گرفته است که پایان عمر سیاسی آنها را در انتخاباتی پر شکوه با حضور سیل خروشان مردم انقلابی رقم بزند و انقلاب را در مسیر پیچ بزرگ تاریخی از خطر انحراف و فتنه انگیزی آنها مصون بدارد. دشمنان باید بدانند پاسخ رهبر حکیم انقلاب و یاران عاشوراییش در برابر رجز خوانی آنان جز این نیست که:  واقعیتهاى درخشان در جمهورى اسلامى که دشمنان ما بدان اعتراف میکنند، همه در سایه‌‌ى اعتماد به وعده‌‌ى الهى و صبر و مقاومت و استمداد از خداوند به دست آمده است. مردم ما همواره در برابر وسوسه‌‌ى ضعفائى که در مقاطع اضطراب‌‌انگیز، نداى: «انّا لمدرکون» سر میدادند، نهیب زده‌‌اند که : «کلاّ انّ معى ربّى سیهدین».  (بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس علمای نهضت بیداری اسلامی 9/2/92)
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *