دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 29 Apr 2024
 
۰

نشانه های بدبختی و شقاوت!

سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۲۸
کد مطلب: 276433
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله: از نشانه های بد بختی و شقاوت ، خشک شدن اشک چشم ، سنگدلی ، حرص زیاد در طلب دنیا و پافشاری بر گناه است.
به گزارش جهان به نقل از تبیان، اشک خیلی ارزش دارد اما به شرطی که اشک بر اساس معرفت باشد. قرآن یک آیه دارد می‏گوید: «تفیض من الدمع»، «دمع» یعنی اشک «مما عرفوا» این آیه قرآن است و اشک از معرفت یعنی اشکی که برخاسته باشد از معرفت.
 
حدیث داریم حضرت فرمود: «لا یغرنک بکائهم» اگر کسی هم خیلی گریه می کند و اشک میریزد ببینید تقوایش چه جور است؟ به مردم چک می‏دهد، پول مردم را نمی‏دهد، همسایه‏آزاری می‏کند. هزار رقم خلاف می‏کند اما مثلاً یک… این اشکی که اینقدر ارزش دارد روضه‏ای که اینقدر ارزش دارد عزیزان حیف است این عزاداری مقدس را با یک سری کارها خراب کنیم، حیف است .
 
رسولُ اللّه (صلی الله علیه وآله) فرمودند: "مِن عَلاماتِ الشَّقاءِ جُمودُ العَینِ:
 
"از نشانه‏‌هاى شقاوت و بدبختى خشكیدگى چشم است".
 
همچنین امیرالمۆمنین علیٌّ علیه‏السلام فرمودند:
 
"ما جَفَّتِ الدُّموعُ إلاّ لقَسوةِ القلوبِ ، وما قَسَتِ القلوبُ إلاّ لِكَثْرةِ الذُّنوبِ".
 
"چشم‌ها نخشكید مگر بر اثر سخت‌ دلى و دل‌ها سخت نشد مگر به سبب گناه زیاد".( بحارالأنوار : 70 / 52 / 11 منتخب میزان الحكمة : 78 / بحارالأنوار : 73 / 354 /60 منتخب میزان الحكمة : 78)
 
عامل مهمی كه از نظر روایات در خشك بودن چشم و گریه نكردن نقش مهمی دارد و مانع اصلی اشک ریزی در مصیبت و محبت اهل بیت ع است، گناه و معصیت است كه موجب قساوت قلب و خشكیدن چشنه اشك می شود .
 
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: اشكها خشكیده نشد مگر به خاطر سنگدلی ها و قساوت قلب ها و قلوب با قساوت نشد مگر به خاطر زیادی گناهان بنابراین ریشه اشك نداشتن قساوت قلب است و ریشه قساوت قلب گناه است پس ریشه اشك داشتن رقت قلب است و ریشه رقت قلب پرهیز از گناه است.

حرص به دنیا
 
حقیقت حرص
 
اگر با دقت عقلى و بصیرت قلبى ، و نور جان كه شعله اى از نور خداست به مسئله حرص بنگریم ، به این حقیقت واقف مى شویم كه حرص در اصل یك مایه فطرى و یك سرمایه الهى در وجود تمام انسانها است ، و این صفت در كارگاه هستى بشر از عنایات خاصه حضرت ربّ العزّه ، و از الطاف پروردگار بزرگ عالم است .
 
اگر وجود انسان خالى از حرص بود ، بدون تردید دنبال هیچ برنامه اى نمى رفت ، و براى جلب هیچ خیرى و دفع هیچ شرى قدم بر نمى داشت !
 
مسئله مهم در اینجا این است ، كه در درجه اوّل اولیاء خانه و مدرسه و مكتب ، و در درجه دوّم خود انسان باید در جهت دادن به این صفت بیدار باشد ، كه خداى نخواسته این خصلت با عظمت و این نعمت شگفت انگیز رنگ شیطانى به خود نگیرد ، و سبب انحراف انسان از تمام حقایق نشود !
 
حرص بخودى خود بد نیست ، وقتى بد مى شود كه انسان آن را بد كند ، و درست تدبیر نكند ، در هر جا كه پیش آمد مصرف كند ، چه سزاوار باشد و چه نباشد ، چه حق باشد و چه غیر حق ، و این انحراف در سایر صفات انسانى نیز هست ، هر صفت نفسانى گرا در حد اعتدال نگاه داشته شود فضیلت است ، و اگر به طرف افراط یا تفریط منحرف گردد ، رذیله و مذموم مى شود .
 
قالَ الصادق (علیه السلام) : لا تَحْرِصْ عَلى شَیء لَوْ تَرَكْتَهُ وَصَلَ إلَیْكَ وَكُنْتَ عِنْدَ اللهِ مُسْتَریحاً مُحْمُوداً بِتَرْكِهِ ، وَمَذْمُوماً بِاسْتِعْجالِكَ فی طَلَبِهِ وَتَرْكِ التَّوَكُّلِ عَلَیْهِ وَالرِّضا بِالْقِسْمِ .
 
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید : در تحصیل چیزى كه اگر براى بدست آوردنش جان نكنى و به طور طبیعى حركت نمائى به تو مى رسد ، حرص نزن ، كه اگر براى بدست آوردن مقدّر حریص نباشى فكرت راحت و در پیشگاه حضرت حق مورد توجّه و لطف خواهى بود .

اما براى بدست آوردن برنامه هاى دنیائى اگر حرص بورزى و حدود حضرت دوست را مراعات نكنى ، به سه علّت در حریم حضرت او مورد مۆاخذه خواهى بود :
 
1 ـ شتاب و حرص در آنچه كه براى یافتنش حرص لازم نیست .
 
2 ـ عدم اعماد و توكّل بر وود مقدّس حق ، آن هم خداوندى كه موجودى از موجوداتش را از هیچ نظر در جهان غیب و شهود از یاد نمى برد .
 
3 ـ عدم رضایت به داده حق ، و پشت كردن به قسمت و روزى خدا ، كه این عدم رضایت به داده حق ، همیشه باعث تجاوز از حدود ، و فرو رفتن در بسیارى از گناهان شده ، اگر انسان از دریچه ایمان و اطمینان و یقین و معرفت به تمام زوایاى این جهان بنگرد ، به این نتیجه مى رسد ، كه هر چیزى در این عالم به جاى مخصوص خود قرار گرفته ، و این در و آن در زدن براى بدست آوردن آنچه لازم نیست و جز بار سنگین در زندگى دنیا ، و عذاب سخت در آخرت ثمرى ندارد ، كارى باطل و عملى شیطانى است .
 
حرص در امور دنیائى ، و در زمینه هاى مادى كه به حقیقت خارج از نیازهاى انسان است و تنها به درد تماشا كردن و گذاشتن و از دنیا رفتن مى خورد ، مورث شكستن حدود الهى و پایمال كردن حقوِ بندگان مظلوم و ضعیف خداست .
 
راستى چه بدبخت و بیچاره اند آنان كه دچار مرض حرص مال و جاهند ، و چه خوشبخت و سعادتمند آنان كه در حرص با ملاقات و لقاء حضرت رب العزه هستند .

پافشاری بر گناه 
 
اصرار بر گناه یعنی چه؟
 
اصرار بر گناه به دو معنی به کار می رود:
 
1. تکرار گناه : قدر مسلم از معنی اصرار، تکرار عملی گناه است بدون پشیمان شدن به طوری که در عرف گفته شود مداومت بر آن گناه نموده و پر واضح است کسی که بر گناه اصرار می‌ورزد، از ارتکاب آن پشیمان نیست.
 
2. ارتکاب گناه (حتی یک بار) بدون عزم و تصمیم و اراده بر توبه و استغفار از آن. در روایتی از امام باقر (علیه السلام) آمده است: اصرار بر گناه این است که انسان گناه کند و استغفار نکند و تصمیم بر توبه و بازگشت نگیرد.[ کلینی، کافی، ج 2، ص 288، بابُ الْإِصْرَارِ عَلَى الذَّنْبِ، حدیث 2] و روایتی دیگر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) چنین است: اصرار بر گناه ندارد کسی که استغفار می کند، اگرچه در روز هفتاد بار یک گناه را انجام بدهد.[ انوار التنزیل، ج 1، ص 182]
 
با توجه به این احادیث و احادیث دیگر معلوم می شود که اصرار بر گناه وقتی معنی پیدا می کند که توبه و استغفار در پی ارتکاب گناه نباشد.
 
منشأ اصرار بر گناه چیست؟
 
اصرار بر گناه یا ناشى از تباهى و خواری یكى از دو قوه (شهوت و غضب) و خروج یكى از این دو از اطاعت قوه عاقله است یا از فساد هر دو قوه با هم پدید مى‏آید و در این صورت از رذائل هر دو قوه به شمار می آید و هر چه دلالت بر نکوهش مطلق گناه یا بر ذم هر یك از افراد معیّن آن داشته باشد بطریق أولى و با تأكید بیشتر بر نکوهش اصرار بر گناه دلالت دارد.[ مجتبوى‏، سید جلال الدین؛ علم اخلاق اسلامى،‏ انتشارات حكمت، چاپ : چهارم‏، 1377 ش،ج : 4  ص :  63]
 
اثرات اصرار بر گناه

 
اصرار بر گناه در آیات و روایات شدیداً مورد مذمت واقع شده و بعضی از آثار سوء آن بیان شده است که عبارتند از:
 
1. تبدیل شدن گناه صغیره به کبیره: در روایتی آمده است، هیچ گناه صغیره ای همراه با اصرار نیست و هیچ گناه کبیره ای همراه با استغفار نیست.[ کافی، ج 2، ص 282، بابُ الْإِصْرَارِ عَلَى الذَّنْبِ، حدیث 1] یعنی اگر کسی اصرار بر گناه داشت اگر چه گناهش صغیره باشد تبدیل به کبیره می شود و اگر کسی توبه و استغفار کند اگر گناهش کبیره هم باشد از کبیره بودن خارج می شود.
 
2. خروج از دایره تقوا: قرآن در شرح حال متقین می فرماید: و آنها کسانی هستند که وقتی مرتکب گناه زشتی می شوند یا به خود ستم می کنند به یاد خدا می افتند و برای گناهان خود طلب آمرزش می کنند (و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟) و بر گناه خود اصرار نمی ورزدند. [ آل عمران،135]

قلب است و ریشه رقت قلب پرهیز از گناه است
 
3. عدم قبول طاعت: امام صادق (علیه السلام) فرمود: به خدا سوگند که خداوند چیزی از طاعت بنده ای را با اصرارش بر گناه نمی پذیرد.[کافی، ج 2، ص 288، َبابُ الْإِصْرَارِ عَلَى الذَّنْبِ حدیث 3]
 
4. بدبختی: امام صادق (علیه السلام) فرمود: پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: علامات بدبختی عبارتند از: خشک بودن چشم (نداشتن اشک و گریه)، قساوت قلب (سنگ دلی)، حرص شدید بر دنیا و اصرار بر گناه .[ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 337، حدیث 20680]
 
5. کم شدن قبح گناه.
 
6. کشاندن انسان به مرز کفر و الحاد: قرآن می فرماید: سرانجام کسانی که به گناه اصرار می ورزند به تکذیب آیات خدا و مسخره کردن آن می رسند.[ روم ، 10]
 
7. تشدید مجازات و عقوبت های دنیوی و اخروی گناه: در روایات آمده است کسانی که مرتکب گناه کبیره می شوند و دوبار حد بر آن ها جاری شده بار سوم کشته می شوند.[ کافی، ج 7، ص 191، حدیث 2]
 
همچنین در روایات در مورد عمل زشت و شنیع زنا آمده است که زنا کاری که سه بار شلاق خورده بار چهارم کشته می شود.[ همان، حدیث 1]
 
بنابراین بعد از ارتکاب هر گناهی هر چند کوچک باید سریعاً توبه کرده و قصد بازگشت دوباره به آن را نداشته باشیم چرا که اصرار بر گناه و تکرار آن رفته رفته بنده را از خدا دور می کند و دلش را سیاه می نماید و در این صورت است که توفیق توبه از انسان سلب می شود.
 
نتیجه اینکه اصرار بر گناه ولو صغیره از گناهان کبیره بوده، سم مهلکی بر پیکره روح و روان انسان است که حالت بندگی را از او ربوده، نام و یاد خدای تعالی هم ثمره‌ای نمی‌بخشد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *