سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ - 4 Jun 2024
 
۰

بازخوانی تاریخ یک دیکتاتور

شنبه ۶ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۲۸
کد مطلب: 251751
دیکتاتور و سرکوبگری قهار که دم از جمهوری می‌زد؛ رضا خان موسس دودمان پهلوی در ایران قبل از به سلطنت رسیدن، شیوه حکومت جمهوری را مطرح می‌کرد. جمهوری شیوه حکومتی است که خواست اکثریت مردم بر کشور حاکم است و حال این سوال‌ها مطرح می‌شود که آیا آن روز که به فرمان رضاخان با زور و تهدید حجاب از سر زنان می‌کشیدند رضا شاه به خواست اکثریت زنان و مردان عمل می‌کرد؟ و آیا پیش‌کش نفت ایران به انگلیسی‌ها هم خواست اکثریت مردم بود؟
به گزارش جهان، طرح این نوع شیوه از سوی یک دیکتاتور، معنایی جز فریب افکار عمومی نداشت. شاید رضاخان می‌خواست با این فریب میزان هوشیاری و بصیرت سیاست‌مداران وقت را بسنجد که البته جز شهید مدرس فرد دیگری با او مخالفت نکرد و البته همان یک نفر کافی بود تا این پروژه دروغین شکست بخورد.
 
این بصیرت برای آنانی که به دنبال هر آوازی از تجدد و آزادی می‌دوند بدون این‌که در نظر بگیرند چه کسی آن را مطرح می‌کند و این لفاظی او به سود چه کسی تمام می‌شود چه بیگانه و نامفهوم است. شاید هم خود او معنای جمهوری را به خوبی نمی‌دانسته چرا که عملکرد مغایر او با حکومت جمهوری بعد از تاسیس دودمان پهلوی، ما را به این گمان می‌رساند.
 
به گزارش ایسنا، پدر رضا خان برادر بیک سواد کوهی و مادرش هم اصالتا از طوایف گرجی بود؛ رضاخان پدرش را در 40 روزگی از دست داد او و مادرش بعد از مرگ پدرش از ارث محروم و راهی تهران می‌شوند لذا کودکی رضاخان در فقر و نداری سپری می‌شود.
 
خاطرات رضاخان قبل از ورود به قزاق‌خانه چهره سیاهی را از موسس سلسله پهلوی ارائه می‌دهد، عمده‌ترین ویژگی‌ وی در این مقطع هرزگی، قلدری، باج خواهی از خانه‌های فساد و قمارخانه‌ها برای تامین عیاشی و خوشگذرانی بود.
 
آنچه که تمام منابع به آن اذعان می‌کند این مطلب است که رضاخان به علت سختی و مشقت زندگی و از دست دادن پدر در دوران کودکی بی‌سواد بوده و معمولا نطق‌های او را کسانی چون محمدعلی فروغی می‌نوشته‌اند.
 
رضاخان پس از به قدرت رسیدن چندان تمایلی به معرفی خانواده خود نداشت، او حتی به ویران کردن قبر پدر و مادرش اقدام کرد و یقینا به همین علت بود که دستور به تهیه شجره نامه دروغین منسوب سلاطین افسانه‌ای نام برده شده در شاهنامه داد.
 
از میان 4 همسر رضاخان،‌ تاج الملکوک در اقدام به دسیسه‌ جاه طلبانه و اعمال قدرت بر دیگر همسران رضا پهلوی به ویژه در دوران تبعید و مداخله گاه و بیگاه در سیاست مشهور است.
 
دوران نخست وزیری تظاهر به دینداری و رویارویی با علما پس از به سلطنت رسیدن
 
به طور کلی موضع‌گیری رضا خان در برابر مذهب شامل دو مرحله است. "مرحله اول" در زمان وزیر جنگی و ریاست جزو وزرایی بود که تظاهر به دینداری می‌کند. "مرحله دوم" از انقراض قاجاریه تا پایان سلطنت است که روابط او با علما و روحانیون تشیع تیره می‌شود و نقطه اوج رویارویی با مذهب در جریان کشف حجاب و ماجرای کشتار مردم مشهد پدیدار شد.
 
این درحالی است که وی با حضور در محافل بهائیان خود را بهایی معرفی می‌کرد و ارادات او به اسدالله صنیعی حکایت از روابط حسنه او با این فزقه ضاله داشت.
 
سیاست‌های مکارانه انگلیس در کودتای سوم اسفند در قبال روسیه و احمدشاه
 
برای انجام کودتا ابتدا لازم بود فرمانده نیروی قزاق که فردی روسی بود برکنار شود، و از آنجایی که انگلیسی‌ها در طرح این‌گونه سیاست‌های مکارانه تبحر خاصی دارند با دست بردن به چند تلگراف، فرمانده روس را مجبور به تقدیم استعفا به شاه کردند؛ و محترمانه او را به بیرون از صحنه نظام و سیاست ایران افکندند، و اندکی بعد رضاخان به سردار سپه‌ای منصوب می‌شود.
 
امنیت نسبی بعد از نخست وزیری رضاخان
 
رضاخان نیروهای قزاق، ژاندارمری و نظمیه را ادغام کرد، با ظهور ارتش نوین ایران امنیتی که سال‌ها از کشور رخت بر بسته بود را دوباره به کشور بازگرداند؛ رضاخان موفق شد در این دوره به مدد مانورهای سیاسی افرادی مانند شیخ خزعلی، کلنل محمدتقی خان پسیان و بلوچ‌ها و انقلابیونی مانند میرزا کوچک خان را سرکوب کند.
 
طرح جمهوری به مثابه ترفندی برای برکناری حریف
 
مطرح ساختن شیوه حکومتی جمهوری در برابر سلطنت نه به معنای تکامل اجتماعی تاریخی نوع حکومت که به عنوان ترفندی برای برکناری احمدشاه و دست یافتن به قدرت بود، اگرچه که جمهوری خواهی و رضاخان ما یقینا با هم در تضاد بودند اما منظور از جمهوری خواهی، جمهوری فردی بود.
 
بعد از ناکام ماندن در جمهوری خواهی و زیر بار نرفتن مدرس در قبول حکومت جمهوری از طرف رضاخان، در 18 فروردین رضاخان نامه‌ استعفای خود را به مجلس شورای ملی ارسال کرد.
 
در حالی که طبق قانون اساسی رضاخان باید استعفای خود را به ولیعهد که اکنون نایب السلطنه است بدهد اما می‌داند که اگر به ولیعهد بدهد او فورا خواهد پذیرفت.
 
سرانجام کوشش‌های رضاخان در 3 آبان 1302 به ثمر می‌نشیند و به فرمان احمدشاه به نخست وزیری منصوب می‌شود و شاه نیز بعد از چند روز به اروپا می‌رود و عملا کشور را به رضاخان می‌سپرد.
 
در این دوره رضاخان هم نخست وزیر و هم وزیر جنگ بود. با انجام اصلاحاتی همواره سعی می‌کرد دید مثبتی از خود در افکار عمومی ایجاد کرده و از سوی دیگر با طرح موضوعی همچون تغییر حکومت سلطنتی به جمهوری به تخریب چهره حریف بپردازد؛ گویا این دوره آزمونی برای رضاخان بود که توانست در فریب افکار عمومی نقش نسبتا ماهرانه‌ای بازی کند؛ در طول یک سال و نیم بعد از شکست پروژه‌ جمهوری خواهی 21 آذر 1304 سلطنت ایران به رضاخان واگذار شد.
 
رضاخان در دوره پادشاهی خود تمام امور مملکتی را در دست داشت و کشور را مانند یک پادگان نظامی اداره می‌کرد؛ بسیاری از آزادی‌هایی که در جریان انقلاب مشروطه به دست آمده بود در این دوره از بین رفت، چند تن از وزیران و نمایندگان مجلس شورای ملی و حتی شاعران و ادیبانی چون میرزا عشقی و فرخی یزدی را به قتل رساند.
 
برخی نزدیکانش همچون علی اکبر داور وزیر عدلیه از ترس اتفاقات مشابه خودکشی کردند و مجلس شورای ملی در این دوره جنبه نمایشی پیدا کرده بود؛ رضا شاه تنها یک سفر خارجی داشت و آن هم سفر مشهور او به ترکیه بود که همان یک سفر رضاشاه به دین و فرهنگ مردم ایران هزینه سنگینی وارد کرد و خوشبختانه سفر دیگری تا هنگام تبعیدش نداشت.
 
بعد از جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط انگلیس و روسیه و در پی دریافت پیام دولت بریتانیا، محمدرضا ولیعهد به قدرت رسید.
 
رضاخان درنظر داشت ابتدا مدتی به هند برود و بعد در آرژانتین ساکن شود، اما پس از نزدیک شدن به بمبئی اجازه ورود به وی داده نشد؛ و شاه قدرت پرست پهلوی 5 روز در کشتی در وسط دریا سرگردان و منتظر ماند تا این که بالاخره به موریس روانه و در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی مستقر شد. بدین ترتیب آخرین روزهای حیات کسی که نزدیک به دو دهه خود را مقتدرترین فرد می‌پنداشت درغایت تنهایی سپری و به گفته علی ایزدی اعلی حضرت از جمعیت گریزان و به تنهایی و عزلت روی آورده بودند، و نوروز 1323 برای پادشاهی که از وطن خود دور و مهجور مانده و از یاران و فرزندان و دلبندان خود محروم است، تلخ و نامبارک بود.
 
سرانجام با مرگ رضا پهلوی در مرداد 1323 ماجرای تبعید خاتمه یافت.
 
در پایان باید گفت سخنرانی‌های مخالفان انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی در مجلس همچون سیدحسن مدرس و محمد مصدق نشان از آن دارد که آنان منکر برقراری نظم در کشور نبوده‌اند، بلکه استدلال مخالفان چنین بود که اگر حکومت به طور کامل به رضاخان واگذار شود ناچار به ورطه دیکتاتوری خواهد افتاد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *