یکی دیگر از وجوه مدرن عملیاتی طوفان‌الاقصی، مقدم بودن محاسبات گروه‌های مقاومت بر جبهه عبری-غربی است که امکان هرگونه برنامه‌ریزی و تعیین محاسبات را از آنها ربوده و آنها را سرگردان کرده است.
به گزارش جهان نيوز به نقل از ایران، در دور جدید حمایت‌های مالی، سیاسی و نظامی ایالات‌متحده و دیگر غربی ها از رژیم صهیونیستی، پنتاگون اعلام کرد که جوبایدن، رئیس‌جمهور ایالات‌متحده استقرار سامانه دفاع موشکی تاد و افزایش تعداد سامانه‌های موشکی ضد هوایی پاتریوت در خاورمیانه را صادر کرده است.
به گفته آستین، وزیر دفاع امریکا این اقدامات را در جهت تقویت موقعیت وزارت دفاع ایالات‌متحده در منطقه و همچنین تقویت حفاظت از نیروهای امریکایی در دستور کار دارد.
آنچه مشخص است، ایالات‌متحده در پی حملات گروه‌های مقاومت به پایگاه‌های امریکا و رژیم صهیونیستی نگران از دست دادن موقعیت خود در منطقه است.
ارسال سیستم‌های پدافندی پیشرفته حکایت از این دارد که احساس خطر در کاخ سفید در حال اوج گرفتن است چرا که آغاز عملیات‌های گروه‌های مقاومت در خارج از مرزهای فلسطین اشغالی توام با حملات مبارزان فلسطینی، نه‌تنها پایگاه‌های امریکا و رژیم اشغالگر را بلکه کلیت ساختار‌های نظامی و سیاسی امریکا در منطقه را هدف قرار داده که تهدیدی بالقوه هم برای ماهیت رژیم صهیونیستی و هم حضور و نفوذ امریکا در منطقه خواهد بود.
حملات گروه مقاومت عراق به پایگاه‌های امریکا مانند عین‌الاسد و تهاجم به میدان‌های گازی تحت سلطه امریکا در سوریه و همچنین حملات انصارالله یمن به مواضع صهیونیستی در جنوب اراضی اشغالی، در کنار حملات ممتد و هدفمند حزب‌الله لبنان به شمال اراضی اشغالی خود نمونه یک پارادایم نظامی و الگوی نوین جنگی است که تا به حال در عرصه جنگ‌های منطقه‌ای سابقه نداشته است.
این امر نشان از اتاق فکر مشترکی دارد که به انضمام حمایت‌ها و هشدارهای سیاسی و دیپلماتیک برخی کشورهای منطقه، توانایی گسترش تهدیدات را علیه امریکا دارند.
در این بین پس زمینه پیروزی‌های جبهه مقاومت در عرصه‌های مختلف در غرب آسیا، کارایی مقاومت را به‌طور عملی اثبات می‌کند و اکنون افزایش توان دفاعی امریکا نیز این گزاره را مسجل کرده است.
اکنون امپراطوری امریکا به‌عنوان حامی اصلی رژیم در معرض تهدید مقاومت، می‌رود که به باور خروج امریکا از منطقه گره بخورد.
در همین راستا مردم منطقه نسبت به حمایت‌های آن از جنایت‌های رژیم صهیونیستی خروشیده‌اند و گسترش این روحیه در منطقه به‌راحتی می‌تواند مطالبه دیرین خروج امریکا از منطقه را گسترش داده و آن را وارد دور تند کند. از طرفی، پشتیبانی مردم از تداوم حملات مقاومت، در عین ضریب دادن به جبهه مقاومت از اعتبار امریکا می‌کاهد. کاخ سفید پایگاه‌ها و مراکز فرماندهی خود را با توجیه استقرار امنیت برپا کرده و در حال حاضر یاری رساندن به رژیم برای ارتکاب جنایات بیشتر این شاکله را فرو ریخته است.
راهبرد نبرد بازدارندگی
افزایش توان دفاعی امریکا محصور به تشکیلات آن نیست و این موضوع در راستای تقویت توان دفاعی رژیم نیز قرار دارد. پیاده‌سازی این مکانیسم‌های دفاعی نیز حاوی پیامی به گروه‌های مقاومت است که ایالات‌متحده در حال ارتقای موازنه بازدارندگی خود و رژیم صهیونیستی در مقابل مقاومت است. چرا که کاخ سفید از گسترش دامنه نبرد که تبعات جبران‌ناپذیری برای آن دربر خواهد داشت، بیم دارد.
علاوه‌بر آن، برآوردهای کنونی نشان می‌دهد که وضعیت نبرد، به میدان موازنه‌سازی و قدرت‌نمایی نیز کشیده شده که دو طرف با کاهش هزینه‌ها تلاش می‌کند که از رفتار تهاجمی دیگری بکاهند.
ایالات‌متحده نیازمند آن است که با کمترین هزینه حیثیتی و مالی در عین حمایت از رژیم صهیونیستی فضای نبرد را از خود دور کند. چرا که فعلاً این کشور بر جنگ اوکراین و شرق آسیا متمرکز بوده و هزینه‌های زیادی را بابت آن متحمل شده است، حتی ماه گذشته تعلیق بودجه اوکراین، یکی از راهکارهایی بود که دولت را از تعطیلی نجات داد.
علاوه‌بر آن، هر گونه نبردی در این وضعیت فاقد هر گونه نقطه بازگشتی است که دامنه آن می‌تواند موجودیت اسرائیل را با خطر نابودی مواجه کند. بنابراین مجموع این عوامل، مانع از توانایی مدیریت یک نبرد گسترده در این منطقه می‌شود و کاخ سفید فعلاً راهبرد بازدارندگی را در پیش گرفته است.
از سوی دیگر، هزینه افکار عمومی در منطقه، هزینه گزافی برای امریکا دربر خواهد داشت.
در حال حاضر، ایالات‌متحده با اوج‌گیری افکار ضد صهیونیستی در جهان تلاش می‌کند که هم افکار عمومی را نسبت به خود تعدیل کند و هم به‌طور موذیانه‌تری به حمایت از رژیم بپردازد و این هزینه را ترمیم کند.
یکی از دلایل ارائه پیشنهاد دولت موقت نیز این موضوع است.
علاوه‌بر آن، راه‌حل فریبنده دو دولتی و خروج تدریجی فلسطینی‌ها از سرزمینشان نیز که غرب حامی آن بوده و امروز در گود سیاست خارجه منطقه در جریان است در همین راستاست.
علاوه‌بر آن، تهدیدات و هشدارهای دیپلماتیک گروه مقاومت مبنی بر خط قرمز حمله به نوار غزه و اقدام مقابل برای هرگونه حمله وحشیانه رژیم به پشتوانه امریکا به این منطقه، مانعی برای آغاز حمله زمینی رژیم شده است.
بنابراین امریکا با نصب این پدافند، تلاش می‌کند که به‌نوعی آمادگی خود را دربرابر این تهدیدات بالا ببرد. از این رو، به‌طور غیرمستقیم مقدمات هر نوع حمله به نوار غزه‌ای که امروز در محاصره همه‌جانبه قرار دارد و زیر وحشیانه‌ترین و رذالت‌بار‌ترین حملات، شاهد قتل‌عام و نسل‌کشی است را فراهم می‌کند.
سردرگمی غرب و رژیم صهیونیستی؛ چاشنی عملیات طوفان‌الاقصی
یکی دیگر از وجوه مدرن عملیاتی طوفان‌الاقصی، مقدم بودن محاسبات گروه‌های مقاومت بر جبهه عبری-غربی است که امکان هرگونه برنامه‌ریزی و تعیین محاسبات را از آنها ربوده و آنها را سرگردان کرده است.
از این‌رو، اکنون ابتکار عمل در دست گروه‌های مقاومت است و ارسال سیستم‌های پدافندی نیز هم به ممانعت از هرگونه حمله پیش‌بینی نشده‌ای دلالت دارد و هم نشان می‌دهد که امریکا در تصمیم‌گیری در قبال این حملات دچار سردرگمی شده است.
زیرا عملیات هم‌زمان گروه‌های مقاومت توانسته احتمال هرگونه حمله را علیه مواضع امریکا و رژیم صهیونیستی به‌طور بالقوه زنده نگه دارد.
دراین میان، پشتوانه دیپلماتیک کشورهای گروه مقاومت از راهبرد فعلی جبهه مقاومت روی دیگر سکه است که اتخاذ هر گونه تصمیمی را برای غرب و رژیم صهیونیستی مشکل کرده است.
بنابراین، امریکا در این برهه زمانی فقط تلاش می‌کند که با استقرار این سامانه‌ها و تقویت بازدارندگی و سپر تدافعی، رژیم و خود را از حملات پیش‌بینی نشده دیگر مصون دارد.
