دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 29 Apr 2024
 
۳
۱۴

روایت دردناک همسر شهید رضایی‌نژاد از لحظه ترور همسرش

دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۲۵
کد مطلب: 734400
شهره پیرانی همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد، با انتشار عکسی قدیمی از دختر خود در اینستاگرام، روایتی از لحظه ترور این شهید هسته‌ای را تشریح کرد.
روایت دردناک همسر شهید رضایی‌نژاد از لحظه ترور همسرش
به گزارش جهان نيوز، شهره پیرانی همسر شهید هسته‌ای داریوش رضایی‌نژاد، در آستانه سالروز شهادت همسرش پستی را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد و به بیان روایتی از روز تلخ ترور شهید پرداخت.

گفتنی است؛ شهید داریوش رضایی نژاد یکی از شهدای هسته‌ای کشور است که در اول مرداد ۱۳۹۰ توسط سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد)، در مقابل چشمان یگانه دخترش آرمیتا و همسرش به ضرب گلوله به شهادت رسید.

شهره پیرانی ضمن انتشار عکس کودکی دخترش، در صفحه اینستاگرام نوشت:


" گاه می‌اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می‌گوید؟

آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی می‌شنوی.
روی تو را کاشکی می‌دیدم"
این شعر حمید مصدق را همان سال اول دانشگاه خواندم. نمی‌دانم چرا به دلم نشست، به طوری که یک بار در بوفه دانشکده وقتی غزل دختر مرحوم مصدق که دانشجوی حقوق دانشکده ما بود را دیدم (و هنوز پدرشان در قید حیات بود) به او هم گفتم.

این روز‌ها مثل همیشه در حال مرور روز حادثه و روز‌های قبل و بعدش هستم. خیلی وقت‌ها از دوستان یا اقوام میپرسم که خبر حادثه را چطور شنیدید؟ یکی در حال استراحت عصرگاهی در خانه‌اش بوده، آن یکی صف نانوایی، یکی دیگر سر کارش، یکی شنیده تصادف کردیم و من مرده ام داریوش و آرمیتا زخمی شده اند و ....

اما روایت آرمیتا خیلی دردناک است. او که در حادثه بود و جلو چشمش همه چیز اتفاق افتاد. شاید یک یا دو سال گذشته راحت‌تر در موردش صحبت کردیم و بهتر برایم تشریح کرد. میگفت وقتی آن گلوله‌ها به بابا اصابت کرد من تصورم از آن‌ها مثل کارتن تام و جری بود. شخصیت‌ها گلوله می‌خورند دوباره چند ثانیه بعد برمی‌گردند و سالم می‌شوند. فکر می‌کردم برای بابا هم همین اتفاق افتاده!

راست می‌گوید بچه‌ها در آن سن تصوری از مرگ ندارند. همین بود که وقتی آن شب آورده بودنش بیمارستان با آن سر و شکل ژولیده روی تخت روبروی من نشست لبخند زد و پرسید: مامان خوبی؟ گفتم خوبم زندگی مامان. خیالش از من که راحت شد پرسید بابا کجاست؟ آتش گرفتم باورم نمی‌شد نمی‌داند چه اتفاقی افتاده. می‌گفتم آرمیتا که دید...

طول کشید که این اتفاق را درک کند و با آن کنار بیاید.

هنوز هم گاهی در مورد آن روز با هم حرف می‌زنیم.

هیچ وقت، اما به آرمیتا نگفته‌ام همیشه در مرور آن روز به داریوش فکر می‌کنم. اینکه وقتی روح از بدنش جدا شد، چطور سعی می‌کرد من و آرمیتا را آرام کند. من را وسط آن کوچه خادم رضاییان خیابان بنی هاشم چند بار سعی کرد بلند کند؟ چند بار خواست آرمیتا را از آغوش همسایه‌ها بیرون بکشد؟ روحش چکار کرد پدر و مادرش، پدر و مادرم، خانواده هایمان را آرام کند؟

... خبر مرگ مرا از کسی می‌شنوی
روی تو را کاشکی میدیدم...

پ. ن: عکس‌ها برای مراسم ختم داریوش در مسجد نور است. فکر میکنم چهره آرمیتا در این عکس ها، یک هفته پس از شهادت پدرش هم غم دارد هم ناباوری "

 


مرجع : باشگاه خبرنگاران
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


سهراب
Iran, Islamic Republic of
خداوند روح شهید شما را با شهدای کربلا محشور کند و آرمیتا خانم هم انشالله زینب وار راه پدر را ادامه و صلابت او را به همراه خواهند داشت ...
Denmark
روحانی ، ظریف ، عراقچی ، تخت روانچی و ... چگونه میخواهند پاسخ شهدای هسته ای را بدهند .! آیا لحظه ای با خود خلوت کردند که ایران چه سرمایه های را داد و صنعتی را بومی کرد لیکن برجامی آمد آنرا متوقف کرد ! و بدنبال آن اقتصاد کشور را نابود کرد .!!
Germany
عزیزم شما واقعا از آنهایی هستی که فقط صدای خودت رو میشنوی!!؟
Iran, Islamic Republic of
خدا بیش از همه با قلبهای مصیبت دیده به یاد اوست.انشاءالله به واسطه این مصیبت بزرگ، توفیقات ویژه الهی شامل حال خانواده ایشان شود
Iran, Islamic Republic of
گذشت زمان حقايق بسياري اشكار خواهد كرد
Iran, Islamic Republic of
خیلی سخته
مرتضی
Iran, Islamic Republic of
ما درهمان کوچه زندگی میکنیم صحنه دردناکی بود وسط کوچه مقابل درب پارکینگ داخل ماشین خدا به شماصبر بدهد
Iran, Islamic Republic of
رحمت الله علیه و علی جمیع الشهدا و الصدیقین.
حقیقتا جایشان در بهشت اعلاست..
Germany
درود وسلام خدابرشهدای اسلام ومسلمین
Iran, Islamic Republic of
شهید عزیز رضایی نژاد هم عالم بود ویا مجاهدت های خستگی ناپذیر علمی به کیان اسلامی خدمت کرد وآخرالامر شهد شیرین شهادت رو چشید که رحمت ورضوان الاهی به روح پاکش
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
Iran, Islamic Republic of
خدا به شما صبر بدهد.ولی سعادت شهادت ،ان هم اینگونه مظلومانه ودر راه هدفی بزرگ ،نصیب هر کس نمیشود.خوش به سعادت همه شهدا.
توحید
Iran, Islamic Republic of
آتش می زند به استخوان ما با این نگاه دختر شهید چه می کشد مادر زخمی و زار او
Iran, Islamic Republic of
خدا به شما صبر باهد و دخترتان را برایتان حفظ کند ،متن را که میخواندم نا خود اگاه اشک در چشمان حلقه میبست
Iran, Islamic Republic of
خانم پیرانی
ما هم در غم خود شریک بدانید
ایشون هیچگاه از قلب ما نمی رود.
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و لعن اعداهم اجمعین