شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 27 Apr 2024
 
۱
۲

یازده پیشنهاد برای «قالیباف نو»

محمد زعیم‌زاده
يکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۵
کد مطلب: 729287
ریاست مجلس شاید سیاسی‌ترین و پیچیده‌ترین جایگاهی باشد که قالیباف تاکنون در اختیار داشته است و ظهور و بروز موفق در این جایگاه نیازمند هوشمندی خاصی است، برای آغاز این ترمیم 11 پیشنهاد به رئیس‌مجلس یازدهم داریم.
جهان نيوز - محمد زعیم زاده: حالا ترکیب جلسه سران قوا چیزی شبیه قسمت‌های پرهیجان مناظره‌های انتخاباتی 96 است، رای قاطع روز پنجشنبه نمایندگان مجلس یازدهم به محمد‌باقر قالیباف، این قاب را کامل کرده است؛ برخی از اصلاح‌طلبان و حامیان دولت از این ترکیب ناراضی‌اند و آن را ضد رای مردم می‌دانند، احتمالا تصور آنان این است که رای و نظر مردم در مورد افراد و صلاحیت‌هایشان همیشه ثابت می‌ماند. بد نیست آقایان برای خروج از این خلسه اجتماعی که تاثیرات ناگواری در آینده سیاسی‌شان خواهد داشت یک نظرسنجی در مورد میزان محبوبیت رئیسی، قالیباف و روحانی در شرایط فعلی برگزار کنند و آن را انتشار عمومی دهند یا برای خودشان مرور کنند که در انتخابات اسفند 98 سرلیست آنها در تهران، تقریبا یک‌دهم رئیس مجلس فعلی رای آورده است.
انتخاب قالیباف آن‌هم بدون بروز اختلاف علنی جدی میان نمایندگان، گام مهمی برای شروع به‌کار موفق مجلس جدید بود، اگر انتظار اصلی مردم از این مجلس را حرکت دادن کشور به‌سمت توسعه و رفع مشکلات بدانیم، باید بگوییم حالا قالیباف و مجلس یازدهم بدون نزاع درونی و البته بدون تلفات به سنگر اول رسیده‌اند، حالا قالیباف نماد مجلس جدید است و می‌داند که باید اوضاع تغییر کند؛ این تغییر قبل از همه‌جا از خود مجلس شروع می‌شود و البته قبل از مجلس از رئیس‌مجلس. قالیباف باید بداند که سال‌ها مدیریت و سیاست‌ورزی او در مناصب گوناگون، تصویری از وی در ذهن مردم ته‌نشین ساخته است. قالیباف باید بداند مجلس وقتی نو می‌شود که قبل از آن رئیسش نو شود و ضمن حفظ نقاط قوت، کاستی‌ها را ترمیم کند، ریاست مجلس شاید سیاسی‌ترین و پیچیده‌ترین جایگاهی باشد که قالیباف تاکنون در اختیار داشته است و ظهور و بروز موفق در این جایگاه نیازمند هوشمندی خاصی است، برای آغاز این ترمیم 11 پیشنهاد به رئیس‌مجلس یازدهم داریم.

 اول: اصلاح را از خود مجلس شروع کنید
مجلس یازدهم اگر می‌خواهد ناظر خوبی بر فرآیند‌های کشور باشد، باید اول سازوکار نظارت بر خود را به‌شکل جدی پیگیری کند. مجلس اگر می‌خواهد مساله عدالت و رفع تبعیض را دنبال کند باید اول از خود شروع کند، حقوق و مزایای نمایندگان را به‌شرایط نرمالی رسانده و آن را به‌اطلاع مردم برساند، مجلس اگر می‌خواهد منادی ادبیات شفافیت باشد، این کار را اول باید از خود شروع کند، از آرای نمایندگان، از امکانات تخصیص‌یافته به افراد، از ماموریت‌ها و حق ماموریت‌ها... اینها می‌تواند تا حدودی برای مردم اطمینان‌آفرین باشد، فضای رسانه‌ای درخصوص مدیریت قالیباف در مناصب قبلی به‌گونه‌ای بوده است که لزوم جدی گرفتن موارد بالا را بیش‌از‌پیش ایجاب می‌کند.
 دوم: رئیس مجلس نه مبصر باشد نه مستبد
ریاست مجلس شورا در ادوار مختلف معمولا در افراط و تفریط بین دوگانه مبصر و مستبد بوده است، نماد‌های هرکدام از این دوگانه تقریبا واضح است و نیازی به توضیح واضحات نیست. قالیباف در این دوره باید بتواند علاوه‌بر اینکه انسجام و جهت‌گیری کلان مجلس در بزنگاه‌های مختلف را حفظ می‌کند نباید به‌گونه‌ای آن را مدیریت کند که نمایندگان مختلف احساس بلاموضوع شدن کنند. اگر نماینده متفاوت و دگر‌اندیشی در مجلس حضور دارد باید بتواند حرف‌هایش را بزند، این راهبرد کلان موجب می‌شود نمایندگان رشید و توانمندی در مجلس اجازه ظهور و بروز پیدا کنند و این اتفاق در کلان ماجرا به‌نفع انقلاب اسلامی خواهد بود.

 سوم: تعیین دقیق نسبت مجلس با دولت روحانی
بخش عمده اقبال به نمایندگان مجلس یازدهم به‌سبب عملکرد دولت روحانی بود، روحانی در این سال‌ها به‌گونه‌ای عمل کرده است که بدنه اعتراضی گسترده‌ای را پدید آورده و بخشی از این بدنه که کم هم نبودند تصمیم گرفتند اعتراض‌شان را با شرکت نکردن در انتخابات نشان دهند و برخی با رای دادن به مخالفان دولت. این یک وجه کارکرد مجلس یازدهم است که باید به بدنه حامی و البته عموم مردم با اصلاح کج کارکردی‌های دولت امید بدهد و از سوی دیگر باید در شرایط سخت ناشی از بحران کرونا و تحریم‌ها با دولت تعامل کند، جمع‌زدن بین این دو شاید خیلی راحت نباشد ولی رئیس مجلس باید بتواند ناظر به مسائل اصلی کشور تناسبی بین آنها ایجاد کند. او از یک طرف باید بتواند آنهایی را که صریحا شعار عزل روحانی را داده‌اند، مدیریت کند و از سوی دیگر با ادبیاتی که هنوز برجام و امثال آن را تقدیس می‌کنند، مرز‌بندی داشته باشد.

 چهارم: حفظ مزیت‌های گفتمان پیشرفت
قالیباف به‌لحاظ عملکرد روشن اجرایی در نیروی انتظامی و شهرداری تهران و... از معدود چهره‌های اصطلاحا اصولگراست که می‌تواند گفتمان پیشرفت را هم نمایندگی کند. او از این مسیر توان ارتباط‌گیری با طبقه متوسط مدرن را هم دارد، تفاوت رای 400 هزار‌تایی او با نفر دوم تهران را احتمالا می‌توان از این منظر دید. اگر بپذیریم که مساله اصلی مردم چه آنها که رای دادند چه آنها که در انتخابات شرکت نکردند، مساله ناکارآمدی است این مزیت نسبی بیشتر ارزش پیدا می‌کند، ظهور و بروز قالیباف در مجلس جدید باید به‌گونه‌ای باشد که این گفتمان حفظ شود و البته نسبت روشنی با مسائل اصلی و کلان مردم پیدا کند.

 پنجم: ثبات نظری و پرهیز از اغتشاش گفتمانی
یکی از نقاط‌ضعف قبلی قالیباف که مسبب بسیاری از ناکامی‌های او در انتخابات‌های مختلف هم می‌شد، عدم ثبات نظری و کنش عملی در موضوعات مختلف بود. اتخاذ مواضع رنگارنگ در حوزه سیاست خارجه ازجمله برجام و اف‌ای‌تی‌اف و... نمونه روشنی از این مسائل بود. از سوی دیگر در بسیاری از کنشگری‌های سیاسی خصوصا در مناظره‌های انتخاباتی قالیباف شاید به‌دلیل مشورت‌های غلط در موضوعاتی چون آزادی‌های اجتماعی یا عدالت و... مواضعی اتخاذ می‌کرد که نه‌تنها مخاطب حساس به این موضوعات را به خود جلب نمی‌کرد، بلکه حتی به پایگاه اصلی او هم آسیب جدی می‌زد. تکرار چنین فضایی حتما رئیس مجلس را در آینده فضای سیاسی دچار مشکل خواهد کرد.

 ششم: تغییرات جدی در تیم مشاوران
محمدباقر قالیباف در انتخابات سال 84 درحالی که پایگاه اصلی رأیش در بدنه ارزشی و حزب‌اللهی بود، برای جذب بدنه خاکستری به‌گونه‌ای تبلیغ کرد که در همان بدنه ارزشی هم دچار ریزش شد. شاید اگر آن خطا نبود، قالیباف آن سال به‌همراه مرحوم هاشمی به دور دوم انتخابات می‌رفت و شکست هاشمی 84 هم کار خیلی مشکلی نبود.

او در انتخابات 92 با کارنامه موفق در شهرداری تهران و با مزیت نسبی گفتمان پیشرفت به انتخابات آمد، اما در میانه راه ناشیانه بدنه اجتماعی حامی آزادی‌های اجتماعی را هدف گرفت و در عرض چند دقیقه با توفان روحانی انتخابات را باخت. قالیباف این خطا را در سال 96 هم تکرار کرد و در بحبوحه طرح مساله املاک نجومی به سراغ مساله عدالت رفت و ناموفق بود.

این سلسله چرخش‌های مضر حتما پشت صحنه‌ای در تصمیم‌سازی برای قالیباف دارد و بخشی از آن به مشورت‌های غلط برمی‌گردد، حالا اما در مجلس یازدهم قالیباف در شرایطی قرار ندارد که باز هم فرصت اشتباه داشته باشد. او باید مشاورانی را انتخاب کند و در حساس‌ترین پست سیاسی عمرش از آنها مشورت بگیرد که علاوه‌بر خلاقیت و توان ایده‌پردازی، مبانی نظری قوی هم داشته باشند و رئیس مجلس را دچار اغتشاش گفتمانی نکنند.

  هفتم: ترمیم رابطه با بدنه حزب‌اللهی
بنا به دلایل مهمی که به برخی از آنها در بالا اشاره کردیم، محمدباقر قالیباف هنوز در میان بدنه حزب‌اللهی منتقدان جدی دارد. اگر از برخی گروه‌های سیاسی که هویت خودشان را سلبی و در نفی دیگران تعریف می‌کنند و از قضا با قالیباف هم مخالفند، فاکتور بگیریم، این مخالفت‌ها در میان توده بدنه ارزشی کشور هم تا حدی وجود دارد. فعالان فکری، فرهنگی و اجتماعی وجود دارند که با زمینه ارزشی شکاف عاطفی یا کارکردی با قالیباف دارند، درست است که مقداری از این شکاف به‌واسطه کناره‌گیری او به‌نفع سیدابراهیم رئیسی در انتخابات 96 ترمیم شده، اما بخشی از آن همچنان باقی است و قالیباف باید به‌شکل واقعی و در پروسه گفت‌وگو‌های مستمر این مشکل را حل کند.

  هشتم: پیگیری گفتمان پیشرفت با جهت‌گیری عدالت
مجلس یازدهم در شرایطی کار خود را آغاز می‌کند که شاخص تبعیض به بالاترین رکورد خود در دوره پس از انقلاب رسیده است (ضریب جینی 43/0). این مجلس باید بتواند چه در دوره یک‌ساله دولت روحانی و چه سه سال دولت بعد که می‌تواند همسو یا غیرهمسو با مجلس فعلی باشد، بستری را فراهم کند که حداقل شاخصه‌های اصلی و ملموس تبعیض مانند وضعیت آموزش یا درمان کنترل شود.
ریل‌گذاری این کار با مجلس یازدهم است. اگر بالاتر گفتیم که مزیت اصلی قالیباف که می‌تواند آن را به مجلس هم منتقل کند پیشرفت است، حتما چیزی غیر از توسعه تک‌ساحتی مانند آنچه در دوره سازندگی رخ داد، مدنظر است. وجود دولتی مانند روحانی و افول گفتمانی آن به شکل طبیعی زمینه بازتولید گفتمان ضدتبعیض را فراهم می‌کند و مجلس اگر در این مسیر حرکت نکند، عملا نتوانسته است باری از روی دوش انقلاب اسلامی بردارد.

  نهم: با عینک انتخابات 1400 به مسائل مجلس نگاه نشود
عملکرد مجلس حتما بر انتخابات ریاست‌جمهوری تاثیرگذار خواهد بود، اما سکانداران مجلس چه خودشان بخواهند مستقیم به انتخابات ریاست‌جمهوری وارد شوند چه نخواهند، باید بدانند راه اثر‌گذاری بر این انتخابات انجام اقدامات سطحی در این یک‌سال نیست. اگر این نگاه در مجلس وجود نداشته باشد، به‌سرعت نگاه‌های ساده‌سازانه، شعاری و غیرموثر قوه‌مقننه را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد. وجود برخی دیدگاه‌ها در مجلس متاسفانه این احتمال را تقویت می‌کند که اگر قالیباف نتواند این فضا را مدیریت کند، به‌سرعت کار مجلس تمام می‌شود.

  دهم: ایده سلبی کافی نیست
حیات مجلس یازدهم به دو دوره همزیستی با دولت روحانی و بعد از آن تقسیم می‌شود. بیشتر برنامه‌های نه‌چندان زیادی که ازسوی نمایندگان فعلی ارئه شده، ناظر به مواجهه با دولت فعلی است. خود قالیباف هم یکی از جدی‌ترین برنامه‌هایش را به تحرک واداشتن دولت فعلی خوانده بود. این‌ انگیزه مهم و لازمی است، اما کافی نیست. فرض کنیم الان 13 مرداد 1400 است، دو حالت وجود دارد؛ یا دولتی ناهمسو با دولت فعلی بر سر کار می‌آید یا دولتی همسو با آن آیا مجلس یازدهم برای هرکدام از حالت‌ها برنامه‌ای دارد؟

  یازدهم: داشتن اتاق فکر ایده‌پرداز
اگر قرار باشد مجلس برنامه‌هایی کارساز هم برای شرایط فعلی هم برای دوران پساروحانی داشته باشد، نیاز به فهم دقیقی از موضوعات نظری و نظام مسائل کشور و داشتن راه‌حل برای آنهاست. اگر بستر رقابت مجلس یازدهم محمل جدال بر سر ایده‌های حکمرانی بود، این نیاز به‌فوریت مرتفع می‌شد. مجلس فعلی البته نیروهای توانمند فکری جوان و باتجربه خوبی دارد، اما به‌نظر می‌رسد بضاعت آن برای حل همه مسائل کشور ناکافی است. رئیس مجلس حتما باید برای سکانداری و جهت‌دهی به مجلس اتاق فکرهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و رسانه‌ای توانمندی داشته باشد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
....
Iran, Islamic Republic of
...