به گزارش
جهان نيوز، اندیشمندان تعلیم و تربیت به مسئله محبت اهمیت داده و از محبت به عنوان یکی از عوامل بسیار مهم در تربیت فرزندان یاد میکنند. خانواده یکی از مهمترین عوامل مؤثر در رشد همهجانبه کودک است و پدر و مادر لازم است تا جان فرزند را لبریز از مهر و محبت کنند. والدین با ابراز محبت نسبت به کودک به دلبستگیهای کودک جهت میدهند و حاصل آن ظهور شیفتگی عمیق در او نسبت به والدین است.
زمانی که این شیفتگی حاصل شود، میتوان با ابراز محبت، کودک را به انجام دادن برخی رفتارها و با منع محبت، کودک را به ترک اعمالی برانگیخت، بنابراین میتوان محبت را یکی از عوامل ایجاد و تکوین شخصیت و هویت کودک دانست. در ادامه به راهکارهای کوتاه و مفیدی برای محبت به کودک اشاره میشود. یکی از راههای محبت به کودک بوسیدن و نوازش اوست. از لحاظ فیزیکی به کودک نزدیک باشید. او را در آغوش بگیرید. او را ببوسید و نوازش کنید. توجه کنید که چه زمانهایی کودک مایل است به شما نزدیک باشد و به نوازش شما نیاز دارد. نه اینکه هر گاه که خود مایل بودید به این امر بپردازید.
بیان جملاتی مثل «دوستت دارم»، «فدایت شوم» و... بسیار اثربخش است. از معجزه کلام غافل نشوید، چراکه یکی از بهترین راههای تشویق کودک، تشویق کلامی است. مثلاً وقتی فرزند شما کار خوبی را انجام میدهد بگویید: بهبه! متشکرم... و در ادامه به کار خوبی که کودک انجام داده است اشاره کنید تا ابهامی برای وی به وجود نیاید و موضوع کامل برایش روشن و شفاف شود. برای مثال «بهبه! آفرین که کمد لباسهایت را مرتب کردی.»
بهزیستی کودکان مؤلفههای بسیاری دارد که احترام به کودک یکی از آنهاست. پدر و مادرانی که به شخصیت فرزندان خود علاقهمند هستند باید همواره به فرزندان احترام گذاشته و وجودشان را گرامی بدارند. احترام به کودک یکی از عوامل مهم در پرورش شخصیت کودک است. احترام به کودک شکلهای فراوانی دارد که میتوان به احترام به نقطه نظراتشان و گوش دادن به کودکان، همبازی شدن با آنها و... اشاره کرد. برای مثال بسیار مهم است هنگامی که کودک خود را صدا میکنید از الفاظی مانند خانم، آقا، جان دخترم، پسر خوبم و... استفاده کنید.
ﻣﺸﻮرت ﮐﺮدن ﺑﺎ فرزندان نیز ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺑﺰرﮔﺪاﺷﺖ و ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻗﺎﺋﻞ ﺷﺪن ﺑﺮای اوﺳﺖ. اﯾنﮔﻮﻧﻪ رفتار، ﺗﻮﺟﻪ، اﻧﺪﯾﺸﻪ و ﺗﻔﮑﺮ آﻧﺎن را ﺑﺎرور ﻣﯽ ﺳﺎزد و اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎی ﻋﻘﻠﯽ ﻧﻬﻔﺘﻪ در وﺟﻮدﺷﺎن را ﺑﻪ ﺳﻮی ﺧﻼﻗﯿﺖ و ﻧﻮآوری ﻋﻠﻤﯽ و اﺳﺘﻘﻼل ﻓﮑﺮی و ﻧﻈﺮ دادن در ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺳﻮق ﻣﯽدﻫﺪ و تواناییهای ﺑﺎﻟﻘﻮه آﻧﺎن را آﺷﮑﺎر ﻣﯽﺳﺎزد و در اداره زﻧﺪﮔﯽ در آﯾﻨﺪه، آﮔﺎه و ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪ ﻣﯽﮔﺮداﻧﺪ.
ممکن است به ذهن برسد که مگر فرزند میتواند در مقام مشاور قرار گیرد؟ یا مگر فرزند میتواند کمک کند تا مشکل ما حل شود؟ در پاسخ باید گفت که والدین باید متناسب با سن فرزند در شرایط حقیقی و واقعی یا بنا به مصلحت در شرایط ساختگی با فرزندان خود مشورت کنند. البته باید بدانید در مواردی که نمیتوانید در نظر خود تغییر ایجاد کنید با فرزندان مشورت نکنید. همچنین به کودک خود یاد دهید که نظر او، نظر نهایی نخواهد بود.
نکته دیگر احترام به وسایل کودک است. کودک وسایل خود را دوست دارد و به آسانی حاضر نمیشود آنها را با دیگران سهیم شود. چون حس مالکیت در کودکان بسیار قوی است و آنچه را که دوست دارد و متعلق به خود میداند را حاضر نیست به دیگران علی الخصوص کودک دیگری بدهد. پدران و مادران نباید کودک را تحت فشار گذارند یا او را سرزنش کنند. سرزنش در این مواقع جز در هم شکستن اعتماد به نفس کودک نتیجه دیگری ندارد.
انتظاراتی که فراتر از تواناییهای کودک است و موجب میشود کودک در نشان دادن شایستگیاش ناکام بماند و باعث ایجاد درماندگی میشود. این درماندگی میتواند زمینه افسردگی، گوشهگیری و افت تحصیلی را فراهم کند، مانع شادمانی کودک و شکوفایی استعدادهای کودک شود و میل به برقراری ارتباط با دنیای اطراف و دوستان و همکلاسیها را در وی کاهش میدهد. در پایان باید گفت: تعادل و توازن کلید اصلی رشد و بالندگی کودک است.
منبع: روزنامه جوان