پژوهشگر حوزه علوم انسانی:
وقتی احمدی‌نژاد در حوزه علوم‌انسانی صحبت می‌کرد؛ می‌خواستم سرم را به دیوار بکوبم
سه شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۴۴
کد مطلب: 563733
وی ادامه داد: بعد از سالهای 84-85 خیلی از کسانی که در شورای هفت نفره ستاد انقلاب فرهنگی دست‌اندرکار بودند و بعد شورای عالی انقلاب فرهنگی که از سال 62 ارتقاء و تبدیل به شورا شد، با آنها صحبت می کردم در مجموع این بحث‌ها که جمع بندی شد، احساس میکنم که اساساً دید ما نسبت به رشد علم و دانش، تفکر اشتباهی بوده است.
نویسنده کتاب «شوالیه های ناتوی فرهنگی» در گفتگو با ایسکانیوز، خاطر نشان کرد: نه آن پروسه قبلی که در دوران قبل از انقلاب اسلامی برای بالیدن دانش توانست کارساز باشد برای ما، نه آن پروسه‌هایی که بعد از انقلاب اسلامی شروع شد و قرار بود شورای عالی انقلاب فرهنگی اینها را طرح‌ریزی کند به عنوان روندهای دگرگونی علم، نه قرار بود ما غرب زده باشیم و آن زمینه‌های تفکر لیبرال را برای ارتقاء دانش قبول کنیم، نه قرار بود همه آن دستاوردهای مثبت را نادیده بگیریم و بیاییم ادعا کنیم که اینها با مقتضات روح فرهنگ و دانش هم چندان سازگار نباشد.
فضلی نژاد عنوان کرد: به نظر من، آن فضایی که در دوران ائمه بود، یعنی راهی که امام صادق (ع) می‌رفت ما نرفتیم، باید ریشه‌شناسی و مدل شناسی می کردیم و از رویش یک تئوری بتوانیم یک مدل اسلامی بیاوریم؛ کاری که حضرت رضا (ع) می‌کرد، ما نتوانستیم آن سبک را تبدیل به سبک زندگی علمی خودمان کنیم، یا اتفاقاتی که در قرن 4 و 5 قمری می‌افتد منجر به دوره طلایی تمدن اسلامی میشود، ما نرفتیم مطالعه کنیم که چه شد ما به تمدن طلایی اسلامی رسیدیم.
سردبیر سابق ماهنامه عصر اندیشه عنوان کرد: ما آمدیم بدون مطالعه، با قطع نظر از دستاوردهای تاریخی‌مان در تمدن اسلامی روش‌هایی را حاکم کردیم، اکثر احزاب و گروه‌ها شروع کردند به این که پروسه‌ها را در دست خودشان بگیرند، نخبگان واقعی حذف شدند.
وی گفت: آدمهای سیاسی نشستند برای علوم انسانی، حوزه‌های مختلف تصمیم گیری کردند. یک حزب می‌رفت یک حزب دیگر می‌آمد، اینها روش‌هایشان زمین و آسمان دگرگون می‌شد و فرق می‌کرد، اصلاً با سیاست علم در کشور، سیاست دولت عوض میشود این یک چیز عجیبی است، خود سیاست کشور با تغییر دولتها عوض نمی‌شود ولی سیاست علم تغییر میکند.
فضلی نژاد افزود: روسای جمهوری ما به سادگی در علوم انسانی حرف می‌زدند و دخالت میکردند. آقای احمدی نژاد پایان نامه اش دکترای آسفالت سخت، دانشجوی علم و صنعت بوده، مهندسی خوانده است، در زمان ریاست دولت می‌آمد در جشنواره خوارزمی، در مورد روش شناسی علوم انسانی سخنرانی می‌کرد و طبعاً وقتی اینها را می‌شنیدیم، سرمان را به دیوار می کوبیدیم و من از همان جا نقد‌های شدیدی به ایشان داشتم.
پیام فضلی نژاد در پایان ادامه داد: حسن روحانی هم همین طور، شما مثلا رشته حقوق درس خواندید ولی متخصص متولوژی علوم انسانی در فلسفه علم که نیستید، شما سیاستمدارید، وقتتان به این حوزه‌ها گذشته است، بگذارید آنهایی که استخوان خورد کردند، بیایند و در این موارد حرف بزنند؛ اصلاً ما برای خودمان این را ممنوع کنیم که در حوزه‌ای که کار نکردیم، بخواهیم بیاییم نظر بدهیم.
وی افزود: وقتی کسی بهتر از ما هست، ما نباید در آن زمینه ورود کنیم، امیر المومنین(ع) در روایتی می فرماید: «اگر کسی که تخصص ندارد، مسوولیتی را قبول کند در حالی که متخصص آن وجود دارد، خیانت کرده است» و متاسفانه در سالهای پس از انقلاب از این خیانت‌ها از طرف احزاب و گروه‌های سیاسی چه اصلاح طلب، چه اصولگرا بسیار به علم، فرهنگ، جامعه روا شد و به یک میزان در این ورشکستگی فرهنگی نقش دارند.
۱۰۳۷
... ایکاش اختلاسهای برادر رئیس جمهور آقای فریدون و جهانگیری و حقوق های نجومی و زندگی اشرافی گری و.... را می دیدی و پژوهش میکردی. از شبدوست مالمیری و دانیال زاده مینوشتی از دلارهای که امریکا داد می نوشتی و از ظلمی که در این 5سال به کارگران شده می دانستی بعد سرت را به در ودیوار میکوبیدی
جهان نیوز عزیز
متاسفانه در عصر و دوران عجیب و غریبی قرار داریم. شاهد آن هستیم که در موضوعات گوناگون، هر روز اصول بی محتوا و پوچ خلق می شود که هیچکدام گره ای از کار بشر باز نمی کند. مثلا یکی از انها روانشناسی است. شما ببینید در مورد کودکان چقدر حرف و کتاب ارائه میشود اما هر روز جامعه ما نسبت به 100 سال قبل در رفتار و احترام کودکان یا والدین پسرفت می کند(طلاق و قتل و ...). در مورد تربیت اسلامی و علوم انسانی و .... هم همینطور.
و بازهم متاسفانه همه ما می دانیم که این اصول پوچ هیچ درمانی برای جامعه ما ندارد اما بازهم به آنها اعتماد می کنیم.
خوشبختانه راه صواب و درست و اصول نورانی و هدایت گر برای همگان واضح است و لذا باید گفت دکتر احمدی نژاد حرف ناصوابی درباره علوم انسانی نزده است.
در جامعه ما مهم آن است که به اصول حق اسلامی (اگر معتقدی) و به شعارهایی که داده ای، عمــــــــــــــــــل کنی (مثل فقرزدایی، مبارزه با تبعیض و تجمل، مردم گرائی، تلاش و کوشش و...) و دکتر احمدی نژاد هم، اهل تلاش و کوشش و حمایت از محرومان است. زنده باد دکتر...
دکتر احمدی نژاد عزیز؛ مطمئن باش ما به شایعات افراد و مدیران تنبل و
مختلس و اشراف گر و آقازاده ها درباره شما توجه نمی کنیم.
متاسفانه در عصر و دوران عجیب و غریبی قرار داریم. شاهد آن هستیم که در موضوعات گوناگون، هر روز اصول بی محتوا و پوچ خلق می شود که هیچکدام گره ای از کار بشر باز نمی کند. مثلا یکی از انها روانشناسی است. شما ببینید در مورد کودکان چقدر حرف و کتاب ارائه میشود اما هر روز جامعه ما نسبت به 100 سال قبل در رفتار و احترام کودکان یا والدین پسرفت می کند(طلاق و قتل و ...). در مورد تربیت اسلامی و علوم انسانی و .... هم همینطور.
و بازهم متاسفانه همه ما می دانیم که این اصول پوچ هیچ درمانی برای جامعه ما ندارد اما بازهم به آنها اعتماد می کنیم.
خوشبختانه راه صواب و درست و اصول نورانی و هدایت گر برای همگان واضح است و لذا باید گفت دکتر احمدی نژاد حرف ناصوابی درباره علوم انسانی نزده است.
در جامعه ما مهم آن است که به اصول حق اسلامی (اگر معتقدی) و به شعارهایی که داده ای، عمــــــــــــــــــل کنی (مثل فقرزدایی، مبارزه با تبعیض و تجمل، مردم گرائی، تلاش و کوشش و...) و دکتر احمدی نژاد هم، اهل تلاش و کوشش و حمایت از محرومان است. زنده باد دکتر...
دکتر احمدی نژاد عزیز؛ مطمئن باش ما به شایعات افراد و مدیران تنبل و
مختلس و اشراف گر و آقازاده ها درباره شما توجه نمی کنیم.
هموطن محترم عنوان مطلب شما جالب بود.
دکتر احمدی نژاد در 8 سال بسیار جهاد کرد، جهاد با دشمنان خارجی و با خائنین داخلی.... . احمدی نژاد با کسانی مبارزه کرد که فقط اهل جلسه و همایش صد من یک غاز و سفر خارجی و تملق و چاپلوسی هستند و به دنبال عناوین دکتر و فقط من بلدم و آیت ا... و علامه و... هستند. با کسانی مبارزه کرد که به دنبال مدرک گرایی بودند یا اینکه هزینه یک ناهار ایشان در یک سفر بیخ گوش تهران 500 میلیون تومان می شود. با کسانی مبارزه کرد که به دنبال رنگ ریش و خط کت شلوارشون و ست رنگ کمربند با دکمه های سرآستین هستند.
در این مملکت هرکه جهاد کرد یعنی کار و تلاش کرد توسط همین آدم ها... به عناوین مختلفی متهم می شود اما مردم می دانند
درود بر محمود احمدی نژاد که از دسته مجاهدین بود نه قاعدین
دکتر احمدی نژاد در 8 سال بسیار جهاد کرد، جهاد با دشمنان خارجی و با خائنین داخلی.... . احمدی نژاد با کسانی مبارزه کرد که فقط اهل جلسه و همایش صد من یک غاز و سفر خارجی و تملق و چاپلوسی هستند و به دنبال عناوین دکتر و فقط من بلدم و آیت ا... و علامه و... هستند. با کسانی مبارزه کرد که به دنبال مدرک گرایی بودند یا اینکه هزینه یک ناهار ایشان در یک سفر بیخ گوش تهران 500 میلیون تومان می شود. با کسانی مبارزه کرد که به دنبال رنگ ریش و خط کت شلوارشون و ست رنگ کمربند با دکمه های سرآستین هستند.
در این مملکت هرکه جهاد کرد یعنی کار و تلاش کرد توسط همین آدم ها... به عناوین مختلفی متهم می شود اما مردم می دانند
درود بر محمود احمدی نژاد که از دسته مجاهدین بود نه قاعدین
سلام علیکم آقای فضلی نژاد
ضمن ارادت به شما، اما نظرتان، کاملا اشتباه است.
دکتر و مهندس و ریاضیدان و آسفالت شناس داریم که فهم علوم انسانی دارند، درحالیکه برخی درس خوانده های علوم انسانی، هیچ فهمی ندارند.
برای اینکه علوم انسانی علوم آزمایشگاهی نیست که بر اساس آزمایشات پیشین، بدست آید. علوم انسان است و ابزارش عقل. لذا آدم عاقل، علوم انسانی را نیر میفهمد. فلسفه و منطق را بلد است. جامعه شناس نیز هست. اما اگر کسی عاقل نباشد، صدبار درس علوم انسانی خواندن هم، کمکش نمیکند.
وانگهی،، فرصت مطالعه که برای دیگران بسته نیست. همه چیز که دانشگاه نیست. ما میتوانیم بدون کنکور و با مطالعه، علم کسب کنیم. فقط مدرک نداریم.
شما که محقق هستید، نباید یک رییس جمهور را با این توجیهات ضعیف، زیر سؤال ببرید. آقای احمدی نژاد، اگر روش شناسی علوم انسانی را زیر سؤال برد، به جای اینکه سرتان را به دیوار بکوبید، نظرش را نقد کنید تا ببینیم کدامتان، علوم انسانی بیشتر بلدید.
ضمن ارادت به شما، اما نظرتان، کاملا اشتباه است.
دکتر و مهندس و ریاضیدان و آسفالت شناس داریم که فهم علوم انسانی دارند، درحالیکه برخی درس خوانده های علوم انسانی، هیچ فهمی ندارند.
برای اینکه علوم انسانی علوم آزمایشگاهی نیست که بر اساس آزمایشات پیشین، بدست آید. علوم انسان است و ابزارش عقل. لذا آدم عاقل، علوم انسانی را نیر میفهمد. فلسفه و منطق را بلد است. جامعه شناس نیز هست. اما اگر کسی عاقل نباشد، صدبار درس علوم انسانی خواندن هم، کمکش نمیکند.
وانگهی،، فرصت مطالعه که برای دیگران بسته نیست. همه چیز که دانشگاه نیست. ما میتوانیم بدون کنکور و با مطالعه، علم کسب کنیم. فقط مدرک نداریم.
شما که محقق هستید، نباید یک رییس جمهور را با این توجیهات ضعیف، زیر سؤال ببرید. آقای احمدی نژاد، اگر روش شناسی علوم انسانی را زیر سؤال برد، به جای اینکه سرتان را به دیوار بکوبید، نظرش را نقد کنید تا ببینیم کدامتان، علوم انسانی بیشتر بلدید.
پوزش میخواهم دوست عزیز دل نوشته سما بیانگر این است که سرکار از علوم انسانی اطلاعات کمی دارید و منظور نویسنده را درست درک نکرده اید و صد البته ویرایش ایشان ظاهرا به دقت صورت نگرفته است بهتر است کتاب دوست مان پیام خان فضلی نژاد را که در این مقاله یک اشاره کوچک هم به آن شده است را بخوانید تا بیشتر متوجه عمق علوم انسانی شود البته در اول کتاب باید فرازهایی هم از دوست خوب دیگران آقای شریعتمداری را هم بخوانید در مورد کتاب ایشان که در مقدمه به چاپ رسیده است ممنونم
جناب کارشناس ارشد مدیریت ، متاسفم از این گونه اظهار نظر جنابعالی . اگر بناست هر کس در هر زمینه ای چند کتاب خوانده باشد و اظهار نظر کند پس معنای تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی چیست ؟ به زغم شما باید تمام دپارتمانهای اقتصاد و علوم سیاسی و تاریخ و جامعه شناسی در دانشگاههای هاروارد و کمبریچ و آکسفورد و برلین و استراسبورگ و... تعطیل شوند ، چون مهندسان و پزشکان بهتر از فارغ التحصیلان این مراکز علمی می دانند و درک می کنند. !!! آیا ازخود پرسیده اید که چرا در پارلمان های اروپا ، اعضای هیات دولت ، مدیران موسسات بزرگ ، دستگاه دیپلماسی , به طور کلی مدیریت کشور ، خبر از وجود پزشک و مهندس و انگل شناس و آسفالت شناس نیست. برای اینکه برخورد آنها با معضلات و مسائل کشور کارشناسانه و علمی است. بد هم نیست به همین مهندسان و پزشکان و آسفالت شناسان توصیه کنید که پروازی بروند در دانشگاههای فوق الذکر تدریس کنند چون بهتر می فهمند !!!
جناب آقای رضایی؛
چند مورد مینویسم. شما به عنوان هیأت علمی، مورد به مورد پاسخ دهید تا حق، روشن شود.
1. بنده که نوشتم کارشناس ارشد مدیریت، برای این هست که بدانید علوم انسانی هم خوانده ام و بهانه های بنی اسراییلی نگیرید که تحصیلات مرتبط نداری تا راحت تر بتوانم نقد خود را بنویسم. شما برای چی مینویسید عضو هیأت علمی؟!
2. نه با اظهار تأسفتان، غمگین میشویم، نه با ابراز خرسندی تان، شاد. حالا جواب دهید مطالعه، یکی از روش های یادگیری هست یا نیست؟
3. اگر مطالعه، یکی از روش های یادگیری است، مطالعه ففط باید در دانشگاه باشد؟
4. علت فروش کتب علمی در بازار به عموم مردم چیست؟
5. منبع شناخت علوم یا همان اسرار آفرینش چیست؟ عقل و تفکر. قبول دارید یا نه؟
6. اگر عقل و اندیشه، ابزار مطالعه علوم است، این عقل و اندیشه را، دانشگاه باید تأیید کند؟ یا شما؟ یا حرف را باید بررسی کرد؟ دقیقا کدام؟ چون باید بدانیم کجای حرف ما، معارض با عقل بود.
7. نشریات علمی معتبر داخلی و بین المللی، به هنگام دریافت مقالات علمی و پذیرش اولیه، به مدرک فرستنده نگاه میکنند یا به متن، روش شناسی، نتایج تحقیق، و منابع؟ بعید میدانم بگویند مدرکتان مرتبط هست یا نیست؟
8. مکاتب علمی قدیمی همچون مکتب خانه ها، حوزه های علمیه قدیمی، و آموزش های استاد شاگردی، مدرک ارایه میدادند؟ بوعلی سینا، زکریای رازی، ملاصدرا، خارزمی، مدرکشان چیست؟!
9. آیا نمیدانستید شکل امروزی دانشگاه ها و ارایه مدارک حرفه ای، تأییدیه ای برای بازار کار است، نه برای اظهار نظر کردن؟
10. اینجا، کسی نگفت هر کسی، سر جای خودش نباشد. بله برای هر کاری، احتمال اینکه متخصصش، بهتر بتواند کار کند، بیشتر است. لذا، میروند دنبال مدرک مرتبط. اما در توسعه علمی یا نقد علمی یا اظهار نظر علمی، دنبال این نیستیم کسی را استخدام کنیم. چه بسا نظر فردی با تخصص غیر مرتبط، خیلی هم پخته بود. پس شما دقیقا کجا خواندید که ما گفته باشیم افراد را در جای غیر، بکار بگیرید؟ دقیق کجای متن بنده، چنین حرفی زدم!!!
11. چند نمونه از اثرات مثبت دروس جامعه شناسی و فلسفه را، برای جامعه ایران، بیان بفرمایید. یک نمونه هم کافیست.
12. آیا جامعه شناسی و فلسفه غرب، در همان دین خودمان، خلاصه نشده، بسیار بهتر؟ اگر آن ها دین ندارند که به جامعه شناسی و فلسفه خودشان بها میدهند، ما که داریم، باید تقلیدکننده آن ها باشیم؟
13. مقالات حوزه علوم انسانی کشور، چند درصد مفید، چند درصد غیر مفید، و چند درصد غیرعلمی و چرت است؟ یه عددی بدهید بدانیم. چون بنده هم غیر مطلع نیستم از مقالات علوم انسانی دوستان علوم انسانی!
14. آیا قرار نگرفتن فارغ التحصیلان علوم انسانی در پست ها و اشغال جایشان توسط پزشکان و مهندسان، به دلیل ظلم و جور است، یا به دلیل اینکه نخبگان کشور، سمت علوم انسانی نیستند و علوم انسانی ها، خودشان نتوانستند به جایی برسند؟ چطور مهندسان توانستند، شما چرا نتوانستید؟ بهتر نیست عرضه تان را بهبود ببخشید؟
15. بهتر نیست اساتید هیأت علمی که متن را هم درست نمیخوانند و جاهلانه سخن میگویند را صادر کنیم کشورهای دیگه تا آن ها نیز، با نوع اساتید ایرانی آشنا شوند؟
چند مورد مینویسم. شما به عنوان هیأت علمی، مورد به مورد پاسخ دهید تا حق، روشن شود.
1. بنده که نوشتم کارشناس ارشد مدیریت، برای این هست که بدانید علوم انسانی هم خوانده ام و بهانه های بنی اسراییلی نگیرید که تحصیلات مرتبط نداری تا راحت تر بتوانم نقد خود را بنویسم. شما برای چی مینویسید عضو هیأت علمی؟!
2. نه با اظهار تأسفتان، غمگین میشویم، نه با ابراز خرسندی تان، شاد. حالا جواب دهید مطالعه، یکی از روش های یادگیری هست یا نیست؟
3. اگر مطالعه، یکی از روش های یادگیری است، مطالعه ففط باید در دانشگاه باشد؟
4. علت فروش کتب علمی در بازار به عموم مردم چیست؟
5. منبع شناخت علوم یا همان اسرار آفرینش چیست؟ عقل و تفکر. قبول دارید یا نه؟
6. اگر عقل و اندیشه، ابزار مطالعه علوم است، این عقل و اندیشه را، دانشگاه باید تأیید کند؟ یا شما؟ یا حرف را باید بررسی کرد؟ دقیقا کدام؟ چون باید بدانیم کجای حرف ما، معارض با عقل بود.
7. نشریات علمی معتبر داخلی و بین المللی، به هنگام دریافت مقالات علمی و پذیرش اولیه، به مدرک فرستنده نگاه میکنند یا به متن، روش شناسی، نتایج تحقیق، و منابع؟ بعید میدانم بگویند مدرکتان مرتبط هست یا نیست؟
8. مکاتب علمی قدیمی همچون مکتب خانه ها، حوزه های علمیه قدیمی، و آموزش های استاد شاگردی، مدرک ارایه میدادند؟ بوعلی سینا، زکریای رازی، ملاصدرا، خارزمی، مدرکشان چیست؟!
9. آیا نمیدانستید شکل امروزی دانشگاه ها و ارایه مدارک حرفه ای، تأییدیه ای برای بازار کار است، نه برای اظهار نظر کردن؟
10. اینجا، کسی نگفت هر کسی، سر جای خودش نباشد. بله برای هر کاری، احتمال اینکه متخصصش، بهتر بتواند کار کند، بیشتر است. لذا، میروند دنبال مدرک مرتبط. اما در توسعه علمی یا نقد علمی یا اظهار نظر علمی، دنبال این نیستیم کسی را استخدام کنیم. چه بسا نظر فردی با تخصص غیر مرتبط، خیلی هم پخته بود. پس شما دقیقا کجا خواندید که ما گفته باشیم افراد را در جای غیر، بکار بگیرید؟ دقیق کجای متن بنده، چنین حرفی زدم!!!
11. چند نمونه از اثرات مثبت دروس جامعه شناسی و فلسفه را، برای جامعه ایران، بیان بفرمایید. یک نمونه هم کافیست.
12. آیا جامعه شناسی و فلسفه غرب، در همان دین خودمان، خلاصه نشده، بسیار بهتر؟ اگر آن ها دین ندارند که به جامعه شناسی و فلسفه خودشان بها میدهند، ما که داریم، باید تقلیدکننده آن ها باشیم؟
13. مقالات حوزه علوم انسانی کشور، چند درصد مفید، چند درصد غیر مفید، و چند درصد غیرعلمی و چرت است؟ یه عددی بدهید بدانیم. چون بنده هم غیر مطلع نیستم از مقالات علوم انسانی دوستان علوم انسانی!
14. آیا قرار نگرفتن فارغ التحصیلان علوم انسانی در پست ها و اشغال جایشان توسط پزشکان و مهندسان، به دلیل ظلم و جور است، یا به دلیل اینکه نخبگان کشور، سمت علوم انسانی نیستند و علوم انسانی ها، خودشان نتوانستند به جایی برسند؟ چطور مهندسان توانستند، شما چرا نتوانستید؟ بهتر نیست عرضه تان را بهبود ببخشید؟
15. بهتر نیست اساتید هیأت علمی که متن را هم درست نمیخوانند و جاهلانه سخن میگویند را صادر کنیم کشورهای دیگه تا آن ها نیز، با نوع اساتید ایرانی آشنا شوند؟
جناب رضائی لطفا نتایج و خروجی دانشگاه را فهرست کنید. از نوع جناب زیبا کلام فراموش نشود.
اصتحکاکی نیست اما : "...به طور کلی مدیریت کشور ، خبر از وجود پزشک و مهندس و انگل شناس و آسفالت شناس نیست. برای اینکه برخورد آنها با معضلات و مسائل کشور کارشناسانه و علمی است." این فرمایش جنابعالی باز می گردد به مدیریت. اگر مدیر مسئول محیط زیست هم مدیر و هم متخصص باشد نتیجه هم به احتمال قوی و با حضور عوامل ضروری ، خوب می شود.
امام علی علیه السّلام فرمودند:
یستَدَلَّ عَلَی ادبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ:
تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِلِ.
چهار چیز باعث شکست دولت ها می شود:
1- ضایع کردن اصول (مسائل مهم)
2- سرگرم شدن به فروع (امور کم اهمیت)
3 - به کار گماردن آدم های پست
4 -و کنار گذاردن انسان های فاضل.
(غرر الحکم، ص 342)
مشگل اینجاست که همه چیز را بما گفته اند اما...
مثلا ما کسانی را دیدیم و می بینیم که در رخنه در مدیریت بالا و گسترش نفوذ بسیار موفق بوده اند.اما نتایج شان کافی نبوده و حتی بد بوده. می بینیم که یک خانواده همه از برادر و خواهر و دختر و پسر و داماد و عروس... با سوء استفاده از همان نفوذ یا قدرت قانونی در راس اند!!! این تردید ایجاد می کند ، وجدان کار را از بین می برد، اعتماد به نظام را گاهش می دهد. بدیهی استکه همه فرزندان یکفرد نابغه یا مدیر یا مدبر نیستند.
کوتاه کنم در قوس مدیریت ، مدیر در دو سر قوس هیچکاره است: در نظم کامل و در اغتشاش و بی نظمی کامل. کشور هائی که بجائی رسیده اند توانسته اند با ایجاد نظم و اجرای قانون رشد کنند. بدیهی استکه دزدان اغتشاش می خواهند تا از بازار مکاره گزیده تر برند کالا..
با آرزوی دعای خیر برای همه انسانهائی که هدایت پذیرند
اصتحکاکی نیست اما : "...به طور کلی مدیریت کشور ، خبر از وجود پزشک و مهندس و انگل شناس و آسفالت شناس نیست. برای اینکه برخورد آنها با معضلات و مسائل کشور کارشناسانه و علمی است." این فرمایش جنابعالی باز می گردد به مدیریت. اگر مدیر مسئول محیط زیست هم مدیر و هم متخصص باشد نتیجه هم به احتمال قوی و با حضور عوامل ضروری ، خوب می شود.
امام علی علیه السّلام فرمودند:
یستَدَلَّ عَلَی ادبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ:
تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِلِ.
چهار چیز باعث شکست دولت ها می شود:
1- ضایع کردن اصول (مسائل مهم)
2- سرگرم شدن به فروع (امور کم اهمیت)
3 - به کار گماردن آدم های پست
4 -و کنار گذاردن انسان های فاضل.
(غرر الحکم، ص 342)
مشگل اینجاست که همه چیز را بما گفته اند اما...
مثلا ما کسانی را دیدیم و می بینیم که در رخنه در مدیریت بالا و گسترش نفوذ بسیار موفق بوده اند.اما نتایج شان کافی نبوده و حتی بد بوده. می بینیم که یک خانواده همه از برادر و خواهر و دختر و پسر و داماد و عروس... با سوء استفاده از همان نفوذ یا قدرت قانونی در راس اند!!! این تردید ایجاد می کند ، وجدان کار را از بین می برد، اعتماد به نظام را گاهش می دهد. بدیهی استکه همه فرزندان یکفرد نابغه یا مدیر یا مدبر نیستند.
کوتاه کنم در قوس مدیریت ، مدیر در دو سر قوس هیچکاره است: در نظم کامل و در اغتشاش و بی نظمی کامل. کشور هائی که بجائی رسیده اند توانسته اند با ایجاد نظم و اجرای قانون رشد کنند. بدیهی استکه دزدان اغتشاش می خواهند تا از بازار مکاره گزیده تر برند کالا..
با آرزوی دعای خیر برای همه انسانهائی که هدایت پذیرند
هر کس می تواند در هر زمینه های اظهار نظر کند. ام ا این نکته مسلم است که انسان هر چه جهل بیشتری نسبت به موضوعی داشته باشد ، بی پروا تر و قاطعانه تر اظهار می کند!! مثلا یک استاد برجسته اقتصاد بسیار محتاطانه تر جناب احمدی در خصوص اقتصاد سخن می گوید. این بی پروایی در اظهار نظر نتیجه برخورداری از اطلاعات عمومی و اندک است. به قول انیشتین پول خرد سرو صدا زیاد دارد..
گاهی برخی افراد مثل همین آقای فضلی نژاد، گمان میکنند با پاس کردن چند واحد درسی خاص و در مقاطع مختلف تحصیلی خود، اندیشمند شده و فرهیخته که جز ایشان کسی حق اظهار نظر در خصوص حوزه علوم انسانی را ندارد.
اگر بخواهیم با نوع نگاه ایشان به حوزه علوم مختلف نگاه کنیم یعنی باید خط بطلان بکشیم بر اندیشمندان بزرگ جهان، بوِیژه در جهان اسلام که علاوه بر تخصص در حوزه علوم انسانی و علوم دینی ، در ریاضیات و نجوم و ادبیات و ...هم تخصص داشتند.
خیام بزرگ ، خوارزمی، بوعلی سینا، پرفسور حسابی، علامه طباطبایی، ابن هیثم و ....
بنابراین وقتی انسان را موجودی محدود با استعدادی اندک تصور کنیم، نوع نگاه فضلی نژاد درخشش میباید.
استعداد و توانمندی ها انسان انقدر خارق العاده است که اگر هر فردی به این ظرفیتها در خود واقف شود،خواهد دید چقدر می تواند منشاء اثر باشد.
اصولا جهت مزید اطلاع این جناب! بچه های تحصیل کرده در رشته های ریاضی و فیزیک که عمدتا بعدها به گرایش های مهندسی در مقاطع تحصیلی دانشگاهی سوق پیدا میکنند، از برترین افراد هوشمند و مستعد برای آموختن و آموزش دادن هستند.
کسی که میخواهد تخصص گرایش تحصیلی یک استاد دانشگاه فنی و مهندسی را با ادبیات سخیف و عامیانه "آسفالت" مورد خدشه قرار دهد، معلوم است انقدر ... است که هنوز درک صحیحی از مبانی علوم مهندسی ندارد.
همینقدر برای او کافی است و در سطح همان درکش که از لباس تنش تا پیژامه اش، از تلویزیون منزلش تا آیینه ای که هر روز خود را در آن می بیند ،از روشنایی برق تا سیستم گرمایش و سرمایش منزلش تا محل سکونتش،خودرویی که امورش را انجام میدهد، مسواکی و خمیر دندانی که میزند! کار همین بچه های مهندس و اساتید مهندسی است!
از طرفی علوم انسانی ، علومی تفسیر بردار و لغزنده است که هر تحصیلی کرده ای به زعم خود، برداشتی دارد و برخلاف علوم ریاضی و فنی ثبات پذیر نیستند، و لذا می بینید چالشهای فرهنگی، سیاسی، جنگها، کشتارها، شورشها و فتنه ها ناشی از این برداشتهای متفاوت از مبانی این علوم و مجوز این رخداد ها می شود!
مثل همان عبارتی که سیعد حجاریان پس از بازداشتش در فتنه های قبل گفت(قرین به مضمون) که کار ما -بخوانید فتنه- منبعث از همین محتوی علوم انسانی و دانشگاهی است!
علی ایحال استعداد و بروز توانمندی و خلاقیت هر فرد و به تبع اظهار نظر او در حوزه علوم انسانی مشروط به پاس کردن چند واحد دانشگاهی محدود نیست و نخواهد بود بویژه برای مهندسان که ذاتا از توان علمی و هوشی فوق العاده برخودارند.
در پایان توصیه میکنیم حتما کله مبارکش را به دیوار بکوبد تا بلکه کمی استعدادهایش شکوفا تر شود!
اصولا رکود، سبب رسوب می گردد!
مهندسین مغزی دینامیک دارند نه ایستا در چند واحد درسی!
اگر بخواهیم با نوع نگاه ایشان به حوزه علوم مختلف نگاه کنیم یعنی باید خط بطلان بکشیم بر اندیشمندان بزرگ جهان، بوِیژه در جهان اسلام که علاوه بر تخصص در حوزه علوم انسانی و علوم دینی ، در ریاضیات و نجوم و ادبیات و ...هم تخصص داشتند.
خیام بزرگ ، خوارزمی، بوعلی سینا، پرفسور حسابی، علامه طباطبایی، ابن هیثم و ....
بنابراین وقتی انسان را موجودی محدود با استعدادی اندک تصور کنیم، نوع نگاه فضلی نژاد درخشش میباید.
استعداد و توانمندی ها انسان انقدر خارق العاده است که اگر هر فردی به این ظرفیتها در خود واقف شود،خواهد دید چقدر می تواند منشاء اثر باشد.
اصولا جهت مزید اطلاع این جناب! بچه های تحصیل کرده در رشته های ریاضی و فیزیک که عمدتا بعدها به گرایش های مهندسی در مقاطع تحصیلی دانشگاهی سوق پیدا میکنند، از برترین افراد هوشمند و مستعد برای آموختن و آموزش دادن هستند.
کسی که میخواهد تخصص گرایش تحصیلی یک استاد دانشگاه فنی و مهندسی را با ادبیات سخیف و عامیانه "آسفالت" مورد خدشه قرار دهد، معلوم است انقدر ... است که هنوز درک صحیحی از مبانی علوم مهندسی ندارد.
همینقدر برای او کافی است و در سطح همان درکش که از لباس تنش تا پیژامه اش، از تلویزیون منزلش تا آیینه ای که هر روز خود را در آن می بیند ،از روشنایی برق تا سیستم گرمایش و سرمایش منزلش تا محل سکونتش،خودرویی که امورش را انجام میدهد، مسواکی و خمیر دندانی که میزند! کار همین بچه های مهندس و اساتید مهندسی است!
از طرفی علوم انسانی ، علومی تفسیر بردار و لغزنده است که هر تحصیلی کرده ای به زعم خود، برداشتی دارد و برخلاف علوم ریاضی و فنی ثبات پذیر نیستند، و لذا می بینید چالشهای فرهنگی، سیاسی، جنگها، کشتارها، شورشها و فتنه ها ناشی از این برداشتهای متفاوت از مبانی این علوم و مجوز این رخداد ها می شود!
مثل همان عبارتی که سیعد حجاریان پس از بازداشتش در فتنه های قبل گفت(قرین به مضمون) که کار ما -بخوانید فتنه- منبعث از همین محتوی علوم انسانی و دانشگاهی است!
علی ایحال استعداد و بروز توانمندی و خلاقیت هر فرد و به تبع اظهار نظر او در حوزه علوم انسانی مشروط به پاس کردن چند واحد دانشگاهی محدود نیست و نخواهد بود بویژه برای مهندسان که ذاتا از توان علمی و هوشی فوق العاده برخودارند.
در پایان توصیه میکنیم حتما کله مبارکش را به دیوار بکوبد تا بلکه کمی استعدادهایش شکوفا تر شود!
اصولا رکود، سبب رسوب می گردد!
مهندسین مغزی دینامیک دارند نه ایستا در چند واحد درسی!
جای بسی تاسف است این سایت میخواهد هرطور شده یک چیزی به دکتر محبوب دلها احمدی نژاد وصل کند و اما آقای فضائلی اگر شما باغبان بودی باغ خود را بیل میزدی .شما که علوم انسانی خواندی چه گلی به جمال این علوم انسانی تا حالا زدی و جهت اطلاعت بگم با این برداشت نژادپرستانه ات دیگرهرکس دردانشگاه درس سیاست خواند از سیاست سردر میاورد و دیگران بروند بمیرند.
جمله به جمله استنتاج های این متن غلط است... آخر به کدام پاسخ دهم ؟
1- در حوزه علوم انسانی چون اغلب گزاره ها به علوم عقلی برمی گردد همه می توانند تا حدی ورود کنند... مصیبت از زمانی آغاز می شود که بعضی می خواهند مردم را تحمیق کرده و عقل دیگران را تعطیل نمایند... مثلاً فلانی مجتهد سیاسی است! او حق مخالفت با امام امت را دارد ولی دیگران در مقابل او حق ابراز نظر در امور سیاسی را ندارند...
2- کسی که می خواهد رئیس جمهور بشود ، با کمال تأسف فلسفه می گوید و فلسفه بافی را حتّی اشاعه می دهد ! متخصص قانون می شود و در به خود اجازه می دهد در تبلیغات ریاست جمهوری قانون را تخطئه کند و ژشت مخالف نظام به خود بگیرد! در حالیکه در چنین شرایطی شخص را به خاطر دور بودن از حداقل عقل و منطق رد صلاحیت کرد... می دانیم که رئیس جمهور کارش اجرای قوانین است و اگر خودش مخالف قانون باشد که سنگ روی سنگ بند نمی شود...
3- نمی گویم اگر کسی فلسفه می خواهد بگوید و از قوانین ایراد بگیرد بد است ، امّا ریاست جمهوری جای اجرای قانون است و نه قانونگزاری! هر کس می تواند به قانون نقد داشته باشد! ولی اوّلاً تا موقعی که این قانون عوض نشده لازم الاجراست وثانیاً برود نماینده مجلس بشود، عضو شواری نگهبان و ... بشود در مجلس هر چقدر می تواند برای تغییر قانون تلاش کند و وقتی موفق شد قانون جدید ملاک عمل خواهد بود... این در مورد همه رؤسای جمهور صدق می کند چه احمدی نژاد و چه هاشمیون...
1- در حوزه علوم انسانی چون اغلب گزاره ها به علوم عقلی برمی گردد همه می توانند تا حدی ورود کنند... مصیبت از زمانی آغاز می شود که بعضی می خواهند مردم را تحمیق کرده و عقل دیگران را تعطیل نمایند... مثلاً فلانی مجتهد سیاسی است! او حق مخالفت با امام امت را دارد ولی دیگران در مقابل او حق ابراز نظر در امور سیاسی را ندارند...
2- کسی که می خواهد رئیس جمهور بشود ، با کمال تأسف فلسفه می گوید و فلسفه بافی را حتّی اشاعه می دهد ! متخصص قانون می شود و در به خود اجازه می دهد در تبلیغات ریاست جمهوری قانون را تخطئه کند و ژشت مخالف نظام به خود بگیرد! در حالیکه در چنین شرایطی شخص را به خاطر دور بودن از حداقل عقل و منطق رد صلاحیت کرد... می دانیم که رئیس جمهور کارش اجرای قوانین است و اگر خودش مخالف قانون باشد که سنگ روی سنگ بند نمی شود...
3- نمی گویم اگر کسی فلسفه می خواهد بگوید و از قوانین ایراد بگیرد بد است ، امّا ریاست جمهوری جای اجرای قانون است و نه قانونگزاری! هر کس می تواند به قانون نقد داشته باشد! ولی اوّلاً تا موقعی که این قانون عوض نشده لازم الاجراست وثانیاً برود نماینده مجلس بشود، عضو شواری نگهبان و ... بشود در مجلس هر چقدر می تواند برای تغییر قانون تلاش کند و وقتی موفق شد قانون جدید ملاک عمل خواهد بود... این در مورد همه رؤسای جمهور صدق می کند چه احمدی نژاد و چه هاشمیون...
نمیدانم خبر را نقد کردید یا نظر بنده را.
اما اگر نظر بنده را نقد کردید، من بند مرتبطی ندیدم! لطفا، مورد به مورد حرف بزنید. مثلا جواب بند 1 استدلال فلان، اینست...
اما در مورد بند 1 شما، آنجا که فرمودید بعضی میخواهند مردم را تحمیق کرده و عقل مردم را، تعطیل نمایند، نظرتان ایراد دارد.
عقل مردم نداریم. عقل، یکیست. کسی که به آن عمل کند، به میزانی که عمل کرده، عقلانی عمل کرده. برای بررسی عقلانی بودن یک کار هم، نیاز نیست کسی تأیید کند. چون معمولا همه، خودشان را تأیید میکنند. اونی که شما ادعا میکنی عقله، عقل نیست. نظره. نظر مردم، عقل نیست. نظرشونه. بنابراین، کسی نمیخواد مردم رو تحمیق کنه. بلکه راه درست و عقلانی رو نشون میده. حالا اگر در یک جامعه ای، اکثریت راه اشتباهی میرفتن، اشکال از اون جامعه است و باید اصلاح شود. نه اینکه معنای عقل رو عوض کنیم و با جامعه، یکسان کنیم!
پس عقل، فردی نیست. یک مبناست که دیگران، خود را با اون مقایسه میکنند.
چرا این مبنا لازم است؟ برای اینکه میزان انحراف خود را بدانیم و اصلاح کنیم. در واقع منحرف نشویم.
حالا تعریف کار عقلانی چیست؟ خیلی سخت نیست. تعریفش، در خودشه. هر چیزی که درست سر جای خود باشه. به عبارتی، اونچه درسته، درسته دیگه!
دو ضرب در دو میشود 4. همون که جواب میشه، یعنی درسته. پس عقلانیه. اما 3 یا 5، جواب نادرسته. پس عقلانی نامیده نمیشه.
مثال دیگه: من به یک ماشین نیاز دارم که من رو به مقصد برسونه. این ماشین، لازمه امن باشه. پس امنیت، عقلانیه. اما لوکس نبود هم نبود. پس ماشین لوکس، غیرعقلانیه. چون میتونه نباشه. اسلام، میگوید اسراف نکنید، چون عقلانی نیست.
مثال دیگه: دنیا تمام میشه. پس سرمایه گذاری اصلی، باید بر روی آخرت باشه. چون این کار، برای انسان سود داره، میشه عقلانی. رو این حساب هست که فساد، غیرعقلانی هست و اسلام، سود ما رو میخواد و اگر دستور به تقوا هم نمیداد، عقل میگفت تقوا داشته باشیم.
مثال دیگه: انسان، به الگوی مناسبی نیاز دارد، وگرنه اشتباه میکند. پس یا خدا، برای انسان، الگو قرار داده، یا قرار نداده. اگر خدا، الگویی برای ما، قرار نداده باشد، عادلانه نیست. در حالیکه خدای متعال، عادل است و نقص ندارد. پس، حتما الگویی وجود دارد. پس وجود الگو، درست است. راست است. درست یعنی عقل! پس وجود دین، کتاب الهی، پیامبران وحی، و امامان معلم، عقلانیست. پس غیر آن، غیر عقلانی. یعنی اگر کسی به روابط محرم و نامحرم را، یا حجاب و عفاف را، که حرف دین است، کم توجه یا بی اهمیت است، کارش غیرعقلانیست. این تحمیق مردم نیست. شناخت راه درست و تطبیق آن با مردم است. عاقل، استفاده میکند. مستکبر هم، پس میزند.
در مورد وظیفه اجرای قانون، بله رییس جمهور، موظف به قانون است. اما بحث ما در اینجا، قانون گرایی نبود.
"در پناه خدا"
اما اگر نظر بنده را نقد کردید، من بند مرتبطی ندیدم! لطفا، مورد به مورد حرف بزنید. مثلا جواب بند 1 استدلال فلان، اینست...
اما در مورد بند 1 شما، آنجا که فرمودید بعضی میخواهند مردم را تحمیق کرده و عقل مردم را، تعطیل نمایند، نظرتان ایراد دارد.
عقل مردم نداریم. عقل، یکیست. کسی که به آن عمل کند، به میزانی که عمل کرده، عقلانی عمل کرده. برای بررسی عقلانی بودن یک کار هم، نیاز نیست کسی تأیید کند. چون معمولا همه، خودشان را تأیید میکنند. اونی که شما ادعا میکنی عقله، عقل نیست. نظره. نظر مردم، عقل نیست. نظرشونه. بنابراین، کسی نمیخواد مردم رو تحمیق کنه. بلکه راه درست و عقلانی رو نشون میده. حالا اگر در یک جامعه ای، اکثریت راه اشتباهی میرفتن، اشکال از اون جامعه است و باید اصلاح شود. نه اینکه معنای عقل رو عوض کنیم و با جامعه، یکسان کنیم!
پس عقل، فردی نیست. یک مبناست که دیگران، خود را با اون مقایسه میکنند.
چرا این مبنا لازم است؟ برای اینکه میزان انحراف خود را بدانیم و اصلاح کنیم. در واقع منحرف نشویم.
حالا تعریف کار عقلانی چیست؟ خیلی سخت نیست. تعریفش، در خودشه. هر چیزی که درست سر جای خود باشه. به عبارتی، اونچه درسته، درسته دیگه!
دو ضرب در دو میشود 4. همون که جواب میشه، یعنی درسته. پس عقلانیه. اما 3 یا 5، جواب نادرسته. پس عقلانی نامیده نمیشه.
مثال دیگه: من به یک ماشین نیاز دارم که من رو به مقصد برسونه. این ماشین، لازمه امن باشه. پس امنیت، عقلانیه. اما لوکس نبود هم نبود. پس ماشین لوکس، غیرعقلانیه. چون میتونه نباشه. اسلام، میگوید اسراف نکنید، چون عقلانی نیست.
مثال دیگه: دنیا تمام میشه. پس سرمایه گذاری اصلی، باید بر روی آخرت باشه. چون این کار، برای انسان سود داره، میشه عقلانی. رو این حساب هست که فساد، غیرعقلانی هست و اسلام، سود ما رو میخواد و اگر دستور به تقوا هم نمیداد، عقل میگفت تقوا داشته باشیم.
مثال دیگه: انسان، به الگوی مناسبی نیاز دارد، وگرنه اشتباه میکند. پس یا خدا، برای انسان، الگو قرار داده، یا قرار نداده. اگر خدا، الگویی برای ما، قرار نداده باشد، عادلانه نیست. در حالیکه خدای متعال، عادل است و نقص ندارد. پس، حتما الگویی وجود دارد. پس وجود الگو، درست است. راست است. درست یعنی عقل! پس وجود دین، کتاب الهی، پیامبران وحی، و امامان معلم، عقلانیست. پس غیر آن، غیر عقلانی. یعنی اگر کسی به روابط محرم و نامحرم را، یا حجاب و عفاف را، که حرف دین است، کم توجه یا بی اهمیت است، کارش غیرعقلانیست. این تحمیق مردم نیست. شناخت راه درست و تطبیق آن با مردم است. عاقل، استفاده میکند. مستکبر هم، پس میزند.
در مورد وظیفه اجرای قانون، بله رییس جمهور، موظف به قانون است. اما بحث ما در اینجا، قانون گرایی نبود.
"در پناه خدا"
با تشکر برای نمونه هائی که ذکر شد.
در عین حال: انسان موجودی پیچیده است. مثلا چشم دارد اما از گوش و دماغ بی نیاز نیست. جهان را با این پنج حس درک می کند . در کنار آن قدرت تشخیص است که دو سیب در هر دست جمعا چهار سیب است. در کنار اینها غرایظ است و تمایلات و شهوات ووو
بعد از نهار تمایلی به خوردن نیست و بعد از چند روز بی غذائی ولع و ترس از نداشتن می آید و سیب های بیشتری می خواهد. در همین فرایند می رسیم به مرتبه بالاتری که اگر سیبها بیشتر شد احترام یا قدرت یا نفود یا اتاروتی(قدرت قانونی) زیاد می شود. پس هر یک از این شهوات می تواند انگیزه جمع آوری سیب های بیشتر شود.این پیچیدگی طولانی تر از آن است که در توان من است.
حالا کمک می رسد و کتابی می خوانیم و نمونه های زیادی از اقوام ناپدید شذه در تاریخ را ذکر می کند. اما معتقدان به آن کناب پند نمی گیرند . می پرسد بسر هارون رشید ها ( که به ابر می گفت کجا می روی ؟ بهر جا که روی ملک من است ) چه آمد؟ شرایط پادشاهی که آفتاب در کشورش غروب نمی کرد چیست؟ خودش که خاک شده و جانشینش در نود سالگی سر کشور خودش را کلاه می گذارد و مالیات نمی دهد و نخست وزیرش مجبور است برای گاو چران های ششلول بند رقص سیاسی کند!!! همین محمد رضا را در نظر بگیرید و پدرش و فرزندانش را!!!
با همه این نصایح ملکوتی ، این بشر بشر ( ب بشر دومی را با کسره بخوانید) تصور می کند که از همه این نمونه های تاریخی با هوش تر است و در لحظه آخر بر می گردد یا اون دنیا را کی دیده یا الله غفور و رحیم . با استدلاتی از این قبیل حتی خود را گول می زند و راه جهنم را هموار...
حالا جنابعالی بفرمائید من با این گلمه "" عقل "" به تنهائی بکجا می رسم؟
بیصبرانه در انتظار پاسخ
یا علی مددی
در عین حال: انسان موجودی پیچیده است. مثلا چشم دارد اما از گوش و دماغ بی نیاز نیست. جهان را با این پنج حس درک می کند . در کنار آن قدرت تشخیص است که دو سیب در هر دست جمعا چهار سیب است. در کنار اینها غرایظ است و تمایلات و شهوات ووو
بعد از نهار تمایلی به خوردن نیست و بعد از چند روز بی غذائی ولع و ترس از نداشتن می آید و سیب های بیشتری می خواهد. در همین فرایند می رسیم به مرتبه بالاتری که اگر سیبها بیشتر شد احترام یا قدرت یا نفود یا اتاروتی(قدرت قانونی) زیاد می شود. پس هر یک از این شهوات می تواند انگیزه جمع آوری سیب های بیشتر شود.این پیچیدگی طولانی تر از آن است که در توان من است.
حالا کمک می رسد و کتابی می خوانیم و نمونه های زیادی از اقوام ناپدید شذه در تاریخ را ذکر می کند. اما معتقدان به آن کناب پند نمی گیرند . می پرسد بسر هارون رشید ها ( که به ابر می گفت کجا می روی ؟ بهر جا که روی ملک من است ) چه آمد؟ شرایط پادشاهی که آفتاب در کشورش غروب نمی کرد چیست؟ خودش که خاک شده و جانشینش در نود سالگی سر کشور خودش را کلاه می گذارد و مالیات نمی دهد و نخست وزیرش مجبور است برای گاو چران های ششلول بند رقص سیاسی کند!!! همین محمد رضا را در نظر بگیرید و پدرش و فرزندانش را!!!
با همه این نصایح ملکوتی ، این بشر بشر ( ب بشر دومی را با کسره بخوانید) تصور می کند که از همه این نمونه های تاریخی با هوش تر است و در لحظه آخر بر می گردد یا اون دنیا را کی دیده یا الله غفور و رحیم . با استدلاتی از این قبیل حتی خود را گول می زند و راه جهنم را هموار...
حالا جنابعالی بفرمائید من با این گلمه "" عقل "" به تنهائی بکجا می رسم؟
بیصبرانه در انتظار پاسخ
یا علی مددی
با تشکر
با کلمه عقل، به تنهایی به جایی نمیرسید. عقل، کامل است، اما اولا وابسته به اطلاعات است و اگر اطلاعات نباشد، تحلیلی نخواهیم داشت. ثانیا، انسان-نه عقل-احتمال خطا در محاسبات دارد. لذا، به دین نیاز است. یعنی برنامه ای که اولا نادانسته ها را به انسان بگوید، ثانیا جلوی خطای او را بگیرد، در جایی که محاسبات، خیلی سخت و پیچیده است.
مثلا عقل میگوید غذا لازم است تا زنده و قوی ببینیم. این مسأله، ساده است. اما عقل از کجا بگوید برای پاک شدن اموال، باید یک پنجم یا خمسش را داد؟!
نکته جالب، اینجاست که دین را، عقل اثبات میکند. یعنی این عقل است که میگوید برای نادانسته های عالم دیگر، من کافی نیستم و به دنبال دین برو!
دین مداری، عین عقل است و خروجی تفکر عقلایی. بنابراین، جواب شما اینست که به یک معنا، عقل کافیست. منتهی همین عقل، میگوید دین داشته باش تا راه درست و غلط را بشناسی.
کسی که دین نداشته باشد یا پیرو ولایت نباشد، در واقع به عقل، عمل نکرده. اگر کسی گفت عقل کافیست و دین میخواهم چکار، در واقع، داره حرف خلاف عقل میزنه.
به همین خاطر، در دین، از عقل به عنوان نبی باطنی، و از رسولان، به عنوان نبی ظاهری، نام برده شده است.
با کلمه عقل، به تنهایی به جایی نمیرسید. عقل، کامل است، اما اولا وابسته به اطلاعات است و اگر اطلاعات نباشد، تحلیلی نخواهیم داشت. ثانیا، انسان-نه عقل-احتمال خطا در محاسبات دارد. لذا، به دین نیاز است. یعنی برنامه ای که اولا نادانسته ها را به انسان بگوید، ثانیا جلوی خطای او را بگیرد، در جایی که محاسبات، خیلی سخت و پیچیده است.
مثلا عقل میگوید غذا لازم است تا زنده و قوی ببینیم. این مسأله، ساده است. اما عقل از کجا بگوید برای پاک شدن اموال، باید یک پنجم یا خمسش را داد؟!
نکته جالب، اینجاست که دین را، عقل اثبات میکند. یعنی این عقل است که میگوید برای نادانسته های عالم دیگر، من کافی نیستم و به دنبال دین برو!
دین مداری، عین عقل است و خروجی تفکر عقلایی. بنابراین، جواب شما اینست که به یک معنا، عقل کافیست. منتهی همین عقل، میگوید دین داشته باش تا راه درست و غلط را بشناسی.
کسی که دین نداشته باشد یا پیرو ولایت نباشد، در واقع به عقل، عمل نکرده. اگر کسی گفت عقل کافیست و دین میخواهم چکار، در واقع، داره حرف خلاف عقل میزنه.
به همین خاطر، در دین، از عقل به عنوان نبی باطنی، و از رسولان، به عنوان نبی ظاهری، نام برده شده است.
در ادامه پاسخ به شما نظردهنده گرامی؛
از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، سؤال شد که عقل چیست؟ امام فرمودند: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحمَنُ و اکتُسِبَ بِهِ الجَنانُ؛ عقل آن است که با آن خدای رحمان عبادت شود و بهشت به دست آید.» راوی از امام سؤال کرد: پس آنچه در معاویه بود، چه بود؟ امام فرمود: «تِلک النَّکراءُ، تِلک الشَّیطَنَهُ وَ هِی شَبیهَهٌ بِالعَقْلِ وَ لَیسَت بِالعَقل.»
در روایات درباره حجیت عقل، چنین آمده است: «ابن سکیت از حضرت امام رضا علیه السلام، سؤال کرد: امروز حجت بر مردم چیست؟ امام فرمود: عقل.»2همچنین از امیرالمؤمنین حضرت امام علی علیه السلام، رسیده است که «العقل رسول الحق؛ عقل رسول حق (خدا) است».3
حضرت امام موسی کاظم علیه السلام، خطاب به هشام بن حکم می فرماید: «یا هِشَامُ إِنَّ لِلهِ عَلَی النَّاسِ حُجَّتَینِ، حُجَّهً ظَاهِرَهً وَ حُجَّهً باطِنَهً؛ فَأمَّا الظاهِرَهُ فَالرُّسُلُ و الانبِیاءُ وَ الأئِمَّهُ عَلَیهِم السَّلَامُ وَ أمَّا البَاطِنَهُ فَالعُقُولُ؛ خداوند علیه مردم دو حجت دارد؛ یکی حجت و برهان ظاهری و دیگری حجت و برهان باطنی. حجت ظاهری پیامبران و امامان علیه السلام هستند و حجت باطنی خداوند، عقول است.
پانوشت: اصلاح میکنم. نبی باطنی و ظاهری نه، بلکه حجت باطنی و ظاهری.
از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، سؤال شد که عقل چیست؟ امام فرمودند: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحمَنُ و اکتُسِبَ بِهِ الجَنانُ؛ عقل آن است که با آن خدای رحمان عبادت شود و بهشت به دست آید.» راوی از امام سؤال کرد: پس آنچه در معاویه بود، چه بود؟ امام فرمود: «تِلک النَّکراءُ، تِلک الشَّیطَنَهُ وَ هِی شَبیهَهٌ بِالعَقْلِ وَ لَیسَت بِالعَقل.»
در روایات درباره حجیت عقل، چنین آمده است: «ابن سکیت از حضرت امام رضا علیه السلام، سؤال کرد: امروز حجت بر مردم چیست؟ امام فرمود: عقل.»2همچنین از امیرالمؤمنین حضرت امام علی علیه السلام، رسیده است که «العقل رسول الحق؛ عقل رسول حق (خدا) است».3
حضرت امام موسی کاظم علیه السلام، خطاب به هشام بن حکم می فرماید: «یا هِشَامُ إِنَّ لِلهِ عَلَی النَّاسِ حُجَّتَینِ، حُجَّهً ظَاهِرَهً وَ حُجَّهً باطِنَهً؛ فَأمَّا الظاهِرَهُ فَالرُّسُلُ و الانبِیاءُ وَ الأئِمَّهُ عَلَیهِم السَّلَامُ وَ أمَّا البَاطِنَهُ فَالعُقُولُ؛ خداوند علیه مردم دو حجت دارد؛ یکی حجت و برهان ظاهری و دیگری حجت و برهان باطنی. حجت ظاهری پیامبران و امامان علیه السلام هستند و حجت باطنی خداوند، عقول است.
پانوشت: اصلاح میکنم. نبی باطنی و ظاهری نه، بلکه حجت باطنی و ظاهری.
از تلاش شما ممنونم.
مشکل است که پذیرفت که کسی بد خود را بخواهد. اگر اینرا بپذیریم می توان استدلال کرد که عده ای بد می کنند اما نه به این جهت که بد هستند. راه بهتر را نمی شناسند. عقلشان در همین حد است چون وجدانشان (Conscience) بیدار نیست. آگاه نیست به او ابلاغ نشده ، این احتمالا در دین هم تائید می شود .
نیما هم و بسیاری دیگر هم این خفتگی را می شناسند :
مانده پای آبله از راه دراز
بر دم دهکده مردی تنها
کوله بارش بر دوش
دست او بر در می گوید با خود
غم این خفته ی چند
خواب در چشم ترم می شکند
آیا این گروه وضعشان چیست؟ بی تردید بد خود را نمی خواهند و در بین دو گوش خود اندامی دارند که تراوشاتی دارد اما وجدان ، آگاهی ، بیداری ، حساسیت ، بازیگوشی ، گرفتاری معاش (من لا معاش له لا معاد له)...
بهمین دلیل جمهوری اسلامی ایران را نظام می نامند.
چشم براه تلاشی جدید التماس دعای خیر
مشکل است که پذیرفت که کسی بد خود را بخواهد. اگر اینرا بپذیریم می توان استدلال کرد که عده ای بد می کنند اما نه به این جهت که بد هستند. راه بهتر را نمی شناسند. عقلشان در همین حد است چون وجدانشان (Conscience) بیدار نیست. آگاه نیست به او ابلاغ نشده ، این احتمالا در دین هم تائید می شود .
نیما هم و بسیاری دیگر هم این خفتگی را می شناسند :
مانده پای آبله از راه دراز
بر دم دهکده مردی تنها
کوله بارش بر دوش
دست او بر در می گوید با خود
غم این خفته ی چند
خواب در چشم ترم می شکند
آیا این گروه وضعشان چیست؟ بی تردید بد خود را نمی خواهند و در بین دو گوش خود اندامی دارند که تراوشاتی دارد اما وجدان ، آگاهی ، بیداری ، حساسیت ، بازیگوشی ، گرفتاری معاش (من لا معاش له لا معاد له)...
بهمین دلیل جمهوری اسلامی ایران را نظام می نامند.
چشم براه تلاشی جدید التماس دعای خیر
چوبی در دست گرفته اید و همه را با سلایق و چوب دستی خود متر میکنید خود میگوید و خود جواب خود را میدهید برایم خواندن مطالب شما جالب است فقط خدا را شکر گذار هستم که پست مدیریتی ندارید وگرنه همه مردم از پس افکار شما باید راهی کوه و کمر شوند و یا باید فقط مثل شما فکر کنند اگر چنین است که شما مثل میزنید و خود را قانع میکنید بشر حتی یک قدمی هم رشد و ترقی نمیکرد
اولا برای ما، خواندن مطالب شما، اصلا جالب نیست. به خاطر عدم انحراف در مردم، ناچاریم جواب دهیم. تجربه ثابت کرده که بعضی افراد مزد بگیر در این طرف یا آن طرف مرز و برخی افراد اشکال دار بی مزد، انحرافات را بین مردم، به اسم عقل، مدرنیته، و...، رواج میدهند. بعضی ها که جاسوس فضای مجازی تشریف دارند خاک بر سرها. بنابراین، ناچاریم این قبیل حرف ها را جواب دهیم.
ثانیا، همانطور که پیش بینی کرده بودم، چون دستتان از دلیل، خالیست و فضا هم، فضای مجازیست، نداشتن جواب مرتبط با نظر طرف مقابل را، با نوشتن متن های احساسی، میدهید تا اذهان را، منحرف کنید.
یه پاراگراف بد و بیراه نوشتید که شایسته بنده نیست. اما ربطی هم به صحبت پیرامون عقل ندارد! واقعا این چه ترفندیست هی جاده خاکی میزنید؟!
سه نکته در کلام آخر شما دیدم.
نکته اول: فرمودید چوبی دست گرفته ایم که مردم را میرانیم! بله چوبی به نان عقل، برای راندن وجود دارد! شما میخواهید انکارش کنید تا دست مردم از چوب محک، خالی شود. بعد که دستشان خالی شد، هر فکر و رفتار مزخرفی را، به خوردشان دهید. معلومه چرا از داشتن چوب محک، ناراحتید. چون اساس نظریات غربی مبتنی بر آزادی و دوری از دین، اینست که چوب محکی نباید وجود داشته باشد. بنابراین، اگر شما از داشتن عقل که چوب محک است، محرومید، دلیل ندارد همه محروم باشند.
نکته دوم، اینکه اگر با ابزار عقل، البته عقل با تعریف درست، نتوان نظری را تأیید یا رد کرد، خود شما به چه حقی به خود اجازه میدهید نظر من که یکی از مردم هستم را رد کنید؟ شما که معتقدید نباید خواسته مردم را با عقل سنجید، چرا خودتان با نظرات بنده، این برخورد را دارید؟ این نشان میدهد نظرات شاذ خودتان را قبول ندارید و فقط به قصد انحراف مردم و همراهی یک بدبخت بیچاره به آخرت خرابتان، مردم را از تفکر عقلانی میترسانید.
و نکته سوم، فرمودید اگر چنین است که بنده مثل میزنم، بشر هیچ پیشرفتی نمیکرد!!!
جمله اولتان با نتیجه گیری تان، ربطش کجاست؟ لابد با کش، ربطش میدهید! مثال های من، در زمینه تفکر عقلایی بود و وقتی عقل را شناختیم، جهل و تفکر غلط نیز، مشخص میشود. این، مانع پیشرفت است یا علت پیشرفت؟ اصلا پیشرفت منظورتان چیست؟ لابد برهنگی و دنیای امروز؟!
البته، نگاه امثالش شما، برای ما کاملا عادی و تکراریست. زیاد بوده اند از این دست که خیلی تلاش میکردند مردم را کم عقل و خنگ کنند و خودشان موج سواری که البته هلاک شدند رفتند. اما ما، میخواهیم مردم، عقل را مبنا دهند.
ثانیا، همانطور که پیش بینی کرده بودم، چون دستتان از دلیل، خالیست و فضا هم، فضای مجازیست، نداشتن جواب مرتبط با نظر طرف مقابل را، با نوشتن متن های احساسی، میدهید تا اذهان را، منحرف کنید.
یه پاراگراف بد و بیراه نوشتید که شایسته بنده نیست. اما ربطی هم به صحبت پیرامون عقل ندارد! واقعا این چه ترفندیست هی جاده خاکی میزنید؟!
سه نکته در کلام آخر شما دیدم.
نکته اول: فرمودید چوبی دست گرفته ایم که مردم را میرانیم! بله چوبی به نان عقل، برای راندن وجود دارد! شما میخواهید انکارش کنید تا دست مردم از چوب محک، خالی شود. بعد که دستشان خالی شد، هر فکر و رفتار مزخرفی را، به خوردشان دهید. معلومه چرا از داشتن چوب محک، ناراحتید. چون اساس نظریات غربی مبتنی بر آزادی و دوری از دین، اینست که چوب محکی نباید وجود داشته باشد. بنابراین، اگر شما از داشتن عقل که چوب محک است، محرومید، دلیل ندارد همه محروم باشند.
نکته دوم، اینکه اگر با ابزار عقل، البته عقل با تعریف درست، نتوان نظری را تأیید یا رد کرد، خود شما به چه حقی به خود اجازه میدهید نظر من که یکی از مردم هستم را رد کنید؟ شما که معتقدید نباید خواسته مردم را با عقل سنجید، چرا خودتان با نظرات بنده، این برخورد را دارید؟ این نشان میدهد نظرات شاذ خودتان را قبول ندارید و فقط به قصد انحراف مردم و همراهی یک بدبخت بیچاره به آخرت خرابتان، مردم را از تفکر عقلانی میترسانید.
و نکته سوم، فرمودید اگر چنین است که بنده مثل میزنم، بشر هیچ پیشرفتی نمیکرد!!!
جمله اولتان با نتیجه گیری تان، ربطش کجاست؟ لابد با کش، ربطش میدهید! مثال های من، در زمینه تفکر عقلایی بود و وقتی عقل را شناختیم، جهل و تفکر غلط نیز، مشخص میشود. این، مانع پیشرفت است یا علت پیشرفت؟ اصلا پیشرفت منظورتان چیست؟ لابد برهنگی و دنیای امروز؟!
البته، نگاه امثالش شما، برای ما کاملا عادی و تکراریست. زیاد بوده اند از این دست که خیلی تلاش میکردند مردم را کم عقل و خنگ کنند و خودشان موج سواری که البته هلاک شدند رفتند. اما ما، میخواهیم مردم، عقل را مبنا دهند.
خب ظاهرا جابجایی جواب چاپ اتفاق افتاده که امری عادی میباشد ولی بهتر ه ترمز دستی را هم کما پیش تو دستون نهگدارید خیلی با سرعت در حال حرکت و درو کردند هستید من جواب را برای دوست دیگری نوشته بودم که در ردیف شما ارسال شده ممنونم شادو موفق باشید در سایه همدلی و رفعت واحترام به نظرات هم است که میتوان رشد کردو پیشرفت داشت خواندن این مناظرات همیشه خوب و مفید است بشرطی که طراز اطلاعات طرفین در یک مسیر و حداقل از نظر مدارک تحصیلی در یک سطح باشه آن وقت خروجی مطالب شیرین تر میشود در پناه خدا باشی
ممکن است نظرتان جای دیگری چاپ شده باشد، اما حرفتان کماکان غلط است. من، متن را خواندم که جواب دادم. کاری به نظردهنده ندارم. شما گفتید چوبی در دست نگیریم و همه را برانیم که غلط است. بالا بروید و پایین بیایید، غلط است. چوب محک هم لازم است هم وجود دارد: دین و عقل. مبانی اش بماند برای بعد. ولی وجود دارد و خوب هم هست.
دیگه این حرفا و قر زدن ها برای چیه؟ شما حتی میگویید هم سطح از نظر مدرک تحصیلی! اولا کسانی که در این سایت هستند، سطح سوادشان از شما بیشتر نباشد، کمتر نیست. ثانیا، چرا کم می آورید، پیله میکنید به مدرک. حرف مهمه، نه هم سطح بودن!
حله؟ خوش آمدید.
دیگه این حرفا و قر زدن ها برای چیه؟ شما حتی میگویید هم سطح از نظر مدرک تحصیلی! اولا کسانی که در این سایت هستند، سطح سوادشان از شما بیشتر نباشد، کمتر نیست. ثانیا، چرا کم می آورید، پیله میکنید به مدرک. حرف مهمه، نه هم سطح بودن!
حله؟ خوش آمدید.
ولی یه نکته خیلی جالبه ، اینجا طرف فقط اسم احمدی نژاد رو آورده ، ببینید چقدر پیام موافق و مخالف گذاشته شده ، انصافا احمدی نژاد مردی بود که کشور رو از همه لحاظ تغییر داد و هنوز هم از اومیترسند بخصوص افساد طلبان و اصول سواران ، احمدی نژاد دیگر یک فرد نیست یک تفکر شده و چه بخواهند وچه نخواهند در قلب بسیاری جا گرفته ، دوستان واقعی دارد و دشمنانی بسیار متعصب ، اینکه به او بد وبیراه بگویند ازروی بغضی است که به او دارند
لطفا فهرست پژوهشهای تان را منتشر تا با ارزیابی آن زحمات جنابعالی قدر دانی شود. چون در این جامعه نرخ طلاق و اعتیاد و کودکان کار و تحصیکردگان بیکار و گور خوابی و از همه مهمتر تنزل ارزشها بی داد می کند. امید است متخصصی چون شما ( هنوز پژوهشی ندیده ام ) اجازه نمی داد که کار به اینجا بکشد و اگر تخصص شما جدید است بسرعت رشد اینهمه خطا تغیر کند.
ضمنا اشاره جنابعالی مثال زدنی است ، یارو پنج سال است که رفته و دو سال آخر بخصوص با دست و پای بسته و گرفتاریهائی که می دانید تازه بفکر سر بدیوار کوبیدن و گزارش آن هستید.
با اشتیاق فراوان منتظر می مانم. یا حق
ضمنا اشاره جنابعالی مثال زدنی است ، یارو پنج سال است که رفته و دو سال آخر بخصوص با دست و پای بسته و گرفتاریهائی که می دانید تازه بفکر سر بدیوار کوبیدن و گزارش آن هستید.
با اشتیاق فراوان منتظر می مانم. یا حق
الان که روحانی در مورد درس مذاکره بودن کربلا صحبت میکنه ، دردت نمیاد؟؟؟
الان که نظریه پردازای روحانی امثال سریع القلم و زیباکلام وآشنا هستن و فقط ادبیات سکولار رو ترویج میکنه سرتو به چی میخوای بکوبی؟
جهان نیوز داداش احمدی نژاد یه شخص نیست یه تفکره
جا افتادن این تفکر زمان میبرد اما کارهای امثال شما اصول سوارا تسریعش کرد
احمدی نژاد داره تو قلبها جا باز میکنه
الان که نظریه پردازای روحانی امثال سریع القلم و زیباکلام وآشنا هستن و فقط ادبیات سکولار رو ترویج میکنه سرتو به چی میخوای بکوبی؟
جهان نیوز داداش احمدی نژاد یه شخص نیست یه تفکره
جا افتادن این تفکر زمان میبرد اما کارهای امثال شما اصول سوارا تسریعش کرد
احمدی نژاد داره تو قلبها جا باز میکنه
با هم دعوا نداریم.
این حقیر دو بار به احمدی نژاد رای دادم و اشتباهاتش را با دید محدود خودم می پذیرم. همه می دانیم که از ما کسی معصوم نیست. اما منکر کار های بزرگش هم نمی شود شد. مثلا از اعضاء فامیلش کسی را منصوب نکرد حتی دفع کرد و کار های شایسته دیگر...
فراموش نکنیم که همه برای یک هدف می خوانیم و می نویسم و ان شاءالله همه امور دیگرمان هم برای رضای حضرت حق است.
یا حق
این حقیر دو بار به احمدی نژاد رای دادم و اشتباهاتش را با دید محدود خودم می پذیرم. همه می دانیم که از ما کسی معصوم نیست. اما منکر کار های بزرگش هم نمی شود شد. مثلا از اعضاء فامیلش کسی را منصوب نکرد حتی دفع کرد و کار های شایسته دیگر...
فراموش نکنیم که همه برای یک هدف می خوانیم و می نویسم و ان شاءالله همه امور دیگرمان هم برای رضای حضرت حق است.
یا حق
اتفاقا احمدی نژاد مهمترین مشکل توی حوزه علوم انسانی بومی و اسلامی رو دست روش گذاشت و اون هم این بود که "ما از تعریف کردن انسان ویژگی هایش " عبور کردیم و دنبال متد و ... افتادیم
من به عنوان دبیر اولین انجمن علمی دانشجویی تحول در علوم انسانی
کاملا نگاه ایشون رو از امثال اقا فضلی نژاد و غلامی که با بودجه های کلان مشغول ژست گرفتن علمی هستند بهتر جامع تر و عالمانه تر میدونم
خلیل زاده
من به عنوان دبیر اولین انجمن علمی دانشجویی تحول در علوم انسانی
کاملا نگاه ایشون رو از امثال اقا فضلی نژاد و غلامی که با بودجه های کلان مشغول ژست گرفتن علمی هستند بهتر جامع تر و عالمانه تر میدونم
خلیل زاده
بنده یک مهندس ارشد هستم ولی خداییش از حرفهای ظاهرا دهن پرکن بعضی افرادی که در اطرافم علوم انسانی خوندن و ادعا دارند! به ستوه اومدم!
ببینید ما در علوم مهندسی با ریاضیات و اثبات کردنهای منطقی و محکم همراه با تجربه عملی سروکار داریم. این باعث شده در تحلیلها تا موضوعی برامون اثبات نشه و کاملا ابعادش روشن نشه، از کنارش نگذریم. ولی بعضی از دوستان علوم انسانی خوانده من فکر می کنند با چندتا کلمه قلنبه و سلنبه میشه یه بحث را جمع کرد و توقع دارند بخاطر اون کلمات بهشون ایراد هم نگیریم!! یعنی با وجود اینکه مذهبی هستند ولی هنوز درگیر کلمات و واژه های کتابهای ترجمه شده شون هستند و کمتر به این فکر می کنند که استدلالشون باید برای مردم عادی هم قابل پذیرش باشه.
البته ما هم آنچه بلد هستیم را از اساتید فهیم و مردمی که به استدلال و فهم انسانها احترام می گذارند یاد گرفته ایم.
ببینید ما در علوم مهندسی با ریاضیات و اثبات کردنهای منطقی و محکم همراه با تجربه عملی سروکار داریم. این باعث شده در تحلیلها تا موضوعی برامون اثبات نشه و کاملا ابعادش روشن نشه، از کنارش نگذریم. ولی بعضی از دوستان علوم انسانی خوانده من فکر می کنند با چندتا کلمه قلنبه و سلنبه میشه یه بحث را جمع کرد و توقع دارند بخاطر اون کلمات بهشون ایراد هم نگیریم!! یعنی با وجود اینکه مذهبی هستند ولی هنوز درگیر کلمات و واژه های کتابهای ترجمه شده شون هستند و کمتر به این فکر می کنند که استدلالشون باید برای مردم عادی هم قابل پذیرش باشه.
البته ما هم آنچه بلد هستیم را از اساتید فهیم و مردمی که به استدلال و فهم انسانها احترام می گذارند یاد گرفته ایم.
جناب مهندس عزیز ، مطلب را شخصی نکنید. این که کسانی در اطراف شما چیزی از علوم انسانی بلد نیستند. و شاید هم به همین دلیل نتیجه می گیرید که مهندسان بهتر بلدند. !! لازم به یاد آوریی است که در غرب نخبه ترین استعداد ها جذب علوم انسانی و علوم پایه می شوند. رشته مهندس در درجه چهارم و پنجم است. کشور هم در همه عرصه ها بدست فارغ التحصیلان علوم اجتماعی و انسانی . مهندس کارش در کارخانه است و پزشک هم در بیمارستان . اتفاقا یکی از مشکلات اساسی مدیریت کشور ما به لحاظ اجرایی این است که از اول انقلاب عمدتا مهندسان مدیر بوده اند و الان هم در بدنه اصلی کشور همین ها مدیر هستند. نتیجه آن شده است که کشاوزی ما در حال از بین رفتن است ، هفتاد و هشتاد درصد جمعیت کشور هم وارد این شهرهای مصرفی شده اند. صنعت ما هم که موتناژ و کشور هم بازار مصرف کالاهای خارجی . این است نتیجه مدیریت دم دستی و روزمره مهندسان. بد نیست اینها پروازی بروند آکسفور و کمبریچ و هاروارد و دانشگاه برلین و دانشمندان و محققان علوم انسانی را از دانش وسیع خود بهره مند سازند.!! اصلا یک کسی مانند کسینجر باید یباید نزد مهندسان ما درس تاریخ و سیاست و تاریخ بیاموزد. ( کسیجر استاد هاروارد است ) !!
خطاب به استاد دانشگاه؛
منظور این مهندس گرامی، این بود که روش های دیمی که در علوم انسانی، به کار گرفته میشود، به درد نمیخورد، نه اینکه علوم انسانی، به درد نخورد.
بنده به عنوان یک تحصیل کرده علوم انسانی، از روش و استدلال های منطقی یا اصطلاحا مهندسی در کارم استفاده میکنم و جواب هم گرفته ام. چرا که در واقع، ما ابزار مهندسی یا ابزار علوم انسانی نداریم. همه، علمند و باید در هر جاذکه لازم است، ازشان استفاده کرد. منتهی باید منطقی بود. نه اینکه دیمی حرف زد.
منظور این مهندس گرامی، این بود که روش های دیمی که در علوم انسانی، به کار گرفته میشود، به درد نمیخورد، نه اینکه علوم انسانی، به درد نخورد.
بنده به عنوان یک تحصیل کرده علوم انسانی، از روش و استدلال های منطقی یا اصطلاحا مهندسی در کارم استفاده میکنم و جواب هم گرفته ام. چرا که در واقع، ما ابزار مهندسی یا ابزار علوم انسانی نداریم. همه، علمند و باید در هر جاذکه لازم است، ازشان استفاده کرد. منتهی باید منطقی بود. نه اینکه دیمی حرف زد.
سلام . این بنده خدا شخصیت خود را در همان تیتر نشان داد . مشخص است که ایشان یک مشکل دارن ، چون انسان عاقل صحبتهای دیگران را گوش و تحلیلی می کند نه اینکه سرش را به دیوار بکوبند .
این بنده خدا خواست خودشو یه جوری مطرح کند زیاد بهش گیر ندین انشاا... حالش خوب می شه.
در ضمن ابن سینا، انیشتن ،پرفسور حسابی و ......تخصص چه رشته ای را داشتن و در چه موردهایی کتاب نوشتن و نظر دادن ، به ایشان بفرمایید در این خصوص یک تحقیق بنویسد و ارائه نماید .
این بنده خدا خواست خودشو یه جوری مطرح کند زیاد بهش گیر ندین انشاا... حالش خوب می شه.
در ضمن ابن سینا، انیشتن ،پرفسور حسابی و ......تخصص چه رشته ای را داشتن و در چه موردهایی کتاب نوشتن و نظر دادن ، به ایشان بفرمایید در این خصوص یک تحقیق بنویسد و ارائه نماید .
باسلام.ما چیکار کنیم که بواسطه رنگ عوض کردنای کیهانیون سرگیجه گرفتیم.پیام اصلاحاتی و کیهان.نوری زاد و جنبش سبز.آقای فضلی نژاد این رنگ عوض کردن ها تو علوم انسانی غربی تعریف میشه یا در حوزه علوم انسانی اسلامی باز تعریف.یا شاید هم جزو علوم انسانی کیهانیه اونم از جنس غریبه.دیگه سری واسه ما می مونه نه والا
ظاهرا مطالب من علی رغم اینکه توهین کننده نیست وفقط به گذشته مشکوک جناب فضلی نژاد اشاره نمودم به مذاق دوستان گذشته شاغل در جهان نیوز خوش نمی اید !!!!
خوب کاری از امثال من ساخته نیست چرا که به هر حال ریش و قیچی دست شماست و ایضا قیچی سانسور !!!
فقط جان من به این حقیقت دقت کنید چرا هر مطلبی که بر علیه احمدی نژاد می زنید تبدیل میشه به پر بیننده ترین ، پر بحث ترین و داغ ترین !!!!؟ ان هم با نظراتی با اکثریت قریب به اتفاق طرفداری از ان مرد !!!
شما که اهل تحلیلید لطفا تحلیل کنید تا در اینده متحیر نشوید و اشتباه خود را به گردن استکبار و استعمار و سلطتنت طلبان و منافقین و ....نیندازید !!!!!
حسن- مسئول اسبق بسیج دانشجویی یکی از دانشگاههای تهران و انقلابی امروز و منتقد جدی انقلاب منحرف شده
خوب کاری از امثال من ساخته نیست چرا که به هر حال ریش و قیچی دست شماست و ایضا قیچی سانسور !!!
فقط جان من به این حقیقت دقت کنید چرا هر مطلبی که بر علیه احمدی نژاد می زنید تبدیل میشه به پر بیننده ترین ، پر بحث ترین و داغ ترین !!!!؟ ان هم با نظراتی با اکثریت قریب به اتفاق طرفداری از ان مرد !!!
شما که اهل تحلیلید لطفا تحلیل کنید تا در اینده متحیر نشوید و اشتباه خود را به گردن استکبار و استعمار و سلطتنت طلبان و منافقین و ....نیندازید !!!!!
حسن- مسئول اسبق بسیج دانشجویی یکی از دانشگاههای تهران و انقلابی امروز و منتقد جدی انقلاب منحرف شده
معلومه شد که این آقا درک درستی از درس هایی که خوانده است ندارد
زیرا اگر فکر می کردید یا فکر می کنید در صحبت های آقای احمدی نژاد ایرادی هست
"به جای کوبیدن سرتان به دیوار با بحث منطقی و استدلال نقد کنید تا ایرادها هم مشخص شوند. همه در "روش" دقت کنید "روش" برخورد با صحبت هایی که فکر می کنند دارای ایراد هست کاملا موافقند که به جای دیوانه بازی "کوبیدن سر به دیوار" نقد منطقی جوابگو است
الان که شما این جوری صحبت می کنید ما "به هیج وجه سرمان را به دیوار نمی کوبیم زیرا عقل داریم" حرف های شما را نقد می کنیم.
بیخود نیست که کشور در علوم انسانی دچار فقر و قحطی زدگی است
زیرا امثال شما یک مسئله ساده را نمی توانید حل کنید چه برسد به مسائل بزرگ و پیچیده
زیرا اگر فکر می کردید یا فکر می کنید در صحبت های آقای احمدی نژاد ایرادی هست
"به جای کوبیدن سرتان به دیوار با بحث منطقی و استدلال نقد کنید تا ایرادها هم مشخص شوند. همه در "روش" دقت کنید "روش" برخورد با صحبت هایی که فکر می کنند دارای ایراد هست کاملا موافقند که به جای دیوانه بازی "کوبیدن سر به دیوار" نقد منطقی جوابگو است
الان که شما این جوری صحبت می کنید ما "به هیج وجه سرمان را به دیوار نمی کوبیم زیرا عقل داریم" حرف های شما را نقد می کنیم.
بیخود نیست که کشور در علوم انسانی دچار فقر و قحطی زدگی است
زیرا امثال شما یک مسئله ساده را نمی توانید حل کنید چه برسد به مسائل بزرگ و پیچیده
بعد از این که سرتو کوبیدی تو دیوار این جوری حرف زدن تعجب نداره!
من موندم واقعا چرا خودتو اسیر این خط کشی های رشته ها و مدرک ها کردی
اگر راست میگی حرفای دکتر احمدی نژاد رو نقد کن.
این چه طریق صحبت کردنه؟
اگر قرار باشه در مقابل هر حرفی که موافقت نباشه سرتو بکوبونی توی دیوار چیزی از بدن سالم برات می مونه؟
مگر نگفته اند "عقل سالم در بدن سالم"
من موندم واقعا چرا خودتو اسیر این خط کشی های رشته ها و مدرک ها کردی
اگر راست میگی حرفای دکتر احمدی نژاد رو نقد کن.
این چه طریق صحبت کردنه؟
اگر قرار باشه در مقابل هر حرفی که موافقت نباشه سرتو بکوبونی توی دیوار چیزی از بدن سالم برات می مونه؟
مگر نگفته اند "عقل سالم در بدن سالم"
خوب شد آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شد.
دقت کردید که الان هر کسی نقد میکنه جرات پیدا کرده یه نقدی به اصلاح طلب و اصول گرا هم داشته باشه.
قبلا از این خبرا نبود (البته منظور اینه که جراتش نبود)
قالب نقد امروز:
1. اول گند گویی و درشت صحبت کردن علیه آقای احمدی نژاد (سب و ناسزاگویی به احمدی نژاد)
2. نقد آرام و نرم به دو حزب اصلاح طلب (افساد طلب) و اصول گرا (اصول سوار )
دقت کردید که الان هر کسی نقد میکنه جرات پیدا کرده یه نقدی به اصلاح طلب و اصول گرا هم داشته باشه.
قبلا از این خبرا نبود (البته منظور اینه که جراتش نبود)
قالب نقد امروز:
1. اول گند گویی و درشت صحبت کردن علیه آقای احمدی نژاد (سب و ناسزاگویی به احمدی نژاد)
2. نقد آرام و نرم به دو حزب اصلاح طلب (افساد طلب) و اصول گرا (اصول سوار )
خیلی خیلی جالبه
احزاب سیاسی در ظاهر می خواند بگند که احمدی نژاد مهم نیست
ولی تا خبری از احمدی نژاد پخش میشه میشه تیتر یک! بیشترین نقد و نظر!
اگر این بنده خدا براتون مهم نیست پس برای چی اینقدر دارید می کوبونیدش؟
اگر مهمه چرا انکار می کنید؟
چه بخواهید چه نخواهید بدونید که احمدی نژاد واقعا طرفداراش زیادند
با توهین و ناسزا هم نمی تونید کاری انجام بدید
احزاب سیاسی در ظاهر می خواند بگند که احمدی نژاد مهم نیست
ولی تا خبری از احمدی نژاد پخش میشه میشه تیتر یک! بیشترین نقد و نظر!
اگر این بنده خدا براتون مهم نیست پس برای چی اینقدر دارید می کوبونیدش؟
اگر مهمه چرا انکار می کنید؟
چه بخواهید چه نخواهید بدونید که احمدی نژاد واقعا طرفداراش زیادند
با توهین و ناسزا هم نمی تونید کاری انجام بدید
آقای محترم
علوم انسانی ما فقط و فقط کپی کاری و ترجمه ناقص علوم انسانی غربیه
شماها هم یا کپی کار هستی یا مترجم
چه گلی به سر این کشور زدید که از نظر دادن بقیه این قدر هراس دارید و نگران هستید؟
بزرگ ترین مشکل در علوم انسانی ما "فکر نکردن" است
"بستن مغز" و "حفظ کردن مطالب" کسی رو عالم نکرده که شماها رو بکنه
علوم انسانی ما فقط و فقط کپی کاری و ترجمه ناقص علوم انسانی غربیه
شماها هم یا کپی کار هستی یا مترجم
چه گلی به سر این کشور زدید که از نظر دادن بقیه این قدر هراس دارید و نگران هستید؟
بزرگ ترین مشکل در علوم انسانی ما "فکر نکردن" است
"بستن مغز" و "حفظ کردن مطالب" کسی رو عالم نکرده که شماها رو بکنه
وقتی شما که فعال علوم انسانی هستی هنوز نمی دونی به جای کوبیدن سر به دیوار یا هر حرکت دیگه شبیه به این باید با گفتگو، بحث، استدلال، منطق و تقویت و ترویج فرهنگ رفتار منطقی، عقلانی و گفتگو جامعه رو به سمت تعالی سوق بدی از بقیه چه انتظاری باید داشته باشیم
همین نحوه برخورد و صحبت کردن شما سند آشکار و دلیل قاطع بر وجود بحران و ضعف شدید در حوزه علوم انسانی است
وقتی تحصیل کرده ها در این رشته به بلوغ فکری و عقلی لازم نرسیده باشند چگونه می توانند باعث رشد و تعالی بقیه جامع بشوند؟
عالم بی عمل برای جامعه مضر است زیرا فقط ادعا دارد و ادعاگری را ترویج می دهد
همین نحوه برخورد و صحبت کردن شما سند آشکار و دلیل قاطع بر وجود بحران و ضعف شدید در حوزه علوم انسانی است
وقتی تحصیل کرده ها در این رشته به بلوغ فکری و عقلی لازم نرسیده باشند چگونه می توانند باعث رشد و تعالی بقیه جامع بشوند؟
عالم بی عمل برای جامعه مضر است زیرا فقط ادعا دارد و ادعاگری را ترویج می دهد
جهان نیوز عزیز همه نظرات جالبن فقط درسی که ازاینا میشه گرفت جالبتره واون اینه که نوشتن ها سخنرانی ها تاثیر چندانی درگفتمان مردم نداره این واقعیته پس موضع گیری الکی نکنیم بذاریم مردم خودشون انتخاب کنن خودمن اصلا به احمدی نژاد رای ندادم ولی تواین پنج سال اخیر که اینقدر برعلیه ایشان هجمه شد شدیدا طرفدارش هستم
علوم انسانی به غلط در ایران علم نامیده شده اند نظریاتند.
آنهایی که این باصطلاح تئوری های اقتصاد تئوری های مدیریت تئوری های روانشناسی را نوشتند هیچ کدام در این مورد تحصیل قبلی نداشتند. یک سری نوشته ها دسته بندی شده اسمش را گواشته اند علم.
برای نظر دادن درباره ی نئوری ها تحصیلات خاصی نیاز نیست.
فضلی نژاد سرخودش را به دیوار بزند که چیزهایی را حفظ کرده که تخصص محسوب نمی شوند.
آنهایی که این باصطلاح تئوری های اقتصاد تئوری های مدیریت تئوری های روانشناسی را نوشتند هیچ کدام در این مورد تحصیل قبلی نداشتند. یک سری نوشته ها دسته بندی شده اسمش را گواشته اند علم.
برای نظر دادن درباره ی نئوری ها تحصیلات خاصی نیاز نیست.
فضلی نژاد سرخودش را به دیوار بزند که چیزهایی را حفظ کرده که تخصص محسوب نمی شوند.
{ADVERTISE_GENERAL_LOCATION_22_BLOCK}{ADVERTISE_GENERAL_LOCATION_23_BLOCK}
{ADVERTISE_GENERAL_LOCATION_24_BLOCK}{ADVERTISE_GENERAL_LOCATION_25_BLOCK}
