به گزارش جهان نيوز،امام بربالین شهیدان حاضر میشد و گاهی بر بالین آنان جملاتی میفرمودند, جون گرچه غلامی بود ولی بر درگاه امام حسین (علیهالسلام) شاه و غلام فرقی ندارند و همه عزیزند، امام بر بالین جون حاضر شد و فرمودند:
« خدایا روی او را سپید و بوی او را خوش و او را با نیکان محشور کن و با محمد و آل محمد آشنا و محشور گردان
در ضمن روایتی از امام باقر (علیهالسلام) رسیده که فرمودند: « پیکر پاره پاره جون را پس از ۱۰ روز دیدند در حالی که بوی مشک از بدنش به مشام میرسید.»
نماز ظهر عاشورا
وقت نماز فرا رسید؛ حسین (علیهالسلام) به زهیره بن قین و سعید بن عبدالله دستور داد با نصف کسانی که باقی مانده بودند، مقابل او صف کشیدند. حسین (علیهالسلام) با سایر اصحاب نماز خوف خواندند.
در این موقع تیری از سوی دشمن به سوی حسین (علیهالسلام) آمد، سعید بن عبدالله پیش رفت و در مقابل آن حضرت ایستاد و تیرها را به تن خود خرید، تا آنکه از پا در آمد، و به زمین افتاد در حالی که میگفت: خداوندا این جماعت را مانند قوم عاد و ثمود لعنت نما، و سلام مرا به پیامبر برسان و او را از زخمهایی که بر بدن من وارد شده است مطلع کن، زیرا مقصود من از یاری ذریهی پیامبر تو، اجر و ثواب توست، پس از گفتن این جملات از دنیا رفت و چون بدنش را با دقت بررسی کردند، غیر از زخمهای شمشیر و نیزه، سیزده چوبهی تیر در بدنش نمایان بود.