جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۰

الهیأت لیبرال

حمید پارسانیا
چهارشنبه ۸ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۴۷
کد مطلب: 546325
هر ارزش عملی یا رفتاری که ارزش قدسی و آسمانی دارد و انسان الزاماً از راه آن به باطن و حقیقت هستی راه می‌یابد، نفی می‌شود.
 جهان نيوز - حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا*: انسان چون در فراسوی جایی که هست، مقصدی نمی‌بیند، همه راه‌ها برای او یکسان و همه گام‌ها برای او مباح می‌شود؛ به همین دلیل بایدها و نبایدها راه را به او نمی‌نمایانند، بلکه از جای پای او حاصل می‌شوند. پس اباحیت نمادی نیست که راه را از بی‌راه باز نمایاند و مقصدی را ارائه دهد و در ارائه واقع، تنها لفظی مهمل و بی‌معناست و در نزد اربابِ بصیرت، حجابِ
حقیقت است.
اباحیت و آزادی بر جایگاه زئوس که رب‌الارباب و خداوندِ خداوندگاران بود، تکیه می‌زند و صورت تجسم‌یافته او نه در خانه خدا که نشانی از آفریدگار عالم و آدم دارد؛ بلکه بی‌هیچ پوشش و پرده‌ای در قالب صنم، بت یا پاره‌سنگی سترگ در میدان بزرگ شهر قرار می‌گیرد تا همگان، همه گاه بر محتوای وجود او زندگی خود را سازمان بخشند.
این بت که اگر در چهره انسان نباشد، اثری انسانی است نشان و نماد شهر یا تمدنی می‌شود که روزهای بی‌رمز و راز خود را با نام آن آغاز می‌کند و به پایان می‌رساند. میدان یا مجسمه آزادی -به معنای اباحیت- نماد کدام حقیقت است که برای انسان راز و رمز باشد؟ این بت، نشان غیبت حق و نسیان یاد اوست؛ زیرا تا یادی از حقیقت باقی باشد، تفرعن آدمی در قالب اساطیر، پوششی آسمانی می‌یابد. اباحیت، ظهور همان تفرعنِ عریان است و همان تعین را که انسان در آن به سر می‌برد، ارائه می‌دهد.
 آدمی را به آشیانی که در باطن و فراسوی ابعاد مقید و محدود او باشد، فرا نمی‌خواند؛ ظلمتی است که راه را بر نور بسته است؛ ظلمتی فزاینده، چندان که آدمی دست خود را نمی‌بیند: «اذا اخرج یده لم یکد یراها.»
مشعلی فروزان در دست او نیست و مثل او با آتشی که در دست دارد به تعبیر قرآن کریم: «مَثَل کسانی است که چون برای روشن کردن اطراف خود آتش افروزند، خداوند نور آن را برده و آنها را در ظلمات و تاریکی رها می‌کند. آنها هیچ نمی‌بینند، کر و گنگ و کور هستند و بازگشتی ندارند.»
انسان چون در فراسوی جایی که هست، مقصدی نمی‌بیند، همه راه‌ها برای او یکسان و همه گام‌ها برای او مباح می‌شود؛ به همین دلیل بایدها و نبایدها راه را به او نمی‌نمایانند، بلکه از جای پای او حاصل می‌شوند. پس اباحیت نمادی نیست که راه را از بی‌راه باز نمایاند و مقصدی را ارائه دهد و در ارائه واقع، تنها لفظی مهمل و بی‌معناست و در نزد اربابِ بصیرت، حجابِ حقیقت است. «لیبرالیسم» از شعارهای اجتماعی دیگری است که همزمان با ظهور اومانیسم، به عنوان یک اصل بدیهی در ذهنیت جامعه غربی مطرح شد. لیبرالیسم به معنای اباحیت و آزاد انگاری بشر است.
برخی از این قوانین به عنوان بایدها و نبایدها، مرزِ وجوب، حرمت، استحباب و کراهت را مشخص و برخی دیگر محدوده مباح را معین می‌کنند؛ ولی آنگاه که آدمی به‌عنوان اصل برتر در محور قانون گذاری قرار می‌گیرد، صحت و سقم تمام قوانین از طریق خواست‌ها و گرایش‌های او تعیین می‌شود و بایدها و نبایدها و واجب و حرام و تمام قضایای ارزشی از ناحیه اعتبار آدمی ارج و منزلت خود را باز می‌یابد. همه حریم‌ها از ناحیه ذات انسان و به خواست و اراده او مشخص می‌شوند.
در قیاس با بشر، هیچ چیز در حدِ ذاتِ خود حرام، یا واجب نیست، بلکه همه چیز مباح است و پس از گزینش و گرایش یاگریز و نفرت انسان به امری خاص، آن امر ضرورتِ وجود یا عدم پیدا می‌کند. به بیان دیگر، هر ارزش عملی یا رفتاری که ارزش قدسی و آسمانی دارد و انسان الزاماً از راه آن به باطن و حقیقت هستی راه می‌یابد، نفی می‌شود.
مباح بودن همه امور در قیاس با انسان که همان اباحیت و آزاد انگاری بشر از تمام تکالیف و احکام الهی است، نوعی آزادی را به ارمغان می‌آورد که در برابر حریت و آزادگی دینی و فلاح و رستگاری انسان از تعینات خَلقی و خُلقی است. این آزادی که در ابتدا جواز تعین و تقید بشر را به آنچه حدود عقلی پنداشته می‌شود و پس از آن به تمام قیودِ مادی و طبیعی صادر می‌کند، در فرهنگ دینی مذموم و ناپسند است.
منبع:صبح نو
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *