جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۴
۷
قطعه 50 بهشت زهرا، شهید قوطاسلوست

این مدافع حرم هرهفته داماد می‌شود

شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۳۲
کد مطلب: 542313
چند روز قبل ازاین که خبرشهادتش را بیاورند من درخواب دیدم که محسن شهیدشده و پیکرش با عظمت درحال تشییع است. شهادت پسرم با این خواب به من الهام شد. روزی هم که خبرشهادتش را آوردند ازصبح به دلیلی نامعلوم پریشان بودم و ازشدت اضطراب مدام قدم می‌زدم. وقتی خبر را شنیدم درخانه تنها بودم و عذاب می‌کشیدم که حالاچطور باید این را به مادرمحسن بگویم
این مدافع حرم هرهفته داماد می‌شود
گروه فرهنگی جهان نيوز: هُرم داغ آب جوشِ داخل دیگ می‌پاشد توی صورتمان و راه نفس را می‌بندد. هوای آخر مرداد، زیر آسمان بی‌ابر بهشت‌زهرا، خفه کننده است. حبوبات توی آب جوش بالا و پایین می‌پرند و با تکه‌های سبزی مسابقه می‌دهند برای پختن و پدرشهید قوطاسلو با کفگیر بلندش این مخلوط جوشان را به غلیان می‌آورد، بالبخند.

او آش رشته بارگذاشته، 2 دیگ بزرگ، برای مردمی که با پایین رفتن خورشید در افق سروکله‌شان پیدا می‌شود، پیاده‌روهای قطعه50 بهشت زهرا را پُر می‌کنند، نماز مغرب وعشا را به جماعت می‌خوانند و بعد مهمان ایستگاه صلواتی‌ای می‌شوند که متعلق است به نخستین شهید مدافع حرم ارتش، به جوانی که نمی‌توانی آه نکشی از دیدن چهره‌اش، قامت رعنایش، شهامتش و صلابتش زیر لباس تکاوری.

شهیدمحسن قوطاسلو دربیست و یکمین روز فروردین پارسال درحلب، آسمانی شد، روزی که هوا چندان گرم نبود، مثل حالا که یک سال و پنج ماه است زیرسایه‌بان برزنتی آرامگاه ابدی‌اش، کنار2 شهید درحلب وخان‌طومان از آفتاب در امان است و عکس حک شده روی سنگ مزارش به رهگذران لبخند می‌زند.

خانه ابدی محسن و این ایستگاه صلواتی تا شعاع چند‌متری‌اش خانه دوم پدر و مادرشهید است، جایی که درآن به ظاهر مردم را اطعام می‌کنند ولی دل خودشان را تسکین می‌دهند.

پدرشهید، مشغله زیاد وفرصت کمی داشت، ولی جمله‌های کوتاهی که به «صبح نو» گفت خواندنی است.

 پدرنخستین شهید مدافع حرم ارتش بودن حس خاصی دارد؟
 افتخار می‌کنم پدرشهید هستم اما حقیقتش این است که خیلی زیاد دلتنگم.

تحمل نبودنش سخت است؟
مسلماً برای هرپدری سخت است ولی چون می‌دانم در راه خوبی قدم گذاشته و راه شهادت و دفاع از حریم حرم را انتخاب کرده آرام می‌گیرم.

محسن جوان رعنایی بوده، با همه جذابیت‌های یک ارتشی تکاور. دلتان نمی‌سوزد که خیلی زود از کنارتان رفت؟
دلم می‌خواست الان اینجا بود. اوهمیشه بعد ازخدا پشت و پناهم بود. همیشه می‌گفتم محسن بالاخره مرا با افتخار سربلند می‌کند یعنی آرزو داشتم که سر بلندم کند چون پسربزرگ منش و مردم داری بود.

الان شما سربلند هستید؟
بله، بالاخره سربلندم کرد ومرا به آرزویم رساند. عزتی را که خدا به بنده‌اش بدهد هیچ کسی نمی‌تواند ازاو بگیرد. پسرم سرباز رهبر بود و خودم هم سرباز رهبرم.

شغلتان چیست؟
نظامی هستم.

کدام نیرو؟
( به لحاظ امنیتی موافق درج عنوان نبود)

می‌گویند شهید قوطاسلوعلاوه بر ارتش با سپاه نیزهمکاری داشته.
بله با حفاظت اطلاعات سپاه همکاری می‌کرد. البته ما این موضوع را نمی‌دانستیم و بعداً فهمیدیم.

یک ارتشی سپاهی، جالب است! به نظرتان که 25 ساله شهید شد پله‌های ترقی را خیلی زود بالا نرفت؟
همه اینها به خاطر اخلاصش بود. محسن همیشه به دیگران کمک می‌کرد، هرکمکی که از دستش ساخته بود. حتی حقوقش را هرماه بدون استثنا به نیازمندان می‌داد وآن وقت هفتگی ازمن مبلغی برای مخارجش می‌گرفت.

ازدست دادن چنین پسری تحمل را سخت‌تر می‌کند، اما شما مرد استواری هستید، چطور با نبودنش کنار می‌آیید؟
همین کارهایی که دربهشت زهرا می‌کنم من را نگه می‌دارد.

پخت و پز و اطعام مردم چطور آرامتان می‌کند؟
فکر می‌کنم برای عروسی پسرم کار می‌کنم. ایستگاه صلواتی که راه انداخته‌ام یک کار فرهنگی هم هست و نمی‌گذارد چراغ ایثار و شهادت خاموش شود.

دامادی شهید محسن درقطعه 50 بهشت زهرا!
من به موضوع اینطور نگاه می‌کنم ضمن این که اینجا مکانی فراهم شده برای جمع شدن بچه‌های سپاه، سپاه‌قدس، ارتش و سازمان بهشت زهرا که سپاسگزار همه آن‌ها هستم.

اما این مراسم عروسی هفتگی زیاد خرج داد. همه مخارج را خودتان تقبل می‌کنید؟
بله، همه مخارج را خودم تأمین می‌کنم البته گاهی نذورات مردم هم هست.

هفته‌ای چه قدرخرج می‌شود؟
معمولاً یک میلیون تومان که اگرغذایی به جز آش بدهیم تا پنج میلیون تومان هم خرج می‌شود. ماه‌های رمضان سحری و افطاری هم می‌دهیم و به هرمنابستی اینجا خوراکی تهیه و توزیع می‌شود.

باید مرد ثروتمندی باشید.
ثروتمند نه اما برای عروسی محسن مبلغی را پس انداز کرده بودم که از همان خرج می‌کنم.

قراربود محسن ازدواج کند؟
دخترهای زیادی داوطلبانه می‌خواستند همسر او بشوند ولی خودش یکی دونفر را در نظرداشت که قسمت نشد. همیشه به او می‌گفتم محسن بالاخره کی ازدواج می‌کنی که به شوخی می‌گفت یک روز بعدازظهر. من آرزوی دیدنش در لباس دامادی را داشتم، حتی هنوز اسکناس‌های نویی را که می‌خواستم روی سرش بریزم نگه داشته‌ام. محسن که راه می‌رفت من کیف می‌کردم.

خبرشهادتش را چطور به شما دادند؟
چند نفر ازدوستان نظامی‌اش آمدند و بعد از یک ساعت مقدمه چینی خبر را دادند. بعد هم رفتم معراج و پیکرش را تحویل گرفتم.

او را پیش از دفن دیدید؟ چطوربود؟
محسن در یک جنگ تن به تن شهید شده بود و تیرخلاصی هم خورده بود برای همین بدنش زخمی بود.

با چه کسی می جنگید و کجا؟
با نیروهای جبهه النصره، درحلب منطقه «برنه».

برای شهادتش آماده بودید؟
چند روز قبل ازاین که خبرشهادتش را بیاورند من درخواب دیدم که محسن شهیدشده و پیکرش با عظمت درحال تشییع است. شهادت پسرم با این خواب به من الهام شد. روزی هم که خبرشهادتش را آوردند ازصبح به دلیلی نامعلوم پریشان بودم و ازشدت اضطراب مدام قدم می‌زدم. وقتی خبر را شنیدم درخانه تنها بودم و عذاب می‌کشیدم که حالاچطور باید این را به مادرمحسن بگویم؛ اما برخلاف انتظار، خبر را که به او دادم گفت شهادت مبارکش باشد.

همسرشما باید زن پرطاقتی باشد.
بسیارصبور و مقاوم. هنوزکسی اشک او را ندیده.

حاضرید بازهم فرزندانتان را برای دفاع از حرم به سوریه وعراق بفرستید؟
من 2 پسر دیگرهم دارم که خودم کوله پشتی‌شان را می‌بندم.

کوله محسن را هم خودتان بستید؟
او از من هم مشتاق‌تر بود، اصلاً پاشنه در اتاق فرمانده‌اش را از جا درآورده بود وگفته بود یا او را به سوریه اعزام می‌کنند یا خودش می‌رود. محسن همیشه می‌گفت دوست دارد اولین شهید ارتش باشد.

فکر می کنید این همه علاقه ازکجا می‌آید؟
این علاقه ذاتی است و در وجود همه ایرانی‌ها هست، علاقه به ائمه، امام زمان و وفاداری به وطن.

اما عده‌ای می‌گویند این جنگیدن به نفع حکومت سوریه است.
اگر ما برای جنگ به سوریه نرویم آنها برای جنگ به ایران می‌آیند، به فرموده رهبری آن وقت باید در همدان و کرمانشاه  بجنگیم.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
خوشی به سعادت این شهید عزیز و احسنت به پدر بزرگوار این شهید با این روحیه بلند و حرکت زینبی که دارند
Iran, Islamic Republic of
مردان عاقل
عباس
Iran, Islamic Republic of
خدا بهش صبر بدهد وعمر با عزت
Iran, Islamic Republic of
روح چنین دلاور مردانی غریق رحمت وانشاله با علی اکبر امام حسین همنشین ودرود خدا بر چنین پدر ومادرانی که چنین فرزندانی برای اسلام پرورش وتربیت کردهاند
arsh
Iran, Islamic Republic of
دلم حوا تو کرده حاج محسن
Iran, Islamic Republic of
خوشا به سعادتشون.ما موندیم واین روزهای پردرد ودیدن مجلس ودولتی که ..........................
Iran, Islamic Republic of
احسنت! کاش مسئولین هم از ایشان درس میگرفتتد