جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 3 May 2024
 
۱

دیوار حائل رژیم صهیونیستی یا بازتولید ترس

شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۳۷
کد مطلب: 502317
تأثیرگذاری سرشت انسانی یا «طبع بشر» بر سیاست، موضوعی غیرقابل چشم‌پوشی است، بحثی قدیمی که در مباحث اندیشه سیاسی و نظریه روابط بین‌الملل بسیار به آن پرداخته شده است
دیوار حائل رژیم صهیونیستی یا بازتولید ترس

 به گزارش جهان نيوز به نقل از فارس، در اینجا ترس، هدیه‌ای که خداوند از آغاز خلفت در سرشت آدمی ودیعه نهاده است، در بحران دائمی فلسطین و اسرائیل در منطقۀ خاورمیانه مورد بررسی قرار می‌گیرد. ترس هرچند در مکانیسم فردی و تصمیم‌گیری عقلایی در رویکردهای واقع‌گرایانه روابط بین‌الملل مدنظر قرار گرفته است، اما این مختصر ترس را عاملی می‌بیند که بعد از ایجاد، مستقل از محرکه اولیۀ ایجاد آن، می‌تواند در دل فرد، گروه، اجتماع و یک ملت-‌کشور به عنوان یک برساختۀ اجتماعی زنده بماند و بر تصمیم‌گیری آن‌ها اثر بگذارد. در اینجا، دیوار حائل به بحران طولانی‌مدتی «ارجاع» می‌دهد که تعارض دائمی اسرائیلی- فلسطینی تمام نشدنی نشان می‌دهد و ترس و بی‌اعتمای را در روابط مردم دو کشور نهادینه می‌کند.
 
مقدمه:

تأثیرگذاری سرشت انسانی یا «طبع بشر» بر سیاست، موضوعی غیرقابل چشم‌پوشی است، بحثی قدیمی که در مباحث اندیشه سیاسی و نظریه روابط بین‌الملل بسیار به آن پرداخته شده است. هانس جی موگنتا معتقد است که «سیاست بسان جامعه تحت حکمرانی قوانین عینی ریشه‌داونده در سرشت بشر قرار دارد».[2] در واقع، انسان با تمایلات و انگیزه‌هایی که ریشه در طبع بشر دارند و می‌تواند از سطح فردی، سیاست ملی تا سپهر بین‌المللی بسط یابند، هدایت می‌شوند. اما آیا کاربست دیدگاهی از سرشت بشر برای تحلیل تدوام بحران فلسطین و اسرائیل[3] امکان‌پذیر است؟ برای این منظور، این تحقیق بر رابطۀ ترس و بی‌اعتمادی تمرکز می‌کند، زیرا می‌تواند به درک و فهم معمای بی‌اعتماد و تداوم بحران هفتاد سالۀ فلسطین و اسرائیل کمک کند.
هرچند ترس، احساسی شخصی و دارای متعلقات زیست‌شناختی است، اما تحت‌تأثیر ساخت اجتماعی محیط پیرامون ما قرار می‌گیرد. به این ترتیب، این‌که از چه چیزی باید بترسیم و از چه چیزی نباید هراس داشته باشیم، برساختۀ اجتماعی نیز است. به عبارت دیگر، ترس بر مغز ما در سطحی شیمیایی عصبی تأثیر می‌گذارد، اما ادراک اجتماعی ما هم در واکنش‌های ما  نسبت به تحریکات و هم آنچه که باید در برابر عامل ترس انجام دهیم، دخالت دارد.
مسئله اساسی این مختصر آن است که چگونه اسرائیل با ایجاد دیوار حائل در کرانه باختری رود اردن و به عبارت بهتر، میان خود و فلسطینی‌ها به ترس، ناامنی و بی‌اعتمادی را در دل دو طرف بحران بازتولید و به بحران هفت دهه‌ای خود با فلسطینی‌ها تداوم می‌بخشد.

الف) اسرائیل و تاریخچه شکل‌گیری دیوار حائل

دیوار حائل، دیواری است که اسرائیلی‌ها کار ساخت آن را در کرانۀ باختری رود اردن از سال 2002 شروع کرده‌اند. این دیوار یک خط ممتدی به طول 720 کیلومتری بود که اسرئیل تا سال 2014 حدود 440 کیلومتر (یعنی حدود 62 درصد کل دیوار) را کامل کرد.[4] دیوار حائل شامل یک محوطه مجهز به دستگاه‌های هشداردهنده الکترونیکی برای کنترل ورود و خروج‌ها؛ یک گودالی به عمق چهار متر؛ جاده بازرسی آسفالته دوبانده؛ جاده ردیابی به موازات محوطه دستگاه‌های هشداردهنده؛ شش ردیف سیم خاردار روی هم چیده‌شده که محیط دیوار را در بر می‌گیرد. ساختمان دیوار به طور متوسط 50-70 متر عرض دارد که در بعضی مناطق به 100 متر ‌می‌‌‌رسد.[5] دولت اسرائیل این دیوار را به عنوان یک نوع مانع امنیتی در برابر تروریسم می‌دید که هدف از ساخت آن را جلوگیری از حمله به خاک اسرائیل می‌دانست[6]، در حالی‌که فلسطینی‌ها به این دیوار به عنوان دیوار تبعیض و جدایی نژادی و آپارتاید می‌نگریستند.[7]
به نظر می‌رسد که این دیوار بیشتر از آن که امنیت برای ساکنان اسرائیل به همراه داشته باشد، احساس ترس و تنش، نا امنی و تهدید را در روابط اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها تحریک می‌کند. به عبارت بهتر، دیوار به بازتولید ترس و بی‌اعتمادی در معمای امنیتی روابط اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها می‌پردازد.

ب) ماهیت ترس و بی‌اعتمادی در سیاست جهانی

مکانیسمی که یک انسان از یک عنصر می‌ترسد، به این شرح است: ابتدا فرد تحت تأثیر یک محرکه بالقوه ترسناک قرار می‌گیرد. بدن واکنش شیمیایی اعصاب و هورمونی را آغاز می‌کند که آدرنالین و مواد شیمیایی دیگری در نقطه اوج آن ترشح می‌شود. ترشح این مواد شیمیایی خود می‌تواند مدار شیمایی عصبی مغز انسان را دوباره طرح‌ریزی کند. به این ترتیب، تجربۀ این محرکه بالقوه ترسناک در حافظه فرد ثبت و وی را قادر می‌کند که در درازمدت نسبت به آن واکنش نشان دهد. این تجربه در سطح فردی است.

اما ترس و احساس ناامنی صرفاً تجربه‌ای شخصی نیست، بلکه از تجربیات و حافظۀ تاریخی یک ملت- کشور، نژاد، جامعه، گروه و سازمان هم تأثیر می‌پذیرد. بسیاری از بحران‌های بی‌المللی، از جنگ‌های پلوپونزی گرفته تا جنگ‌های سی‌ساله، جنگ‌های لوئی چهاردهم، جنگ‌های فرانسه ناپلئونی و دو جنگ جهانی و بحران‌های اخیر خاورمیانه ناشی از برداشت‌های اجتماعی از ترس و بی‌اعتمادی ملت‌ها نسبت به یکدیگر است. وقتی این این برداشت ترس و بی‌اعتمادی تقویت گردد، می‌توان انتظار بحران و تعارض و جنگ را داشت. برای مثال، جنگ‌های پلوپونزی، جنگی پیشگرانه بود که توسط اسپارت‌ها آغاز شد.  همانطورکه گیلپین اشاره می‌کند، این بحران به عنوان تعارضی میان قدرت‌های بزرگ ناشی از برداشتی که توسط اسپارت از تغییر تاریخی اساسی در قدرت طرف مقابل یعنی آتن و احساس ترس و نا امنی حاصل از آن به وجود آمد.[8] در واقع، وقتی آتن اقدام به تغییر اساسی در قدرت خود می‌کند، این ترس و بی‌اعتمادی مستمر اسپارت‌ها از آتنی‌ها تقویت و جنگ اجتناب‌ناپذیر می‌گردد.[9]

هم‌اکنون در بستر آنارشیک سیاست بین‌الملل، ملت‌ها نمی‌توانند از یکدیگر نترسند و به هم اعتماد کنند. همانطورکه کرافورد اشاره می‌کند «سیاست خارجی تا حد زیادی دربارۀ مدیریت ترس و تهدید است، براساس آن دیگران را تهدید می‌کنیم یا معاهداتی با آن‌ها امضاء می‌کنیم، زیرا نمی‌خواهیم تهدیدی برای ما باشند».[10] از این منظر، ترس را باید فراتر از برداشت فردگرایانه و دیدگاه انتخاب عقلایی نظریه معمای امنیتی دید و آن را به عنوان برساختۀ اجتماعی مورد مطالعه قرار داد، زیرا سیاستگذاران کنشگران اصلی محیط بین‌الملل، محاسبه‌کنندگان عقلانی هستند که با تعریف‌شان از نفع جمعی و نه صرفاً شخصی تصمیم اتخاذ می‌کنند. پس «منطق تصمیم‌گیری» در محیط معمای امنیتی بین‌المللی، برساختۀ اجتماعی است. در نتیجه، وقتی ترس، ناامنی و بی‌اعتمادی در حافظۀ تاریخی یک ملت-کشور ترس نهادینه شود، ممکن است به مانند فیلتری ادراکی آن ملت -کشور عمل می‌کند و به الگوهای دوست و دشمنی آن قوام می‌بخشد. ترس و بی‌اعتمادی ملت‌ها می‌تواند در یک وضعیتی خود تداوم بخش، مستقل از محرکه اولیه خود، حتی با نشانه‌های روشن از کاهش تهدید وجود داشته باشد.

ج) دیوار حائل اسرائیل و بازتولید ترس، ناامنی و بی‌اعتمادی

دیوار حائل اسرائیل تلاش عامدانه در کاربرد ترس و بازتولید مستمر و دائمی ناامنی در ذهن طرفین درگیر بحران است که در الگوی دشمنی میان آن‌ها در کوتاه مدت و بلندمدت زیانبار و خطرناک است. وجود این دیوار، پیچیدگی‌های معمای امنیتی این بحران را افزایش می‌دهد. دو طرف با منطقی برساختۀ اجتماعی در معمای امنیتی تصمیم می‌گیرند که حاصل انباشت ترس و تهدید هفت دهه‌ای آن‌ها است. دیوار حائل نشانه‌ای است که این ترس و تهدید را زنده و بی‌اعتمادی نهادینه را به تصمیم‌گیرندگان دو طرف بحران تذکر می‌دهد. این دیوار منجر به ایجاد ترس و ناامنی و بی‌اعتمادی سیستماتیک در روابط دو طرف بحران می‌گردد.
دیوار حائل نمادی است سابقۀ دهه‌ها سال جنایت و تهدید در دل فلسطینی­ها تداعی می­کند. این دیوار تهدید وجودی ذهنی‌ای از اسرائیل شکل می‌دهد و تصویر چند دهه‌ای ترس‌آلود و غیرقابل اعتماد آن را نزد انسان فلسطینی زنده می‌کند. به همان ترتیب، در دل انسان اسرائیلی برخلاف آنچه کارگزاران این کشور تصور می‌کردند.
دیوار حائل ترس و بی‌اعتمادی را در روابط مردم دو کشور نهادینه می‌کند. هریک از دو ملت اعتقادات، برداشت‌ها و احساسات یکسانی از ترس و تهدید یکدیگر را در عرصۀ واقعیت در موقعیت‌های مختلف به نمایش می‌گذارند. وقتی دو طرف اسرائیلی و فلسطینی در یک موقعیت خشونت‌آمیز قرار می‌گیرند، ترس و بی‌اعتمادی نهادینه شده در حافظه تاریخی‌شان را در رفتار خود به نمایش می‌گذارند. تصمیم‌گیرندگان دو طرف با همین منطق برای حل وفصل منازعه شرکت می‌کند.

اسرائیل با ساخت دیوار حائل، فلسطین و اسرائیل را ملت-کشورهایی عامل ایجاد ترس و تهدید ابدی نسبت به یکدیگر نشان داد. ملت-کشورهایی که باید به لحاظ فیزیکی با دیوار از هم جدا باشند. با این دیوار اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها، هویت جدید، جدا افتاده و غیرقابل جمع از هویت خود تاریخی شکل می‌دهند، هویت تاریخی که به رغم وجود فرهنگ‌ها و قومیت‌ها پاره‌پاره، در درازی تاریخ و تا پیش از ورود استعمارگران در کنار هم زندگی می‌کردند. هم‌اکنون اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها هویت جمعی خود را در موقعیتی می‌بینند که در جایی معین در برابر هم، در دو طرف دیوار صف‌آرایی می‌کنند. آن‌ها ترس نهادینه شده را در این دیوار و در فرآیند برقراری ایست بازرسی‌ها به صورت عینی تجربه می‌کنند. این دیوار با کنترل‌های فیزیکی واقعی، تهدید دریافتی و برداشت ناامنی بیشتر را امکان‌پذیر می‌کند. دیوار و ایست‌بازرسی‌هایی اسرائیلی‌ها می‌تواند ترس و دشمنی را بین آن‌ها با ملت فلسطین یادآوری، بازگویی، تقویت و تشدید کند. ایجاد این دیوار ترس و بی‌اعتمادی نهادینه شده، در واقع به بازتولید مستمری بحرانی می‌انجامد که سال‌هاست انسان‌های بی‌گناه‌ بسیاری را به کام مرگ فرستاده است.

در پایان باید گفت تا زمانی‌که اسرائیلی‌ها با مکانیسم‌هایی کوتاه مدت نظیر دیوار حائل در صدد مدیریت بحران میان خود با فلسطینی‌ها برآید، نمی‌توان امید چندانی به حل و فصل مسائل ریشه‌ای این بحران داشت. بدون توافق بر روی یک ساختار بنیادین که به وسیلۀ آن «دیوار» ترس، ناامنی و بی‌اعتمادی چندین دهه‌ای میان دو ملت فرو بریزد، حتی اگر در آینده نزدیک راه‌حل «دو کشور» به سرانجام برسد، باز هم باید انتظار این را داشت که مناقشه و بحران در روابط میان دو طرف در درازمدت سر بر آورد.

به قول میرشایمر و والت، «اسرائیل یک غول تا دندان مسلح است که در استفاده از توانایی‌های نظامیش برعلیه غیرنظامیان، تردیدی به خود راه نمی‌دهد».[11] وجود دیوار حائل نیز به مانند مسئله تسلیحات بی‌پایان اسرائیل، اشغال سرزمین‌های فلسطینی‌ها و اخیراً شهرک‌سازی اسرائیلی‌ها، حاکی از تهدید دائمی است که مانع از توافق صلح و سازش با گروه‌های فلسطینی چون سازمان آزادی‌بخش فلسطین، جنبش فتح و حماس می‌شود. مادامی‌که این دیوار «نفرت» باقی بماند، نماد عینی زنده‌ماندن تعارض اسرائیل- فلسطین است که در نهایت می‌تواند در روند ثبات‌سازی در منطقه و در مسیر صلح موانعی به وجود آورد.

نتیجه‌گیری

زمینه فرهنگی که هریک از تصمیم‌گیرندگان اسرائیل و فلسطین در آن قرار دارند، بر منطقی که براساس آن تصمیم می‌گیرند، تأثیر خواهد گذاشت. در اینجا، دیوار حائل از یک طرف ترس و تهدید ناشی از جنایت‌ها و اقدامات غیرانسانی چندین دهه‌ای اسرائیل را در منطق تصمیم‌گیری فلسطینی‌ها زنده نگه می‌دارد و از طرف دیگر، در ذهن اسرائیلی‌ها (چه فعلی و چه نسل‌های بعدی)، ویژگی‌ سازش‌ناپذیری فلسطینی‌ها را مورد تأکید مجدد قرار می‌دهد. این دیوار، دیوار تولیدکنندۀ دائمی ترس، نفرت‌پراکنی، آپارتارید و نژادپرستی و جداسازی نژادی است. دیواری که امکان‌ناپذیری حل‌وفصل تعارض و در نهایت صلح و همزیستی میان دو طرف را تذکر می‌دهد.
در واقع، دیوار حائل نشانۀ عینی است که ترس و بی‌اعتمادی اسرائیلی‌ها به فلسطینی‌ها و بالعکس را بازتولید می‌کند. این دیوار به بحران طولانی‌مدتی «دلالت دارد» که تعارض دائمی اسرائیلی- فلسطینی تمام نشدنی می‌کند.

پی نوشت:

[2].  Hans J. Morgenthau (1960), Politics among Nations: The Struggle for Power and Peace, 3rd edn, New York: Alfred A Knopf, p. 4
[3]. انتخاب واژۀ ”اسرائیل“ و ”کشور“ به جای ”رژیم صهیونیستی“، صرفاً تلاش برای تقلیل ترجیحات ارزشی تحلیل‌گر در ذهن خواننده بوده است.
[4]. Lazaroff, Tovah (19 September 2014), "Israel to re-authorize security barrier route near West Bank historical site ", Jerusalem Post, online in http://www.jpost.com/Israel-News/Israel-to-re-authorize-security-barrier-route-near-West-Bank-historical-site-on-Sunday-375827 .
[5] . UN General Assembly (24 November 2003), “Report of the Secretary-General prepared pursuant to General Assembly resolution ES-10/13”, Doc. A/ES-10/248, online in https://unispal.un.org/DPA/DPR/unispal.nsf/0/A5A017029C05606B85256DEC00626057
[6] . Steves, Rick (2014), "The Security Fence, the Anti-Terrorism Barrier, the Wall", online in  http://www.huffingtonpost.com/rick-steves/the-security-fence-the-an_b_4296601.html
[7] . Stewart, Dona J. (2013), The Middle East Today: Political, Geographical and Cultural Perspectives, Routledge, p.223.
[8] . Gilpin, Robert (1981), War and Change in International Relations, Cambridge: Cambridge University Press, p. 201.
[9] . Thucydides (1998), The Peloponnesian War, Translated, with Introduction and Notes, by Steven Lattimore, Indiana: Hackett, p. 15.
[10] . Crawford, Neta C. (2009),  "Human Nature and World Politics: Rethinking `Man'", International Relations, Vol. 23, No. 2, pp. 271-288.
[11] . Mearsheimer, J. & Walt, S. (2006), "The Israel Lobby and US Foreign Policy", London Review of Books, Vol. 28, No. 6.

 
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *