در دهه دوم انقلاب وارد قضایای اصلاحات و جامعه مدنی و توسعه سیاسی وارد می شویم. در آن دهه اتفاقات عجیب رخ می دهد.
آمریکا این تحریمها را فلج کننده می نامد. وقتی دنبال میکنیم می بینیم که آنها از طریق این فشارها و تحریمها و مشکلات اقتصادی شرایطی را در ایران را فراهم می کنند که یک عده ناراضی از وضعیت مالی از اقتصادی و مشکلات معیشتی برای رویارویی به صحنه بیایند و افراد مناطق محروم و مستضعفین را وسط خیابان بیاورد و بهره خودش را ببرد. این اتفاق در سال ۹۶ می افتد یعنی دشمن ناکام در سال ۸۸ در بستر مسائل معیشتی و نارضایتی های اقتصادی در مناطق محروم شهرستان ها این حرکت را سامان داد.
در سال ۸۸ تلقی دشمنان ما این بود که کار جمهوری اسلامی تمام است و بالاخره با دو دهه کار کردن ارتباط برقرار کردن، استحاله کردن، جمع کردن عناصر خاص آمادگی برای ایجاد تغییر دارند.
و هر دولت مردی که بگوید که نه نباید به این مسائل توجه کنیم این نشان دهنده این است از خرد حکومت داری و حکومت ورزی به دور است. حاکمان خوب کسانی هستند که واقع بینانه جامعه خودشان را تجزیه و تحلیل کنند، نفع مردم را ببیند.
همان کسانی که در انتخابات پشت سر آدم هایی قرار می گیرند حالا وقتی در قدرت قرار گرفتند باید هوای اینها را هم داشت.
گوناگون است و نمی شود خیلی راحت در مورد برجام با یک نگاه سیاه کامل و یا یک نگاه سفید آن را تجزیه و تحلیل کرد. برجام نتیجه یک دوره طولانی مذاکره است. در کشور ما دو تا نگاه وجود دارد یکی اینکه این را مهمترین آورده در طول تاریخ میداند و یک نگاهی که حتی بدتر از ترکمنچای و یک خیانت می داند.
برجام میتواند یکی از آورده های بالا رفتن نگاه واقع بینانه ما نسبت به آمریکا و ذات آمریکا باشد که در همین دوره عده ای با صدای بلند دنبال بزک آمریکا و فریب مردم بودند.
رسیدن مذاکرات هسته ای در قالب برجام میگفتند که حالا در هسته ای به توافق رسیدیم در حوزه های دیگر هم ذاکره کنیم. که در یک عبارت، مقام معظم رهبری با صراحت فرمودند که ما جز موضوع هسته ای در هیچ موضوع دیگری با آمریکا مذاکره نمی کنیم. یک آدم ابله می آید به ما پیشنهاد می دهد که بر سر موضوع موشکی مذاکره بکنیم چرا ابلهانه است ابلهانه از این جهت که او ما را تهدید می کنند بعد می گویند بر روی قدرت دفاعی با هم مذاکره کنیم.