استقبال حامیان هاشمی از نظر حامیان احمدی نژاد
چرا آقای هاشمی مثل «حاج آقا شهیدی» نیست؟/ علاقه مشترک هاشمی و احمدی‌نژاد به یک بازی!
دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۳۷
کد مطلب: 398677
اختصاص این تیتر و عکس در صفحه اول، گویای استقبال روزنامه تازه تأسیس «محمد قوچانی» و تیمش از این نظر است. اما آیا حقیقتا این گونه است؟ مگر روحانی تصویر شده در این سریال چه خصوصیاتی دارد که بتوان مصداق واقعی او را آقای هاشمی رفسنجانی دانست؟
حاج آقا شهیدی که بود؟
«حاج آقا شهیدی» پرده نشین، عالمی است که در یک منطقه کم جمعیت، با ساده زیستی و مردم داری زندگی می کند. روزها را در حوزه علمیه شهر کوچکش به مدیریت حوزه و طلاب آن و تدریس فقه و اخلاق مشغول است. او امام جماعت مسجد مهم شهر است. در منبرهای عمومی اش، از چگونه زیستن اسلامی و اخلاقی می گوید. پای درد دل مردم شهرش می نشیند و تا آنجا که بتواند به دنبال گره گشایی از مشکلات آنان است. مردم نیز او را ملجأ و پناه خود به هنگام مشکلات و گرفتاری ها می دانند.
آقازاده ای که «اغفال» می شود
اما «آقازاده» این روحانی که راه پدر را در کسب علوم دینی نرفته و به عرصه اقتصادی وارد شده است، در ادامه فعالیتش با مشکل بزرگی مواجه می شود. او که در گیر و دار مدیریت پروژه ساخت مسکن انبوه با پول مردمی است که به اعتبار «حاج آقا شهیدی» اما بدون توصیه او، سرمایه خود را به فرزندش سپرده اند، متوجه می شود زمینی که بر روی آن خانه می سازد، با زد و بند تغییر کاربری داده شده است. اینجا است که آقازاده «اغفال شده» ناخواسته، گرفتار می شود و به تبع آن، پدر را هم دچار دردسر می کند.
آقازاده پرده نشین کجا و آقازاده جنجالی کجا!
همه در عالم واقع، آقازاده ای را می شناسند که زبانزد است. اتهاماتی که به این آقازاده وارد شده و تا کنون ده ها جلسه دادگاه غیرعلنی نیز برای رسیدگی به آن تشکیل شده است، مربوط به مفاسد اقتصادی در پرونده های نفتی و گازی کشور از جمله پرونده مرتبط با شرکت های استات اویل و کرسنت، اختلاس و جعل سند در شرکت بهینه سازی مصرف سوخت، مشارکت مستقیم در ایجاد آشوب های سال ۸۸ و موارد دیگری است که هنوز به صورت علنی منتشر نشده است. هیچ کدام از این اتهامات گویای «اغفال» شدن این آقازاده مشهور نیست که قابل قیاس با «محمدحسین» پرده نشین، فرزند روحانی محبوب و مردم دار یک شهر کم جمعیت باشد.
از سویی، وقتی «محمدحسین» متهم به کلاهبرداری از مردم می شود، به هیچ وجه مورد حمایت پدرش قرار نمی گیرد و به رغم درخواست پسر و اطرافیان برای استفاده از اعتبار مردمی پدر برای حل مشکل، حاج آقا شهیدی تن به این درخواست نمی دهد. حالا چگونه می توان حمایت های سنگین و مظلوم نمایی های یک پدر صاحب منصب را از پسری که باید پاسخگوی اتهامات متعدد مرتبط با مفاسد نفتی و امنیتی باشد، با ماجرای روحانی ساده زیست پرده نشین مقایسه کرد؟!
بازی دو قطبی هاشمی ـ احمدی نژاد تمام شده است
اما اینکه چرا این تحلیل از سوی رسانه های حلقه انحرافی پیرامون رئیس جمهور سابق منتشر شده است، حکایت از عطش اطرافیان احمدی نژاد برای زنده نگه داشتن دو قطبی هاشمی ـ احمدی نژاد دارد. تقابلی که نه برای مبارزه با مفاسد ناشی از دوران سازندگی و جلوگیری از عبور حامیان تشنه قدرت اطراف هاشمی از آرمان های امام راحل(ره) که برای «بقا» در صحنه سیاسی با دعواهای حیدری ـ نعمتی است. اگر قرار بود تقابل حقیقی میان احمدی نژاد و هاشمی شکل بگیرد، آن زمان که احمدی نژاد داد سخن از برخورد با مفسدان اقتصادی می داد و اسامی آنان را در جیبش به رخ می کشید و هیچ گاه نامی از آنان نبرد، اتفاق می افتاد.
حامیان هاشمی نیز از این دو قطبی نمایشی، استقبال می کنند. قرار گرفتن تحلیل مد نظر اطرافیان احمدی نژاد و مشایی در پیشانی روزنامه «مردم امروز» به سردبیری محمد قوچانی که مدتی است به عضویت حزب کارگزاران درآمده و آمدنش نیر رفتن محمد هاشمی، برادر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را از این حزب به همراه داشته، شاهد خوبی بر این مدعا است.
این دو قطبی سازی ادامه دارد اما بازی هاشمی و احمدی نژاد دیگر تمام شده است. مشت کارگزارانی های اصلاح طلب و جریان انحرافی برای مردم باز شده و بی تردید این سناریو برای دستیابی به قدرت، سوخته است.
۲۳۴
مگه اینجا میدان بازیه؟
به هر صورت راهی که احمدی نژاد ساخت لااقل به ظاهر راه خیلی درستی هست و من فکر میکنم از این مسیر میشه به هدف رسید. حالا ممکنه خودش قبول داشته یا نداشته یا دنبال رأی بوده یا هرچی، ولی مبارزه با فساد و ریخت و پاش و فامیل بازی و قوم و طایفه گرایی و زد و بند و انسداد سیاسی و انحصار مدیریتی و ... همگی ارزشمند و پسندیده هستند و هر کس بگه میخواد این کارها رو انجام بده قطعاً رأی مردم رو جلب میکنه (ولو اینکه واقعاً هم انجام نده). انسان یک فطرت حقیقت طلب و تعالی خواه داره و مطالبات مردم تمام دنیا تقریباً مشابه هم هست. حتی مطالبات طرفداران طیفهای سیاسی متضاد هم در ایران هم خیلی شبیه هم هست.
شما یک اشتباه فاحش در تحلیلتان داشتید و ان هم فرض غلط و در نتیجه نتیجه گیری غلط می باشد : در مورد شخصیت فیلم که پسر روحانی می باشد اغفال یا جرم ثابت شده است در نتیجه او مجرم است یا حداقل اغفال شده اما فرزند اقای هاشمی فقط متهم است و هیچ محکومیت سیاسی و اقتصادی تا کنون نداشته است و اقدامات ایشان هم مثل فیلم در پیش روی شما نبوده که اینگونه نتیجه گیری میکنید و متهم تا زمانی که اتهامش ثابت نشود مجرم نیست و شما شرایط یک متهم را با یک مجرم مقایسه کرده اید و اتفاقا بسیار بدتر نشان داده اید . نیکوتر بود بخاطز مقاصد جناحی اخرت خودتون رو خراب نکنید
با سلام
مطلب مورد اشاره تيتر اون روزنامه را پيدا كردم و خواندم. تقريبا با نويسنده اين مطلب هم نظر بود. كاش نويسنده اين مطلب هم قبل از اقدام به نگارش آن را خوانده بود. با فرضيات غلط نمي توان انتظار داشت نتايج درست بگيريم. به نظرم تقوا را هم اگر مد نظر نداشته باشيم، تحقيق قبل از نگارش مطلب لازمه ي كار حرفه اي است.
مطلب مورد اشاره تيتر اون روزنامه را پيدا كردم و خواندم. تقريبا با نويسنده اين مطلب هم نظر بود. كاش نويسنده اين مطلب هم قبل از اقدام به نگارش آن را خوانده بود. با فرضيات غلط نمي توان انتظار داشت نتايج درست بگيريم. به نظرم تقوا را هم اگر مد نظر نداشته باشيم، تحقيق قبل از نگارش مطلب لازمه ي كار حرفه اي است.
