وضعشناسي منطقه و فرصتها و تهديدها در قبال كشور اسد
سرویس بین الملل جهان نيوز- فریدالدین حداد عادل: حوادث هفته گذشته دمشق، سختترین آزمونهای طرفین درگیر در سوریه طی چند ماهه گذشته بود. پایتخت سوریه شاهد مجموعه حوادث پيدرپي بود که در اوج خشونتها و خصومتها رخ نمود. انفجار محل جلسه مهم مسئولین امنیتی بهعلاوه حمله گروههای تروریستی به داخل پایتخت و حجم وسیع تبلیغات منفی رسانههای جهانی بر ضددولت سوریه، آقای بشاراسد را در سختترین ایام دوران زمامداری خویش قرار داد. درگیریها قریب به یک هفته دمشق را به خود مشغول ساخت و نام سوریه را در صدر اخبار سیاسی جهان نشاند.
امروزه مشخص است که مشكل سوریه فقط بحران در سوریه نیست آنچه در این کشور میگذرد برای کشورهای ترکیه، عراق، قطر، لبنان، عربستان، ایران و اردن و حتی آمریکا یک بحران جدی است. بهطوریکه نتایج مختلف آن میتواند سرنوشت دولتها و سیاستهایشان را تغییر دهد؛ هرکدام از کشورهای فوق در صورت شکست منافع بسیاری را از دست میدهند. شاید عبارت جنگ برای خشونتهای فعلی سوریه کمی ثقیل باشد اما بیشک حوادث این کشور هم جنگ داخلیست و هم رقابت و خصومت بین چند کشور است. البته این درگیری از شاخصههای بارز نزاعهای قومی و مذهبی برخوردار است و سرآخر اینکه میزان زیاد هزینههای نبرد و اهمیت منافع طرفین این خشونتها را به چیزی در حد یک جنگ تمام عیار مبدل ساخته است.
با تساهل و تسامح بسیار زیاد ما وارد جنگ جهانی جدیدی شدهایم که بخشی از خصوصیات آن پیش از این ظاهر شده بود و برخی از ویژگیهای آن در آینده قابل تصور است و توجه به این امر بار مسئولیت نخبگان ایرانی را دوچندان میکند. در این نبرد بهواقع دولت سوریه تنها نیست و جبهه مخالفین نیز صرفا متشکل از عدهای مبارز شهری و یا چریک شبهنظامی نیست. هماکنون دولتهای توانمندی رسما به تجهیز مالی، تسلیحاتی و حتی تأمین نیروی انسانی مخالفین اسد میپردازند.
اینک ایدههایی در باب بحران سوریه به معرض نظر خوانندگان محترم گذارده میشود.
1. امروز ایران، عراق، لبنان و سوریه در نزاع با دیگر کشورهای عربی و غربی قرار گرفتهاند در این بین تسلط حزبالله لبنان بر دولت، دست کم بهظاهر توان رسمی این کشور را بهطور غیر رسمی بهنفع دولت سوریه فعال ساخته است هرچند شهر طرابلس اینک به یکی از بزرگترین پایگاههای تأمین مخالفین دولت سوریه بدل شده است. در عراق آقای نوریالمالکی دولت را بر ضدتروریستهای سوریه فعال ساخته است و گروههایی از نظامیان و شبهنظامیان فعلی و پیشین بهواسطه گرایشهای سیاسی و مذهبی خود در هر دو جبهه حضور دارند.
اهمیت و جایگاه مسأله ایران در نبرد سوریه آنقدر جدی است که سفیر سوریه در شورای امنیت سازمان ملل در اظهارنظری رسمی دلیل خصومتها با دولت سوریه و ارائه چندین قطعنامه بر ضد آن را مقابله غرب با ایران عنوان کرد؛ اظهاراتی که هیچکدام از دشمنان سوریه آن را تکذیب نکردند. بهطور قطع بحران سوریه گامی جدی و مؤثر در همگرایی بین ما و کشورهای عراق، لبنان و سوریه است. این همگرایی اگر بهطور سنجیده مستقر شود حتما این کشورها را در مجموعهای از دولتهای نزدیک به هم به یک پیمان قوی تبدیل میکند که ویژگیها و شاخصهای بسیار اثرگذار اقتصادی و جغرافیایی دارد.
2. پیروزی ایران در مسأله سوریه میتواند بر سایر مشکلات و مسائل کشور ما تأثیر بسزا بگذارد، ناکارآمدی ما نیز قطعا اثرات سوء معکوسی بر مسائل ما خواهد گذاشت. مسأله هستهای ایران و مقوله تحریمها در سایه بحران سوریه میتواند در کنار خود از معادلات و گزارههای تأثیرگذار سیاسی و اقتصادی جدیدی بهعنوان فرصت یا تهدید متأثر شود. ما در سختترین شرایط 25 ساله اخیر از حمایت همپیمانان خویش دریغ نمیکنیم؛ معنی این اقدام ایران را بیشتر از دولت اسد و مردم سوریه، مسئولین امنیتی و نظامی سعودی، قطری و نوعثمانیهای ترکیه میدانند که میدانند برای ضربهزدن به کشور سوریه چقدر در عرصههای مختلف هزینه کردهاند؛ واضح است پیروزی بشاراسد و دولت وی یعنی برنده شدن ایران و این برد کاملا جایگاه ما را در ردهبندی قدرتهای منطقهای و جهانی تغییر میدهد در چنین شرایطی این سؤال به اذهان متبادر میشود که آیا تحریمها همچنان حربهای تأثیرگذار برای به زانو درآوردن ایران انقلابی است؟
3. شهادت فرماندهان مسیحی ارتش سوریه در جنگی که در لایههای مختلف آن فرماندهان نظامی مسلمان شیعه و سنی دولتهای جبهه مقاومت حضور دارند پدیدهای تأمل برانگیز و شایان احترام است. ادبیات ضداستکباری امام و رهبری انقلاب اسلامی امروزه توانسته است جهانشمولی خود را به نمایش بگذارد. وزیر دفاع شهید سوریه همرزم و همپیمان سرداران مجاهد ضداسراییلی منطقه بود که هدفشان چیزی جز بسط عدالت اسلامی نیست آنها برای رضای خدا اسلحه بر دوش گرفتهاند.
4. حمله به سوریه تلاش دشمنان اسلام برای حمله به ضعیفترین حربه مقاومت ضداسراییلی و ضعیفترین جامعه شیعیان یعنی علویان است. از سوی دیگر دفاع از سوریه نیز در درازمدت تلاش برای احیاء هویت مورد نظر از علویان است. اگر علویان به خدا آگاهی و هویت اجتماعی و عقیدتی خود اشراف پیدا کنند تحولات جمعیتی مؤثری در منطقه رخ خواهد داد که دولت ترکیه بهعنوان میزبان بخش قابل ملاحظهای از علویان و یکی از فعالان منازعه فعلی از وقوع آن خرسند نخواهند بود. از این نزاع مذهبی که متأسفانه به دست بعضی از دولتهای وابسته منطقه تشدید میشود بهغیر از دشمن، هیچ مسلمان فرهیختهای ابراز رضایت نمیکند و افراد هوشمند باید تلاش نمایند این بحران برای جلوگیری از تبدیل شدن به یک جنگ مذهبی فراگیر هرچه زودتر مهار شود.
5. در این جنگ بیامان سیاست تسامح راهگشا نیست اگر تروریستها امنیت سوریه را بر هم زدهاند قطعا کسانی که در مصاف با آنها کشته شدهاند شهید محسوب میشوند. درحالیکه دنیا در بهکار بردن هیچ خدعه و نیرنگی فروگذار نيست ما چرا در نظام نظری خود ثابت قدم نیستیم البته باید بپذیریم که نام یک فرمانده مسیحی در بین اسامی شهدای آزادسازی قدس و در کنار سپاه مسلمین به چشم میخورد؛ این هنر اسلام و آیتالله خامنهای است و باید بهطور طبیعی بپذیریم در این مسیر نورانی برادرانی از جوامع اسلامی دیگر یا از بین خودمان به مقام رفیع شهادت دست یابند. شهادت در راه مقابله با استکبار و اسراییل بلاشک یکی از آرمانهای بزرگ اسلامی است.
6. «تروریسم رسانهای» و «رسانههای تروریست» دو عنوان مشابهی است که میتوان بر لشگر رسانهای تروریسم و به خصوص دو شبکه الجزیره و العربیه اطلاق کرد خیلی وقتها در حالیکه لوله هیچ سلاحی بهواسطه شلیک داغ نشده بود آنتن ماهوارهها از حرارت جنگ میسوخت و در قالب عملیات روانی التهاب مییافت و البته باید اذعان کرد جبهه رسانهای دشمن در انجام وظیفه خود موفق بوده است و حتی از نیروی نظامی تروریستها موفقتر عمل کرده است این توانمندی رسانهای برای تروریستهای سوریه نتیجه کوتاهی دولت در گذشته و رهاسازی ماهوارهها و شبکههای مختلف تلویزیونی بوده است. آن بیتدبیری گذشته در نهایت به استیلای شبکههای تلویزیونی غیرملی و ضعف شبکههای رسانهای ملی و حامیان دولت سوریه منجر شده است بهطوری که شبکههای ماهوارهای دشمن مدیریت افکار عمومی جهان را برعهده دارند و رسانههاي دولتی سوریه از توان لازم برخوردار نیستند.
7. بدون رودربایستی و متأسفانه باید بپذیریم که بهواسطه دسیسههای استکبار، دوستان و برادران نادان در آستانه یک جنگ مذهبی هستیم، از سویی رسانه یزید بن معاویه اعلام موجودیت میکند و در سوی دیگردر مقابلش نیروهای مختار ثقفی به مقابله بر میخیزند. دولتهای عربستان سعودی و قطر در دامن زدن به این تخاصم نقش مهمی دارند، چهکسی میپذیرد دولت قطر که رابطه رسمی اقتصادی و سیاسی با اسراییل دارد نگران پایمال شدن حقوق برادران مسلمان خود باشد، در این بین ما نباید وظیفه راهبردی خود را در حفظ وحدت شیعه و سنی فراموش کنیم و باید توجه داشته باشیم که ضمن حمایت از دولت سوریه اصل وحدت شیعه و سنی به مخاطره نیفتد. از دیگر وظایف ما برنامهریزی دقیق و جداگانه برای دولتهایی است که دست در دست آمریکا به ایجاد نزاع مذهبی در منطقه و جنگ شیعه و سنی میپردازند. در این برهه کنترل برادران نادانی که به ظاهر در نظام اسلام قرار دارند ولی در عمل به دشمنان اسلام خدمت میکنند وظیفهای خطیر است.
البته باید توجه داشت که با این همه خونهایی که از دو طرف موافقین و مخالفین حکومت سوریه ریخته شده است و حیثیت سیاسی دولتهای درگیر در ماجرای ترکیه بویژه دولتهای مخالف بشار اسد که تا مرحله خطرناکی خود را وارد میدان کرده اند به نظر میرسد تاریخ مصرف حکومت فعلی سوریه به پایان رسیده است خوشبینانه ترین حالت روی کار آمدن یک حکومت مستقل و مورد قبول دو طرف از طریق یک انتخابات آزاد و سالم است / بنابر این ما نباید سیاست خارجی خودمان را در کنار حکومت فعلی سوریه و موازی با آن تعریف کنیم ضروری است روی گزینه های دیگر هم برنامه ریزی شود و اینکه در صورتی که حکومت بشار اسد در خطر سقوط قرار گرفت چگونه خود را از میدان با کمترین هزینه خارج سازیم . نباید اشتباه لیبی تکرار شود سوریه در صورت سقوط بشار اسد تاثیر سنگینی بر وضعیت ایران خواهد گذاشت باید با تدبیر و حکمت بیشتری حرکت کنیم /
بنام خدا
در كامنت اول استدلال شده از آنجا كه كشورهاي مخالف سوريه تمام قد در برابر دولت سوري ايستاده اند، ما نبايد از دولت مقاومت در سوريه حمايت كنيم يا بايد با ملاحظه بيشتر جهت گيري نماييم. سوال اين است كه چطور شده اين همه كشور كوچك يا وابسته و ضعيف، تمام قد با دولت سوريه مخالفت مي كنند؟ آيا سياستمداران در كشورهاي مذكور، به اندازه فرد گذارنده كامنت متفكر نبوده اند تا اندكي محتاطانه تر در صف مخالفين سوريه قرار گيرند يا اصلاً لزوم اصل محافظه كارانه تر بودن براي آنها صادق نيست؟!
دوستان باید توجه داشته باشند وقتی می خواهند مسائل سیاسی سوریه را تحلیل کنند حتما" به موضوع توازن قوا در سطح منطقه از نظر استراتژیک و توانایی مدیریت دیپلماسی و قوای نظامی موجود و بالفعل در عرصه مناقشات و درگیریها عنایت داشته باشند و دچار احساسات نشوند همه ما علاقه داریم روند حوادث به سمتی حرکت کند که دشمنان ما نتوانند در سوریه موفق شوند و طرحها و توطئه های خود را پیاده کنند ولی واقعیتهایی هم وجود دارند که بی اعتنایی به آنها میتواند برای ما و منافع ملی ایران خطر ساز باشد همین یکی دو روز گذشته نخست وزیر سوریه کشور را ترک و به صف مخالفین پیوست وحدت مدیریت در سطوح عالی حکومت سوریه دچار مشکل شده و معلوم نیست این فرار در روحیه دیگر مسئولین سوریه چه اثری خواهند گذاشت دولت سوریه در یک جنگ داخلی ناجوانمردانه در گیر شده و سطح کشتارها هم از نظر شاخص های بین المللی وجاهت سیاسی و قانونی دولت سوریه را زیر سئوال برده است بازگشت به دوران گذشته از نظر منطق سیاسی به هیچ وجه امکان پذیر نیست حتی اگر با اجبار و قوای نظامی آرامش محدودی برقرار شود باز بشار اسد امکان ادامه حکومت نخواهد داشت خوب است علیرغم آرزوها و دیدگاههای خودمان توجه به این نکات کلیدی داشته باشیم .
بنام خدا
در موضوعات مطرح در كامنت سوم كه در جواب كامنت دوم كه خود در جواب كامنت اول آمده، چند نكته به ذهن مي رسد:
1ـ درست است كه خامه قلم در دست هر كس آن را به دست بگيرد نرم است. اما محصول قلم بايد منطبق با منطق و استدلال باشد. در كامنت دوم به يك استدلال در كامنت اول اشاره شد كه صغرا و كبراي استفاده شده، مورد سؤال قرار گرفت. بنابرين كامنت سوم مي توانست نقد استدلال مذكور را جوابگو باشد تا خامه قلم به لجام منطق در مي آمد.
2ـ اما در كامنت سوم به مديريت ديپلماسي دولت سوري و ضعف آن اشاره شده است. كشورهاي غربي مستولي بر سازمان ملل و شوراي امنيت هنوز نتوانسته اند اهداف و اغراض خود وجه بين المللي ببخشند و در شوراي امنيت قطعنامه اثربخشي عليه دولت سوري به تصويب برسانند، بنابرين كشورهاي غربي علي رغم تمام تلاشهايشان و دست و پازدن هاي اذناب ترك و عرب خود نتوانسته اند در صحنه ديپلماسي بين الملل موفق شوند كه نشانه ضعف آنها و نه محور مقاومت مي باشد.
3ـ به لحاظ نظامي، صحنه نبرد ميداني خود نشانگر ضعف يا قوت طرفين است. آيا استدلال به حقي نخواهد بود اگر بگوييم تلاش اثربخش دولت سوري در بيرون راندن مخالفين از پايتخت و اطراف آن و حتي موفقيت ارتش در پاكسازي ديگر استان هاي سوري، برتري و استيلاي دولت سوري در موضوع توازن قوا در كشور سوريه و حتي منطقه را نشان مي دهد.
4ـ بدون شك كشته شدن مردان و زنان و كودكان بي گناه در سوريه نگران كننده است. اما اسناد موجود نشان مي دهد اين مخالفين دولت هستند كه با بي رحمي به شهرها، زنان و مردان غير نظامي وحتي كودكان تجاوز كرده و از سپرهاي انساني براي حفاظت از خود استفاده مي كنند. انتظار اينكه در جنگ چوپان و گرگ، چوپان براي رسيدن به مصالحه با گرگ، امنيت و تدبير گله را به گرگ بسپارد انتظار اشتباهي است. همين دولت بايد بتواند به امور مسلط شده و به اصلاحات بپردازد.
ان شاء الله