سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 14 May 2024
 
۱

تاثیراتی که اقتصاد جهانی بر اقتصاد کشور دارد

سه شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۱۱
کد مطلب: 465789
در آستانه اجرای توافقنامه هسته‌ای و گشایش اقتصادی نوید داده‌شده از این رهگذر، لازم است موقعیت و وضعیت اقتصادی کشور بازشناسی شود. چنین امری در وهله نخست، متضمن بازشناسی نقش و روند عملکرد دولت است که عملاً نقش پیشران و سیاست‌گذار توسعه را به عهده دارد.
سرویس اقتصادی جهان نيوز ـ علی رضایی: هدف این گزارش بررسی و تحلیل عملکرد اقتصادی دو سالانة دولت با تأکید بر اثربخشی برنامه­ها، تدابیر و سیاست­های اتخاذشده به­منظور مدیریت اقتصادکلان کشور است. تمرکز اصلی این گزارش بر تحلیل و آسیب­شناسی جهت‌گیری‌ها و سیاست­های اقتصادی دولت و متناسب با آن، روند تحولات نماگرهای اقتصاد کلان کشور است که بر ابعاد زندگی مردم تأثیرگذار است. در این میان ایجاد تحول در تولید و رشد اقتصادی به­گونه­ای که همة مردم به‌ویژه اقشار پایین و فقیر جامعه بتوانند از نتایج آن بیشتر بهره­مند شوند، حائز اهمیت است. علاوه بر آن، روند افزایش و کاهش تولید و رشد اقتصادی به­ویژه ثبات درآمدهای دولت بر کم­وکیف خدمات بهداشتی و درمانی، امور فرهنگی و امور علمی و پژوهشی کشور در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و علمی می­تواند تأثیرگذار باشد.

شایان ذکر است بررسی مقدماتی موضوع نشان می‌دهد اغلب دولت‌های گذشته و حال با مشکلات و چالش‌های اساسی اقتصادی مواجه بوده‌اند که به­طور مکرر در تمامی دوره­ها لاینحل باقیمانده است. این در شرایطی است که عموماً در دوران انتخابات ریاست جمهوری، از شعارهایی بوده که کاندیداها بر حل آن تصریح کرده بودند. که ازجمله آنها می توان رشد اقتصادی پایین و پر نوسان، رشد نازل بهره­وری کل عوامل تولید، نرخ تورم دو رقمی و پر نوسان و نرخ بیکاری دو رقمی را نام برد.

در ادامه مهمترین نتایج بررسی اقتصاد کلان کشور می پردازیم:

شرایط بین­المللی به­ویژه شرایط حاکم بر کشورهای در حال توسعه چشم­انداز مناسبی برای بهبود اقتصادی در آیندة نزدیک را ترسیم نمی­کند. با این وجود، کشورهای پیشرفته به دلیل تقاضای بالقوة بالا در کشورهای در حال توسعه، این کشورها را به عنوان موتور رشد خود می­دانند. چرا که بازار مصرف کشورهای در حال توسعه توسط کشورهای پیشرفته تصاحب شده و صادرات کشورهای پیشرفته به کشورهای در حال توسعه به‌خاطر حاکمیت اقتصاد غیررقابتی روند رو به­رشد دارد. سهم واردات کشورهای در حال توسعه از کشورهای پیشرفته که در سال 2000 رقمی معادل 20 درصد بود در سال 2013 به 34 درصد افزایش یافته است.

آخرین پیش­بینی ­های بانک جهانی موید این است روند نرخ رشد اقتصادی در مقایسه با پیش‌بینی‌های قبلی در کل جهان قدری تنزل پیدا خواهد کرد. ناکارآمدی نهادها و بی­ثباتی سیاستی موانع پیش­روی سرمایه ­گذاری و تولید را تشدید کرده است. تنش­های موجود در سطح بین­المللی و مناقشات شکل گرفته در بعضی کشورها، تکانه­های متعددی را ایجاد کرده و آوار­گی و بی­خانمانی جمعیت قابل توجهی را بدنبال داشته و هزینه­های اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی را به­بار آورده است. همزمان، پیش­بینی وضعیت ریسک در کشورهای مختلف جهان به­طور متوسط در مقایسه با پیش­بینی­های قبلی نیز بدتر خواهد شد.
علاوه بر تداوم رشد اقتصادی و رشد بهره­وری نازل در سطح جهانی و به ویژه در کشورهای در حال توسعه؛ ادامه تداوم روند نامناسب شرایط اقلیمی، کمبود بارندگی و کمبود آب، تداوم روند نابرابری درآمد و نرخ بیکاری و تداوم افزایش آلودگی هوا در کشورهای در حال توسعه، چشم­انداز چندان مناسبی را برای این کشور متصور نساخته است.

بر اساس نماگرهای تولید، ایران در مقایسه با کشورهای منا از جمله رقبای خود نظیر ترکیه و عربستان، از جایگاه مناسبی برخوردار نیست. تولید ناخالص داخلی این دو کشور در سال­های اخیر با روند قابل ملاحظه­ای رشد کرده است. این در شرایطی است که ایران روند رشد بطئی را تجربه کرده است. طی سال­های اخیر نه تنها از شکاف تولید میان ایران و دو کشور ترکیه و عربستان کاسته نشده است بلکه فاصلة شکاف بیشتر نیز شده است. این در شرایطی است که در سند چشم­انداز، پیش­بینی شده است ایران به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه و آسیای جنوب غربی با تاکید بر جنبش نرم­افزاری و تولید علم، رشد اقتصادی، ارتقای نسبی درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل نائل شود.

در برنامه­های دولت وعده و وعیدهای زیادی وجود دارد که تحقق آنها خارج از ظرفیت­های مدیریتی و اقتصادی کشور در دورة چهار ساله و حتی هشت ساله است. علاوه بر آن بعضی از اهداف اعلام‌شده با هم ناسازگار هستند و اینکه دولت چگونه می­خواهد این اهداف ناسازگار را محقق سازد، چندان مشخص نیست. اهدافی نظیر کاهش نرخ بیکاری و حل مشکل بیکاری جوانان یکی از اینها است. رئیس محترم جمهوری اولین گام دولت تدبیر و امید را کاهش نرخ بیکاری عنوان کرده است در کنار کاهش نرخ تورم، توزیع متعادل درآمدها، حل مشکلات به منظور تحول در تولید و رشد اقتصادی و ارتقای بهره­وری نمونه­هایی از این اهداف هستند که بعضی از آنها ناسازگار و بعضی از آنها همزمان با این برنامه­ها از جمله راهبردها و سیاست­های اعلام شده، تحقق­پذیر نیستند. شفاف­سازی کلیة امور، اصلاح نظام اداری و جلوگیری از فساد و رانت­خواری، ارتقای بهره­برداری از ظرفیت­های کارخانه­ای (صنعتی) کشور از 20 تا 60 درصد موجود، به 100 درصد از اهداف دیگری است که امکان تحقق بعضی از آنها با ساختارهای موجود یا غیرممکن است یا در ظرف زمانی دورة چهار ساله، تحقق­پذیر نیست. مثلاً رساندن بهره­برداری از ظرفیت­های صنعتی به 100 درصد به دلیل تخصیص غیر بهینة منابع و ایجاد بنگاه­های غیررقابتی و ناکارآمد، غیر ممکن است. کما اینکه تجربة دهه­های گذشته نیز موید این است که این مهم محقق نشده است.

عدم تحقق وعده و وعیدهای آرمانی و ایده­آلی آثار مخربی بر سرمایة اجتماعی کشور و جامعه بجای می­گذارد. این رویکرد، اعتماد میان مردم و مدیران ارشد کشور را خدشه­دار می­سازد. خود این امر باعث می­شود حتی وقتی دولت برنامة خوبی هم تهیه و تنظیم می­کند و مجلس شورای اسلامی نیز آن را تصویب می­نماید، مردم که مجری آن هستند، همکاری لازم را از خود نشان ندهند. با انتخاب رئیس محترم جمهوری در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری، خوش­بینی­های تازه‌ای در مردم نسبت به مدیریت اجرایی کشور ایجاد شد؛ اما متأسفانه به­تدریج به موازات عدم تحقق وعده­های دولت، اعتماد مردم به دولت کاهش خواهد یافت. شاید یکی از نمونه­های آن، عدم همکاری مردم در انصراف از یارانه­ها باشد. این در شرایطی است که رسانه­های گروهی از جمله صدا و سیما تبلیغات سنگینی را عهده­دار شدند و همچنین بالغ بر 10 مرجع تقلید در قم در این خصوص فتوی صادر کردند اما مردم اقبال خوشی نشان ندادند و با خواست دولت همراهی نکردند.

یکی از مواردی که دولت­ها در طراحی و اجرای سیاست­های اقتصادی خود به آن کمتر عنایت می‌کنند، توجه به ابعاد اجتماعی، فرهنگی و روانشناسی مرتبط با سیاست­های اقتصادی است. امروزه علم اقتصاد بسیار تجریدی شده است و در تعامل سیاست­های اقتصادی با مردم، ابعاد روانشناسی، اجتماعی و فرهنگی زنجیره­ای را تشکیل می­دهند که در صورت عدم توجه به آنها؛ اجرا و اثربخشی سیاست­های اقتصادی را تقلیل داده و حتی آثار آنها را خنثی می­سازد. به­نظر می­رسد بخشی از این موضوع در آموزش علم اقتصاد در ایران، ریشه داشته باشد.

اقتصاد ایران که از سال 1391 وارد رکود شده است و کماکان در رکود قرار دارد. بررسی آماری موید این است که شواهد آماری، تحلیل­های رسمی مبنی بر اینکه اقتصاد ایران در سال 1393 از رکود خارج شده را تایید نمی­کند.

به­نظر می­رسد سیاست­های اتخاذ شده توسط دولت در راستای دستیابی به اهداف از سازگاری لازم برخوردار نبوده است. از جمله می­توان به موارد زیر اشاره کرد: دولت اعلام می‌کند که به دنبال خروج اقتصاد کشور از رکود است؛ اما افزایش هزینة سرمایه که ناشی از افزایش قابل ملاحظه و معنادار نرخ­های سود است و افزایش قیمت انرژی به عنوان یکی از عوامل تولید، هزینه­های تولید را افزایش می­دهد. در شرایطی که اقتصاد کشور در رکود است، افزایش نرخ مالیات هزینه­های فعالیت‌های اقتصادی از هزینة کسب­وکارها را افزایش می­دهد و تاثیر منفی­تر بر تداوم فعالیت آنها می­گذارد.

یکی از سیاست­های مؤثر و کارآمد در این خصوص این است که دولت هزینه­های غیرضرور خودش را کاهش دهد و شرایط رکود را به عنوان فرصت برای اصلاح ساختار بودجه، مورد استفاده قرار دهد. این رویکرد از پشتوانة نظری خوبی نیز برخودار است.
تداوم روند سیاست­های اقتصادی حاکم بر کشور در شرایط فعلی قادر نیست اقتصاد ایران را از رکود خارج کند. نگاه دولت­مردان به توسعة تعاملات در دوران پساتحریم است تا از این طریق اوضاع اقتصادی کشور بهبود یابد. با این وجود، چشم­انداز روشنی از سازوکارهای تاثیرگذارِ دوران پساتحریم وجود ندارد. به­نظر می­رسد بهبود اوضاع جهانی در این فرآیند تاثیرگذار است. با عنایت به اینکه اطلاعات دقیقی از سیاست­های دولت در خصوص دوران پساتحریم در دسترس نیست، به­نظر می‌رسد پیش­بینی آثار تحولگرای پساتحریم توسط دولت و برخی اقتصاددانان، مبتنی بر حدس و گمان است؛ به عبارت دیگر، صرف توسعه تعاملات درد خاصی از اقتصاد کشور را دوا نخواهد کرد، بلکه رویکردها و برنامه‌های هوشمندانه و تحول‌گرایی لازم است تا از این تعاملات در راستای نیازهای واقعی بخش‌های اقتصاد کشور برای پیشرفت کشور استفاده کند. چنین برنامه‌ و رویکردی هنوز مشاهده نشده است.

در خصوص شناسایی ریشه­های رکود اقتصادی حاکم بر کشور اجماع نظری وجود ندارد. اقتصاددانان و دولت‌مردان اقتصادی دولت در بیشتر موارد تحلیل متفاوتی از علل و شیوه درمان رکود دارند. تا اینجا طبیعی است که نگاه­های متفاوتی در میان اقتصاددانان با دولت وجود داشته باشد. در صورتی که دولت نتواند به­درستی مشکل و ریشه آن را شناسایی کند، عدم شناخت دقیق موجب می­شود درمان مشکل هم امکان­پذیر نباشد. شاید بتوان گفت سیاست­های اتخاذ شده توسط دولت به­همین دلیل عملاً با آزمون و خطا همراه است.

در تدابیر و سیاست­های دولت، اقتصاد سیاسی نقش حائز اهمیتی پیدا کرده است. با عنایت به اینکه سال آینده، سالی است که دولت در آستانة انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد، پیش­بینی می­شود دولت دست به­اقداماتی بزند تا موفق شود قدری اوضاع اقتصادی کشور را بهبود بخشد. با عنایت به کاهش قیمت نفت و کمبود منابع مالی دولت و به موازت تحلیل­های دولت مبنی بر اینکه تأمین مالی از موانع اساسی کشور برای خروج از رکود است، پیش­بینی می­شود یکی از رویکردهای دولت این باشد که از منابع بین­المللی استفاده کند. لذا، به نظر می‌رسد دولت مترصد است در دوران پساتحریم، اقدام به جذب سرمایه­گذاران خارجی بنماید تا به بخشی از مشکل منابع مورد نیاز که با شدت کاهش سرمایه­گذاری در کشور، حاصل شده است، فائق آید و از این طریق بتواند سمت عرضة اقتصاد را تحرک بخشد. به­ویژه این‌که به نظر می­رسد تفکر حاکم بر رویکردهای راهبردی دولت، کمبود منابع مالی برای ایجاد تحرک در اقتصاد کشور است. این تفکر مشابه همان تفکری است که در دوران بعد از جنگ تحمیلی، اقتصاد کشور را مدیریت می­کرد. در آن دوران نیز دولت مردان از همدیگر سبقت می­گرفتند تا از منابع نهادهای بین­المللی وام اخذ کنند و به این مهم نگاه همه جانبه حاکم نبود.

به همین دلیل از یک طرف بحران بازپرداخت بدهی­های خارج ایجاد و از طرف دیگر تبدیل دلارهای وام خارجی به ریال، باعث افزایش پایة پولی و به تبع آن نقدینگی در جامعه شد و نرخ تورم 5/49 درصدی را به مردم و جامعه تحمیل کرد. با عنایت به تجارب ناموفق توسعة سرمایه‌گذاری خارجی در بیشتر کشورهای در حال توسعه، مدیریت این نوع سرمایه­ها با چالش­های اساسی مواجه است. توان دانش و فناوری بالای خارجی، قدرت رقابت بیشتر آنها در مقابل دانش و فناوری پایین داخلی و قدرت رقابت پایین­تر کسب­وکارهای کشور در مقابل رقبای قوی خارجی؛ بخشی از واقعیت­های حاکم بر سرمایه­گذاری خارجی است که معمولاً دولت­ها و کسب­وکارها قادر به مدیریت آن نیستند.

این مهم در کنار ناکارآمدی نهادهای رسمی، مدیریت این چالش را با مشکل مواجه خواهد ساخت. به­ویژه اینکه معمولاً دولت­ها به دلایل مختلف، سیاست­های روشنی از رشد و گسترش مخارج تحقیق و توسعه برای بومی­سازی دانش و فناوری خارجی ندارند تا به عنوان مکمل سرمایه­گذاری خارجی ایفای نقش نماید. به عبارتی، موفقیت این رویکرد وابسته به نوع برنامة دولت در مواجهه با این فرصت است. این در شرایطی است که در بیشتر کشورهای درحال توسعه این فرصت عملاً به تهدید علیه اقتصاد کشورشان تبدیل شده است.

اشتغال جوانان یکی از اهداف اصلی دولت معرفی شده است. بررسی نرخ بیکاری جوانان 15 تا 24 ساله در سال 1393 حاکی از آن است که 25 درصد از جمعیت فعال این گروه سنی بیکار هستند. این شاخص در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیشتر بوده است. بررسی روند تغییرات نرخ بیکاری جوانان 15 تا 24 ساله کل کشور نشان می‌دهد که این شاخص نسبت به فصل مشابه در سال گذشته 0.2 درصد افزایش داشته است. نرخ بیکاری جوانان 15 تا 29 ساله نیز حاکی از آن است که 22.4 درصد از جمعیت فعال 15 تا 29 ساله بیکار بوده‌اند. این شاخص در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیشتر بوده است.

افزایش نرخ سود یکی از عوامل کلیدی تاثیرگذار بر سرمایه­گذاری است. در حالی که دولت هزینه‌های مختلفی را در سال­های گذشته بر تولید و کسب­وکارها تحمیل کرده است، بالا بودن نرخ سود با وجود کاهش نرخ تورم، بازدهی بدون ریسک را در سپرده­گذاری­های بانکی افزایش داده است و از طرف دیگر افزایش هزینة تولید و هزینة مبادلة ناشی از تحریم، بازدهی سرمایه­گذاری را کاهش داده است. در این شرایط انتظار افزایش رشد سرمایه­گذاری غیرواقع­بینانه تلقی می­شود. همچنین نرخ رشد سرمایه­گذاری در سال 1393 چندان افزایش نیافته است و بخش قابل توجهی از سرمایه­گذاری صورت گرفته نیز عمدتاً در ماشین­آلات و تجهیزات شکل گرفته که منشاء وارداتی دارند.

کاهش نرخ تورم یکی از اهدافی است که دولت تحقق آن را وعده داده بود. در تنظیم و اجرای سیاست­های پولی به این مهم توجه شد. بررسی وضعیت نرخ تورم نشان می­دهد پس از انتخابات ریاست جمهوری، در انتظارات مردم به­ویژه انتظارات تورمی، نگاه خوشبینانه شکل گرفت. نقش دولت از طریق دادن وعده­های ایده­ال­گرایانه و آرمانی به عموم مردم و بدون توجه به ظرفیت­های مدیریتی و ساختاری اقتصادی کشور در ایجاد خوشبینی مردم و شکل­گیری انتظارات مثبت حائز اهمیت بوده و در تقلیل نرخ تورم تاثیر بسزایی داشته است. علاوه بر آن، با توجه به تخلیه شدن اثر تکانه­های ناشی از هدفمندی یارانه‌ها و تکانة شدید نرخ ارز در تورم، نرخ تورم روندی کاهشی به خود گرفت.

در سال­های 1392 و 1393 به ترتیب 38.5 درصد و 20.4 درصد بودجة دولت افزایش یافته است. با در نظر گرفتن نرخ تورم این دو سال که به ترتیب 34.7 و 15.6 درصد بوده، این امر موید این است که دولت در دو سال اول مسئولیت خود، سیاست مالی انبساطی اتخاذ کرده است. بخشی از این سیاست­ها، با هدف خروج کشور از رکود بوده اما سیاست مالی انبساطی عملاً اثربخشی مورد انتظار برای خروج اقتصاد کشور از رکود را نداشته است.

رشد 43.6 درصد نرخ مالیات­ها در شرایطی که اقتصاد در رکود است، هزینه ­های مختلفی در سمت عرضه برای بنگاه­ها و سمت تقاضا برای خانوارها ایجاد کرده است. شاید افزایش شدید درآمدهای مالیاتی، بخشی از تشدید رکود در بازار کل کالاها و خدمات را موجب شده باشد.

به‌جز سال 1391 که کشور به رکود عمیق دچار شده است، در بقیة سال­ها روند افزایش تملک دارایی­های سرمایه­ای موید جهت­گیری تخصیص بهتر بودجه است. این در شرایطی است که در چهار ماهة اول سال جاری به دلیل کاهش شدید درآمدهای نفتی و شدت وابستگی بودجة دولت به نفت، روند رشد آن معکوس و منفی شده است.

ادامة روند منابع و مصرف بودجه دولت نشان می­دهد در پایان سال 1394 کشور با کسری بودجة قابل ملاحظه­ای مواجه خواهد شد. بخشی از این کسری طبق روال سال­های گذشته از طریق کاهش تملک دارایی­های سرمایه­ای کاهش خواهد یافت. با این وجود آثار منفی کاهش تملک دارایی­های سرمایه­ای بر فعالیت­های اقتصادی، تولید و رشد، اشتغال و تورم پا برجا خواهد بود.

شایان ذکر است کاهش درآمدهای نفتی باعث شده است منابع مورد نیاز طرح­های عمرانی دولتی تأمین نشود. ضمن اینکه پیمان­کاران بخش خصوصی از این ناحیه قادر به ­تداوم فعالیت­های خود همانند گذشته نخواهند بود. علاوه بر آن، تکمیل طرح­های عمرانی دولت به تاخیر خواهد افتاد و پیش­بینی آثار این طرح­ها در ایجاد اشتغال و ارزش­افزوده محقق نخواهد شد؛ بنابراین، کاهش تخصیص منابع برای تملک دارایی­های سرمایه­ای باعث تحدید فعالیت­های کسب­وکارها شده و از این طریق زمینة تداوم و تشدید رکود توسط دولت فراهم خواهد شد.

نکتة مهم دیگر در سیاست­های مالی دولت، کاهش معنادار سهم تملک دارایی‌های سرمایه‌ای دولت در مقایسه با روند بلندمدت است. در شرایطی که این سهم حول­وحوش 25 درصد در نوسان بوده، در سال­های 1393-1391 به شدت کاهش یافته است. با عنایت به کاهش درآمدهای نفتی در سال جاری، دولت در چهار ماهة اول این سال قادر نبوده است منابع چندانی برای این منظور اختصاص دهد.

سال 1394 آخرین سال برنامة توسعة پنجم است. بر اساس سیاست­های کلی این برنامه، دولت موظف بوده است از بودجة کشور منابع قابل توجهی به تحقیق و توسعه اختصاص دهد و نسبت مخارج تحقیق و توسعه را به تولید ناخالص داخلی به سه درصد برساند. با عنایت به شرایط حاکم بر بودجة دولت نشان داده خواهد شد دولت حتی در سال­جاری نسبت به سال­های قبل، منابع کمتری برای این منظور اختصاص داده است. این وضعیت، روند رشد اقتصادی و رشد بهره­وری آیندة کشور را به­مخاطره خواهد انداخت و تداوم این روند اقتصاد کشور را از مسیر اصلی دستیابی به اقتصاد مقاومتی دور خواهد ساخت.

نـرخ رشـد صـادرات کالاها و خدمات در سال­های 1392 و 1393 به ترتیب معادل 4.4- و 7- درصد نسبت به دوره مشـابه قبـل رشد منفی را تجربه کرده است. رشد منفی صادرات ناشی از کاهش صادرات نفت به میزان منفی 14.6 درصد است. در حالی که رشد صادرات غیرنفتی در سال 1392 منفی 3.4 درصد بوده، در سال 1393 معادل 2/10 درصد رشد داشته است. تداوم تحریم­ها و به­تبع آن کاهش درآمدهای نفتی منجر به عملکرد منفی واردات کشور در سال­های 1391 و 1392 شده است. نکتة مهم دیگری، وجود تراز تجاری صادرات غیرنفتی منفی طی دورة مورد مطالعه از موضوعات کلیدی است که همیشه کشور از آن رنج برده و تدابیر موثری برای برون­رفت از آن توسط دولت­ها اتخاذ نشده است.

در دهه 1380 در ترکیب واردات کشور تغییرات ساختاری رخ داده است. در حالی که در سال 1380 سهم واردات کالاهای سرمایه­ای، واسطه­ای و مصرفی به ترتیب حدود 40، 47 و 13 درصد بوده، این سهم در سال 1390 به ترتیب به 18.6، 68.4 و 13 درصد رسید. این در شرایطی است که در سال­های بعد نیز همین روند تداوم داشته است بنحوی که در سال 1393 سهم واردات کالاهای سرمایه­ای، واسطه­ای و مصرفی به ترتیب به 17.2، 73.6 و 13.1 درصد رسیده که عمدتاً این سهم­ها به نفع کالاهای واسطه­ای و به زیان کالاهای سرمایه­ای تغییر یافته است. این ارقام موید این است که کمترین افزایش، به واردات کالاهای سرمایه­ای اختصاص داشته است. با در نظر گرفتن این ارقام برحسب قیمت ثابت، می­توان نتیجه­گیری کرد واردات کالاهای سرمایه ای طی دورة مورد بررسی، افزایش ناچیزی را تجربه کرده است. این در شرایطی است که دانش، فناوری و نوآوری در کالاهای سرمایه ای تجلی پیدا می­کند.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *