دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 29 Apr 2024
 
۰

ملاحظات اخلاقی در پیوند اعضا

دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۰۷
کد مطلب: 408987
تلاش برای رفع موانع و مشکلات موجود در پیوند اعضا، علاوه بر کاهش هزینه های نگهداری بیماران مرگ مغزی و امیدبخشی به بیماران نیازمند پیوند اعضا، از اقدامات سودجویانه، غیراخلاقی و غیرقانونی در این زمینه جلوگیری می کند.
به گزارش جهان به نقل از فارس، پیوند اعضا از مسائل نوین علم پزشکی و از دستاوردهای مهم آن و نشانه ارتقا و توانمندی مراکز پزشکی است؛ پدیده مرگ مغزی و امکان بهره گیری از آن در پیوند اعضا اگر چه امیدهای تازه ای را در نجات جان تعدادی از بیماران به وجود آورده، مسائل اخلاقی، فرهنگی و حقوقی فراوانی نیز به همراه داشته است. بررسی برخی از مشکلات علمی در پیوند اعضا از انسان مرده به انسان زنده و بیان دیدگاه های مخالفان و موافقان از اهداف این پژوهش می باشد.

در منابع اسلامی، حیات انسانی مقدس و حفظ جان او وظیفه ای الهی است. توجه اسلام به تحقیقات و یافته های جدید علمی در رفع نیازهای دینی و دنیوی انسان، به پیشرفت های پزشکی در نجات جان انسان ها مشروعیت می بخشد. تلاش برای رفع موانع و مشکلات موجود در پیوند اعضا، علاوه بر کاهش هزینه های نگهداری بیماران مرگ مغزی و امیدبخشی به بیماران نیازمند پیوند اعضا، از اقدامات سودجویانه، غیراخلاقی و غیرقانونی در این زمینه جلوگیری می کند.

طرح مساله

اخلاق در اسلام جایگاهی بس بلند دارد؛ به طوری که پیامبر اسلام(ص) هدف بعثت خود را اتمام و اکمال مکارم اخلاق عنوان نموده است؛ پیوستگی اخلاق و علم در حوزه های مختلف دانش همواره یک اصل مهم و مسلم برای ارتقای مادی و معنوی بشر بوده است. در قلمرو علوم تجربی، به ویژه علم طب نیز از دیرباز اخلاق، جزئی جدایی ناپذیر محسوب می شده است و عالمان طب در کنار پرداختن به مسائل پزشکی و توصیه های دارویی، توصیه های اخلاقی نیز داشته اند. در میان همه شاخه های اخلاق حرفه ای، اخلاق پزشکی جایگاه خاصی دارد که این به سبب جایگاه خاص و متعالی حرفه پزشکی است؛ چرا که گفته اند شرف هر علمی به شرف موضوع آن است و در عالم هستی، یکی از شریف ترین نوع موجودات «انسان» است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإ نْسانَ فی‏ أ حْسَن تَقْویم.» (تین / ۴) موضوع علم پزشکی بدن انسان است؛ چه اینکه علم اخلاق نیز از صفات و ویژگی های پایدار روحی انسان سخن می گوید. (لاریجانی، ۱۳۸۳: ۱۴) برخی از علمای اخلاق، موضوع علم اخلاق را «نفس ناطقه» دانسته اند که حقیقت و لبّ انسان یا شریف ترین نوع موجودات است. (نراقی، ۱۳۸۳: ۲۶)

در چند دهه گذشته، پیشرفت های عظیم در علم پزشکی و فنون جراحی، باعث نجات زندگی افراد بی شماری شده و به طور گسترده، کیفیت زندگی را برای بیماران و آسیب دیدگان ارتقا بخشیده است، امروزه قربانیان حوادث خطرناک و مبتلایان به بیماری های مزمن به دست متخصصانی با آموزش های عالی و با استفاده از داروهای جدید و برنامه های درمانی دقیق، از عواقب ویران گر این بیماری ها و حوادث نجات می یابند؛ با این همه، وجود تخلفات فراوان از چارچوب های انسانی و اسلامی در تاریخ علم پزشکی، ضرورت توجه به مسائل اخلاق در حوزه پزشکی را دوچندان کرده است. پیوند اعضا از مباحث مهم در زمینه اخلاق پزشکی است که امروزه در بسیاری از کشورها به صورت امری رایج در آمده، به سهولت و وفور انجام می شود. با توجه به رواج مسئله پیوند اعضا در کشور ما، جوانب مختلف این مسئله نیاز به توجه دقیق پژوهشگران داخلی دارد. موضوع پیوند اعضا در اخلاق پزشکی دربردارنده ده ها یا صدها موضوع است و با توجه به لزوم تقید به اسلام و مراعات ارزش های متعالی آن در امور پزشکی، پرداختن به جنبه های اخلاقی مسئله در موضوع مورد بحث، امری ضروری و مفید است.

پیشینه تاریخی پیوند اعضا

توانایی پیوند اعضا از آرزوهای دیرینه بشر در طول تاریخ بوده و دنیای پزشکی امروز به این خواسته دست یافته است. چنین کاری به صورت ابتدایی در تمدن های چینی، هندی، مصری، بابلی و عصر اسلام وجود داشته است (بار، ۱۴۱۴: ۵۵) و مسلمانان در عصر تیموری برای اولین بار موفق به پیوند دوباره بینی قطع شده شخصی شدند و به دنبال آن، جهان غرب جراحی پلاستیک را از مسلمانان فراگرفت. (همان: ۵۴) عملیات پیوند اعضا به شکل نوین در قرن بیستم کلید خورد. اولین پیوند عروق در سال ۱۹۰۲به دست توسط دکتر آلکسیس کارل (۱)(طاهری، ۱۳۷۸: ۸۷) اولین پیوند موفق کلیه در سال ۱۹۵۴ در آمریکا به همت توماس موری (۲) (پنس، ۱۳۷۲: ۲۴۲) و نخستین پیوند موفق قلب در سال ۱۹۶۸ در آفریقای جنوبی به دست دکتر کریستین برنارد (۳) انجام شد. (حبیبی، ۱۳۸۰: ۷۵ ـ ۷۴)

پیوند اعضای افراد درگذشته، زنده و مبتلایان به مرگ مغزی در میهن عزیز ما با وجود آنکه سابقه زمانی طولانی ندارد، با توجه به پیشرفت های سریع دانش پزشکی راهی مؤثر در درمان بیماری های صعب العلاج شده است. هرچند در زمینه پیوند کلیه می توان از اهدا کنندگان زنده استفاده کرد، در مورد قلب، ریه، قرنیه چشم و کبد، پیوند از جسد ضروری است. (نوری زاده و همکاران، ۱۳۸۴: ۲) با توجه به اینکه امروزه پیشرفت دانش و تکنولوژی در زمینه پیوند اعضا و بافت بسیار چشمگیر بوده و به تناسب آن مباحث اخلاقی در پیوند اعضا نیز تحولات شگرفی یافته است ـ به نحوی که مباحث و موضوعات جدید در خصوص پیوند، توجه حقوق دانان، رهبران مذهبی و فیلسوفان اخلاقی را به این موضوع معطوف نموده است ـ فرهنگ ها و مذاهب مختلف در جوامع نیز تأثیر زیادی در تصمیم گیری اخلاقی و امر پیوند اعضا دارند. (لاریجانی، ۱۳۸۳: ۴۴)

اقسام پیوند اعضا

نقل و برداشت عضو و پیوند آن به بیمارانِ نیازمند از جهت خصوصیاتِ دهنده و گیرنده عضو و نوع و جنس عضو پیوندی دارای اقسامی است. در یک تقسیم کلی، پیوند اعضا به دو صورت قابل تصور است: از حیوان به انسان و از انسان به انسان؛ صورت دوم هم ممکن است پیوند انسان مرده به زنده یا زنده به زنده باشد. همچنین در پیوند از زنده به زنده ممکن است عضوی از بدن خود انسان به جای دیگری از بدن همان شخص پیوند شود یا این پیوند روی انسان دیگری صورت پذیرد. (آقابابایی، ۱۳۸۶: ۳۰) پژوهش حاضر برخی از مباحث اخلاقی مربوط به پیوند اعضا از انسان مرده به انسان زنده را مورد مطالعه قرار می دهد که عبارتند از مباحث اخلاقی درباره پیوند عضو از افراد دچار مرگ مغزی، مباحث اخلاقی درباره پیوند عضو از افراد دارای حیات نباتی (PVS)، روش اطمینان از مرگ قطعی و ارتباط مادی و مالی بین دهنده و گیرنده عضو پیوندی.

پیوند عضو از انسان مرده به انسان زنده

از آنجا که عملیات مرگ در مردگان طبیعی به سرعت پیشرفت می کند و اختلالات به اعضا و سلول ها سرایت می نماید و درنتیجه به مرگ کامل بدن منتهی می شود، فرصت طلایی حیات عضوی در این مردگان از دست می رود و اعضای مردگان طبیعی به جز قرنیه چشم، در مسئله پیوند اعضا نقش مهمی ایفا نمی کند؛ اما در مبتلایان به مرگ مغزی که از شایع ترین دلایل منجر به فوت در حوادث می باشد، بیمار فعالیت های قشر و ساقه مغز خود را از دست می دهد و فاقد تنفس و پاسخ به تحریکات داخلی و خارجی می باشد. در این شرایط، احتمال بازگشت فعالیت های پیش گفته مطلقاً وجود ندارد و بیمار دارای ضربان خودکار قلب است که ادامه این ضربان هم به کمک دستگاه تنفس مصنوعی به طور موقت و از چند ساعت تا چند روز مقدور می باشد. حفظ این شرایط باعث می شود سایر اعضای فرد نیز با دریافت مقدار لازم اکسیژن و خون، سلامت و حیات خود را حفظ کند و می توان با پیوند اعضا از این بدن بی روح، به انسان دیگری که به علت نارسایی عضوی در معرض تهدید مرگ قرار گرفته است، عمر دوباره بخشید. (حبیبی، ۱۳۸۰: ۱۰۹)

مرگ مغزی

مسئله مرگ، ماهیت و زمان فرارسیدن آن، از گذشته های دور افکار انسان ها را به خود معطوف ساخته است و با آنکه هر شخصی در طول زندگی خویش بارها و بارها آن را می بیند، در توصیف و کیفیت وقوعش عاجز است. (آقابابایی، ۱۳۸۶: ۱۹) قرآن کریم حیات و مرگ را به دست خدا دانسته، (ملک / ۲) می فرماید: «اوست که جان می دهد و جان می گیرد» (بقره / ۲۵۸) و از مجموع آیات و روایات استفاده می شود که حیات در انسان با نفخ روح، آغاز و مرگ با جدا شدن روح از بدن واقع می شود. وقوع مرگ دارای نشانه هایی است که پزشکان و فقها بیان کرده اند و مجال پرداختن به آن نیست.

از آنجا که شناخت لحظه مرگ در مبتلایان به مرگ مغزی علاوه بر صرفه جویی در هزینه می تواند زمینه ساز پیوند اعضا برای نجات جان دیگران نیز باشد، به تعریف آن اشاره می شود: از نظر تاریخی، اولین بار در سال ۱۹۵۹ دو دانشمند فرانسوی مرگ مغزی را تحت عنوان«اغمای زمان گذشته» (۴) به صورت علمی شرح دادند. در این تعریف به جای کلمه مرگ مغزی از اغمای زمان گذشته یا کمای غیر قابل برگشت استفاده شد که این تغییر نام به عقیده برخی توانست بسیاری از مشکلات پزشکی را حل نماید؛ چون حالت کمای غیر قابل برگشت نیز به عنوان مصداقی از مرگ مغزی شناخته شد؛ اما مشکل را نمی توان با تغییر نام حل کرد و در حال حاضر نیز حالت مرگ مغزی کاملاً با حالت کمای عمیق تفاوت دارد و حالت کمای عمیق را نوعی حیات تلقی می کنند. ( آقابابایی، ۱۳۸۶: ۳۶)

پس از آن در سال های بعد با توجه به پیشرفت دانش پزشکی و نیاز به پیوند اعضا در کشورهای مختلف از جمله کشورهای آمریکایی، اروپایی و آسیایی، تلاش هایی برای ارائه معیارهای تشخیص مرگ مغزی صورت گرفت تا با استفاده از اندام های حیاتی مانند قلب، کلیه، ریه، کبد و چشم از بیماران مرگ مغزی قبل از توقف قلب، بیماران نیازمند به پیوند اعضا را از مرگ حتمی نجات دهند.

از میان تعاریف ذکرشده برای مرگ مغزی، یکی از تعاریف که کامل تر به نظر می رسد و از کمای عمیق نیز متمایز می شود، این است که: «مرگ مغزی عبارت است از قطع غیر قابل برگشت کلیه فعالیت های مغزی کورتیکال (قشر مغز)، ساب کورتیکال (لایه زیر قشر مغز) و ساقه مغز به طور کامل». (همان: ۴۷)

طبق این تعریف نیز از نظر پزشکی، فرد مبتلا به مرگ مغزی دچار مرگ قطعی شده است، گرچه عرف چنین حالتی را زنده می پندارد و از آنجا که تعاریف فقهی هم مبتنی بر معیارهای عرفی است، چه بسا از نظر فقهی هم با اشکال مواجه باشد. برای نمونه، نظر فقهای عظام در مورد حکم لمس کردن فرد مبتلا به مرگ مغزی چنین است: «تا وقتی که روح از بدن او جدا نشده یا بدنش گرم است، دست زدن به بدن او موجب غسل نمی شود.» (طباطبایی یزدی، ۱۳۷۴: ۲۶۱) البته با ملاک قرار دادن معیارهای پزشکی می توان در حالت مرگ مغزی به مرگ قطعی شخص حکم کرد و طبق نظر مراجع معظم تقلید می توان با در نظر گرفتن شرایطی اقدام به پیوند اعضا کرد.

در اینجا به فتوای مقام معظم رهبری اشاره می کنیم که می فرماید: اگر استفاده از اعضای بدن بیمارانِ دچار ضایعات مغزیِ غیرقابل درمان و برگشت، برای معالجه بیماران دیگر، باعث تسریع در مرگ و قطع حیات آنان شود، جایز نیست. در غیر این صورت، اگر عمل مزبور با اذن قبلی وی صورت بگیرد یا نجات نفس محترمی متوقف بر آن عضو مورد نیاز باشد، اشکال ندارد. (حسینی خامنه ای، ۱۳۹۰: ۵۰۲)

بررسی مسائل اخلاقی

مسائل اخلاقی، به ویژه آنها که در عرصه هایی مانند پزشکی مطرح می شوند، اغلب جهانی و فراملی هستند؛ چنان که دستاوردهای علوم و تحقیقات پزشکی، تأثیرات جهانی و فراگیر دارند و به این سبب بحث از آنها روشی جهانی، برون دینی و فرافرهنگی می طلبد.

اطمینان از مرگ فرد

اطمینان از مرگ فرد برای تأیید جراحی جدا کردن عضو پیوندی از بدن فردِ دهنده ضروری است؛ مرگ مغزی باید حتماً مورد تأیید کمیته علمی ـ اخلاقی که بدین منظور فعالیت می کند، قرار گیرد. باید تلاش لازم برای حفظ حیات فرد (خصوصاً داوطلب اهدای عضو) صورت گیرد و از سودجویی های مادی پرهیز شود. دو وضعیت بالینی وجود دارند که بسیار نزدیک به وضعیت مرگ مغزی می باشند؛ چرا که هر دو با صدمه خیلی شدید نورولوژیک همراه می باشند و به ناچار به سمت مرگ خواهند رفت که عبارتند از:

الف) وضعیت پایدار نباتی (PVS) که در اثر یک دوره اختلال در اکسیژن رسانی بافت مغز ایجاد می گردد.

ب) کودک متولدشده با آننسفالی (۵) که سطوح فوقانی مغز (بالای ساقه مغز) را دارا نمی باشد. در مورد امکان استفاده از اعضای بیماران دچار دو وضعیت فوق، مباحثی در کشورهای مختلف وجود دارد. در حال حاضر، هرچند در موارد معدودی مجوزهایی داده شده است، بیشتر جوامع با گرفتن عضو از آنها مخالف هستند. البته مشکلات پیوند اعضا در اطفال و عدم وجود عضو متناسب جهت پیوند، استفاده از اعضای کودکان آننسفال را مطرح کرده است. رنج کشیدن کودکان آننسفال، عدم امکان درمان و تسکین روانی و روحی والدین در صورت پیوند اعضای این کودکان به کودکان دیگر، می تواند از علل توجیه کننده این عمل باشد. (لاریجانی، ۱۳۸۳: ۴۶)

متخصصان امور پزشکی تصریح دارند که «چنانچه معیارهای ذکرشده برای مرگ مغزی دقیقاً مورد توجه قرار بگیرند، تشخیص مرگ مغزی مشکل نبوده و مطلقاً با هیچ چیز دیگری هم اشتباه نمی شود.» با وجود این، تنها موردی که با مرگ مغزی مشتبه می شود، کمای عمیق غیر قابل بازگشت است که با بهره گیری از علم پزشکی در حال حاضر می توان احتمال این اشتباه را هم از بین برد.

کمای دائم در صورتی رخ می دهد که قشر مخ کاملاً آسیب ببیند و حیات خود را برای همیشه از دست بدهد. البته در این حالت به علت زنده بودن ساقه مغز، بدن دارای افعال غیر اختیاری است و این حالت ممکن است سال های زیادی از زندگی مصدوم را فراگیرد و به همین دلیل، چنین حالتی را نمی توان مرگ تلقی کرد. همین اشتباه، یکی از دلایلی بود که موجب شد لایحه قانونی پیوند اعضا که در سال ۱۳۷۴ در دولت تهیه شده و به مجلس تقدیم شده بود، از دستور کار مجلس خارج شود. (آقابابایی، ۱۳۸۶: ۴۲)

پس تفاوت کمای عمیق نباتیِ غیر قابل برگشت با مرگ مغزی، در حیات و عدم حیات ساقه مغز است و اگر معیارهای ارائه شده در مورد مرگ مغزی دقیقاً رعایت شود، این تشابه نیز رفع می گردد. با این حال، هنوز هم در برخی جوامع از جمله ژاپن در زمینه ملاک قرار گرفتن مرگ مغزی برای مرگ انسان، تردید و حتی مخالفت وجود دارد. واکنش منفی جامعه ژاپن در زمینه ملاک قرار دادن مرگ مغزی برای مرگ انسان، بیشتر از طرف گروه های مذهبی ابراز می شود. برای نمونه، فرقه جدیدی از مذهب شینتو به نام «ریسوکسای کای» (۶)اعلام نموده اند که مرگ مغزی نباید ملاک مرگ انسان باشد. (باقری چیمه، ۱۳۸۷: ۲۱)

مسائل اخلاقی بین افراد گیرنده و دهنده عضو

نحوه انتخاب فرد گیرنده پیوند، از مسائل اخلاقی مهم در مبحث پیوند می باشد که متأسفانه امکان اعمال شیوه های غیر اخلاقی در آن وجود دارد. متأسفانه گاه وجود پاداش و بهره مادی در قبال اهدای عضو و میزان آن، تنها عاملی است که فرد گیرنده پیوند را مشخص می کند. بالا بودن احتمال موفقیت پیوند، طول عمر عضو پیوندی، طول عمر و کیفیت زندگی بیمار گیرنده پیوند و میزان بازگشت به حیات طبیعی از شرایط مهم انتخاب فرد گیرنده پیوند می باشد. (امامی رضوی، ۱۳۷۳: ۱۰۴)

شناسایی بیماران اورژانس در این مقوله اهمیت بسزایی دارد. مسلماً عوامل دیگری همچون میزان مفید بودن فرد برای جامعه یا تمایل فرد دهنده به اهدای عضو به فردی خاص، گاه می تواند شرایط پیش گفته را تحت تأثیر قرار دهد؛ اما در هر حال، اولویت دادن به افراد دارای وجهه اجتماعی، افراد دارای سطح هوشی بالا، افراد صاحب پست و مقام و ثروتمندان که گاه در اثر کمبود اعضای پیوندی در مقابل تقاضای زیاد دیده می شود (لاریجانی، ۱۳۸۳: ۴۷) و همچنین رد داوطلب پیوند در مورد بیماران دیابتی، مسن و افراد نزدیک به مرگ و افراد دارای اختلالات روانی (یودهز موتر، ۱۳۷۳: ۲۸۶) مسلماً عملی غیر اخلاقی و خلاف عدالت اجتماعی است. (دیکنز، ۱۳۷۳: ۲۹۷)

طولانی کردن حیات فرد با پیوند اعضای حیاتی

مسئله طولانی تر کردن حیات، گاهی بلافاصله پس از تولد به وجود می آید، آنگاه که پزشک باید در مورد نوزادان ناقص الخلقه که احتمال کمی برای زنده ماندن دارند، تصمیم بر مداخله یا عدم مداخله بگیرد. (Stark, ۱۹۷۳) و گاهی نیز با تصمیم هایی درباره به نگهداری مکانیکی حیات افرادی که صدمه شدید مغزی دارند (از طریق دستگاه های مصنوع انسان) پیوند اعضای حیاتی و احیای بیماری که بیماری مرگ آور دارد، ادامه می یابد. (کمپبل، ۱۳۷۲: ۱۸۴) چه بسا ممکن است افزایش طول عمر انسان از طریق پیوند اعضا در تعارض با دیدگاه های خداشناسانه تلقی شود؛ چرا که به تصریح آیات و روایات، مرگ و زندگی فقط به دست خدا است و چه بسا پیشرفت های علمی بشر به ویژه در علم پزشکی مثل شبیه سازی یا پیوند اعضا یا تلقیح مصنوعی و ... اگر درست تبیین نشوند، نوعی دست کاری در شرایط طبیعی و نقض احکام الهی محسوب شوند.

توجه به حساسیت های عاطفی اعضای خانواده اهدا کننده عضو

گاهی ممکن است خود فرد، مایل به اهدای عضو خود پس از مرگ باشد، اما خانواده او مخالفت کنند. در اینجا این سؤال اخلاقی پیش می آید که آیا فرد مایل است دیگران در آینده از عضوی از بدن او بهره مند شوند یا برای حساسیت های خانواده پس از مرگش، بیشتر اهمیت قائل است؟ این چیزی است که نمی توان آن را به فردی تحمیل کرد و این مشکل وجود دارد که آیا افراد خانواده و غم آنها پس از مرگ فرد مهم تر است یا نفع رساندن به فردی که اهدا کننده حتی او را نمی شناسد؟ (دیکنز، ۱۳۷۳: ۲۹۴) در این موارد لازم است پزشکان و بیمارستان ها از خانواده شخص اهدا کننده عضو نیز کسب رضایت کنند.

نقش حیات ابدی و اخروی در تسکین آلام خانواده اهدا کننده عضو

اعتقاد به حیات جاودانه و ابدی و گذرا بودن دنیای فانی، تحمل مصائب و سختی های موجود در زندگی انسان را آسان می کند؛ خداوند متعال در قرآن کریم به پاداش صابران در مصیبت ها اشاره کرده و آنها را در زمره هدایت یافتگان معرفی کرده است. (بقره / ۱۵۷) در روایات معصومین(ع) نیز تحمل رنج بیماری، مایه پاکی و بخشش گناهان و رحمت برای مؤمن معرفی شده. (صدوق، ۱۳۶۶: ۴۲۹) و برای نجات جان انسان ها اجر و پاداش عظیم بیان شده است؛ توجه به این پاداش های الهی می تواند تسکین دهنده درد و رنج خانواده اهدا کننده عضو باشد.

مسائل اخلاقی درباره تجارت و قاچاق اعضای پیوندی

در مورد مسئله تجارت اعضای پیوندی، در عین حال که باید اعتراف کرد که قاچاق اعضا بسیار زشت و قابل اعتراض است. در جوامع مختلف کم وبیش مطرح است و در جامعه ما هم در حال تبدیل شدن به یک مشکل اجتماعی است که چه بسا در زمان حیات و حتی پس از آن انجام پذیرد. حال با این سؤال مهم مواجه ایم که آیا خرید و فروش اعضا جایز است؟ بر فرض جواز آیا می توان به مبلغی بیش از دیه شرعی فروخت و آیا نظارت دولت و حکومت بر این مسائل ضروری است یا نه؟

این مسئله در برخی کشورها مانند هند به فاجعه ای ملی تبدیل شده و در برخی کشورها از جمله کشورهای عربی، با منع قانونی مواجه گشته و تنها هدیه عضو پذیرفته شده است. (آقابابایی، ۱۳۸۶: ۱۴۹) به هر حال، آنچه از نظر اخلاقی می توان به آن تصریح کرد، این است که منبع درآمد بودن اعضای بدن برای افراد فقیر جهت رفع فقر، عملی نکوهیده و قبیح است. (دیکنز، ۱۳۷۳: ۲۹۶) مسئله ای که متأسفانه در حال حاضر خصوصاً در جوامع فقیر و کشورهای جهان سوم شاهد آن هستیم، فروش اعضای کودکان به دلیل فقر مادی خانواده یا دزدیدن اعضای بدن، بدون رضایت فردِ دهنده می باشد.

بیان دیدگاه ها

با توجه به منحصر بودن راه علاج و درمان بسیاری از بیماری های صعب العلاج به پیوند عضو سالم و نیاز گسترده بشریت به اعضای سالم و قابل انتقال مبتلایان به مرگ مغزی، ضرورت اعلام مرگ مغزی و تجویز برداشت اعضای سالم متوفیان مغزی بیش از پیش نمایان شده است؛ لکن به دلایل مختلف از جمله منقح نبودن موضوع مرگ مغزی نزد برخی از فقهای شیعه و علمای اهل سنت، عدم توجه به تحولات موضوعات احکام، موانع و مشکلات قانونی، در کنار باورها و اعتقادات مردم و مواردی از این قبیل، باعث به وجود آمدن دیدگاه های متفاوت در موضوع پیوند اعضا شده است. در اینجا به طور اجمالی به برخی از دیدگاه های مخالفان و موافقان برداشت عضو از مبتلایان به مرگ مغزی اشاره می شود:

پی نوشت

۱. Carrel. A.
۲. Thomas Murray.
۳. Christiaan Barnard
۴. Coma Depasse.
۵. Anencephal.
۶. Rissho Kosei- Kai.

منابع و مآخذ

قرآن کریم.
آقابابایی، اسماعیل، ۱۳۸۶، پیوند اعضا از بیماران فوت شده و مرگ مغز ( بررسی فقهی ـ حقوقی)، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چ ۲.
ارجمند، بابک و دیگران، ۱۳۸۷، «بررسی میزان آگاهی و نگرش پرستاران بخش های مراقبت های ویژه و اورژانس در زمینه پیوند اعضا و نسوج»، مجله علمی سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران، دوره ۲۶، شماره ۳، ص ۳۵۹ ـ ۳۴۸.
امامی رضوی، سید حسن، ۱۳۷۳، پیوند اعضا، مجموعه مقالات اخلاق پزشکی، ج ۵ (مسائل مستحدثه)، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات اخلاق پزشکی، چ ۱.
بار، محمدعلی، ۱۴۱۴، «تجارب جدیده لنقل الاعضاء من الموتی»، مجله العالم، شماره ۵۱۴.
باقری چیمه، علیرضا، ۱۳۸۷، «مرگ مغزی و پیوند اعضا در ژاپن»، مجله اخلاق و تاریخ پزشکی، دوره اول، شماره ۳، ۲۴ ـ ۱۵.
پنس، ای. گرگوری، ۱۳۷۲، موارد کلاسیک در اخلاق پزشکی، ترجمه پژمان حبیبی، تهران، معاونت امور فرهنگی، حقوقی و مجلس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، چ ۱.
جعفری دهقی، محمود و تابعی، سید ضیاءالدین، ۱۳۷۳، «اخلاق پزشکی در آینه ادب فارسی»، مجموعه مقالات اخلاق پزشکی، ج ۶ (پزشک و جامعه)، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات اخلاق پزشکی، چ ۱.
حبیبی، حسین، ۱۳۸۰، مرگ مغزی و پیوند اعضا از دیدگاه فقه و حقوق، قم، بوستان کتاب، چ ۱.
حر عاملی، محمد بن حسن، ۱۴۱۲، وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، لبنان، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، چ ۶.
حسینی خامنه ای، سیدعلی، ۱۳۹۰، اجوبه الاستفتائات (پرسمان زندگی)، قم، دفتر نشر معارف، چ ۱.
حسینی دهمیری، هادی و اصغر سلیمی نوه، ۱۳۸۸، «ضرورت اخلاق در فناوری شبیه سازی انسان»، فصلنامه پژوهش نامه اخلاق، سال یکم، شماره ۴، ۱۶۵ ـ ۱۴۹.
دیکنز، برنارد، ۱۳۷۳، «موضوعات اخلاقی و حقوقی در پیوند اعضا»، مجموعه مقالات اخلاق پزشکی، ج ۵ (مسائل مستحدثه)، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات اخلاق پزشکی، چ ۱.
صدوق، ابی جعفر محمد بن علی قمی، ۱۳۶۶، ثواب الاعمال، مترجم علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات کتابخانه صدوق، چ ۸ .
طاهری، حبیب الله، ۱۳۷۸، «پیوند اعضا از دیدگاه اسلام»، مجله مجتمع آموزش عالی قم، سال اول، ش ۳.
طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، ۱۳۷۴، العروه الوثقی، ج ۱، قم، انتشارات مؤسسه اسماعیلیان، چ ۳.
ظهور، علی رضا و بزرگ مقام، مسعود، ۱۳۸۲، «نگرش شهروندان تهرانی به پیوند اعضا و اهداء عضو در مرگ مغزی»، مجله افق دانش، سال نهم شماره ۱، ص ۵۵ ـ ۵۰.
کمپبل، و. الستیر، ۱۳۷۲، معضلات اخلاق پزشکی، ترجمه حسن میاندری، تهران، معاونت امور فرهنگی، حقوقی و مجلس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، چ ۱.
لاریجانی، باقر، ۱۳۷۸، نگرشی جامع به پیوند اعضا، تهران، بنیاد بیماری های خاص، چ ۱.
ـــــــــــــــ ، ۱۳۸۳، پزشک و ملاحظات اخلاقی، ج ۱، مروری بر مبانی اخلاق پزشکی، تهران، انتشارات برای فردا، چ ۲.
نراقی، محمدمهدی، ۱۳۸۳، جامع السعادات، ج ۱، نجف اشرف، مطبعه النجف، چ ۳.
نوری، حسین بن محمدتقی، ۱۴۲۰، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، آل البیت.
نوری زاده، عزت، میرزاپور، طوبا و نیک سیرت، مهدی، ۱۳۸۴، موانع و استراتژی های توسعه پیوند اعضا در ایران، کنگره بین المللی اخلاق زیستی، ایران، تهران، ۶ تا ۸ فروردین.
یودهز موتر، اسنی، ۱۳۷۳، «پیوند اعضا ـ پیوند کبد و موضوعات اخلاقی مربوط به آن»، مجموعه مقالات اخلاق پزشکی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات اخلاق پزشکی
Campbell A, Gillett G, Jones G, ۲۰۰۱, medical ethics: organ and tissue transplantation. Uk: oxford university press ,p. ۱۲۹ – ۱۴۶.
Stark, G., ۱۹۷۳, Spina Bifida and Medical progres . Conract, ۴۳, ۹ – ۱۴.

فصلنامه علمی ـ پژوهشی پژوهش نامه اخلاق ۱۹
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *