سه شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 30 Apr 2024
 
۰

مرجعیت شوراها در دهه‌چهارم انقلاب‌اسلامی

سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۲۱:۴۷
کد مطلب: 357796
تردیدی نیست که خود مردم باید بخواهند امور را بر اساس اسلام، درشیوه زندگی خودشان وارد کنند، و یکی از نقش های شورای شهر و روستا این است که این خواستن را در سطح جامعه پررنگ و تقویت کند.
به گزارش جهان به نقل از مشرق، بی تردید، شوراهای اسلامی شهر و روستا نقش ویژه ای در تحقق پروژه بزرگ «اسلام در زندگی شهری» دارند. از این رو، افرادی که به عنوان نماینده مردم به شوراهای اسلامی شهر و روستا راه می یابند باید دغدغه تحقق پروژه اسلام در زندگی شهری را داشته باشند و در راستای این دغدغه، قدم بردارند.

برای تحقق این پروژه، باید ما در مرحله اول باید خودمان گزاره های اسلامی را وارد زندگی و در جهت تعالی جامعه بکار ببندیم. البته در پروژه اسلام در زندگی شهری باید مردم محور باشند و مطالعات و بررسی ها همواره در کنار اجرای این پروژه به صورت به روز و مداوم ادامه داشته باشد.

اهمیت این موضوع به حدی است که اگر ما نتوانیم گزاره های اسلامی بر اساس معارف اسلامی را به عنوان سبک زندگی پیاده کنیم عملا جمهوری اسلامی تحقق پیدا نکرده است! پرسشی که در این پروژه با آن روبرو بودیم این بود که «چه کار کنیم که اسلام را در بطن و متن زندگی مردم وارد کنیم؟»

تردیدی نیست که خود مردم باید بخواهند امور را بر اساس اسلام، درشیوه زندگی خودشان وارد کنند، و یکی از نقش های شورای شهر و روستا این است که این خواستن را در سطح جامعه پررنگ و تقویت کند.

سئوال دیگری که در این پروژه مطرح می شود این است که چطور میتوان کاری کرد که خود مردم در مقابل تهاجمی که از سوی غربی ها برای تغییر سبک زندگی هست، خودشان، خودشان را واکسینه کنند و خودشان با این هجمه ها برخورد کنند؟
مردم ما همیشه در همه صحنه ها حاضر بوده اند و خودشان پای کار آمده اندف پس برای پروژه اسلام در زندگی شهری هم خودشان باید پای کار بیایند. نکته قابل توجه اینجاست که تحقق انگاره ها و هنجارهای اسلامی در زندگی شهری نمی تواند با سیستم های دولتی به طور مطلوب محقق شود، اما شوراهای اسلامی به عنوان نهادهای مردمی می توانند مجری این پروژه بزرگ باشند.

شوراها باید مجری پروژه اسلام در زندگی شهری باشند
مقام معظم رهبری در بجنورد اشاره کردند که تمدن اسلامی پیکره ای دارد که حتما باید محتوایی داشته باشد که مبتنی بر سبک زندگی اسلامی قرار بگیرد. طی بررسی های انجام شده روشن شد که در دوره های مختلف انقلاب اسلامی ایران، مردم به یک ساختار بیشتر مراجعه میکرده اند؛ مثلا در دهه اول «رهبری» محور بود، در دهه دوم «ریس جمهور» و در دهه سوم «مجلس» محور بوده است. به نظر من، در دهه چهارم انقلاب اسلامی ایران، شوراهای اسلامی شهر و روستا محور مراجعات مردم خواهند بود.

مردم نباید برای امور ریز و خرد به رییس جمهور مراجعه کنند بلکه رفع مشکلات مردم باید از طریق شوراهای اسلامی پیگیری بشود. اصل شوراها از اصول پایه ای مردم سالاری دینی ماست که از بطن و متن اسلام گرفته شده و از این رو میتوان پروژه اسلام در زندگی شهری را درشوراها نهادینه کرد.

اگر ما بخواهیم پروژه اسلام در زندگی شهری را نهادینه کنیم از زمانی که مسائل تحقیقاتی کلید میخورد تا زمانی که بخواهد به گزاره های مشخصی برسد و بازخورد رسانه ای پیدا کند، از ابتدا تا انتها، به تدوین مسائل فرهنگی و اجتماعی نیاز داریم. در این راستا، شوراهای اسلامی شهر، پایگاهای خوبی هستند که می توانند محل و مرجع برنامه ریزی و هماهنگی نهادینه کردن اسلام در زندگی شهری باشند.

اگر مسئولان ما در کنار شوراهای اسلامی شهر و روستا، پروژه اسلام در زندگی شهری را که یکی از پروژه های استراتژیک نظام جمهوری اسلامی ایران است، جدی بگیرند و به مراحله اجرا در بیاورند، کشورهای دیگر به ویژه کشورهای مسلمانی همچون مصر و عراق، خودشان به سراغ ما می آیند، الگوی زندگی شهری مبتنی بر اسلام ما را بر می دارند و در جوامع خودشان اجرا می کنند. بعد از نزدیک به سه دهه، صدور انقلاب اسلامی خودش را به عینه نشان داد و در قد و قامت بیداری اسلامی در منطقه ظاهر شد. پس از صدور انقلاب، نوبت به صدور سبک زندگی می رسد و این رسالتی است که جمهوری اسلامی ایران به عنوان پیشقراول استکبارستیزی و مخالفت با سبک زندگی غربی بر عهده دارد و باید آن را محقق سازد.

اگر ما نتوانیم این مدل را در افق ۱۴۰۴ که نظام باید به یک مراحل رشد رسیده باشد و الهام بخشی داشته باشد پیاده کنیم یقین بدانید مدل سبک زندگی امریکایی که قدرت رسانه ای غول آسایی را در پشت سر دارد الگوی غالب خواهد شد. باید به خاطر داشته باشیم که افق ۱۴۰۴ ما درسند چشم انداز ، با ۲۰۲۵ آمریکا مقارن است؛ آمریکایی که میخواهد سبک زندگی و ارزشهای آمریکایی را همه گیر و جهانی کند و عمده بحثی که آنها با ما دارند در سبک زندگی ما زیست سیاسی ما زیست اجتماعی و زیست اقتصادی ما خلاصه می شود.

جریانی که از بیست و پنج سال قبل با توهین سلمان رشدی به پیامبر شروع شد و در کل آثار اسلام ستیزانه آنها که همچنان با هجمه های رسانه های غربی نسبت به پیامبر همراه است مشاهده می شود، کلا دو اصل را هدف قرار داده:« قرآن و عترت»؛ در حقیقت، تمام تلاش این جریان بر این اصل استوار است که بین مسلمانان و عترت و مسلمانان و قرآن و آنچه از سبک زندگی ایشان و نسل ایشان باقی مانده فاصله بیندازند. این مسئله در دوران معاصر هم وجود دارد چرا که اگر مسلمانان بتوانند ارتباط درستی با این دو امانت و نقطه ثقل باقی مانده بر قرار کنند و در سیستم نرم افزار و شیوه زندگی خودشان پیاده کنند،

آن وقت کسی سبک و شیوه زندگی منحط آمریکایی و غربی را انتخاب نخواهد کرد و این بزرگترین تهدیدی است که غرب از سوی جهان اسلام با آن مواجه است و این دلیلی است که آنها میخواهند به اسلام و پیامبر و شیوه زندگی ایشان توهین کنند. بنابراین ضروری است و میطلبد که برای مقابله با آنها، اسلام را در زندگی مردم کشورمان پیاده کنیم. البته در این راستا کارهایی هم انجام شده است اما این اقدامات متاسفانه به دلیل عدم برنامه ریزی معمولا ابتر باقی میمانند و همافزایی لازم در این امور مشاهده نمی شود.

اما شوراهای چهارم می تواند محمل و محفل قابلی برای پیگیری و اجرای پروژه اسلام در زندگی شهری باشد؛ پس نباید این فرصت را از دست داد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *