اگرچه از یک منظر نظری اعتدال میتواند با نوعی از عقلانیت رابطه داشته باشد، اما هنوز متنی در این زمینه از سوی اعتدالیون در دسترس نداریم تا ما و دیگران را با این مفاهیم و رابطه میان آنان آشنا کند.
کلیدش بسیاری از درها را به روی خودش خواهد بست و حامیانش را پشت درهای بسته رها خواهد کرد.
دولت «اعتدال» که به نظر میرسد در حال تبدیلشدن به دولت «اختلاط» است، باید سریعتر خود را جمعوجور و گرایشهای متفاوت و گاه متضاد درونی خود را تعدیل کند و تا دیر نشده کلید تدبیر خود را بهکار گیرد.
و معضلات در انواع و ریختهای متفاوت سازههای ترکیبی که ممکن است با یکدیگر برقرار کنند، اشکال نوینی از دلمشغولیهای ملالآور و روحآزار را پدید خواهند آورد، که هر کدام نیازمند نقشآفرینی کلید دولت هستند. در این شرایط، دولت «اعتدال» که به نظر میرسد در حال تبدیلشدن به دولت «اختلاط» است، باید سریعتر خود را جمعوجور و گرایشهای متفاوت و گاه متضاد درونی خود را تعدیل کند و تا دیر نشده کلید تدبیر خود را بهکار گیرد.
در هر فرض، ما اصلاحطلبها برای عقلانیتر عملکردن اعتدالیون – نهتنها نسبت به اصلاحطلبها بلکه نسبت به تمامی خِردپیشگان عالم - دعا میکنیم.
از خودِ اصلاحی خود عبور کنند.
بنظر می رسد این امر تعبیر شده است هرچند با ادامه همان تفکر برخی سران طیف های حامی فعلی دولت با نمایاندن لولوی "اصولگرایی" بخواهند طیفهای نزدیک به دولت به یک همگرایی برسند.
برجسته کردن و طرح هر روزه موضوعات حاشیه ای وساختگی و احساسی در روزنامه های طیف دولتی که روشی فسیل شده است در همین راستا می باشد.
در ضمن به تدریج با خرابکاری های و فراافکنی های اقتصادی و فرهنگی دولت واگرایی در حامیان راست سنتی(مذهبی) و راست مدرن(اصولگرا نماها) و حتی کارگزارانی ها نیز به خوبی مشهود است.
این دوره را می توان پایان تفکر هاشمی-نه لزوما پایان وی-در آسمان سیاسی ایران دانست.