دوشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 13 May 2024
 
۰

تحریم، عامل جهش ایران

يکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۴۴
کد مطلب: 345822
برخلاف موضوع اقتصاد نفتي، تهديد تحريم يک فرصت راهبردي و توفيق اجباري ذي‌قيمت است، اگر که ارزش و قدر آن فهميده شود. تحريم آن اضطرار خصمانه‌اي است که دشمن به قصد جنگ زمين‌گير کردن ما تحميل مي‌کند و با اين وجود مي‌تواند انرژي قدرتمند جهش بزرگ را در ميان مردم و تصميم‌سازان براي پي‌ريزي اقتصاد مقاوم معطوف به پيشرفت را فراهم کند.
به گزارش جهان به نقل از کيهان، اقتصاد نفتي ايران از ۶۰ سال پيش با عارضه‌ها و چالش‌‌هاي مهمي دست و پنجه نرم مي‌کند. حتي اگر تحريم‌هاي اقتصادي آزاردهنده نيز نبود، اقتصاد دولتي متوقف به فروش نفت صرفا در مدار رشد بادکنکي حرکت مي‌کرد و دايما بر عارضه‌هايي چون تورم، ناکارآمدي بوروکراتيک، فترت توليد ملي و وابستگي فزاينده به خارج از مرزها مي‌افزود تا چه رسد به اينکه مزاحمتي به نام تحريم نيز به اين صورت مسئله مهم افزوده شده باشد.

البته برخلاف موضوع اقتصاد نفتي، تهديد تحريم يک فرصت راهبردي و توفيق اجباري ذي‌قيمت است، اگر که ارزش و قدر آن فهميده شود. تحريم آن اضطرار خصمانه‌اي است که دشمن به قصد جنگ زمين‌گير کردن ما تحميل مي‌کند و با اين وجود مي‌تواند انرژي قدرتمند جهش بزرگ را در ميان مردم و تصميم‌سازان براي پي‌ريزي اقتصاد مقاوم معطوف به پيشرفت را فراهم کند.
اين منطق که تحريم، يک هديه بزرگ است، منطق حضرت امام(ره) است. ايشان ۲۶ بهمن ۱۳۵۹ در ديدار کفيل و مديران وزارت نفت مي‌فرمايند «من اعتقادم است که اگر ما در محاصره اقتصادي يک ده پانزده سال واقع بشويم، شخصيت خودمان را پيدا مي‌کنيم يعني همه مغزهايي که راکد بودند در آن وقت و نمي‌توانستند فعاليت بکنند، به فعاليت مي‌افتند.

اين طبيعي است که اگر يک نفر آدم يک جايي نشسته و همه چيز او را مي‌آورند تقديمش مي‌کنند، اين فکرش به کار نمي‌افتد، حتي کاسب هم نمي‌تواند بشود. اگر يک آدمي بود که اول صبح چايش را و نانش را بياورند، ظهر هم همين‌طور، شب هم همين‌طور، هر احتياجي هم داشت برآورده کردند، اين نمي‌تواند ديگر هيچ کاري بکند، يک مرد فلجي مي‌شود...آن روزي که اين ملت فهميدکه اگر ما جديت نکنيم براي کشاورزي‌مان، جديت نکنيم براي صنعت نفتمان، جديت نکنيم براي کارخانه‌هاي خودمان، از بين خواهيم رفت و کسي نيست که به ما بدهد، وقتي اين احساس پيدا شد در يک ملتي که من خودم بايد هر چيز مي‌خواهم تهيه کنم، ديگران به من نمي‌دهند، اين احساس اگر پيدا شد، مغزها به راه مي‌افتد و متخصص پيدا مي‌شود در هر رشته‌اي... اين ابتکارات از برکات محاصره اقتصادي بود...

اين محاصره اقتصادي را که خيلي‌ها از آن مي‌ترسند، من يک هديه‌اي مي‌دانم براي کشور خودمان، براي اينکه معنايش اين است که مايحتاج ما را به ما نمي‌دهند، وقتي که مايحتاج را به ما ندادند، خودمان مي‌رويم دنبالش... مغزهاي اروپايي با مغزهاي ايراني فرقي ندارند جز اين معنا که آنها آن طوري تربيت شدند و خودشان را آن جوري درست کردند و ماها را اين طوري تربيت کردند. ما را يک موجود مهملي بار آوردند. خب، تا کي ما بايد اين را تحمل بکنيم که ما يک موجودات مهملي هستيم و بايد از ارباب‌‌ها پيش ما برسد... عمده اين است که ما باور کنيم خودمان را».
اگر تحريم اقتصادي يک جنگ تمام عيار است که حتما هست، طبيعتا در برابر چنين جنگي نمي‌شود با التماس و جلب ترحم و «من بميرم و تو بميري» به مصاف رفت. اگر دشمن از يک قرارگاه متمرکز اقدام به ساماندهي حملات اقتصادي مي‌کند، منطقا در اين سو نمي‌توان واقعيت اين جنگ را انکار کرد يا به لوازم پذيرش اين واقعيت در حوزه اولويت‌هاي دفاعي کشور پايبند نبود و يا قرارگاه اقتصادي و آرايش دفاعي لازم را نداشت.

حتي اگر چنين جنگ و معارضه‌اي در ميان نبود، ما ناچار از تغيير برخي رويه‌هاي غلط ۷۰-۸۰ ساله بوديم، چه رسد به اينکه اکنون دشمن نيز همين پاشنه آشيل را در معرض آفند قرار داده است.

بنابراين خط اقتصاد را بايد تقويت و مقاوم کرد. در عين حال، اقتصاد ايران هفدهمين اقتصاد بزرگ دنياست. چنين اقتصاد بزرگي که داراي ذخاير عظيم و کم‌نظير مادي و مهم‌تر از آن استعدادهاي بي‌نظير انساني است، مجال پيشرفت بزرگي را در قلب يکي از راهبردي‌ترين مناطق دنيا داراست که کمتر کشوري از مشابه اين مجال برخوردار است. چنين کشوري به تعبير رهبر معظم انقلاب «اگر از الگوي اقتصادي بومي و علمي برآمده از فرهنگ انقلابي و اسلامي که همان اقتصاد مقاومتي است پيروي کند، نه تنها بر همه مشکلات اقتصادي فائق مي‌آيد و دشمن را که به تحميل يک جنگ اقتصادي تمام عيار در برابر اين ملت بزرگ صف‌آرايي کرده به شکست و عقب‌نشيني وا مي‌د‌ارد، بلکه خواهد توانست در جهان... اقتصاد متکي به دانش و فناوري، عدالت بنيان، درون‌زا و برون‌‌گرا، پويا و پيشرو را محقق سازد.»

چرا با وجود دستاوردهاي اقتصادي بزرگ انقلاب اسلامي- از جمله در حوزه برخي پيشرفت‌هاي معطوف به فناوري و خودکفايي - هنوز به يک اقتصاد سالم، پويا و مقاوم دست نيافته‌ايم؟ و بعد از اين براي جبران چه بايد کرد؟ عوامل مختلفي را براي اين تاخير مي‌توان برشمرد. يک علت اين است که نه «فساد اقتصادي» و نه «تحريم‌هاي دشمنان» نزد برخي طيف‌هاي سياسي صاحب‌منصبان ما به عنوان تهديد و دشمني فهميده نشده است چرا که چنين فهمي نشانه‌ها و الزامات و اولويت‌بندي‌هايي دارد که در گفتار و رفتار اين طيف ديده نمي‌شود. کشاندن رقابت‌هاي مسموم سياسي به حوزه تصميمات راهبردي در زمينه اصلاحات اقتصادي يکي از اين آسيب‌هاي بزرگ است.

علت دوم و مکمل، عدم ثبات قدم و استقامت کافي در اجراي تصميمات راهبردي است. نيمه کاره رها شدن پروژه‌هاي بزرگ ملي- نظير طرح هدفمندسازي يارانه‌ها و اصلاح الگوي مصرف- از آسيب‌هاي مهمي است که کمابيش در معرض آن قرار داشته‌ايم. علت سوم، جريان رسانه‌اي آلوده و ناسالمي است که برخلاف ژست‌ها و دعاوي فريبنده، از معارضان اصلي «اقتصاد سالم، پويا و مقاوم» است.

طيفي از اين رسانه‌ها به انواعي از مفسدان اقتصادي، فرهنگي و سياسي آلوده‌اند و بنابراين شبيه قطب‌نماهاي دستکاري شده، سر بزنگاه‌هاي مهم آدرس‌هاي غلط مي‌دهند. حلقه رسانه‌اي خاصي هم وجود دارد که اساسا نگاه به خارج دارد و بخشي از ماشين عمليات رواني دشمن در جنگ اقتصادي- سياسي به شمار مي‌رود. دميدن در التهابات اقتصادي و ايجاد بي‌ثباتي، دامن زدن به تورم انتظاري و ايجاد تقاضاي کاذب- نظير کاري که يک سال پيش کردند- و القاي «ما نمي‌توانيم» در مواجهه با فشار تحريم‌ها از جمله کار ويژه‌هاي اين طيف است.

اين ۳ عارضه مهم از جمله ظرف همين ۵-۶ سال گذشته به ويژه ۲-۳ سال اخير موجب شد اتفاق مهم و مبارکي نظير هدفمندسازي يارانه‌ها و اصلاحات اقتصادي مورد اجماع همه طيف‌ها در ميانه راه رها شود يا به بيراهه برود. شروع سهميه‌بندي بنزين از اوايل تيرماه سال ۸۶ براي مهار بي‌رويه مصرف در حالي که فقط در سال قبل از آن ۴/۸ ميليارد دلار صرف واردات بنزين شده بود، کار بزرگي بود که به ذهن ناممکن مي‌آمد اما اين کار مهم- با وجود برخي بي‌تدبيري‌ها - عملي شد تا هم راه براي قاچاق هنگفت سوخت ببندد، هم از وابستگي کشور به واردات بکاهد- چنان که بعدها ما را تحريم کردند- و هم تزريق بي‌رويه يارانه‌هاي سوختي به جيب توانگران را مهار کند. واکنش رقباي دولت وقت چه بود؟ تقدير و تحسين که شما مسئوليت نيمه تمام يا نکرده ما را به انجام رسانديد؟! خير! روزنامه کارگزاران فرداي اجراي اين طرح به جاي پرداختن به اصل ماجرا، تصوير تمام قد صفحه اول خود را به آتش‌سوزي در يک پمپ بنزين اختصاص داد و با تيتر بزرگ نوشت «بلواي بنزين»! يعني آن روز ارگان کارگزاران اميدوار به آشوب بود که نشد!

آيا چنين رفتارهايي در ميانه يک جراحي اقتصادي بزرگ سازنده بود؟

۳ سال بعد- آذر ۸۹- اجراي طرح هدفمندسازي يارانه‌ها با ۳ هدف عمده «ساماندهي مصرف حامل‌هاي انرژي»، «حمايت از توليد داخلي» و «حمايت انحصاري و هدفمند از اقشار ضعيف» به اجرا درآمد. آن روز نيز رفتار هوچي‌گرانه مشابهي از سوي برخي رسانه‌ها و سياسيون به نمايش درآمد مبني بر اينکه مردم! چه نشسته‌ايد که قرار است دهک‌هايي از شما را حذف کنند و يارانه به شما ندهند.

اين التهاب آن قدر در فضاي رسانه‌اي فربه شد که هدف هدفمندي يارانه‌ها از همان ابتدا گم شد و دولت و مجلس با تسليم در برابر اين هوچيگري‌ زيانبار پذيرفتند به جاي حذف دهک‌هاي پردرآمد، همه ۱۰ دهک فقير و غني به طور مساوي يارانه ۴۵ هزار توماني بگيرند و اين روند ناصحيح ۳۶-۷ ماه تداوم پيدا کرد. بدتر اين بود که دولت نيز از جايي به بعد در بازي آلوده رقبا- معطوف به رقابت‌هاي سياسي و انتخاباتي- افتاد و اعلام کرد مايل است رقم ۴۵ هزار توماني مساوي را به ۲۵۰ هزار تومان مساوي برساند!! در همين حال حمايت از توليد داخلي از طريق درآمدهاي هدفمندي به بوته فراموشي سپرده شد و نوسانات ارزي و کاهش ارزش پول ملي نيز موجب کم‌رنگ شدن اثرات طرح در حوزه ساماندهي الگوي مصرف شد.
اگر کاهش ارزش پول ملي يک تهديد مهم است در عين حال در برخي کشورهاي دنيا - نظير چين- از همين موضوع به عنوان يک فرصت براي پيشي گرفتن توليد داخلي در رقابت با توليدات ديگر کشورها استفاده مي‌کنند. بنابراين چرا ما نتوانيم از همين توفيق اجباري! به عنوان فرصت استفاده کنيم؟ اگر تحريم‌ها محدوديت‌هايي را در زمينه واردات ايجاد مي‌کند، چرا همين تهديد را در ميان مدت تبديل به فرصت مهم رونق توليد داخلي نکنيم؟ آيا نمي‌توان از دانشمند شهيد دکتر مجيد شهرياري يک الگو در مقياس ملي ساخت که در مقابل تحريم فروش سوخت۲۰ درصد رآکتور تهران و لنگي توليد راديوداروها، سوخت توليد داخل را روي ميز گذاشت؟

آيا در کشوري که دستخوش جنگ اقتصادي تمام عيار است، عقل امضا مي‌کند که بازار کالاهاي مصرفي لوکس و تجملاتي آن هر روز با اجناس خارجي- که ما به ازاي آن ميلياردها دلار و يورو از کشور خارج مي‌شود - اشباع‌تر مي‌شود؟! آيا خودروي پورشه و لوازم آرايش آن‌چناني و آخرين محصولات مصرفي تجملاتي هم به ضرورت غذا و دارو و کالاهاي استراتژيک است؟

بدون بسيج مردم و جلب همراهي آنها چه در حوزه اصلاح الگوي مصرف و چه در زمينه کارآفريني و خلاقيت و بهره‌وري، و بدون اجماع نخبگان و مسئولان درباره اينکه تنها راه بقا و استقلال و پيشرفت و آقايي در جهان، بستن کمر همت و ايستادن روي پاي خود و خطرپذيري و خودباوري و مجاهدت شبانه‌روز است، نمي‌توان به آرمان راهبردي اقتصاد پويا و مقاوم و شکوفا دست يافت. دولت محترم در اين ميان شايد سزاوارتر از ديگران باشد که در ايجاد اجماع ملي زير پرچم هدايت رهبر معظم انقلاب پيش‌قدم شود و با عبور از افراطيون مدعي حمايت، اين باور را منتشر سازد که اولا اولويت را به اقتدار درون‌زا مي‌دهد و ديپلماسي را تنها يک ابزار از ده‌ها ابزار لازم تلقي مي‌کند، ثانيا عازم است که کار نيمه تمام و رها شده دولت قبلي را به سرانجام برساند و ثالثا مراقب خواهد بود که حاشيه‌ها را- مانند سال‌هاي آخر دولت قبل- تبديل به مسئله مهم خود نمي‌کند.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *