يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 28 Apr 2024
 
۰

چگونه از انتظار فرج سوء استفاده می‌شود؟

دوشنبه ۳ تير ۱۳۹۲ ساعت ۰۴:۰۸
کد مطلب: 294573
قدرت موجود در باورعمیق و نیرومند انتظار فرج چندان زیاد است که بسیاری از دغلبازان به هوس آن می افتند تا با سوء استفاده از آن مردمان ساده لوح را به دنبال خویش بکشانند.
به گزارش جهان، آنچه در پی می‌آید مصاحبه‌ای است که مجله مدیریت ارتباطات در باره کتاب مهدیان دروغین با بنده داشت.

1. دیدن کتاب شما بیش از هر چیز من را به این فکر فرو برد که قابلیت رسانه‌ای ابزاری به نام دین تا چه اندازه گسترده و عملیاتی برای افرادی بوده است که از آن برای انتشار و تبلیغ باورهای خود بهره می‌برده‌اند. دوست دارم شما نیز کمی در این زمینه توضیح بدهید که علت جذابیت ابزار دین برای اطلاع رسانی و تبلیغ در حوزه باورهای عمومی مردم در طول تاریخ چه بوده است؟
بخش بزرگی از زندگی بشر روی محور ایمان و عقیده است. باورها نقش اساسی در زندگی دارند. این که یک باور از کجا می آید از این زاویه مهم نیست، مهم این است که وقتی آمد، و تا وقتی هست و تردید در آن پدید نیامد، نقش اساسی در زندگی آدمی دارد. این باور آدمی را به حرکت وا می دارد، زندگیش را مشروع می کند، او را قانع می سازد. دلیلش هم این است که مفهوم «یقین» را برای او به ارمغان می آورد. در این شرایط هر نوع بار معنایی و فکری و زبانی را که بتوانید در این باور بگنجانید، آن را به مقصد رسانده اید. این خیلی مهم است که مردم باورهای درستی داشته باشند. هر چیزی را که در باور مردم وارد شد آن را تبدیل به عنصر موثر برای ظهور و بروز آن در جامعه خواهد شد. هیچ چیزی به اندازه ایمان و باور در زندگی مردم تاثیر ندارد.

2. سوال دومم که به نوعی مکمل سوال اول است به قابلیت باوری به نام مهدویت و انتشار فرج باز می‌گردد. دوست دارم توضیح بفرمایید که تا چه اندازه می‌توان بر قابلیت رسانه‌ای و ترویجی این باور برای ارتباط با توده‌های مردم تکیه کرد
امید به این که روزی فرا خواهد رسید که ظلم و بیداد و فساد و تباهی از بین می رود برای همه انسانها لذت بخش است. به خصوص در روزگاری که مردم ناامید هستند و احساس می‌کنند که بشر قادر به حل دشواریهای بزرگ نیست، آن قدر فساد و ظلم دنیا را گرفته است که امکان اصلاح آن از راه های عادی وجود ندارد، در چنین فضایی مهدویت ندایی است که برای رهایی بشر از ظلم. داشتن یک زندگی خوب. از بین رفتن بی عدالتی. وجود امکانات برابر برای همه. چنین پدیده ای میان توده های مردم بسیار جذاب است. این که مردم را امیدوار کنیم و منتظر نگاه داریم برای آنها بسیار آرامش بخش و امیدزااست. این که می گویند آدم به امید زنده است، همین است. وعده این که مستضعفان وارث زمین خواهند شد، بسیار وعده خوبی است. شما شاهد هستید که همه ادیان بزرگ این باور را دارند. ممکن است شکل آن متفاوت باشد اما اصل آن ثابت است. همین امر نشان می دهد که چه اندازه باور به مهدویت می تواند وسیله ای برای انتقال امید به مردم باشد.

3. سوال سوم من که شاید به انگیزه‌های تالیف این اثر نیز باز می‌گردد به علت جذابیت مهدویت برای ارتباط و تبلیغ بعضا باورهای دین و خرافی در مبان مردم باز می‌گردد؟ چه موضوعی در این باور هست که آن را از سایر باور های دینی و الهی مشابه برای گرویدن متمایز می‌کند؟
وقتی شما در وسط دریا گرفتار طوفان های سهمگین باشید چه چیزی برای شما از همه چیز جذاب تر است. نجات بخش. اگر این منجی و نجات بخش، نه فقط برای شما که برای کل عالم باشد، جذابیتش بسیار بیشتر است. رهبری قدرتمند، مهربان، دست و دلباز، دیندار، فرزانه، عادل و ... این چیزی است که بشر همیشه به دنبالش بوده و تلاش می کرده است تا حکومت عادلانه ای داشته باشد. اما تحقق این مدینه فاضله از نظر این مردم ممکن نبوده است. قرار است مدینه فاضله مزبور توسط کسی در آینده برقرار شود. خوب انتظار برای آن شیرین است. اساسا انتظار هر نوع فرجی و گشایشی زیباست مخصوصا اگر فرج یک امام عادل باشد. این که بحث منجی یه بحث اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است و مربوط به متن زندگی، با بسیاری از مسائل دیگر دین تفاوت دارد. البته هر کدام از جنبه های دین به نوعی آدمی را وصل به خدا که مطلق است می کند، اما آنچه روی زمین نجات بخش است همین باور به مهدویت است. یک جنبه سیاسی خاص هم در مهدویت هست که آن هم جذابیت بیشتری را به این مفهوم می دهد. بسیاری به دنبال یافتن نردبانی برای ترقی هستند. اینها معمولا از ادعاهایی چون نبوت و مهدویت استفاده می کنند.
 
4. جناب جعفریان سو استفاده از باورهایی الهی و فرازمین همچون مهدویت برای جلب آراء و نظر موافق توده مردم آیا در همه ادیان با یک هدف و منش روبرو بوده است؟ آیا در تمامی ادیان الهی می‌توان ریشه‌ای از باورهای کذب ارتباط با سرچشمه‌های الهی و وحی و ماوراء زمین یافت؟
توجه دارید که معمولا در کنار هر حرف و عمل حقی، یک صورت بدلی هم وجود دارد. معمولا ادیان به صورت تطبیقی و مقایسه ای دو بخش دارند. بخشی که همه آنها در آن مشترکند. مانند عبودیت و بندگی و تمامی مراسماتی که برای تحقق این عبودیت است. برای مثل نذر و نیاز ممکن است شکل های مختلفی در ادیان دشته باشد اما در همه آنها وجود دارد. بخش دیگری در ادیان وجود دارد که اختصاصی آنهاست و هر کدام به نوعی روی این ویژگی‌های مستقل تاکید دارند. در هر کدام از این دو بخش نوع استفاده های مثبت و منفی که صورت می گیرد می‌تواند وجود داشته باشد. در این میان، باید دید کدام بخش به مباحث مالی و سیاسی و قدرت مربوط می شود. مثلا در شیعه، بحث سهم امام و خمس از همان زمان ائمه اطهار (ع) مورد سوء استفاده بود. زیرا جنبه مالی داشت. برخی از نمایندگان حضرت در شهرها متهم شدند و ائمه آنها را از وکالت خلع کردند. بسیاری از افراد خود را باب ائمه معرفی کردند. این هم از همان دوره وجود داشت. به خصوص ارتباط بین شهرها مشکل بود و زمان می برد و کسانی با توجه به علاقه مردم به اهل بیت، سوء استفاده کرده خود را نماینده آنان معرفی می کردند. این مسأله هم جنبه مالی داشت و هم جنبه سیاسی. بحث مهدویت از مباحثی است که در میان مسیحیان و یهودیان و مسلمانان به یک نسبت وجود داشته و همواره مورد سوء استفاده بوده است. یهودیان اساسا منتظر مسیح بودند و وقتی حضرت عیسی (ع) ظهور کرد او را نپذیرفتند. لابد الان هم از آنها سوال شود آن را یک سوء استفاده می‌دانند. یک نکته دیگر جنبه های الهی در این قضایاست. برخی از سوء استفاده گران می خواهند خود را مرتبط با آسمان و عالم بالا نشان داده و چنین وانمود کنند که قادر به کارهایی هستند که دیگران نیستند.

5. در مقدمه کتاب شما اشاره گذرایی به علاقه سیاسیون به پیوند با موضوع ادعاهای دروغین مهدویت شده است و در کنار آن به ابراز تمایل برخی عالمان علاقه‌مند به حاشیه دین و نه متن آن به پیوند با چنین ادعاهایی اشاره کرده‌اید. دوست دارم درباره علت این موضوع و چگونگی این تمایل بیشتر توضیح بفرمایید.
به هر حال وقتی حکومتی سر کار می آید، دنبال توجیه وجودی خود و مشروعیت خویش میان مردم است. دنبال این است که ثابت کند دولت حقی است. بخشی از این توجیهات جنبه الهی بخشیدن به آن است. امویان که با عصبیت قبیله ای آمده بودند سعی کردند خود را سایه خدا نشان دهند. شما دیوان فرزدق را ببینید. در این دیوان چه اندازه شعر در باره اثبات وجه خدایی و نیابت الهی برای خلفای اموی هست. در باره برخی ازامویان ادعای مهدویت هم شد که نمونه‌اش عمر بن عبدالعزیز است. عباسیان هم دنبال اثبات مشروعیت خود بودند. یک راه برای اثبات مشروعیت را این طور گفتند که عباس عمومی پیامبر (ص) جانشین آن حضرت بوده و وارث اوست. یک بار دیگر با گفتن این که مصداق اهل بیت هستند تلاش کردند خود را میراث دار پیامبر (ص) بدانند. مهدویت هم یکی از دیگر از مسائلی بود که آنها دنبال آن بودند. منصور عباسی خودش می دانست که پسرش مهدی نیست، اما اسم مهدی را برای او انتخاب کرد تا بین مردم چنین وانمود شود که او مهدی است. من شواهدی را برای اثبات این نکته که این ادعا به عمد و برای قانع کردن مردم ساخته شد آورده ام. به هر سیاست در محیط های دینی، هر کجا که باشد، تلاش می کند رنگ دینی به خود بگیرد.

6. اگر باورهای و زمینه‌های فکری مدعیان مهدویت را از حیث جذابیت داشتن برای مخاطبانشان بخواهیم طبقه‌بندی بکنیم، به چند دسته از چنین افرادی برخورد خواهیم کرد و آیا در طول تاریخ و به تناسب تغییر اقتضائات تاریخی این مدعیان در شیوه راتباطی خود با مخابشان تغییری وارد کرده‌اند و یا خیر؟
جنس مهدویت به گونه‌ای است که تقریبا روشهای یکسانی را در نوع تعامل با مردم و توده ها ایجاب می کند. مثلا به لحاظ تبلیغی تاکید روی رواج فساد امری است که در نوع این تبلیغات رخ می دهد. که دنیا را فساد گرفته و من آمده ام تا آن را اصلاح کنم. به علاوه، کسی که مدعی مهدویت یا بابیت است، باید نشان دهد که به نوعی دسترسی به مسائل ماوراءی دارد. بنابرین باید کارهای خارق العاده انجام دهد تا دیگران قبول کنند. این قبیل ادعاها، در زمان های خاصی بهتر مقبول واقع می شود. مثلا در وقت‌هایی که تاریخ هجری به صد می رسد، مثلا 1400 که یک مدعی مهدویت در سعودی ها ظاهر شد و یک هفته ای هم مسجد الحرام را اشغال کرد. یا سال 1260 که تقریبا هزار سال از غیبت گذشته بود. در سال 1200 یک مهدی در چچن ظهور کرد و علیه روسها جنگید.
 
7. سوال پایانی این است که برای مقابله با این وضعیت چه می توان کرد تا جلوی این ادعاها را گرفت؟
نکته ای که از لحاظ دینی باید بدانیم این است که دین را برای مردم درست تعریف کنیم. دین اصول و فروعی دارد. بخشی از آن بحث امامت و بخشی از بحث امامت مهدویت است. در بخش اصول توحید و نبوت ومعاد به لحاظ باور ارکان اسلام هستند. شریعت و فقه اسلامی و اخلاق اسلامی نیز معتبر است و بخش مهمی از دین را تشکیل می دهد. نهایت در باره امامت باید دانست که مهدویت جزئی از آن است و شیعیان باید منتظر باشند. این انتظار مهم است، اما چنین نیست که به خاظر انتظار، ارزش توحید و نبوت و معاد و یا فقه کاسته شود. به مردم باید گفت که ارکان دین را فراگرفته و به فقه آن عمل کنند. یک انحراف مهم در دین همین است که جای مسائل دینی از لحاظ اهمیت عوض شود. بزرگان دین گفته اند که وقتی دیگران سراغ فروع و مستحبات دین رفتند شما به واجبات توجه کنید. در یک کلمه باید عرض کنم این افراد معمولا از ناآگاهی مردم سوء استفاده کرده و از زمینه‌هایی که درون وجود آنها برای اصلاح است استفاده می کنند اما مردم باید آگاه باشند که آیا این افراد توانایی انجام چنین وعده‌هایی را دارند یا نه و آیا به سادگی می‌توان ادعاهای شگفت آنها را قبول کرد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *