شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 27 Apr 2024
 
۲

شهیدی که دیر آمد و زود رفت

شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۵۰
کد مطلب: 285983
دانشجو بود و جوان، آمده بود خط، داشتم موقعيت منطقه را برايش مي گفتم که برگشت و گفت: «ببخشيد، حمام کجاست؟»
شهیدی که دیر آمد و زود رفت
به گزارش جهان، جام نیوز نوشت:

دانشجو بود و جوان، آمده بود خط، داشتم موقعيت منطقه را برايش مي گفتم که برگشت و گفت: «ببخشيد، حمام کجاست؟» گفتم: حمام را مي خواهي چه کار؟ گفت: مي خواهم غسل شهادت کنم. با لبخند گفتم: دير اومدي زود هم مي خواي بري. باشه! آن گوشه را مي بيني آنجا حمام صحرايي است. بعدش دوباره بيا اينجا. دقايقي بعد آمد. لباس تميز بسيجي به تن داشت و يک چفيه خوشگل به گردن. چند قدم مانده بود که به من برسد يک گلوله توپ زير پايش فرود آمد.

راوي: حاج حسين يکتا
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *