جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 17 May 2024
 
۰

داستانک/ارتباط جالب اقتصاد باکفاشي!

جمعه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۲۲:۵۵
کد مطلب: 283495
شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.
جهان:
جحي به عروسي دعوت شد. چون به مجلس وارد شد، از ترس اين که کفش هايش را بدزدند آن ها را در زير لباسش پنهان کرد و در گوشه اي نشست. بغل دستي اش که برآمدگي در لباس او ديد پرسيد: اين برآمدگي چيست؟ گفت: کتاب. آن مرد گفت: در چه بابي است؟ جحي گفت: در علم اقتصاد. گفت: حتما آن را از کتابفروشي خريده اي گفت: نه از کفاشي خريده ام.
مرجع : باشگاه خبرنگاران
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *