آرگو نشان داد که اسکار به آنهایی تعلق میگیرد که دشمنانمان را بیشتر به اهدافشان نزدیک میکند.
به گزارش جهان به نقل از فارس، «.. و اما در عرصهی فرهنگ، بنده به معنای واقعی کلمه، احساس نگرانی میکنم و حقیقتا دغدغه دارم... ما باید مقولهی فرهنگ را از نو ارزیابی کنیم. من به ذهنم اینطور میرسد که ما در نظام جمهوری اسلامی، مقولهی فرهنگ را قدری دستکم گرفتهایم.» مقام معظم رهبری – ۲۳/۹/۷۸
از وقتی که به یاد دارم اوضاع همین طور بوده.. همیشه باید اول اتفاقی میافتاده و بعد ما دنبال راه چارهای میگشتیم. همیشه نوش دارو بعد از مرگ سهراب میرسیده.. معمولا هم مسئول و غیرمسئول نمیشناخته.. عموما قدر داشتههایمان را نمیدانستهایم و بعد که در معرض خطر قرار گرفتند، یادمان میافتاده که ای وای فلان چیز را از دست دادیم..
فرقی نمیکند قضیه راجع به تاریخ و هویتمان باشد یا ورزش.. عادت داریم گلِ اول را بخوریم.. بعد که خونمان به جوش میآید شروع میکنیم به نشان دادن عکسالعمل.. تا کی میخواهیم واکنش نشان دهیم؟ پس کی زمان «عمل» کردن فرا میرسد؟ تا کی باید به سبب عدم دوراندیشی، مجبور به دفاع از حقوق اولیهمان باشیم؟ مگر مسلمان نیستیم؟ مگر خداوند نمیفرماید که سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر این که خودشان تغییرش دهند.. همیشه هم همه را مقصر میدانیم الا خودمان.. مردم عزیز.. فقط مسئولین مقصر نیستند.. مسئولین هم جزئی از ما هستند.. تا وقتی که نگاهمان واکنشی باشد، آش همین آش است و کاسه همین کاسه.. روی حرف من با همه است.. از جمله خودم.
آقایان مسئول.. شما تا کنون چه کردهاید؟ آقایان مسئولِ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی! تا کی منتظر نشستهاید که فیلمهای ضد ایرانی، یکی پس از دیگری ساخته شود و شما بعد از آنها مدام بگویید که ما اینطور نیستیم یا فلانطور هستیم؟
۳۰۰ (نسخه یک و دو)، آرگو، سنگسار ثریا، شرایط، یک خانواده محترم و ... ساخته شدند. آقایان! چندتا فیلم کافی است که شما احساس کنید که باید کاری کرد؟ چرا زمان آن نمیرسد که ما خودمان را آنطور که حقیقتا هستیم به جهانیان نشان دهیم؟ مگر اعتقادات و فرهنگ ما چیزی کم دارد که دست دست میکنیم؟
به معصومین و مقدساتمان اهانت کردند و ما فقط اعتراض کردیم.. ۳۰۰ را ساختند و ما را بربر و وحشی نشان دادند و ما فقط اعتراض کردیم.. خلیج فارس و شعرای ما را به نامشان زدند و ما باز هم فقط اعتراض کردیم.. چهقدر خوب اعتراض میکنیم.. اما نتیجهی این اعتراضاتِ صرف چه بوده؟ چرا یکبار نمیآییم برای ایران اسلامیمان کاری اساسی انجام دهیم؟ چرا نمیخواهیم باور کنیم که عرصهی فرهنگی، عرصهی جنگ است.. جنگی سختتر از جنگ فیزیکی..
میگذاریم آرگو را بسازند و تاریخمان را تحریف کنند و بعد ما اعتراض میکنیم که ما اینطور نبودهایم و نیستیم.. مگر دشمنان چیزی برخلاف انتظارمان انجام دادهاند؟ طبق سخن خداوند در قرآن کریم در خصوص یهودیان (صهیونیستها)، انتظارمان از آنها تحریف واقعیتها است (یحرفون الکلم عن مواضعه).. مگر برخلاف وعدهی خدا عمل کردهاند که ما میگوییم نمیدانستیم؟ مشکل از ماست که میخواهیم بدون زحمت به نتیجهی دلخواه برسیم.. حاضر نیستیم به خاطر هدفمان سختیای تحمل کنیم.. مدام میگوییم «مرگ بر اسرائیل» اما وقتی به مرحلهی عمل میرسیم، میگوییم «خب جنسهایشان کیفیت دارد» یا «تولیدکنندههای ما هم جنس خوب تولید کنند تا ما از آنها بخریم».. هزینهی جنگ با اسرائیل سنگین است.. ممکن است به بهای از دست دادن مسواکهای Oral-B برایمان تمام شود و یا Gillette دیگر به دستمان نرسد.. ممکن است درجهی غلظت Coca-Cola ی خونمان پایین بیاید.. اما نتیجهی ایستادگی در این جنگ، بسیار ارزشمندتر از این کالاهاست که از دست میدهیم.. نتیجهاش میشود تقویت عزت نفسمان.. میشود خودباوریمان.
مدام میگوییم بگذار وقتی که دشمن آمد ما آمادهی جنگ میشویم.. اما نمیدانیم که دشمن مدتهاست که آمده و درست کنارمان نشسته.. در ظاهر خودمان.. وقتی که ما خودمان از یکدیگر پشتیبانی نمیکنیم، دشمن دیگر نیازی به توپ و تانک ندارد..
آرگو فقط میگوید که شما خودتان هوای خودتان را نداشتید و من آمدم که اختلافاتتان را بیشتر کنم.. آرگو میگوید که خودتان به تاریختان بها ندادید و من آمدم و تحریفش کردم.. آرگو نشان داد که اسکار به آنهایی تعلق میگیرد که دشمنانمان را بیشتر به اهدافشان نزدیک میکند و ما نفهمیدیم و از اسکار گرفتن «جدایی» مان ابراز شعف نمودیم و حتی گفتیم که «ما» برای برنده شدنش لابی کرده ایم!!
نفهمیدیم که دشمن، ما را از خودمان بیشتر شناخته.. آرگو را ساخته تا فرهنگمان را نشانه رود.. تا نشانمان دهد هنوز کار فرهنگی مناسبی انجام ندادهایم.. آرگو میتواند تلنگری باشد برای بیداریمان.. تلنگری برای ساختن ضد آرگو قبل از تولید آرگوهای دیگر...