جمعه ۴ خرداد ۱۴۰۳ - 24 May 2024
 
۰
۸

حاج قاسم شب عملیات به غواصان چه گفت؟

يکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰۹:۵۹
کد مطلب: 237797
کتاب"پایی که جا ماند" یادداشت‌های روزانه سید ناصر حسینی‌پور است از زندان‌های مخوف تکریت، الرشید و ... . این اثر در نمایشگاه کتاب امسال در کنار"نورالدین پسر ایران" لقب پرفروش‌ترین‌ها را به خود اختصاص دادند.
به گزارش جهان به نقل از "سیاست‌نامه"، سید ناصر حسینی پور که اکنون در کنار هم‌رزم خود سعید جلیلی با پاهایی مجروح ردای دیپلمات را بر تن کرده و در مذاکرات هسته‌ای نیز بعضا جلوی دوربین خبرنگاران قرار می‌گیرد در کتابش بارها از حاج قاسم سلیمانی نام برده است.
 
خاطرات حسینی‌پور از حاج قاسم مربوط به زمانی است که این سردار سپاه، فرمانده لشکر 41 ثارالله بوده است. در صفحه 376 کتاب"پایی که جا ماند" سید ناصر حسینی‌پور اینگونه از حاج قاسم سلیمانی یاد می‌کند:
 
جعفر(اسیر ایرانی) چند روز قبل با ستوان حمید(نگهبان) که خودش در عملیات والفجر هشت مجروح شده بود، بحث کرد. ستوان حمید اهل استان کوت بود. آدم لاغر اندام، استخوانی، شیک پوش، خونسرد و کم حرف بود. موهای طلایی و صورت کشیده‌ای داشت. خوش بین و تحصیل کرده بود. او فارغ التحصیل دانشکده افسری بغداد بود.
 
جعفر در جواب سوال ستوان حمید که پرسیده بود: شما ایرانی‌ها چه‌طور در آن سرمای زمستان از اروند رود گذشتید و به فاو رسیدید، گفته بود: از خدا و اهل بیت کمک خواستیم!
 
جعفر از غواصان عملیات والفجر هشت صحبت کرد. ستوان حمید که از زمستان سال 1364 خاطرات تلخی داشت، جعفر را سوال پیچ کرده بود. جعفر به ستوان حمید که دلش می‌خواست از آن سوی خاکریزها و آن چه آن شب در آب‌های اروند گذشته بود، بداند، گفت: سیدی! وقتی قاسم سلیمانی فرمانده لشکر 41 ثارالله، غواصان بسیجی رو تو اون سرما، کنار آب اروند جمع می‌کنه، به بچه‌های غواص می‌گه: این آب رو می‌بینید، این آب مهریه فاطمه زهراست؛ خدا رو به حق مهریه حضرت فاطمه قسم بدید که امشب از این آب بگذرید و دل امام رو شاد کنید. حالا می‌خوای فاطمه کمک‌مون نکنه؟!
 
ستوان حمید مبهوت سرش را به علامت تایید تکان می‌داد و به فکر فرو رفته بود. جعفر ادامه داد: ما با عشق به خدا و اهل بیت تو جبهه با شما جنگیدیم و از اونا کمک خواستیم اما همین اهل بیت تو کشور شما چقدر مظلومن!
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


United States
این کتاب رو خواندم . یه کتاب فوق العاده ای است .کتابی اولش در مورد جنگ و نحوه اسیر شدن سید ناصر در جزیره مجنون است و بقیه اش خاطرات تلخ و سخت اسارت در زندان های صلیب سرخ ندیده عراق و یادآور سختی هایی که بچه ها برای وطن کشیده اند
این کتاب غربت خاصی داره و من دومین باره که اونو می خونم . می دونم نویسنده کتاب خیلی از خاطرات تلخ رو مسلما ننوشته اما همین چیزایی که نوشته واقعا جای تامل داره .
نشون می ده که ما با اسیران عراقی چه رفتاری داشتیم و اونا چه رفتاری!!
اونا در مورد ما چی قضاوت می کردن!!(قضاوت های نامربوط)
یه توصیه اونهم وقتی می خونین حتما خودتونو جای اون اسیر بذارین و فکر کنین شما اونجا اسیرین . اونوقت هست که بهتر درک می کنین .
من که خیلی چیزها از این کتاب یادگرفته ام .
ما فرزندان شاهد همگی دعا گوی همه حاج قاسم سلیمانی ها هستیم
Iran, Islamic Republic of
سلام بر سردار قاسم عزیز.
Iran, Islamic Republic of
کاش جوانان امروزی هم باورشان می شد جنگیدن فقط و فقط با توکل به خدا رابطه مستقیم داره نه ناو هواپیما بر و موشک فلان و بهمان.
خدا حاج قاسم رو براي اسلام و انقلاب و آقا و به کوري چشم دشمنان حفظ کنه
Iran, Islamic Republic of
من عضو يكي از گردانهاي لشكر 41 ثارالله در عمليات والفجر 8 بودم. روز اول عمليات در جنوبي ترين بخش شبه جزيره فاو جنگ سخت و تن به تن ميان رزمندگان ايراني و نيروهاي بعثي با فاصله بسيار كم درگرفت. يكباره با ديدن حاج قاسم در كنار خود شوكه شدم. از او خواهش و تمنا كردم به خاطر سرنوشت عمليات از صحنه درگيري دور شود. بسيجي هاي لشكر 41 واقعاً از دل و جان فرمانده خود را دوست داشتند.
Iran, Islamic Republic of
به فرمایش مقام معظم رهبری "این جنگ یک گنج است و ما وظیفه داریم که این گنج را استخراج کنیم"
این کتاب فوق العاده است به دوستان پیشنهاد می کنم بخوانید تا بدانید بر فرزندان مظلوم روح الله (ره) چه گذشت
United States
از سردار شهید حاج قاسم میرحسینی قائم مقام لشکر 41 ثارالله هم یاد کنید .... شهید سرافراز و شجاعی که هر وقت حاج قاسم سلیمانی ازش یادی میکنه بی اختیار اشکهاش جاری میشه ......