دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 29 Apr 2024
 
۰

کسی جرات حمله به سوریه را ندارد

کیوان هاشم زاده
يکشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۲۲
کد مطلب: 235233
چرا تاکنون ناتو، آمریکا و یا اسرائیل با سوریه به صورت مستقیم وارد جنگ نشده‌اند؟!، دلیل بسیار روشن و واضح است، جرأت ندارند.
به گزارش جهان به نقل از فارس، این روزها خبرهای بعضا نگران کننده‌ای همچون انفجار تروریستی در یکی از مقرهای امنیتی کشور سوریه که به کشته شدن تعدادی از مقامات بلند پایه نظامی و اطلاعاتی این کشور منجر شد و یا حضور تروریست‌ها در قسمت‌هایی از دمشق به عنوان پایتخت و شهری که تاکنون آرام بوده است و اخبار دیگری از این قبیل باعث شده است تا بسیاری از تحلیلگران مخصوصا تحلیلگران غربی یا تحلیلگرانی با تفکر هم سوی با آنان، بر این عقیده نظر دهند که در آینده نزدیک بشار اسد سقوط کرده و به واسطه حذف ایشان از صحنه سیاسی سوریه، کمر محور مقاومت شکسته شده و پیروزی بزرگی برای رژیم صهیونیستی، غرب و هم پیمانان آنها در منطقه رقم خواهد خورد.

اما به نظر می‌رسد که عاقبت این درگیری شاید باعث هر اتفاقی در سوریه شود ولی شیرینی پیروزی و رسیدن به اهداف بر دل غربی‌ها باقی خواهد ماند، از این روی لازم است تا نکاتی را در این باب مرور کرده، شاید بتوان بحران در سوریه و آینده تحولات منطقه را بهتر تحلیل و پیش بینی کرد:

وضعیت میدانی سوریه

اخبار مربوط به سوریه و بررسی وضعیت میدانی در این کشور از سوی رسانه‌ها به دو گونه متفاوت تهیه و پخش می‌شود، یکی از این روش‌ها که از سوی مخالفین دولت کنونی سوریه و از شبکه‌های همچون الجزیره، بی بی سی، العربیه، رویترز، فرانس 24 و دیگر رسانه‌های همسو در این چند ماه منتشر می‌شود، فضایی پر از خشونت و کشتار توسط ارتش و در چند روز اخیر نیز شکست ارتش و پیروزی‌های بزرگ تروریست‌ها را دنبال می‌کنند و از سوی دیگر رسانه‌های مستقل نیز سعی در پوشش اخبار واقعی از وضعیت کنونی این کشور دارند که شامل اخبار متفاوت از شکست و پیروزی‌های هر دو طرف است.

اگر مروری بر سخنان اخیر سیاستمدارانی همچون خانم کلینتون، اردوغان و ... داشته باشیم به این نتیجه می‌رسیم که همگی خبر از رویدادی مهم در سوریه می‌دادند که خیلی زود این واقعیت به وقوع پیوست و در یک حمله تروریستی تعداد از مهره‌های کلیدی نظامی و امنیتی ترور شده و شهر دمشق نیز شاهد حضور فعال تروریست‌ها شد و این موضوع باعث شد تا وضعیت این کشور که تا آن روز بیشتر امنیتی بود، به یکباره به فضایی نظامی تبدیل شود که در ادامه بیشتر به آن خواهیم پرداخت.

صحنه سیاسی و بین‌المللی پیرامون سوریه

در صحنه سیاسی وضعیت به شدت پیچیده‌ای وجود دارد و هر لحظه بر شدت تقابل‌ها و پیچیدگی‌های آن افزوده می‌شود، در یک سو روسیه و چین به مقابله با کشورهای غربی عضو شورای امنیت برخاسته و تمام قد در مقابل این کشورها قرار گرفته‌اند و در سطح منطقه‌ای نیز کشورهایی همچون ایران، عراق و تا حدودی لبنان از یک سو و کشورهای مرتجع عرب که در رأس آنان می‌توان به عربستان سعودی، قطر و اردن اشاره کرد، در تقابلی تعیین کننده قرار گرفته‌اند.

در اینجا ضروری است که موضوعات یاد شده را به صورت جزئی‌تر مورد ارزیابی قرار داد:

- روسیه در این موضوع، آن کشور معامله‌گر همیشگی نیست

شاید در اذهان بسیاری از تحلیلگران و مردم اینگونه جا افتاده باشد که روسیه در مسائل سیاسی همیشه کشوری معامله‌گر بوده و در آخرین لحظات بر سر منافع خود با کشورهای غربی معامله کرده و هم‌پیمانان خود را تنها گذاشته است، هر چند در سوابق روسیه اینگونه موارد قابل مشاهده است ولی در این مقال فرصتی برای بررسی این موضوع نیست ولی آنچه مسلم به نظر می‌رسد این است که روسیه در ارتباط با سوریه و شخص بشار اسد با غرب معامله نخواهد کرد. به این دلایل :

- روسیه در خاورمیانه دو هم پیمان قدیمی داشته است یکی عراق با ریاست صدام حسین و دیگری حزب بعث سوریه با ریاست حافظ اسد و اکنون فرزندش بشار اسد. از این روی با از میان برداشته شدن صدام حسین در عراق، یکی از دو پایگاه روسیه در خاورمیانه از دست رفت و اکنون تنها سوریه باقی مانده است و در این ارتباط هرگز روسیه حاضر به از دست دادن این پایگاه در منطقه استراتزیک خاورمیانه نیست.

- روسیه در زمان ریاست جمهوری مدودف تا حدود زیادی به غرب روی آورد و امتیازات فراوانی را در زمینه‌های سیاسی به این کشورها داد ولی با روی کار آمدن پوتین که به " مرد آهنین " مشهور است، سیاست تقابل با غرب در پیش گرفته شده است و این موضوع در موارد متعددی قابل مشاهده است .

- روسیه در ماه‌های گذشته خطر غرب و در رأس آن آمریکا را در درون مرز خود و اتفاقا در شهر مسکو مشاهده و لمس کرده است،  تظاهرات رنگین بر علیه حزب تحت رهبری پوتین در ماه‌های گذشته با حمایت و طراحی آمریکا و دیگر کشورهای غربی و در عالم واقعیت این را فهمیده که آمریکا به دنبال تضعیف و شکست روسیه در حال پیشرفت است، پس کوتاه آمدن در مقابل آنان خیانت به کشورش خواهد بود.

- لیبی تجربه گرانبهای روسیه در این باره است زیرا اکنون غرب با تسلط بر لیبی ضمن اینکه به منابع نفتی غنی آن دسترسی یافته است، بدون اینکه سهمی برای روسیه و چین در نظر گرفته باشد توانسته است دولت مورد نظر خود را نیز در این کشور مستقر کند تا عملا سر چین و روسیه بی‌کلاه مانده باشد.

- روسیه خوب می‌داند که اروپا به دنبال این است تا با استقرار دولت مدنظر خود در روسیه، زمینه انتقال گاز قطر به این قاره را فراهم کند، موضوعی که از آن می‌توان به عنوان شیشه عمر اروپا در فصل زمستان یاد کرد که اکنون در دست روسیه است ولی در صورتی که گاز قطر از طریق سوریه به قاره سبز اروپا برسد، این بزرگ‌ترین برگ برنده‌ای است که از دست روسیه خارج خواهد شد و بدین سبب است که روسیه شاید در مقابل هر موضوع بزرگی همچون سپر دفاع موشکی در اروپا از خود واکنش قابل توجهی بروز ندهد اما در این باره محکم ایستاده است و بر خلاف نظر تحلیگران و سوابق سیاسی این کشور، با وتوی چند باره قعطنامه‌های ضد سوری کشورهای غربی، از مواضع خود در حمایت از دولت سوریه کوتاه نیامده است.

- موضوعاتی همچون حضور پر رنگ نیروی دریائی روسیه در بندر طرطوس سوریه، مبادله اسرار امنیتی فراوان در سال‌های اخیر و موارد بسیاری در این زمینه‌ها وجود دارد که در این ارتباط قابل بررسی است و اینها همه دلایلی است که روسیه به حمایت خود از نظام کنونی در ادامه دهد.

- ایران و حزب الله حامی جدی سوریه هستند

شاید جزو معدود مواردی باشد که یک مقام سیاسی بین‌المللی با این صراحت از پشت پرده یک موضوع کلان سیاسی سخن گفته باشد، منظورمان سخنان اخیر ویتالی چورکین نماینده دائم روسیه در سازمان ملل است که بعد از وتوی پیشنهاد غربی‌ها به آن اشاره کرد و گفت: " همه این بازی‌ها بخاطر ایران است و اینها – غربی‌ها – می‌خواهند جلوی نفوذ ایران را بگیرند ."

این موضوع نشان می‌دهد که سوریه به عنوان پل ارتباطی مقاومت در منطقه، برای ایران و حزب الله با اهمیت است و از این رو ایران و حزب الله لبنان قطعا از نظام کنونی سوریه حمایت قاطعی می‌کنند که مطمئنا در آینده زوایای آن روشن خواهد شد.

بررسی تحولات نظامی

الف : نقش سلفی‌ها و القاعده در سوریه پر رنگ است!

با بررسی وضعیت کنونی به راحتی قابل مشاهده است که میدان دار صحنه‌های نبرد تروریستی در سوریه سلفیان والقاعده هستند که کشورهای مختلف غربی و مرتجع عرب هر کدام به نوعی آنان را پشتیبانی و حمایت می‌کنند.

در این ارتباط مسئولیت اصلی قطر حمایت مالی، عربستان حمایت نظامی و تسلیحاتی، اردن پشتیبانی نیروهای حاضر در سوریه به عنوان عقبه استراتژیک تروریست‌های در حال نبرد به دلیل داشتن مرز مشترک با سوریه، آمریکا، فرانسه، انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی نیز علاوه بر حمایت‌های سیاسی تمام قد در صحنه‌های بین‌المللی مخصوصا در شورای امنیت، وظایفی همچون آموزش نظامی و پشتیبانی اطلاعاتی از شورشیان را بر عهده دارند و البته ترکیه نیز همه گونه همکاری که تاکنون از آن یاد کرده‌ایم را با تروریست‌ها داشته است.

پس با تقسیم کاری که بین این کشورها صورت پذیرفته است جبهه غرب و کشورهای مرتجع عربی با نیروهای عملیاتی سلفی در مقابل نیروهای ارتشی و دولتی تحت حمایت کشورهایی همچون روسیه، ایران و چین در حال حاضر به شدت در حال مبارزه در شهرهای مختلف سوریه هستند و این موضوع باعث شده است تا این جنگ به سمت جنگی مذهبی نیز پیش برود که در یک سوی آن سلفی‌ها و القاعده و در سوی دیگر آن علویان، شیعیان و اهل تسنن غیر سلفی قرار گرفته‌اند.

ب: اسرائیل و غرب جرأت حمله نظامی به سوریه را ندارند

به راستی چرا تاکنون ناتو، آمریکا و یا اسرائیل با سوریه به صورت مستقیم وارد جنگ نشده‌اند؟!، دلیل بسیار روشن و واضح است، جرأت ندارند. برای اینکه با قاطعیت می‌گوئیم اینها جرأت حمله به سوریه را ندارند دلایل متفاوتی را میتوانیم مد نظر قرار دهیم:

- توان بالای موشکی و دفاعی سوریه؛ نخستین موضوع بازدارنده در ارتباط با حمله نظامی کشورهای بیگانه به صورت مستقیم با این کشور است که به طور نمونه به هدف قرار دادن هواپیمای ترک و رزمایش‌های اخیر می‌توان اشاره کرد.

- وجود مرز مشترک میان رژیم صهیونیستی و سوریه؛ از آنجا که بین این دو کشور مرز مشترکی وجود دارد، هر گونه عملیات نظامی از سوی کشورهای بیگانه، باعث وارد شدن بزرگ‌ترین ضربات بر نیروهای اشغالگر فلسطین خواهد شد زیرا این به اصطلاح " کشور " به شدت از قدرت موشکی سوریه حساب برده و نگران است.

- وجود نیروهای نظامی گسترده روس‌ها در بنادر سوریه و احتمال وارد شدن و حمایت روس‌ها از این کشور که می‌تواند موجب بروز جنگی بسیار گسترده و خطرناک برای غربی‌ها شود.

- به خطر افتادن هم زمان امنیت انرژی جهان در کل خاورمیانه و تهدید شدن اسرائیل از جبهه حزب الله لبنان و ایران.

- عدم موقعیت مناسب اروپا و آمریکا برای وارد شدن در جنگی دیگر به دلایل اقتصادی و سیاسی که این روزها با آن درگیر هستند.

تنفسی مصنوعی و بی‌نتیجه برای رژیم صهیونیستی!

اما بحران سوریه بالاخره در دو حالت به پایان خواهد رسید : 1 - بشار اسد و نظام کنونی بر غائله فائق خواهند آمد. 2 – سلفی‌ها در نهایت نظام کنونی را ساقط خواهند کرد و به قدرت خواهند رسید.

در حالت اول و در صورتی که نظام کنونی بتواند آرامش را به سوریه برگرداند باید در آینده‌ای نه چندان دور شاهد قیام‌های گسترده در بعضی دیگر از کشورهای منطقه باشیم که در رأس آنان عربستان و اردن قرار دارند که در آن صورت می‌توان بزرگ‌ترین شکست تاریخ را برای غرب و هم پیمانان آن شاهد بود که نتیجه نهائی آن نیز نابودی هر چه زودتر رژیم صهیونیستی خواهد بود.

اما در صورتی که نظام کنونی سوریه نتواند بر این بحران غلبه کند آنوقت است که شرایط به گونه‌ای دیگر رقم خواهد خورد که از مناظر گوناگون قابل بررسی است زیرا در آن صورت غرب خود را برای نابودی حماس و حزب الله لبنان آماده می‌کند تا بیش از این بتواند از نفوذ ایران در منطقه جلوگیری کرده و بر امنیت رژیم صهیونیستی بیفزاید.

البته در موقعیت کنونی و با مرور همه اتفاقاتی که از زمان جنگ 33 روزه آغاز شد و با رویدادهای مهم دیگری همچون جنگ 22 روزه ، سقوط دیکتاتورهای وابسته به غرب مخصوصا فرعون مصر و شروع بهار اسلامی در کشورهای منطقه، اوضاع وخیم و متزلزل اقتصادی در اروپا و آمریکا، شکل گیری اعتراضات گسترده صهیونیست‌ها در درون سرزمین‌های اشغالی و رشد سریع مهاجرت از آنجا، لرزان شدن پایه‌های حاکمیت آل سعود در عربستان، اقتدار و نفوذ ایران با وجود تحریم‌های به اصطلاح " فلج کننده"، خروج نیروهای آمریکائی از عراق و هم پیمان شدن دولت آن با ایران، قیام مردم بحرین، عزل سعد حریری در لبنان، روی کار آمدن پوتین در روسیه، نفوذ گسترده ایران در قاره آمریکای جنوبی به عنوان حیات خلوت آمریکا و ده‌ها مورد دیگر نشان از گسترش نفوذ ایران و تنگ شدن عرصه بر رژیم صهیونیستی است، از این روی غرب به فکر چاره برای نجات این رژیم در حال مرگ است.

اما به نظر می‌رسد که این همه دست و پا زدن‌ها در نهایت نتیجه‌ای که غرب به دنبال آن است را در پی‌نخواهد داشت، زیرا در بدبینانه‌ترین حالت یعنی سقوط نظام تحت حاکمیت بشار اسد در سوریه، موقعیت رژیم صهیونیستی در مقایسه با تحولاتی که بدان اشاره شد به مانند شخصی است که دچار مرگ مغزی شده است و دیگر هرگز به این دنیا به صورت واقعی باز نخواهد گشت و مسئله سوریه تنها تنفسی مصنوعی است.

بدین سبب بنظر می‌رسد که غرب از هم اکنون باید به فکر اهدای اعضای این فرزند نا خلف خود باشد یعنی مهاجرین یهودی را به کشورهای اصلی خود بازگرداند، سرزمین فلسطین را به صاحبان اصلی آن یعنی آوارگان فلسطینی بازگرداند، با تخلیه و نابودی سلاح‌های هسته‌ای موجود در دست این رژیم، خاورمیانه را از آلودگی نجات دهد و در یک کلام به فرمایش امام خمینی (ره)، این غده سرطانی را نابود کند.
کیوان هاشم زاده
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *