قرآن کریم علاوه بر معرفی موجودات و نعمتهای ظاهری و محسوس، از آفریدههای دیگر خداوند نیز نام برده است. دستهای از این موجودات «ملائکه» هستند که در مقام شناخت حقیقت این موجودات غیبی نظرات گوناگونی وجود دارد. متکلمان معتقدند: فرشتگان اجسام نورانی، الاهی هستند که دارای عقل، شعور و ادراک و قادر به تصرف و تغییر سریع در امور سخت میباشند. فلاسفه معتقدند: ملائکه مخلوق خداوند و عقول مجرد از ماده میباشند که در خارج از ذهن، دارای شکل مادی نیستند. آنها موجوداتی مقدس و دارای ماهیتی مخصوص میباشند.
رتبه وجودی فرشتگان از آنجا که فرشتگان موجوداتی غیر مادی و عقل محض میباشند در اصطلاح فلاسفه به عالم فرشتگان عالم عقول یا عالم تجرّد گفته میشود. موجودات این عالم از جهاتی شبیه عقل و روح انسان هستند که فاقد آثار مادهاند. عالم تجرّد کمالاتی دارد که عالم مادّه از آن برخوردار نیست. هر آنچه در عالم مجرّدات است بالفعل و ثابت است و تغییرناپذیر و جدای از زمان، تمام حقیقت شیء حاضر است. به خلاف عالم ماده که دائم در حال تغییر است. در عالم مجردات محدودیتهای ماده (رنگ، حس، انقسام و ترکیب و...) وجود ندارد. و عالم مجردات علت ایجاد واسطهی فیض الهی عالم ماده است. بنابراین فرشتگان از صفات مادی مبرا هستند و ویژگیهای ماده را ندارند، بلکه باید ماهیتی ملکوتی و مجرد داشته باشند و مراد از لطیف بودن ملائکه مادی بودن به شکل عناصر چهارگانه محسوس نیست. این لطافت هرچند به مرتبه تجرد هم نرسد، هرگز قابل درک نیست. البته ممکن است تجرد فرشتگان نیز به حسب مراتب فرق کند برخی از آنها مجرد برزخی باشند و برخی مجرد تام باشند. از نظر قرآن و روایات ملائکه نزد خدا دارای مقام و منزلت و مراتب و درجات هستند؛ ماهیت آنها نوری و غیر از ماهیت بشر و جن است، مطیع اوامر الهی و مجری فرمان اویند، جنسیت و ذریه ندارند، از ماهیت خود به ماهیت دیگری تبدیل نمیشوند.
نفی اوصاف مادی اینکه در روایات، برای ملائکه صورت و هیأت جسمانی ذکر شده از باب تمثل است و منظور این بوده که فلان فرشته طوری است که اگر اوصافش با طرحی نشان داده شود به این هیأت در میآید. همچنین آنها غذا نمیخورند و نمیآشامند و قوت و غذای آنها ذکر و تسبیح و تقدیس و عبادت خداوند است و چون موجواتی جسمانی نیستند، قطعی است که مانند انسان خواب ندارند. سخن و تکلّم آنها نیز از نوع تکلّم در عالم ماده نخواهد بود تکلّمی که به عالم ماده اختصاص دارد با الفاظی است که برای القای معانی و مکنونات آدمی وضع میشود. ولی فرشتگان کمالی مافوق کمال تکلّم دارند و مراد خود را با القاهای قلبی به مخاطب میرسانند نه با لفظ. و اگر سخن از مکان ملائکه برده میشود به این معنا نیست که ایشان هم مانند سایر موجودات عالم ماده، فضا اشغال میکنند، بلکه آنها چون موجوداتی مجرد و یا اجسام برزخی هستند و اجسام مادی نیستند هیچ گونه مکانی را به معنای اشغال فضا برای خود اختصاص نمیدهند و با وجود تعدد کثرت ایشان در آسمانها با یکدیگر تزاحم ندارند. همینطور اطلاق جناح و بال برای فرشته در حقیقت استعاره از سرعت اطاعت و قوّت و شدّت در انجام کار است و قوایی است که هر یک از ملائکه به حسب مقام و مرتبهی خود دارند و همین قوّه هنگام تمثل برای انسان به صورت اجنحه متمثّل میشوند و تعدد و کثرت بالها در حقیقت راجع به جهات مختلف مرتبه و مقام آنهاست. همچنین این گونه تعابیر برای نشان دادن و تشبیه نمودن امور غیر محسوسه است با اشیاء محسوس و قابل درک با عبارت ساده و مختصر و بیان رسا برای فهم عوام. بنابراین آنها از سنخ شعور و دارای عقل و تدبیر و حدود معینه و قدرت مافوق تصور هستند و موجوداتی مجرد و نامرئی که در فضا تمیز داده نمیشوند و چشم انسان قادر به مشاهده و رؤیت آنها نیست. و سرانجام آنها نیز مانند هر موجود زندهای طعم مرگ را میچشند. البته باید گفت که آنچه ما آن را مرگ میدانیم (خروج روح از جسم و عالم ماده) درباره ملائک معنا ندارد. درباره ماهیت آنان احتمالاتی وجود دارد: ۱. این که مراد از مرگ درباره آنها گسستن پیوند روح از قالب مثالی آنها باشد. ۲. مقصود از کار افتادن فعالیت مستمر ارواح و ملائک و از دست دادن توان ادراکیشان باشد.
فلسفه وجود فرشتگان از جمله موضوعات مهم اسلامی و معتقدات ضروری مذهب، موضوع وجود ملائکه و ایمان به آنهاست. همانا برای ایجاد سنخیت و تناسب بین خدایی که از وحدت ذاتی برخوردار است و کثرات امکانی (موجودات مادی) به موجوداتی نیاز است که نقش واسطه را بازی میکنند و کثرت محض نداشته باشند و از این جهت این قابلیت پدید آید که فیض از عرش به فرش سرازیر گردد. ذات متعالی خداوند برتر از آن است که بیواسطه، فاعلِ فعلِ جزئی متغیر باشد. بنابراین خداوند به اقتضای رحمت گستردهاش مراتب گوناگون موجودات را آفریده است که بعضی در معرض مشاهده و کشف ماست و برخی همچون فرشتگان با ویژگیهای خاصشان به نقل آگاهان ثابت میشود و نباید توقع داشته باشیم که هر پدیدهای در قالب تجربه و مشاهده بگنجد.
ضرورت ایمان به فرشتگان دلیلی بر اثبات آنان از دیدگاه قرآن مسئله ایمان به فرشتگان موضوع جدّی و مهمی به شمار میرود به طوری که این مسئله در حیطه ایمان به غیب و جزو مراتب ایمانی یک مسلمان محسوب میشود. ایمان داشتن به فرشتگان مترتب بر چند چیز است. تصدیق کردن به وجود آنها، مقام و منزلت آنها، اینکه آنها مانند انس و جن از بندگان و مخلوقات خدایند، اینکه هیچ عملی نمیتوانند انجام دهند مگر به فرمان خدا، به هیچ وجه به خدا شرک نمیآورند و بزرگترین و عظیمترین سربازان خدایند. همانطور که خداوند میفرماید: «... وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ» ؛ «لیکن نیکوکار کسی است که به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورد» در این آیه همانطور که انکار خدا موجب کفر میشود، انکار فرشتگان و حتی فرشتهای از فرشتگان خدا نیز مساوی با کفر خواهد بود و کافر دشمن حق و جایگاهش در جهنم ابدی است.
مقایسه مقام انسان و فرشته از جمله مباحث علم کلام و حکمت و عرفان این است که آیا ملائکه برترند یا انبیا و انسانهای متعالی؟ آیهای که برای اثبات اشرفیت آدم بر فرشتگان استناد میشود آیهی سجدهی ملائکه بر حضرت آدم است. «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ * فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ* إِلاَّ إِبْليسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ» ؛ «هنگامی که آن را (آدم) نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، برای او سجده افتید* در آن هنگام همهی فرشتگان بدون استثنا سجده کردند* جز ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران بود» البته باید توجه داشت آنکه مسجود ملائکه است، جان آدمی است نه تن، چه اینکه فرشتگان هم در برابر جان آدمی، خاضع هستند و شیاطین هم در برابر جان آدمی دشمند. و وقتی خداوند مسئله تعلیم اسماء را مطرح فرمود انسان کامل را معلّم فرشتگان معرفی کرد. برتری انسان نسبت به ملائکه را از آیات قرآن اینگونه میتوان ثابت کرد: اول: خداوند ملائکه را امر به سجده آدم نمود و معنی ندارد وجود ناقص مسجود وجود کاملی باشد. دوم: خداوند در آیه ۳۰ سوره بقره میفرماید: «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً»؛ «هنگامی که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من بر روی زمین جانشینی (نمایندهای) قرار خواهم داد» که مفاد این خلافت مقام آدمی را به عنوان موجود اکمل ثابت میکند. سوم: خداوند در سوره (ص) آیات ۷۶-۷۱ علّت سجده ملائکه به انسان را همان نفخ روح خویش میداند. چهارم: در آیه ۱۴ سوره مؤمنون در خصوص نحوهی آفرینش آدمی به خود تبریک میگوید : «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ»
مقایسه مقام جن و فرشته وجود جن ثابت شده است، زیرا قرآن به وجود آنها صریحاً اشاره فرموده. جن ماهیتی غیر از ملائکه دارد، ملائکه ماهیتی روحانی دارند و مایه آفرینش آنها از نور است و رسولان الهی به خیر و نیکی هستند، ولی جن از آتش است. و در احکام و خصلتها شبیهترین موجودات به انسان هستند، یعنی مکلفاند و دو جنسیاند، ذریه و تولد و مرگ و حشر و نشر دارند که در ملائکه هیچ کدام از اینها نیست. و از لحاظ فضیلت و کمال واقعی از ملائکه و انسان پایینتر هستند. حال جای این سؤال مطرح میشود که آیا ابلیس هم فرشته بود یا از جن بود؟ جمع کثیری از امامیه معتقدند ابلیس به چند دلیل از جنس فرشتگان نبود، بلکه از طایفه جن بود. ۱. ملائکه معصومند، در حالی که اگر ابلیس از جنس فرشتگان بود هرگز چنین عصیانی را مرتکب نمیشد. و نافرمانی امر الهی را نمیکرد و با توجه به فرمان سجده همانند سایر ملائکه عمل میکرد. ۲. ابلیس از آتش آفریده شده، در صورتی که امام صادق۷ فرمودند: «خدای عزوجل ملائکه را از نور آفریده» ۳. ابلیس دارای اولاد و ذریه است و فرشتگان فرزند ندارند. ۴. فرشتگان رسولان الهیاند. ۵. تصریح قرآن کریم: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ...» ؛ «زمانی که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید، همگی سجده کردند جز ابلیس که از جن بود...» خداوند صریحاً میفرماید ابلیس از جنس فرشتگان نبوده، بلکه از طایفهی جن است. از دلایل بالا نتیجه میگیریم که ابلیس از جنس ملائکه نبود، بلکه از جنیّان بود که خود را در گروه و زمرهی ملائکه الهی در آورد و مانند سایر اجنه صاحب اختیار بوده و عصیان امر الهی را نموده است.
فصل دوم: اوصاف و ویژگیهای فرشتگان
عصمت فرشتگان از جمله اوصاف مسلّم فرشتگانِ حق، عصمت و پاکدامنی ایشان است. عصمت در واقع به معنای نگه داشتن و مانع شدن است. معصوم بر اثر بالا بودن مراتب شناختِ خداوندِ متعال و دلباختگی نسبت به کمالِ حق به خود اجازه نمیدهد که گامی برخلاف رضای او بردارد. اگرچه فرشتگان از هر گونه گناه و معصیت پاک و مبرا هستند، اما آنان دارای مقام عصمتی به معنایی که در پیامبران و امامان: وجود دارد، نیستند. زیرا عصمت در پیامبران و امامان ذاتی نیست، بلکه اکتسابی است. و منشأ آن ایمان و باور کاملی است که در انسانهای کامل وجود دارد. اما فرشتگان عصمت ذاتی دارند، نه اختیاری. با توجه به آیات قرآن کریم ملائکه هرگز از فرمان الهی سرپیچی نمیکنند و هرگز آلودهی گناه و معصیت نمیشوند: «لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُون» ؛ «فرشتگان عصیان امر خداوند نمیکنند و آن چه به آنان حکم شود فوراً انجام دهند» این آیه مبنی بر طاعت ذاتی فرشتگان است و آنان ملازم آن مأموریتی هستند که خدای تعالی به آنان داده و هرگز در مقام تمرد از اوامر برنخواهند آمد. البته اطاعت و ترک عصیان فرشتگان یک نوع اطاعت تکوینی است نه تشریعی، و اطاعت تکوینی همیشه وجود دارد. زیرا آنها آن چنان ساخته شدهاند که فرمان الهی را با کمال میل و رغبت و در عین اختیار اجرا میکنند.
- فطرس ملک البته روایاتی درباره تخلّف بعضی از ملائکه از فرمان الهی و احیاناً تنبیه و مجازات آنها وارد شده است، نظیر روایت «فطرس» که نیاز به بررسی دقیق و تحلیل درست دارد. البته همهی علمای اسلام چنین روایاتی را نپذیرفتهاند با دو دلیل: ۱. این که سند روایت ضعیف است. ۲. روایت فوق خبر واحد است که سندی هم (متصل به سند امام معصوم۷) برای آن ذکر نشده است، لذا نمیتواند در مقابل آیاتی که ملائکه را معصوم میدانند، قد علم کند. از سوی دیگر علمای شیعه با فرض صحت چنین روایاتی، احتمالاتی را مطرح کردهاند: ۱. مجازات و تنبیه ملائکه در اثر «ترک اولی» بوده است، نه گناه و معصیت شبیه جریان حضرت آدم و یونس که ترک اولی از آن دو سر زد. ۲. عدهای این قبیل روایات را مربوط به دستهای از ملائکه دانستهاند که شبیه به انسان هستند. بعضی از ملائکه را در اخبار و احادیث «ملائکه زمینی» مینامند آنها موجوداتی نامرئی، اما شاید خیلی شبیه به انسان باشند، یعنی تکلیف دارند و احیاناً تمرد میکنند. ۳. بعضی هم معتقدند این روایت را با آیهی «لا يَعْصُونَ اللَّهَ» ؛ منافاتی ندارد؛ زیرا فرشتگان یکسان نیستند. بنابراین دلالتی بر گناه فطرس ندارد، زیرا تقریباً در تمام روایات از کار فطرس به «أبطأ» یا «تلکَّأ» تعبیر شد که با هم مرادف و به معنای «کندی ورزید» هستند. پس فرشتگان مجبور به عبادت نیستند، بلکه مجبول به طاعت و عبادتند، یعنی سرشت آنان اینگونه آفریده شده و نبود غضب و شهوت که از خاستگاههای عمدهی معاصی هستند، در فرشتگان مستلزم کمال عقلی و عملی محض آنان و نزاهتشان از هرگونه نقص ذاتی نیست. از این رو، ممکن است گاهی دچار نوعی لغزش در استدلال و جز آن گردند، لغزشی که مغایر با عصمت آنان و با حکمت الهی در اعطای مقامی به آنان نباشد.
تسبیح و عبادت فرشتگان عالم فرشتگان چون عقل محض بوده و راهزنی مثل تمایلات و شهوات در آنان وجود ندارد، بدون مانع به عزّ ربوبی و عظمت و جبروت حق عارف گشته و ذلّ عبودی، ناچیزی و ناداری بندگان هم بر آنان مکشوف میشود و درست این دریافت، مغز و گوهر عبودیت است و در نتیجه تمام فرشتگان به عبادت خداوند مشغول هستند و در مسأله «عبادت و پرستش» موجوداتی تسلیم، خاشع و خالصند که لحظهای از عبادت حق غافل نمیشوند و عبادت کردن آنان ناشی از هویّت آنان و برخاسته از مرتبه وجودی آنان میباشد نه اینکه خداوند احساس نیازی به عبادت آنان کرده و آنان را بدین منظور خلق کرده باشد. به نمونههایی از آیاتی که دلالت بر عبادت فرشتگان دارد اشاره میشود. ۱. ساجدین الهی: «وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ» ؛ «آنچه در آسمان و زمین است از جنبندگان و فرشتگان برای خدا سجده میکنند و هیچگونه استکبار نمیورزند.» ۲. تسبیح خدا و طلب مغفرت اهل زمین: «وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ» ؛ «و فرشتگان به ستایش خدای خود تسبیح میگویند و از خداوند برای اهل زمین طلب مغفرت میکنند، آگاه باشید که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است» فرشتگان به حسب مقام وجودی و عظمت که پروردگار به آنان موهبت فرموده هر یک در حدّ وجودی خود به حمد و ثناء ساحت پروردگار اشتغال میورزند. ۳. عبادت دائمی: «يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لا يَفْتُرُون» ؛ «آنها شب و روز بیهیچ سستی تسبیح میکنند» ۴. عباد مکرم: «وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ» ؛ «گفتند: خدای رحمان فرزندی گرفته است، منزّه است او [فرشتگان و اولیا] بندگانی ارجمندند». بیان آیه کمال عبودیت ملائکه، از حیث خواصّ است، بعد از اینکه آنان را عباد نامید، با وصف اکرام ملائکه مقام آنان را بالاتر برد و اکرامشان به خاطر همان عبودیت بوده. به هر حال کار این مجموعه، همگی عبادت و تسبیح و تقدیس خداوند بزرگ است گویی غیر از آن، کاری ندارند جز عبادت عشق نمیورزند. نمونهای از فرشتگان الهی هستند که فقط وظیفهی آنها عبادت و تسبیح پروردگار است. مانند فرشتگان مهیمن: آنها تنها به رحمان نظر بسته و مبهوت و حیران در عظمت و جلال آن حسن بیمثالند و به دیگر خلایق توجهی ندارند. آنان از شدّت مشغولیتشان به مشاهدهی حق نمیدانند که خداوند آدمی آفریده است. آنان همان فرشتگان عالون (بلندمرتبه) هستند که فرمان به سجده آدم نیافتند و اینان را «کروبیّان» نیز میگویند.
علم فرشتگان ملائکه چون وجودشان بالفعل است یعنی هر مرتبهای که هستند و هر چه دارند یکجا دارند و رشد و استعداد ندارند که پا را فراتر از حدِّ خود گذارند و علم فرشتگان فطری و موهبتی است که با ذات آنها به وجود آمده و وجود آنها طبقات و مراتبی دارد که هر طبقه، واجد مرتبهای از کمال است و قابل کم و زیاد شدن هم نیست چنان که در قرآن آمده: «قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا» ؛ «وقتی فرشتگان از شناسایی اسما عاجز ماندند به ناتوانی خود اعتراف کرده، گفتند: پاک و منزهی تو! ما چیزی جز آن چه به ما تعلیم دادهای نمیدانیم». علم فرشتگان در ابتدای خلقت در فطرت آنها نهاده شده و در وجود آنها جهات استعدادی نیست مگر آن که افاضهی جدیدی از طرف مبدأ بشود؛ زیرا فرشتگان حالت منتظره ندارند و هر کمالی که سزاوار وجود آنها است در ابتدای خلقت در اصل وجود آنها نهاده شده. هر فرشتهای چون مجرد از ماده است و حجابِ ماده که (مانع علم است) را ندارد، عالِم به موجودات دیگر عالَم است البته تنها به اندازهی مرتبهی وجودی خود نه بیشتر نه کمتر، بنابراین ملائکه به همه موجودات پایینتر از خود تماماً علم دارند و به موجودات بالاتر از خود تنها در حدّ سعهی وجود خود علم دارند. از نظر قرآن فرشتگان در روز قیامت جزء شهود محسوب میشوند و این زمانی درست است که آنها در دنیا از اعمال و رفتار انسان باخبر باشند تا بتوانند چیزهایی را که مشاهده کردهاند شهادت دهند. «وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهيدٌ» ؛ «هرکس را فرشتهای به دادگاه بزرگ الهی میکشاند و فرشتهای بر اعمال او شهادت خواهد داد.»
تعداد و اصناف فرشتگان تعداد فرشتگان الهی به قدری زیاد است که به هیچ وجه قابل مقایسه با تعداد انسانها نیست. البته آنها دارای مراتب و مقامهای مختلفی هستند. بعضی از آنها در پیشگاه خداوند دارای رتبهای بالاتر از بعضی و بعضی پایینتر از بعضی دیگر هستند. ملاصدرا فرشتگان را به اعتباری در هشت صنف میشمارد: ۱. حامل و بردارندگان عرش؛ ۲. فراگیرندگان اطراف عرش خداوندی؛ ۳. بزرگان از فرشتگان؛ ۴. فرشتگان بهشت؛ ۵. فرشتگان گماشته بر آتش جهنم؛ ۶. گماشته بر انسانها؛ ۷. نویسندگان اعمال؛ ۸. گماشته شده بر احوال این جهان. بعضی نیز فرشتگان را منحصر در سه طبقه دانستهاند: ۱. ملائکه زمینی؛ ۲. ملائکه آسمانها و این دو دسته تدبیرکنندگان امرند؛ ۳. حاملین عرشند.
فصل سوم: رسالت فرشتگان
فرشتگان رسولان و مأموران خداوند سبحان در امور تکوینی و تشریعی هستند؛ چه اینکه امور جهان بر اساس اسباب و علل است و تدبیر امور عالم و هستی به اذن حق، به واسطه آنان صورت میگیرد. همچنانکه این مأموریتها گاهی مربوط به عالم دنیا و گاهی مربوط به برزخ و قیامت میشود. رسالت تکوینی الف) در دنیا ۱. واسطه در تدبیر امور عالم شکی نیست که مؤثر در وجود، موجودی جز خدا نیست و خداوند در نظم و تدبیر عوالم، از مخلوقات مستغنی بوده و از معاونت فرشتگان بینیاز است. اما خداوند بخشی از امورات عالم هستی را به آنها سپرده است. با توجه به آیهی «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» ؛ «قسم به فرشتگان تدبیر کنندهی امر» که مراد از آن مطلق ملائکهاند که امور را تدبیر میکنند و این نظر بیشتر مفسران است. از جمله وساطتهای فرشتگان این است که بعضی از آنان مقام بلندتری دارند و امر خداوند متعال را دریافت میکنند و به فرشتگان تحت فرمان خود میرسانند و در تدبیر بعضی امور آنها را به کار میگیرند. ۲. امداد غیبی مؤمنان امدادهای الهی در طول تاریخ به بهترین نحو ممکن به کمک انسانها آمده و آنها را از زوال و نابودی، در حمایت گرفته است. از آیات قرآن به روشنی استفاده میشود که خداوند در مقابل حق و باطل، جانب حق را نگه میدارد و از آن دفاع میکند و این دفاع خداوند، گاهی از طریق نیروهای پنهان و امدادهای غیبی صورت میگیرد. از جمله نیروهای غیبی خداوند که به یاری مؤمنان آمده و میآیند، فرشتگان هستند. پیامبر گرامی اسلام۶ در روایتی پس از آنکه نصر الهی را از جمله امدادهای غیبی مربوط به قیام حضرت مهدی۷ ذکر فرمود، چنین ادامه میدهد: «وَ يُنْصَرُ بِمَلَائِكَةِ اللَّهِ» ؛ «با ملائکه الهی یاری میشود» از روایات به دست میآید که این فرشتگان در سه گروه به یاری حضرت میشتابند: الف) فرشتگان مقرّب؛ ب) فرشتگان حاضر در جنگ بدر؛ ج) فرشتگان آماده برای یاری به قیام امام حسین۷
۳. خدمتگزاری اهل بیت: و دوستان ایشان فرشتگان اگرچه موجوداتی پاک و قدسی هستند، لکن در برابر انبیا به خصوص رسول خدا۶ و ائمه معصومین: و اولیای الهی سر تعظیم فرو میآورند. لذا گفتنی است که جمیع فرشتگان خدمتگزاران اهل بیت: و رسول خدا۶ و شیعیان آنها هستند.
۴. شاهدان و کاتبان اعمال خداوند تبارک و تعالی منبع فیض است و خلقت فرشتگان و گماردن چند فرشته را بر انسان و مأمور نمودن آنها برای حفظ اعمال و کردار انسان خود لطفی است از جانب او. فرشتگان نگهبان یعنی دو فرشتهای که خداوند مراقب انسان قرار داده همیشه همراه انسان هستند و لحظهای از او جدا نمیشوند، مگر پس از مرگ. همانطور که خداوند میفرماید: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظينَ* كِراماً كاتِبينَ* يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ» ؛ «البته از جانب خداوند محافظان و نگهبانانی بر شما گمارده شدهاند، محافظانی که در پیشگاه حق محترم و مکرّمند و پیوسته اعمال شما را مینویسند و از آن چه میکنند باخبرند» منظور از حافظین، فرشتگانی هستند که مأمور حفظ و نگهداری اعمال انسانها هستند. و از آنها به رقیب و عتید یاد شده است. علاوه بر فرشتگان مذکور، فرشتگان دیگری نیز مأمور ثبت میباشند از جمله: ۱. نویسندگان شب و روز ۲. نویسندگان اعمال خاص حکمتهایی که وجود دو فرشته را اقتضا کردهاند عبارتاند از: الف) ثبت اعمال باعث ترک معصیت میشود؛ ب) اتمام حجت با نوشتن اعمال؛ ج) فرق میان قضاوت در دنیا و آخرت یعنی: (در دنیا حکم قاضی اجرا خواهد شد، هرچند محکوم نپذیرفته باشد. اما در آخرت، پس از اثبات اینکه مستحق عذاب است، حکم جاری میشود و به همین خاطر خدا گواهان بسیاری میآورد) د) ثبت اعمال باعث شادی نیکوکاران و اندوهکاران میشود.
۵. حافظان انسان بدون تردید انسان در زندگی خود در معرض آفات و بلاهای بسیاری میباشد. با اندکی تأمل در این مسائل مییابیم نیروی محافظی وجود دارد که ما را در برابر این حوادث حفظ میکند، و همچون سپری از پیش رو و پشت سر محافظ و نگهدار ما هستند، از آنجا که پروردگار مهربان بهترین نگهبان میباشد گروهی از فرشتگان را مأمور نگهداری انسان قرار داده است. آنجا که میفرماید: «لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ» ؛ «برای او (انسان) نگهبانهایی در پیش روی و پشت سر وجود دارد که او را بر حسب امر خدا حفظ میکنند»
۶. میراندن و قبض ارواح یکی دیگر از وظایف مهم فرشتگان الهی قبض روح موجودات میباشد و ملکی که در این امر مهم دخالت دارد (عزرائیل) نامیده میشود که از ملائک مقرب الهی و یکی از رؤسای ملائک به شمار میرود. در هنگام مرگ ارادهی ازلیِ حضرت حق در ملک الموت ظهور پیدا میکند و از او به یکایک ملائکه قبض روح بر حسب اختلاف آنها در قبض روح مؤمن و کافر و منافق و عادل و فاسق که به اشکال و صور مختلفهای هستند، ظاهر میگردد. عمل ملکالموت در قبض ارواح یک فعل مادی نیست او یک موجود مجرد و معنوی است و معنی تجرّد با ماده و آثار و احکام ماده مشابهت ندارد. برای یک مَلَک، تمام عالم طبیعت یکسان است، عزرائیل بر عالم آن چنان تسلط دارد که یک انسان بر کف دستش. و این چنین نیست که فرشتهای در مکانی باشد و نتواند در مکان دیگری حاضر شود. بلکه ملکالموت میتواند در یک زمان چند انسان را که در چند مکان مختلف هستند قبض روح کند. بنابراین با توجه به قبض ارواح میتوان مردم را به سه قسمت تقسیم کرد: ـ عدّهای را ملائکه قبض روح میکنند و اینان اصحاب نفوسند؛ چه سعید باشند و چه شقی، در صورتی که سعیدند ملائکه رحمت و در صورتی که شقی باشند فرشتگان غضب قبض روح میکنند. ـ عدّهای را ملک الموت (عزرائیل) قبض روح میکنند و آنها ارباب قلوبند. ـ گروهی را خدای تعالی با دست قدرت خود متصدی گرفتن روحشان میشود و آنها کسانی هستند که بین آنها و خدای تعالی حجابی باقی نمانده است.
ب) از برزخ تا قیامت ۱. بازپرسی در قبر یکی از واجبات و ضروریات اسلام که ایمان به آن لازم میباشد، اعتقاد به سؤال و جواب قبر و وجود منکر و نکیر و رومان است. این فرشتگان که به بازپرسان قبر و نگهبانان قبر تعبیر شدهاند مأموران خداوند برای بررسی اعتقادات شخصی تازه در گذشته (مرده) هستند. از رسول خدا۶ روایت شده که فرمود: «اولین فرشتهای که پیش از نکیر و منکر بر قبر میّت داخل شود فرشتهای است که وجه و صورت او مثل آفتاب تلألؤ کند اسم او «رومان» است. پس دو فرشته از فرشتههای الهی برای حسابرسی او حاضر میشوند و از او اصول و عقاید را سؤال میکنند. این دو فرشته چهرههایی هول انگیز دارند و حضورشان باعث احساس غربت و وحشت مرده میشود. که از این دو فرشته به نام «منکر و نکیر» یا «مبشر و بشیر» یاد شده است. در صورتی که میّت از مؤمنان راستین باشد به خوبی از عهده جواب برمیآید و مشمول رحمت و عنایت حق میشود و اگر نباشد در پاسخ این سؤالات درمیماند و مشمول عذاب دردناک برزخی میشود. ۲. دمیدن در صور فرشتهی مأمور دمیدن صور که در روز رستاخیز در صور، یعنی شیپور خود میدمد اسرافیل نام دارد، القاب این فرشته الهی (نافخ در صور) و (ناقر در ناقور) میباشد. و از مقرّبترین ملائک خداوند است او نخستین فرشتهای بود که برای حضرت آدم۷ سجده کرد. شاید بتوان گفت که بودن نفخهی مرگ و حیات در دست او، نشانه عظمت این فرشته است. «يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَة...» ؛ «روزی که در صور دمیده میشود. دانای نهان و آشکار اوست...» صور به معنی «شاخ» و معنای دنیوی آن «شیپور» است و شاخی است از نور به دست ملک مقرّب، اسرافیل که به امر خدا وقتی در آن نفخه دمیده شود تمام خلق میمیرند و وقت دیگر نیز به امر حق تعالی نفخهی دیگری میدمد ارواح به بدنهایشان عود مینمایند. ۳. شفاعت یکی از مزایایی که خداوند به مؤمنان اختصاص داده است این است که اگر شخص مؤمن، ایمان خودش را تا هنگام مرگ حفظ کند و مرتکب گناهانی نشود که باعث سلب توفیق شود به عذاب ابدی مبتلا نخواهد شد و جهنم برایش ابدی نخواهد شد و به وسیلهی (شفاعت) که مظهر تجلّی بزرگترین رحمت الهی در اولیای خدا میباشد، از عذاب دوزخ نجات خواهد یافت. از جمله شفاعت کنندگان در روز بازپسین، فرشتگان خدا هستند که همین معنا در مورد شفاعت فرشتگان نیز آمده است. آنجا که میفرماید: «وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْني شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضى» ؛ «و چه بسیار از فرشتگان در آسمانها هستند که شفاعت آنها هیچ سودی ندارد مگر بعد از آنکه خداوند به هر یک از آنها اذن دهد و راضی باشد»
۴. فرشتگان دوزخ و بهشت عدهای از فرشتگان مظهر رأفت حقند، اینها رؤوفند و مهربانند. فرشتگانی هستند که در بهشت جای دارند و دربانان بهشتند. بسیار خاضع و متواضعند که در آخرت مثل اعلای رحمت حقّند و هنگامی که مؤمنان را میبینند به آنها میگویند: «وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُم» ؛ «نگاهبانان بهشت به آنان میگویند، درود بر شما، خوش آمدید» و گروهی دیگر که مظهر صفات شدید حقّند، مسئولان دوزخند. و مظهر غضب الهی میباشند و مأموریت آنان شکنجه و عذاب انسانهای گناهکار و فاسد است. خداوند به انسانهای مؤمن یادآوری میکند که گرد گناه نگردند، زیرا فرشتگان عذاب هرگز از فرمان خدا سرپیچی نخواهند کرد. آنجا که میفرماید: «عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ» ؛ «آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمیکنند و آنچه را فرمان داده شدهاند (به طور کامل) اجرا مینمایند»
رسالت تشریعی ۱. فرشتگان وحی گروهی از ملائکهی مقرّب مبلّغان وحی و آورندگان پیام الهی و کتب آسمانی برای انبیا هستند. وحی تشریعی: شریعتِ الهی به پیامبر وحی میشود و او مأمور ابلاغ آن میگردد. نزول وحی بر پیامبر اسلام به دو صورت انجام گرفته است: یکی القایی (درونی) و دیگری وحی زبانی و گفتاری. از قرآن کریم استفاده میشود که جبرئیل فرشتهای است که وحی الهی را به پیامبر اکرم۶ میرساند و سر دستهی فرشتگان وحی است. روایت شده که رسول خدا۶ به جبرئیل فرمود: «چه نیکو خداوند تو را ستوده، آن جا که فرموده: «إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَريمٍ* ذي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكينٍ* مُطاعٍ ثَمَّ أَمينٍ» ؛ «همانا قرآن کلام رسول بزرگوار حق (جبرئیل) است که فرشتهی با قدرتی است و نزد خدای مقتدر عرش با جاه و منزلت است و فرمانده فرشتگان و امین وحی خداست» فرشتگانِ وحی چند دستهاند و در کار نزول وحی، فرشتگان دیگری نیز شرکت دارند. الف) برای رساندن وحی صف کشیدهاند. ب) نگهبانان وحی هستند. ج) وحی را بر پیامبر میخوانند. ۲. چگونگی دریافت وحی توسط فرشته اینکه فرشتگان الهی وحی را از چه کسی و چگونه میگیرند. سه دیدگاه مطرح شده است: دیدگاه اول: فرشتهی وحی همانند پیامبران، بیواسطه وحی را از خدا دریافت میکند. دیدگاه دوم: فرشته وحی به واسطه موجود دیگری وحی را دریافت میکند. دیدگاه سوم: جبرئیل از طریق ارتباط با لوح محفوظ وحی را دریافت میکند.
۳. حالات فرشته هنگام آوردن وحی هر یک از فرشتگان، دو گونه وجود دارند: یکی وجود نفسی، که ذاتی حقیقی دارند و آن مجرد بودن از مادهی جسمانی است و دیگری وجود اضافی است که تمثّل فرشته برای روح قدسی انسان، به حسب قابلیت او میباشد. جبرئیل برای حضرت محمد۶ به سه صورت وحی میآورد: الف) به شکل واقعی خود. ب) تمثّل به صورت دحیهی کلبی. ج) القای در قلب پیامبر
۴. حالات پیامبر هنگام دریافت وحی پیامبران هنگام دریافت وحی، متناسب با شرایط اقسام وحی، حالات گوناگونی داشتند. پیامبر اکرم۶ هنگام دریافت وحی یکی از حالات زیر را داشتند. حالت عادی: آن زمانی که جبرئیل به شکل دحیهی کلبی تمثّل مییافت و چون بندهای رو به روی حضرت مینشست. عرق کردن و تغییر رنگ چهره: پیامبراکرم۶ گاه در روز سرد، عرق از سر و روی مبارکش میریخت و رنگ رخسارش تغییر مییافت. حالت مدهوشی: وحی مستقیم در بیداری به خاطر اینکه همراه با تجلّی بیواسطه خداوند بود، چنان برای پیامبر۶ دشوار بود که طبق بیان خود حضرت احساس میکرد که جان از کالبدش بیرون میرود. پس مفاد وحی با وساطت فرشته به باطن و روح پیامبر اتصال مییابد و پیامبر با روح قدسی خود، از رهگذر فرشته، معارف الهیه را دریافت و آیات الهی را مشاهده میکند.
نتایج
۱.این تحقیق درصدد تبیین نقش فرشتگان الهی درکارگردانی جهان هستی وانجام مأموریت های متنوع ومتعددی است که خداوند متعال به عنوان کارگزاران هستی بر آنها محول کرده است .یعنی همه اموروحوادث ورویدادهای عالم باتدبیروکارگردانی ووساطت فرشتگان الهی انجام می گیرد وآنها مأموران اجرای اراده وخواست خداوند در پهنه ی هستی میباشند.آنها مخلوقاتی با تقوی وپاک می باشند که خدا را به حق عبادت می کنند وهیچگاه معصیت نمی کنند.
۲.فرشتگان موجودات مجرد محسوب می شوند موجودات مجرد رشدونمووتکثیروتکامل ندارند رشدوتکامل در حوزه ی مادیات وجسمانی بودن مطرح است ولی چون فرشتگان از حوزه مادیات خارج می باشند,ازسنخ عقل وشعوروتدبیروحدود معینه وقدرت مافوق تصور هستند
۳.موضوع فرشتگان در آیات قرآن بصورت مجمل بیان گردیده بیشتر اوصاف ووظایف آنها مطرح گردیده است ولی در احادیث بطور مفصل تر وماهیت آنها روشنتر گردیده . برای اثبات وجود فرشتگان باید به دلایل نقلی رجوع کرد وبرای تحلیل وبررسی دلایل عقلی نیز تکمیل کننده ی موضوع می باشد.
فرشتگان از منظر قرآن وحدیث وعقل
فائزه کلبادی نژاد
منابع و مآخذ * قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، تهران، طلایه آفاق، چاپ سوم، ۱۳۸۸. ۱. اصفهانی، بانوی، مخزن العرفان در علوم قرآن، تهران، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت، چاپ اول، بیتا، ج۷. ۲. بروجردی، محمد ابراهیم، تفسیر جامع، تهران، انتشارات صدرا، چاپ سوم، ۱۳۷۶، ج۵. ۳. تهرانی، محمد حسین، معاد شناسی، تهران، انتشارات حکمت، چاپ اول، ۱۳۷۸. ۴. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن مجید (قرآن در قرآن)، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، بیتا، ج۱. ۵. ــــــــــــــــ ، زن در آینه جلال و جمال، تهران، انتشارات رجاء، چاپ اول، ۱۳۷۲. ۶. ــــــــــــــــ ، صورت و سیرت انسان در قرآن، قم، نشر الهادی، چاپ دوم، ۱۳۸۵، ج۱۴. ۷. رازی، فخرالدین محمد، تفسیر کبیر، ترجمه علی اصغر حلبی، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ اول، ۱۳۷۱، ج۱، ۲۸. ۸. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ترجمه مفردات فی غریب القرآن، ترجمه غلامرضا خسروی حسینی، قم، انتشارات ستاره، چاپ چهارم، ۱۳۷۸، ج۱و۲. ۹. رجالی تهرانی، علیرضا، فرشتگان (تحقیقی قرآنی- روایی- عقلی)، قم، انتشارات تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۶. ۱۰. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، بیجا، انتشارات رضی، بیتا، ج۱. ۱۱. شجاعی، محمد، معاد یا بازگشت به سوی خدا، تهران، انتشارات صدرا، چاپ دوم، بیتا. ۱۲. شیرازی، محمد بن ابراهیم (صدر المتألهین)، الاسفار الاربعه، ترجمه هادوی، تهران، انتشارات مولا، چاپ اول، ۱۳۸۰، ج۸. ۱۳. ـــــــــــــــــــــــــ ، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم،۱۹۸۱، ج۷. ۱۴. ــــــــــــــــــــــــ ، تفسیر القرآن الکریم، قم، انتشارات بیدار، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج۷و۸. ۱۵. ــــــــــــــــــــــــ ، مفاتیح الغیب، بیجا، انتشارات فوزا، چاپ دوم، ۱۳۷۴. ۱۶. صدوق، محمدبنعلی، کمالالدین و تمام النعمه، تهران، نشراسلامیه، چاپ اول، ۱۳۶۵، ج۱. ۱۷. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳، ج۸، ۱۴، ۱۷، ۲۰. ۱۸. ـــــــــــــــــــــ ، رسائل توحیدی، ترجمه علی شیروانی، قم، انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق. ۱۹. فخیم، احمد، انوار درخشان، قم، انتشارات نشر حاذق، چاپ اول، ۱۳۷۲، ج۱۵، ۱۶. ۲۰. قیصری، داوودبنمحمود، شرح فصوص الحکم، شرح محمدبن علیبنعلی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵. ۲۱. کمرهای، محمد باقر، آسمان و جهان، ترجمه کتاب السماء و العالم بحار، بیجا، انتشارات الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۵، ج۴، ۷. ۲۲. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، قم، موسسه آلالبیت الاحیاءالتراث، چاپسوم، ۱۳۸۱، ج۱. ۲۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ اول،۱۳۶۳، ج۱۸، ۵۹. ۲۴. مدنی شیرازی، علیخان بن احمد، ریاض السالکین، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، چاپ اول، بیتا، ج۱. ۲۵. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، بیجا، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۵، ج۲. ۲۶. ـــــــــــــــــــ ، معارف قرآن، قم، انتشارات امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۸. ۲۷. مطهری، مرتضی، توحید، تهران، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۳. ۲۸. ــــــــــــــ ، حرکت و زمان، تهران، انتشارات صدرا، چاپ اول، بیتا. ۲۹. ــــــــــــــ ، مقالات فلسفی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۶. ۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، تهران، دارالکتبالاسلامیه، چاپسوم،۱۳۸۲، ج۱۹، ۲۴.