روایت یک متهم از ماجرای اخراجش از استانداری توسط آقای «م - ت»
چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۸:۴۴
کد مطلب: 227143
یکی از متهمان پرونده اختلاس بیمه ایران روایت اخراجش از استانداری تهران را توسط آقای «م - ت» تشریح کرد.
به گزارش جهان به نقل از فارس در بخشی از جلسه عصر امروز ششمین جلسه رسیدگی به پرونده اختلاس در بیمه ایران نماینده دادستان ذبیحیزاده از قاضی مدیرخراسانی خواست تا آقای «م - الف» را به عنوان مطلع در جایگاه احضار کند تا بخشی از نقاط کور پرونده توسط وی تشریح شود.
«م - الف» در جایگاه قرار گرفت و در پاسخ به قاضی پرونده درباره سرنوشت یک برگه چک 500 میلیون تومانی گفت: من از ابتدای سال 85 تا انتهای سال 88 به عنوان معاونت عمرانی فرمانداری ری مشغول به کار بودم.
وی گفت: استحضار دارید شهرستان ری به دلیل موقعیت خاص با مشکلات و معضلات ویژهای روبهرو است.
متهم تصریح کرد: به همه ما اینگونه ابلاغ شده بود که باید تلاش کنیم تا اعتبارات ویژهای جذب شهرستان شود تا به این ترتیب ری رونق پیدا کند.
وی گفت: شرکت انبارداران فجر درخواست احداث 300 واحد انبار را به فرمانداری داده بود که پس از برگزاری کمیسیونهای متعدد مقرر شد اجازه احداث این انبارها در قبال پرداخت 10 میلیارد تومان آن هم در 5 فقره چک به آنها اعطا شود.
وی افزود: پس از موافقت با احداث این انبارها مقرر شد تا در مرحله اول شرکت انبارداران فجر دو میلیارد تومان به فرمانداری ری بدهد.
متهم «م - الف» خاطرنشان کرد: در آن زمان مقرر شد تا با درخواست «ی - د» مبلغ 500 میلیون تومان به استانداری تهران داده شود.
وی گفت: در آن زمان اینگونه نمود پیدا کرده بود که فرمانداری ری و شمیرانات منبع تغذیه مالی استانداری تهران هستند.
این متهم گفت: یک فقره چک شرکت انبارداران فجر به مبلغ 500 میلیون تومان توسط مدیر دفترم به آقای «ی - د» دادم اما چند روز بعد آقای «ی - د» با من تماس گرفت و عنوان کرد که چک قابل وصول نیست و باید با تعداد دیگری چک تعویض شود و دیگر یک فقره چک 500 میلیون تومانی نباشد.
متهم خاطرنشان کرد: چک عوض شد اما در آن زمان آقای «ی -د» به مأموریت کاری در کشور اکراین سفر کرده بود که به این دلیل نمیدانستم که باید برگههای چک را به چه کسی بدهم.
متهم گفت: زمانی که قرار بود چک را به آقای «ی - د» بدهم مصادف شده بود با حضور برخی از مسئولین در شهر ری و موبایل من به دلیل گرفتاری مشغله بر روی پیامگیر بود که فردی با لهجه آذری چندین بار با من تماس گرفته بود و پیغام گذاشته بود.
«م - الف» تصریح کرد: شبهنگام با فردی که پیغام گذاشته بود تماس گرفتم و آن فرد از موضعی بالا با من صحبت کرد و خود را حاضر در جلسات آن روز فرمانداری شهر ری معرفی کرد و گفت چرا چکهای آقای «ی - د» را نمیدهید.
سرانجام تماسی در کشور اکراین با آقای «ی - د» گرفتم که او مدعی شد چکها را به همان فردی که با من تماس گرفته بدهم و من نیز چکها را دادم.
«م - الف» گفت: چندی بعد از سازمان بازرسی کل کشور مرا احضار کردند و درباره سرنوشت چک 500 میلیون تومانی پرسیدند.
وی افزود: از آنجا که میترسیدیم مبادا براساس جو ایجاد شده برعلیه وزارت کشور سازمان بازرسی قصد دارد تا مشکلاتی را ایجاد کند از پاسخگویی طرفه رفتم و سردرد و مساعد نبودن حالم را بهانه کردم اما 2 روز بعد به سازمان بازرسی رفتم و گفتم که چک را به آقای «ی - د» دادم.
«م - الف» گفت: همان شب از دفتر آقای «م -ت» شخص اول استانداری با من تماسی گرفته شد و «م - ت» با عتاب و ناراحتی مرا مورد خطاب قرار داد و گلایه کرد که چرا من به سازمان بازرسی کل کشور رفتم.
متهم افزود: «م -ت» که گویا قصد داشت با سخنانی که به من میگوید فرد شنونده سوم را متقاعد کند چندین بار به من اعتراض کرد اما در نهایت به من گفت که باید استعفای خود را بنویسم.
متهم تصریح کرد: من به «م - ت» گفتم من کار اشتباهی نکردهام و به هیچ عنوان استعفا نمیدهم. فردای آن روز از دفتر آقای «م - ت» حکم اخراج و پایان مأموریتم صادر شد و به این ترتیب من به محل کار سابقم برگشتم.
جالبه . نه !؟