سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 7 May 2024
 
۰
۱

نظرات شهیدمطهری دررابطه با تقوای‌انتخاباتی

سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۲۱
کد مطلب: 220463
استاد شهید مرتضی مطهری تقوا را مهمترین شاخص انتخابات سالم جامعه می داند. سعی می کنیم ابتدا مفهوم تقوا را از دیدگاه علامه مطهری توضیح داده و سپس به مقوله انتخابات از دیدگاه ایشان با رویکرد تقوای سیاسی بپردازیم.
وبلاگ یاوران آفتاب نوشت: استاد شهید مرتضی مطهری تقوا را مهمترین شاخص انتخابات سالم جامعه می داند. ایشان نه تنها این شاخص مهم و حیاتی را راهگشایی در انتخاباتی سالم و ایده آل، بلکه کلید حل تمامی مشکلات و مسائل حیاتی زندگی فردی و بخصوص زندگی اجتماعی، می داند در ذیل سعی می کنیم ابتدا مفهوم تقوا را از دیدگاه علامه شهید مرتضی مطهری توضیح داده و سپس به مقوله انتخابات از دیدگاه ایشان با رویکرد تقوای سیاسی بپردازیم.

معنای لغوی تقوا

کلمه تقوا از کلمات شایع و رایج دینی است و در میان عامه مردم هم این کلمه زیاد استعمال می شود. در قرآن کریم نیز اشارات زیادی شده است مثلا می فرماید: افمن اسس بنیانه علی تقوی من الله و رضوان خیر ام من اسس بنیانه علی شفا جرفهار فانهار به فی نار جهنم و الله لا یهدی القوم الظالمین آیا آن کس که بنای خود را براساس تقوا از خدا و خشنودی او نهاده بهتر است یا آن که بنای خود را بر لبه پرتگاهی که نزدیک فرو ریختن است نهاده، که در این صورت وی را در آتش دوزخ می افکند؟ و خداوند گروه ستمگران را هدایت نمی کند. جالب آنکه در قرآن تقوا بیشتر از کلمه روزه ذکر شده است. در نهج البلاغه نیز تاکید ویژهای روی تقوا شده است. مثلا خطبه ای طولانی به نام خطبه متقین است که آن را امیرالمومنین در جواب تقاضا و اسرار فراوان شخصی بنام همام، ایراد کرد که از او خواسته بود توصیف مجسم کننده ای از متقیان بکند. در این خطبه امیرالمومنین(ع) با بیان بیش از صد صفت و ترسیم از خصوصیات معنوی و مشخصات فکری و اخلاقی و عملی متقیان سخن را به پایان رسانید. مورخین نوشته اند که پایان یافتن سخن علی همان بود و قالب تهی کردن همام بعد از یک فریاد همان. لذا ترجمه صحیح کلمه تقوا " خود نگهداری" است که همان ضبط نفس است و متقین یعنی " خود نگه داران و به قول " راغب" تقوا در عرف شرع یعنی نگهداری نفس از آنچه انسان را به گناه می کشاند به اینکه ممنوعات و محرمات را ترک کند.

حقیقت تقوا

لازمه اینکه انسان حیات عقلی و انسانی داشته باشد این است که تابع اصول معینی باشد و لازمه اینکه انسان از اصول معینی پیروی کند این است که از اموری که با هوا و هوس او موافق است ولی با هدف او و اصول زندگانی او منافات دارد پرهیز کند. ولی لازمه همه اینها این نیست که انسان اجتنابکاری از محیط و اجتماع را پیشه سازد. بهترین و عالی تر ین راه این است که انسان در روح خود ملکه و حالت و مصونیتی ایجاد کند که آن حالت حافظ و نگهدار او باشد بنابراین تقوا به معنای عام کلمه لازمه زندگی هر فردی است که می خواهد انسان باشد و تحت فرمان عقل زندگی کند و از اصول معینی پیروی نماید. تقوای دینی و الهی یعنی اینکه انسان خود را از آنچه از نظر دین و اصولی که دین در زندگی معین کرده، خطا و گناه و پلیدی و زشتی شناخته شده، حفظ و صیانت کند و مرتکب آنها نشود. چیزی که هست حفظ و صیانت خود از گناه که نامش تقوا است.

تقوا در نهج البلاغه

در آثار دینی خصوصا در نهج البلاغه که فوق العاده روی کلمه تقوا تکیه شده است، همه جا تقوا به معنای آن ملکه مقدس که در روح پیدا می شود و به روح قوت و قدرت و نیرو می دهد ونفس اماره و احساسات سرکش را رام و مطیع می سازد به کار رفته. در خطبه 112 می فرماید: "ان تقوی الله حمت اولیا» الله محارمه و الزمت قلوبهم مخافته، حتی اسهرت لیالیهم و اظمات هواجرهم". یعنی تقوای خدا، دوستان خدا را در حمایت خود قرار داده و آنها را از تجاوز به حریم محرمات الهی نگه داشته است و خوف خدا را ملازم دلهای آنها قرار داده است تا آنجا که شبهای آنها را زنده و بیدار نگه داشته و روزهای آنها را قرین تشنگی (تشنگی روزه) کرده است . در این جمله ها با صراحت کامل تقوا را به معنای آن حالت معنوی و روحانی ذکر کرده که حافظ و نگهبان از گناه است و ترس از خدا را به عنوان یک اثر از آثار تقوا ذکر کرده. از همین جا می توان دانست که تقوا به معنای ترس نیست، بلکه یکی از آثار تقوا این است که خوف خدا را ملازم دل قرار می دهد. تعبیر به مصونیت یکی از تعبیرات امیرالمومنین(ع) است. در یکی از کلماتش می فرماید: "الا فصونوها و تصونوا بها". یعنی تقوا را حفظ کنید و به وسیله تقوا برای خود مصونیت درست کنید. همچنین نه تنها تقوا را محدودیت و مانع آزادی نمی داند بلکه علت و موجب بزرگ آزادی را تقوای الهی می شمارد و در خطبه 228 می فرماید تقوا کلید درستی و اندوخته روز قیامت است، آزادی است از قید هر رقیت، نجات است از هر بدبختی. تقوا در درجه اول و به طور مستقیم از ناحیه اخلاقی و معنوی به انسان آزادی می دهد و او را از قید رقیت و بندگی هوا و هوس آزاد می کند، رشته حرص و طمع و حسد و شهوت و خشم را از گردنش برمی دارد، ولی به طور غیر مستقیم در زندگی اجتماعی هم آزادیبخش انسان است. رقیت ها و بندگی های اجتماعی نتیجه رقیت معنوی است. آن کس که بنده و مطیع پول یا مقام است نمی تواند از جنبه اجتماعی آزاد زندگی کند. لهذا درست است که بگوییم عتق من کل ملکه. یعنی تقوا همه گونه آزادی به انسان می دهد. پس تقوا تنها نه این است که قید و محدودیت نیست بلکه عین حریت و آزادی است.

روشن بینی و بصیرت دو اثر بزرگ تقوا است. یکی از حالات و قوایی که در عقل انسان یعنی در عقل عملی انسان یعنی در طرز تفکر عملی انسان که مفهوم خوب و بد و خیر و شر و درست و نادرست و لازم و غیر لازم و وظیفه و تکلیف و اینکه الان چه می بایست بکنم و چه نمی بایست بکنم و اینگونه معانی و مفاهیم را بسازد تاثیر دارد، طغیان هوا و هوسها و مطامع و احساسات لجاج آمیز و تعصب آمیز و امثال اینها است و اینجاست که راز تاثیر تقوا در روشن بینی مشخص می شود. زیرا منطقه و حوزه عقلی عملی انسان به دلیل اینکه مربوط به عمل انسان است همان حوزه و منطقه احساسات و تمایلات و شهوات است. این امور اگر از حد اعتدال خارج شوند و انسان محکوم اینها باشد نه حاکم بر اینها، در برابر فرمان عقل فرمان می دهند، در برابر ندای عقل و وجدان فریاد و غوغا می کنند، برای ندای عقل حکم پارازیت را پیدا می کنند، دیگر آدمی ندای عقل خویش را نمی شنود، در برابر چراغ عقل گرد و غبار و دود و مه ایجاد می کنند، دیگر چراغ عقل نمی تواند پرتو افکنی کند.

تقوای دینی منشا تقوای اجتماعی و سیاسی

نباید تصور کرد که تقوا از مختصات دینداری است از قبیل نماز و روزه، بلکه تقوا لازمه انسانیت است. انسان اگر بخواهد از طرز زندگی حیوانی و جنگلی خارج شود ناچار است که تقوا داشته باشد. در زمان ما می بینیم که تقوای اجتماعی و سیاسی اصطلاح کرده اند. چیزی که هست تقوای دینی یک علو و قداست و استحکام دیگری دارد و در حقیقت تنها روی پایه دین است که می توان تقوایی مستحکم و با مبنا به وجود آورد و جز بر مبنای محکم ایمان به خدا نمی توان بنیانی مستحکم و اساسی و قابل اعتماد به وجود آورد.

تقوای سیاسی رمز موفقیت در انتخابات

در نهایت امام علی ( ع ( همه دردها و ابتلائات بشر را یک کاسه می کند و تقوا را برای همه آنها مفید می داند. حقا هم اگر به تقوا صرفا جنبه منفی و اجتناب و پهلو تهی کردن ندهیم و آن طور بشناسیم که علی شناخته باید اعتراف کنیم که یکی از ارکان زندگی بشر است چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی، اگر نباشد اساس زندگی متزلزل است. از ابتلائات روز ما موضوع زیادی قوانین و مقررات و تغییر و تبدیل های پشت سر هم است. برای موضوعات بالخصوص قوانین و مقررات زیادی وضع می شود، آیین نامه می سازند، باز می بینند منظور حاصل نشد. قوانین را تغییر و تبدیل می دهند، بر مقررات و آیین نامه ها افزوده می شود و باز مطلوب حاصل نمی گردد. زیرا قانون فقط حد و مرز معین می کند، لذا باید قوه و نیرویی در خود مردم باشد که این حدود و مرزها را محترم بشمارد و آن همان است که به آن نام تقوا داده اند. می گویند باید قانون محترم باشد. این صحیح است ولی آیا تا اصول تقوا محترم نباشد می توان نام احترام قانون را برد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


خوب است که فقط حرف نزنیم و عمل کنیم