جمعه ۴ خرداد ۱۴۰۳ - 24 May 2024
 
۰
۲۶
ایدئولوگ انقلاب پاسخ می دهد؛

آزادی یعنی چه؟/ آیا باید به همه عقاید احترام گذاشت؟

نظر شهید مطهری درباره رفتار کوروش
دوشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۰۰:۵۰
کد مطلب: 204958
آزادی فکر و عقیده از جمله موضوعاتی است که در سال های اخیر ابزار دست اپوزیسیون برای پیشبرد ادعاهایش علیه جمهوری اسلامی شده است؛ ادعاهای اپوزیسیون داخلی و خارجی البته در بسیاری از اوقات تایید می کند که آنان درک درست و روشنی از آزادی و انواع آن ندارند و تنها درصدد متهم کردن نظام به مخالفت با آزادی و کسب امتیاز سیاسی هستند.
آزادی یعنی چه؟/ آیا باید به همه عقاید احترام گذاشت؟
به گزارش جهان، بر پایه تعریف آنان از آزادی تفکر، به تمام عقاید و نگرش ها ولو بی اساس ترین آن ها هم باید احترام گذاشت و ادب کرد حال آنکه این شیوه برخورد اتفاقا بدترین شیوه استعمار و ضد آزادی عقیده است.

این حقیقت را شهید استاد مرتضی مطهری در همان ابتدای انقلاب به سادگی و شیوایی توضیح داده است. سخنان خواندنی او در این باره، در کتاب "آینده انقلاب اسلامی ایران" در کتابفروشی ها در دسترس همگان قرار دارد.

این شهید بزرگوار که امام راحل همه آثارش را بدون استثنا تایید کرده و ارزشمند خوانده اند، درباره موضوع آزادی عقیده عنوان کرده است: لازم است درباره دو نوع آزادی كه مايه اشتباه كاری‏ و مغلطه شده است توضیح داده شود. فرق است ميان آزادی تفكر و آزادی عقيده آزادی‏ تفكر ناشی از همان استعداد انسانی بشر است كه ميتواند در مسائل بينديشد اين استعداد بشری حتما بايد آزاد باشد پيشرفت و تكامل بشر در گرو اين آزادی است اما آزادی عقيده ، خصوصيت ديگری دارد ميدانيد كه هر عقيده ای ناشی از تفكر صحيح و درست نيست منشا بسياری از عقايد ، يك سلسله عادتها و تقليدها و تعصبها است عقيده به اين معنا نه تنها راه گشا نيست كه به عكس نوعی‏ انعقاد انديشه بحساب ميايد يعنی فكر انسان در چنين حالتی ، به عوض‏ اينكه باز و فعال باشد بسته و منعقد شده است و در اينجا است كه آن قوه‏ مقدس تفكر ، بدليل اين انعقاد و وابستگی ، در درون انسان اسير و زندانی‏ ميشود آزادی عقيده در معنای اخير نه تنها مفيد نيست ، بلكه زيانبارترين‏ اثرات را برای فرد و جامعه بدنبال دارد آيا در مورد انسانی كه يك سنگ‏ را ميپرستد بايد بگوئيم چون فكر كرده و بطور منطقی به اينجا رسيده و نيز به دليل اينكه عقيده محترم است ، پس بايد به عقيده او احترام بگذاريم و ممانعتی برای او در پرستش بت ايجاد نكنيم؟ يا نه ، بايد كاری كنيم كه‏ عقل و فكر او را از اسارت اين عقيده آزاد كنيم؟ يعنی همان كاری را بكنيم كه ابراهيم خليل الله كرد.

شهید مطهری در ادامه به داستان بت شکنی حضرت ابراهيم ( ع ) و پاسخ ایشان به اعتراض مردم بت پرست شهر اشاره و عنوان می کند: ابراهیم (ع) خطاب به انها گفت شما چرا مرا متهم ميكنيد؟ مجرم‏ واقعی همين بت بزرگ است كه زنده مانده مردم در جواب گفتند كه از او اين كارها ساخته نيست پاسخ داد كه چطور است كار زد و خورد از او ساخته‏ نيست ولی اينكه حاجتهائيرا كه انسانها در آنها در مانده اند برآورده كند ، از او ساخته است؟ در اينجا قرآن اصطلاح بسيار زيبائی بكار مي برد، مي گويد: «فرجعوا الی انفسهم»، اين مناظره سبب شد كه اينها بخود بازگردند* از نظر قرآن ، خود واقعی انسان عقل و انديشه ناب و خالص‏ و منطق صحيح اوست قرآن ميگويد اينها از خودشان جدا شده بودند ، اين تذكر سبب شد كه دوباره سوی خود باز گردند و خود را در يابند حالا كار حضرت ابراهيم را چگونه بايد تفسير كنيم ؟ آيا كاری كه ابراهيم‏ (ع) كرد بر خلاف آزادی عقيده - بمعنای رايج آن كه ميگويند عقيده هر كس‏ بايد آزاد باشد - بود ، يا آنكه در خدمت آزادی عقيده بمعنای واقعی آن‏ بود ؟ اگر حضرت ابراهيم ميگفت چون اين بتها مورد احترام ميليونها انسان‏ هستند ، پس من هم به انها احترام ميگذارم ، يعنی درست همان چيزی را ابراز ميكرد كه اكنون عقيده‏ای بسيار رايج است ، آيا كار درست و صحيحی انجام داده‏ بود ؟ از نظر اسلام اين اغراء به جهل (كشانيدن به جهل) است نه خدمت به آزادی در تاريخ اسلام نيز ميبينيم درست نظير كار ابراهيم ( ع ) را پيغمبر اكرم ( ص ) در فتح مكه انجام داد آن حضرت به بهانه آزادی عقيده ، بتها را باقی‏ نگذاشت به عكس ديد اين بتها عامل اسارت فكری مردمند و صدها سال است‏ كه فكر اين مردم اسير اين بتهای چوبی و فلزی و شده است ، اين بود كه‏ بعنوان اولين اقدام بعد از فتح ، تمام آنها را در هم شكست و مردم را واقعا آزاد كرد.

شهید مطهری سپس این شیوه را با رفتار پادشاه‏ وقت انگلستان مقایسه می کند، "وقتي كه او برای ديدار از هندوستان به آنجا رفته بود در هندوستان‏ جزء برنامه سفرش ، بازديد از يك بتخانه گنجانده شده بود. خود مردم هند وقتيكه ميخواستند داخل صحن بتخانه شوند ، كفشهای خود را ميكندند ، اما او بنشانه احترام بيش از حد ، هنوز به صحن نرسيده كفشهايش را كند و بعد هم‏ از همه مؤدب تر در مقابل بتها ايستاد در تفسير اين حركت عده ای ساده‏ انديش ميگفتند ببينيد نماينده يك ملت روشنفكر چقدر به عقايد مردم‏ احترام ميگذارد غافل از اينكه اين نيرنگ استعمار است استعماری كه‏ ميداند كه همين بتخانه هاست كه هند را به زنجير كشيده و رام استعمارگران‏ كرده است اينگونه احترام گذاشتنها ، خدمت به آزادی و احترام به عقيده‏ نيست ، خدمت به استعمار است ملت هند اگر از زير بار اين خرافات‏ بيرون بيايد كه ديگر باج به انگليسيها نخواهد داد."

مثال دیگر استاد مطهری کوروش است. ایشان درباره او تصریح کرده است: در كتابهای تاريخ خودمان نوشته بودند كوروش چه مرد بزرگ و بزرگواری بوده كه وقتی به بابل رفت و آنجا را فتح كرد تمام بتخانه‏ ها را محترم شمرد از نظر يك فاتح كه سياست استعمارگری‏ دارد، اين كار، امری عادی و يك نقشه معمولی است ولی از نظر بشريت‏ چطور؟ آيا خود جناب كوروش به آن اعتقاد داشت؟ يقينا نه، اما كوروش‏ فكر ميكرد اين اعتقاد كه مردم را در بيخبری نگاه داشته عامل خوبی برای در بند ماندن آنهاست اين بود كه دست به تركيب آنها نزد.


* اين اصطلاح قرآنی كه هزار و چهارصد سال پيش مطرح شده است تقريبا معادل اصطلاح از خود بيگانگی و بازگشت بخويش است كه درآثار هگل و ماركس و پيروان او ، بر روی آن تاكيد بسيار شده است و روشنفكران ما متاسفانه بعوض اخذ آن از قرآن و درك معنای عميق آن از اين كتاب ، آنرا از غرب اخذ كرده اند.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


واسه من جالب شما کی هستین که مانع پرستش هرچیزی توسط مردم بشین خود خدا میگه لا اکراه فی دین... اونوقت شما میخواین ممانعت ایجاد کنید.
Iran, Islamic Republic of
"آيا در مورد انسانی كه يك سنگ‏ را ميپرستد بايد بگوئيم چون فكر كرده و بطور منطقی به اينجا رسيده و نيز به دليل اينكه عقيده محترم است ، پس بايد به عقيده او احترام بگذاريم"

بله باید بگذاريم
Canada
مقاله خیلی‌ خوبی‌ بود... احسنت
اسلامی که شما برداشت می کنید و در آن حتی آدم های شریف و اصولگرایی مثل آقای افروغ حق اظهارنظر ندارند، مگر آنچیزی را که شما می پسندید این اسلام باعث زدگی مردم از دین می شود. شما را به خدا اینقدر دین را بد جلوه ندهید. در مقابل جوانان مسوولیت دارید.
Iran, Islamic Republic of
رحمت خدا بر شهيد مطهري (ره)
Iran, Islamic Republic of
این مطلب بطور سفارشی برای فرزندان آن شهید عزیز جهت مطالعه ارسال فرمایید.
Iran, Islamic Republic of
به نظر مطهري آيا كوروش بعد از فتح بابل مي بايست افرادي كه عقايد متفاوتي با او داشتند را از دم تيغ مي گذراند و زنانشان را به بردگي مي گرفت و اموالشان را غارت مي كرد. تا به قول مطهري كار درستي انجام داده باشد؟!
كوروش ميتوانست آنها را به خداپرستي دعوت كند و بتها را نيز نابود كند.همان كاري كه پيامبر(ص) كرد
قابل توجه دوست معترض: جناب مطهری ابراهیم(ع) را مثال زدند که نه کسی را از دم تیغ گذراند و نه کسی را به بردگی گرفت و فقط بتها را شکست. چرا نظر خود را به عنوان نظر استاد مطهری وارد می کنید؟
Iran, Islamic Republic of
اگر قرار باشد در جامعه هرکس هر فکری داشت مقدس شمرده شود و به فکر و خواست او احترام گذارده شود ؛ دیگر ارتقا سطح فکری و آموختن و تلاش برای رسیدن به واقعیات و راهنمائی و ارشاد معنی ندارد .
قبول این نظر ؛ رد اصالت معیار های مسلم انسانی و اصول حاکم بر جهان و علوم است . اگر چنین تفکری در جامعه پذیرفته شود با کدام ملاک برتری افراد اثبات می شود . بر اساس کدام قائده افراد تشویق و یا مجازات می شوند ؟ قانون بر چه اساسی وضع می شود ؟
Iran, Islamic Republic of
آزادی یعنی اینکه من حق داشته باشم عقیده خودم را خودم انتخاب کنم و تو حق نداشته باشی به زعم خودت مرا به زور به بهشت ببری.
باید شرایط سنجیده شود. یک وقت قرآن می فرماید به بتهای آنها فحش هم حق ندارید بدهید . یک وقت دستور این است که بتها را بشکنید . باید ابتدا بت در ذهن بت پرست شکسته شود بعد در دنیای واقعی . ابراهیم ع نیز بت بزرگ را باقی گذاشت تا با آن ترفند بت پرستی را در ذهن بت پرستان تخریب کند.مخالفت با یک عقیده با زور و ارعاب نیست . بلکه توسل به زور برای مرحله ای است که مطمئن شدی طرف پیام را دریافته اما با لج بازی و یا منفعت طلبی از اجرای حق ممانعت می کند.
Iran, Islamic Republic of
آزادی یعنی آزادبودن درداشتن هرعقیده واندیشه ای وبیان آنها وآزادی درنوع زندگی ونوع پوشش وداشتن انتخاب درتعیین نوع حکومت و مذهب .
United States
بنظرم علی مطهری وقت نکرده کتابهای بابای خدا بیامرزشو بخونه!
Iran, Islamic Republic of
اسلام واقعی بدون رودربایستی و معقول و منطقی همان چیزی که ایشان در کتابهایشان برای ما بیان کردند
درود خداوند بر روح ایشان و استادشان امام (ره) باد.
این نظریه شهید محترم ودانشمند عزیز با نظریه علامه فقید طباطبایی همخوانی ندارد در باره کورش . منبع موثقی را اعلام نمائید >
United States
ظاهرا نسبت دادن ذوالقرنین به کوروش توسط علامه طباطبایی بیشتر یک احتمال است تا یقین و این نباید باعث خلط مبحث شود
United States
"به نظر مطهري آيا كوروش بعد از فتح بابل مي بايست افرادي كه عقايد متفاوتي با او داشتند را از دم تيغ مي گذراند و زنانشان را به بردگي مي گرفت و اموالشان را غارت مي كرد. تا به قول مطهري كار درستي انجام داده باشد؟!"


به خودت تیکه بنداز اقای روشنفکر
منظور شهید مطهری اینه که اگر کوروش واقعا پیامبر خدا بود (که نبود و علامه طباطبایی هم فقط احتمال داده اند و یقین نکرده اند) هرگز در مقابل مظاهر جهل مرکب مردم آن سامان ساکت نمی شد و به روش انبیا (ع) در وهله اول با نابودی بتها و بعد با انذار و تبشیر مردمو به راهراست دعوت می کرد. اگر سطح درکتون انقدر پایینه که نمی تونید به کنه فرمایش شهید پی ببرید مجبور نیستید پیام بذارید
Iran, Islamic Republic of
توصیه اکید می کنم که خوب مطالعه کنید و سپس نظر دهید . دعوت به حق با اسارت و بردگی زنان تفاوت دارد
United States
"واسه من جالب شما کی هستین که مانع پرستش هرچیزی توسط مردم بشین خود خدا میگه لا اکراه فی دین... اونوقت شما میخواین ممانعت ایجاد کنید."


با توجه به اینکه این آیه محل مناقشه خیلی هاست و خیلی ها هم از اون برای توجیه کجروی هاشون استفاده می کنن خوبه این نوشته رو برگرفته از سایت تبیان بخونن
"شان نزول آیه
مردى از اهل مدينه به نام" ابو حصين" دو پسر داشت؛ برخى از بازرگانانى كه به مدينه كالا وارد مى‏ كردند، هنگام برخورد با اين دو پسر آنان را به عقيده و آيين مسيح دعوت كردند، آنان هم سخت تحت تاثير قرار گرفته و به اين كيش وارد شدند و هنگام مراجعت نيز به اتفاق بازرگانان به شام رهسپار گرديدند. "ابو حصين" از اين جريان سخت ناراحت شد و به پيامبر (صلي الله عليه و آله) اطلاع داد و از حضرت خواست كه آنان را به مذهب خود برگرداند و سؤال كرد: آيا مى‏تواند آنان را با اجبار به مذهب خويش باز گرداند؟ آيه 256 نازل گرديد و اين حقيقت را بيان داشت كه: "در گرايش به مذهب اجبار و اكراهى نيست". در تفسير" المنار" نقل شده كه ابو حصين خواست دو فرزند خود را با اجبار به اسلام باز گرداند، آنان به عنوان شكايت نزد پيغمبر آمدند. "ابو حصين" به پيامبر عرض كرد: من چگونه به خود اجازه دهم كه فرزندانم وارد آتش گردند و من ناظر آن‏ باشم؟ آيه 256 به همين منظور نازل شد.

در دين هيچ اجباری نيست هدايت از گمراهی مشخص شده است پس هر کس که به بت کفر ورزد و به خدای ايمان آورد ، به چنان رشته استواری چنگ زده که گسستنش نباشد خدا شنوا و داناست


ترجمه فولادوند
در دين هيچ اجبارى نيست. و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است. پس هر كس به طاغوت كفر ورزد، و به خدا ايمان آورد، به يقين، به دستاويزى استوار، كه آن را گسستن نيست، چنگ زده است. و خداوند شنواىِ داناست.


ترجمه مجتبوی
در دين اكراه- به ناخواه واداشتن- نيست. رهيابى [به راه راست‏] از بى‏راهى، روشن و نموده شده پس هر كه به طاغوت كافر شود و به خداى ايمان آرد براستى به دستاويز استوار چنگ زده كه آن را گسستن نيست و خدا شنوا و داناست.


ترجمه مشکینی
در (اصول اعتقادات) دين اكراه نيست (زيرا اذعان و باورهاى باطنى اكراه ‏پذير نيست بلكه تابع دليل و برهان است، و) بى‏ ترديد راه هدايت از گمراهى (به واسطه اين قرآن) روشن شده است، پس هر كه به طغيانگر (شيطان و پيروانش) كفر ورزد و به خدا ايمان آورد حقّا كه به دستگيره محكم چنگ زده كه گسستن ندارد، و خداوند شنوا و داناست


ترجمه بهرام پور
در دين اجبارى نيست چرا كه راه از بيراهه آشكار شده است. پس هر كه به طاغوت كفر ورزد و به خدا ايمان آورد، يقينا به محكم‏ترين دستاويز دست آويخته است كه هرگز نخواهد گسست، و خداوند شنواى داناست

"
United States
""آيا در مورد انسانی كه يك سنگ‏ را ميپرستد بايد بگوئيم چون فكر كرده و بطور منطقی به اينجا رسيده و نيز به دليل اينكه عقيده محترم است ، پس بايد به عقيده او احترام بگذاريم"

بله باید بگذاريم"


دوست عزیز احترام گذاشتن به معنای به رسمیت شمردن درست نیست. به قول شاعر:
چو می بینی که نابینا و چاه است/ اگر خاموش بنشینی گناه است
حالا اگر کسی اعتقاد داشته باشه که برای مراسم مذهبیش باید یکی از همسایه هاشو قربانی کنه و از قضا همسایه شما هم باشه بازم به عقیده اش احترام میذاری یا سعی در مقابله با این عقیده پست خواهی کرد؟ کی گفته هر عقیده ای محترمه این تز لیبرالیه که همه حق دارن
United States
"اسلامی که شما برداشت می کنید و در آن حتی آدم های شریف و اصولگرایی مثل آقای افروغ حق اظهارنظر ندارند، مگر آنچیزی را که شما می پسندید این اسلام باعث زدگی مردم از دین می شود. شما را به خدا اینقدر دین را بد جلوه ندهید. در مقابل جوانان مسوولیت دارید."

منازعه بین افروغ و مخالفانش یک اختلاف سلیقه و تفکری بود نه اختلاف عقیده. جو ندید لطفا
«به نظر مطهري آيا كوروش بعد از فتح بابل مي بايست افرادي كه عقايد ...» اول اینکه نزاکت داشته باشید "شهید استاد مطهری"، سبزی فروش محلتان را که خطاب نمی کنید، دوماً منظور شهید استاد مطهری کاملاً روشن است نیازی نیست حضرت عالی از خودتان چیز جدید ببافید،منظور ایشان سیاست استعماری و تحمیق گرانه ای بوده که می توان با توسل به حیله هایی چون "احترام به عقیده" اعمال کرده و از آن بهره گرفت که نمونه های تاریخی آن را نیز آورده اند> ایراد ایشان این است که ما مثل کوروش نیستیم که به چیزی که باور نداریم تظاهر کنیم در حالی که این موجب فریب دیگران می شود،ما آموزه های خودمان را به صراحت می گوییم حتی آنجا که مخالف عقیده دیگران باشد و به بهانه های واهی خودمان را سانسور نمی کنیم. نه اینکه مخالفمان را به صرف مخالفت (به قول شما) بکشیم.
United States
یک مطلبی رو خطاب به دوستانی که میگن آزادی عقیده داریم عرض می کنم:
لطفا بفرمایید:
1- آیا هر انسانی محترم است؟
2- آیا انسانها از چیزی به جز عقاید خود پیروی می کنند؟
اگر بگوییم هر انسانی محترم است پس در مقام مثال حتی متجاوز به حریم خانواده این افراد(کسانیکه معتقد به آزادی عقیده هستند) و قاتل عزیزان این افراد هم محترم اند و کسی که محترم است حق دارد و صاحب حق را نمی توان محاکمه و قصاص کرد.
اگر هم بگویند انسانها به دو دسته محترم و نامحترم تقسیم می شوند که باید گفت این خود نقض آزادی عقیده است چون حتی شخص نامحترم هم از روی عقیده اش خلاف می کند. مثلا اگر کسی در خیابان آشغال بریزد و ما بگوییم نکن و او بگوید چرا؟، اگر ما در جواب بگویم که این کار زشت است و او بگوید من به زشتی این کار معتقد نیستم چه جوابی داریم بگوییم؟ آیا باز هم می توانیم آن عقیده زشت را محترم بشماریم؟ و عملا در جامعه تحمل کنیم؟
این مغلطه ای آشکار است که آزادی عقیده داریم زیرا پست ترین آدمها هم از روی عقیده ناپاک خود دست به جنایت زده اند و اگر آزادی عقیده را قبول کنیم ناچارا باید به آزادی عقیده احترام بگذاریم و احترام، حق به دنبال دارد (تولید حق می کند) و نمی توانیم آن وقت حق را از عقیده ناپاک او سلب کنیم چون آن عقیده را به رسمیت شناخته ایم. اینطوری ملاک حق و باطل از بین می رود
Iran, Islamic Republic of
با سلام
متاسفانه عده ای بدون توجه به سخنان حکیمانه ومنطقی استاد شهید مرتضی مطهره(ره) ،غیر منصفانه قضاوت می کنند. مثلا می گویند آقای علامه مطهری گفته که مارکسیست ها هم باید در دانشگاه کرسی داشته باشند وتدریس کنند.این در حالی است که آقای مطهری فرموده کسی که واقعا مارکسیست است اینکار را انجام دهد نه مسلمان مارکسیست یا لیبرال.چون این نوع اسلام های مارکسیستی ولیرالی به نوعی استحاله کردن اسلام وعقاید مسلمین است.اگر مردم به قانون اساسی پایبند نباشند هرج ومرج جامعه را تباه می کند.مگر می شود کسانی که خواهان آنارشیست گری یا هرج ومرج هستند آزاد باشند وبا اختیار خود به منافع جامعه تجاوز کنند.اگر عقاید طبق اصول مسلم اسلامی هدایت وساماندهی نشوند هرج ومرج جامعه را فرا می گیرد وهمه کارها مختل می شود.لذا با قانون اساسی کشورها چه بخواهیم وچه نخواهیم همه افراد با هر عقیده ای باید به قانون وضرورت جمعی تن دهند نه اینکه مثلا یکی پیدا بشود وبگوید آقا ما اعتقاد داریم نماز جمعه را چهارشنبه برپا داریم. در نماز هم جنس مخالف همه با هم باشیم و با هر آدابی نماز بخوانیم.واقعیت این است که این طور نیست .آیه لااکره فی الدین مختص کسانی است که هنوز اسلام نیاورده اند وهر کس اسلام آورد باید به تمام احکام والزامات آن عمل نماید والا تمام اعمال زشت انسان خطاکار به آبروی اسلام صدمه می زند.
خطاب به مخالفان آقای مطهری(ره):
روشنی ها خواستند اما زدود
کاخ ها افراشتند اما به رود
تا که خود بشناختند از راه ،چاه
چاهها کندند مردم را به راه
درسها خواندند اما درس عار
اسبها راندند اما بی فسار
دزدها کردند دربان وکیل
در چه محضر؟ محضر حی جلیل
جام ها لبریز کردند از فساد
رشته ها رشتند در دوک عناد
سجده ها کردند بر هر سنگ وخاک
در چه معبد؟ معبد یزدان پاک
برق عجب، اتش بسی افروخته
وز شراری خانمانها سوخته
این سخن، پروین! نه از روی هوی است
هرکجا نوری است ز انوار خداست
با درود
Iran, Islamic Republic of
با سلام
اینطور که از نوشته بر می آید کورش در آن مقطع فاتح بوده پس به راحتی می توانسته دین رسمی آن سرزمین را تغییر دهد و نیازی هم به خونریزی نبوده همان کاری که هر حکومتی می کند و ابتدا دین رسمی کشور را تعیین می کند.