جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۰
۱۳
يادي از شهيد محسن وزوايي؛

گنجهايي كه ناشناخته مانده اند

جمعه ۹ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۰۷:۵۴
کد مطلب: 136923
محسن وزوائي نفر سوم کنکور رياضي فيزيک بود و در سال 1355 در دانشگاه صنعتي شريف مشغول تحصيل در رشته مهندسي شيمي بود. در19 سالگي عضو اصلي دانشجويان پيرو خط امام بود که لانه جاسوسي دشمن را به تصرف در آورد. او اولين فردي بود که از ديوار سفارت خود را بالا کشيد. سخنگو و مترجم دانشجويان بود . کادر ساز بود و خوش خلق. او بود که از نيروهاي ساده تک رو، فرماندهان گردان و تيپ ساخت.
گنجهايي كه ناشناخته مانده اند
سرويس يادداشت و گزارش جهان:

سيد عباس فاطمي -  سالهاي بسياري بر انقلاب اسلامي ما گذشت. رخدادهاي بيشماري در اين دوران 32 ساله به سرعت از برابر چشمانمان رژه رفتند و اکنون که گرد پيري بر سر جوانان دوران مبارزات و دفاع مقدس نشسته نگاهي از سر تأمل بر ياران سفر کرده ،آه از نهادمان در مي آورد که : ياران چه غريبانه رفتند از اين خانه... 

امسال 28 سال از شهادت پاسدار سرافراز و سردار بي ادعاي جبهه هاي غرب و جنوب مي گذرد. کسي که با همراهي ياران معدودش (گردان 9 سپاه تهران) و با استعانت از ايمان و روحيه شهادت طلبي پاسداران و بسيجيان و با توسل به ائمه معصومين (ع) و بويژه حضرت زهرا (س) بزرگترين ضربه نظامي را در غرب کشور به دشمن وارد کرد و در يک عمليات محدود بيش از 500 کماندوي عراقي را به اسارت در آورد و قله هاي بلند بازي دراز را از دشمن متجاوز پس گرفت و مصداق آيه شريفه کم من فئة قليلة غلبت فئة کثيرة بإذن الله شد.
 
در اين سالها به دليل فراواني چهره هاي برجسته در دفاع مقدس کمتر به محسن وزوائي ها ، غلامعلي پيچک ها ، محسن حاج بابا ها و ... توجه شد. محسن وزوائي کسي بود که از جميع جهات قابل مطرح شدن و اسوه حسنه بودن براي جوانان امروز بود. خوشبختانه پس از اين همه سال، امسال هفته دفاع مقدس و سيمين سال جنگ تحميلي را با ياد او سپري کردیم.
 
محسن وزوائي نفر سوم کنکور رياضي فيزيک بود و در سال 1355 در دانشگاه صنعتي شريف مشغول تحصيل در رشته مهندسي شيمي بود. در19 سالگي عضو اصلي دانشجويان پيرو خط امام بود که لانه جاسوسي دشمن را به تصرف در آورد. او اولين فردي بود که از ديوار سفارت خود را بالا کشيد. سخنگو و مترجم دانشجويان بود . کادر ساز بود و خوش خلق. او بود که از نيروهاي ساده تک رو، فرماندهان گردان و تيپ ساخت.

                     

از همان سال 1360 براي کساني که او را ديده بودند مصداقي شد از سرداران اسلام. از بدريون و ياران پيامبر(ص) در اين عصر. درباره غزوه بدر رسول الله(ص) در تاريخ زياد خوانده ايم . آنجا که ياران رسول الله (ص) با کمترين عده و عده در برابر
بني صدر دست به قلم برد و در ستون " کارنامه رئيس جمهور" روزنامه انقلاب اسلامي، ضمن رد اين مطلب و خرافي دانستن آن اعلام کرد چرا اين اسب سوار در جنوب به ياري رزمندگان اسلام نمي آيد.
سپاه قريش مردانه ايستادند و خداوند نصرت خود را به آنان نشان داد. آنجا بود که دشمن قدرتمند در برابر چشمان مجاهدان في سبيل الله کمتر از آنچه بودند ديده شدند و در برابر دشمن سپاه اسلام را بيش از آنچه که بود ديد. و همانجا بود که ملائکه به ياري سپاه اسلام آمدند و... 

در سالهاي پس از فتح "بازي دراز" هنگام سخن گفتن در کلاس هاي سياسي و تاريخ براي دانشجويان، محال بود يادي از غزوه بدر نکنم و گريزي هم به بدريون عصر امام خميني(ره) و شهيد وزوائي و يارانش نزنم. آنجا که قله اي عظيم را که در تصرف هزاران کماندو دشمن بود با تعداد اندکي از پاسداران که موفق شدند زودتر به بالاي آن برسند و عده شان از انگشتان دو دست کمتر بود فتح کرد و داستانهاي جاودانه اي را بوجود آورد که متأسفانه کمتر به آن پرداخته شده است...
 
313 يار پيامبر(ص) در بدر و 313 پاسدار جان برکف گردان 9 سپاه تهران در کنار محسن وزوائي و فرماندهان شجاعش، وجود دشمن تا بن دندان مسلح در دو جنگ، وجود ابزار نظامي فراوان در دست دشمن در دو جنگ، خالي بودن دستان رزمندگان از نظر تجهيزات نظامي، غير قابل باور بودن توان جنگي بين دو سپاه اسلام و کفر در هر دو جنگ و در عين حال پيروزي برق آسا همراه با امدادهاي غيبي و غنيمت بي شمار و اسراي بسيار در دو جنگ صدر اسلام و عمليات بازي دراز.
 
آنچه در سال دوم هجرت در اطراف مدينه اتفاق افتاد و امين وحي آن را پيروزي و نصرت الهي براي پيامبر(ص) ناميد، در بازي دراز از زبان اسراي دشمن تکرار شد. سربازان اسير دشمن پس از تسليم علت ناتواني در مقاومت را ناشي از بي اثر بودن سلاح و ابزارهاي جنگي بر مرد نقاب پوشي كه سوار براسب سفيد بود ذکر کردند.
 
اين خبر به سرعت در همه جا پيچيد و محسن وزوائي در سخنراني در مساجد تهران و توضيح درباره اين نبرد بي نظير به بازگوئي اين نقل قول مي پرداخت. بني صدر که هيچ حرکت و حمايتي از اين عمليات نکرده بود و تنها پس از انتشار خبر پيروزي رزمندگان اسلام طي پيامي به شهيد فلاحي رئيس وقت ستاد ارتش پيروزي رزمندگان را تبريک گفته بود؛ يکباره به خود آمد و ديد پيروزي در سرپل ذهاب نه به نام نيروهاي مسلح به فرماندهي او بلکه به اسب سوار سفيد پوش نسبت داده شده و نقش او و تدابير عاليه اش در اداره جنگ به زير سئوال رفته است! دست به قلم برد و در ستون " کارنامه رئيس جمهور" روزنامه انقلاب اسلامي، ضمن رد اين مطلب و خرافي دانستن آن اعلام کرد چرا اين اسب سوار در جنوب به ياري رزمندگان اسلام نمي آيد.
 
بني صدر ناخواسته به
آنانکه عمليات تنگه قاسم آباد را طراحي و اجرا کردند نه چريک هاي قوي هيکل و درشت اندام بودند؛ نه از ابزار هاي پيشرفته استفاده بردند. افرادي چون شهيد نظري که ريز نقش و سبک وزن بود. شهيد سيد احمد حاج سيد اوليا که او نيز به زور 48 کيلو را پر مي کرد! اما آنقدر متوکل و مؤيد به نصرت خدا بودند که ذکر کردني نيست.
نکته دقيقي اشاره کرد. نکته اي که در آن روزها هرگز مورد توجه قرار نگرفت و با گذشت 28 سال از شهادت وزوائي مغفول واقع شد و آن کشف راز و رمز پيروزي هاي محسن وزوائي بود. چه حال و هوايي و چه روابطي در ميان محسن وزوائي و پاسدارانش وجود داشت که آنها براي عمليات سر از پا نمي شناختند و قله هاي بلند را با تجهيزات انفرادي سنگين و سختي راه و تسلط کامل دشمن بر منطقه از روي ارتفاعات مي پيمودند و در حالي به آنها نزديک مي شدند که دشمن گيج و منگ و مات و مبهوت دستها را بالاي سر برده و تسليم مي شد.
 
شايد اين نوع تحليل اين تصور را بوجود آورد که ما دشمن را احمق، بي انگيزه، ترسو و زبون فرض کرده ايم. در حالي که هرگز چنين فرضي مطرح نبوده و نيست. دشمن تمام ابزارهاي دفاعي را به کار مي گرفت. موانع متعدد، مين ها و سنگرهاي مستحکم و استفاده از منورهاي متعدد و رادارهاي پيشرفته و هرچه که يک نيروي کلاسيک نياز داشت را به کار مي برد اما در برابر او يک نيروي نظامي کلاسيک قرار نداشت. نيروهاي محسن وزوائي هيچ شباهتي به نيروهاي نظامي کلاسيک نداشتند. برخي از آنان همچون خود محسن از کلاسهاي درس و مراکز علمي آمده بودند و برخي از ميان جامعه انقلابي آن روز. آنها دشمن را ترسو و زبون و احمق فرض نمي کردند و براي توانمند شدن خود در برابر دشمن چه روزها و شبهاي متناوب را كه در ارتفاعات مشرف بر روستاي شيشه راه به کوه نوردي و تمرين بالا رفتن از کوه صرف نمي کردند. آنان قبل از اعزام به منطقه يک هفته در بيابان هاي لشکرک تهران اردو زده و در کوههاي پر از برف که گاهي ارتفاع برف آن بيش از يک متر مي رسيد در گروه هاي چند نفري با مقداري نان و پنير و خرما و يک نقشه و يک قطب نما رها مي شدند تا خود ساعتها در طبيعت سخت منطقه با برف و سرما و بوران و گم شدن هاي احتمالي بجنگند و مصداق اتم « واعدوا لهم مااستطعتم من قوة » شوند.
                              
 اين تصور هرگز در بين پاسداران جان برکف گردان 9 نبود و تا آخر آنها با تدبير و شناسائي هاي کامل و دقيق و طراحي هاي بي نظير در نبرد هاي خود حاضر مي شدند ولي آنچه بيشتر به دردشان مي خورد و الان ديگر کسي حاضر نيست آنرا به حساب آورد نيروي غيبي بود که در نماز شب هاي بخشي از ياران امام در گردان 9 و دعاهاي نيمه شب امام خميني(ره) و مردم غيور و نيز دعاهاي توسل و ذکر ائمه(ع) و کمک خواستن از بانوي دو عالم حضرت زهرا (س) بود . اين بود که آنان را قادر مي ساخت تا با کمترين شهيد و مجروح دشمن را از پاي درآورند.
 
اگر نگاهي به عمليات 6 فروردين 60 در تنگه قاسم آباد داشته باشيم مي بينيم در آن عمليات که با هدف ضربه زدن به ادوات زرهي و شکستن روحيه دشمن قبل از عمليات بازي دراز انجام شد و در آنجا نيز نيروهاي
بعد از عمليات، حاج احمد متوسليان محسن را در آغوش کشيد و گفت «گردان حبيب همان گرداني است که من مي خواستم.»
محسن وزوائي در کنار دو بسيجي شجاع شهيدان «محمد نظري و حسين چنگيزي» (طراحان اصلي اين عمليات ) نقش آفرين بودند، آنجا نيز يك گروه کمتر از 30 نفره بر دشمني تاختند که در سنگرهاي به ظاهر مستحکم در عمق جبهه در آسودگي تمام خوابيده بودند و هرگز گمان نمي بردند نيروهاي اسلام بتوانند به آنان نزديک شوند، چه رسد به اينکه بيايند و از صد متري و از سه جهت تانک ها، نفربرها و سنگرهاي آنان را با موشک انداز «دراگون» تاريخ مصرف گذشته و موشک هاي آرپي جي 7 به آتش بکشند. 

آنان گمان نمي بردند پاسداران بتوانند ساعتها در دل سياه شب با تجهيزات سنگين درون رودخانه کم آب و پر از سنگلاخ راه پيمايي کنند و بي محابا از مرگ برق آسا، چون عقاب بر سرشان نازل شوند و جهنمي سوزان برايشان به وجود آورند. اما اين امر انجام شد بدون آنکه خوني از بيني يک رزمنده بريزد. 

آنانکه عمليات تنگه قاسم آباد را طراحي و اجرا کردند نه چريک هاي قوي هيکل و درشت اندام بودند؛ نه از ابزار هاي پيشرفته استفاده بردند. افرادي چون شهيد نظري که ريز نقش و سبک وزن بود. شهيد سيد احمد حاج سيد اوليا که او نيز به زور 48 کيلو را پر مي کرد! اما آنقدر متوکل و مؤيد به نصرت خدا بودند که ذکر کردني نيست. شهيد سيد احمد حاج سيد اوليا پس از وارد کردن ضربه به دشمن و در زماني که بايد هرچه داري بگذاري و جانت را حسب دستور فرماندهي به سلامت از معرکه بيرون ببري، حاضر نشد گلوله هاي آرپي جي اضافه اي که براي تأمين نيروهاي ضربه زننده در اختيار داشت رها کند و سبکبال باز گردد. او در حالي که فرصت گذاشتن گلوله ها را در کوله مخصوص نداشت چند گلوله را در دستانش گرفته و براي جلوگيري از اصابت گلوله هاي ضد هوايي که در سپيده دم با چشم قابل مشاهده بود خمیده مي دويد.
 
کشف اين روحيه است که مي تواند سخن رهبري معظم را جامه عمل بپوشاند که فرمود: "جنگ ما يک گنج بود." امروز نيروهاي مسلمان در سراسر جهان براي رهايي از ظلم نيازمند شناخت وزوائي ها و پيچک ها و حاج بابا ها و احمد بابايي ها و سيد عليا ها و علي موحد دانش ها و تقوا منش ها و عباس شعف ها و بيشمار ياران شهيدشان هستند.
 
حماسه آفريني هاي وزوائي تمام شدني نبود او در مقام فرماندهي گردان حبيب بن مظاهر تيپ حضرت رسول (ص) به فرماندهي جاويد الاثر حاج احمد متوسليان نيز مأمور تصرف توپخانه دشمن شد. توپخانه
سلاح محسن وزوائي هرگز زنگ نخواهد زد. اين سلاح زمان نمي شناسد. تنها آدم خودش را مي طلبد. ما بايد تلاش کنيم تا راه را براي تربيت نسل هايي همچون شهيد وزوائي باز کنيم. اين کار چندان ساده نيست.
اي که بيش از 25 کيلومتر از نقطه عزيمت رزمندگان اسلام فاصله داشت. محسن هنگام عبور از تپه ماهورها و دشتهاي وسيع دشت عباس متوجه مي شود مسير را گم کرده است. لذا در زماني که تمام راههاي پيدا کردن موقعيت و بازگشت به مسير درست نا اميد مي شود، گردان را زمين گير کرده و در سياهي شب از گردان جدا شده و پس از اقامه دو رکعت نماز دست نياز به آستان بي نياز بلند کرده و با توسل به دردانه پيامبر و تضرع و انابه به درگاه الهي از خدا مدد مي خواهد به احترام زهراي مرضيه(س) راه را بيابند. چرا که خاموش نشدن توپخانه دشمن توسط گردان حبيب همان و قتل عام شدن نيروهاي عمل کننده و شکست عمليات همان.
 
سپس به گروه پيوسته راهي را در پيش مي گيرند. سپيده دم گردان محسن متوجه مي شوند که نه تنها به دشمن رسيده اند بلکه توپخانه را دور زده اند و در تپه هاي علي گريزه بدون درگيري شديد دشمن را وادار به تسليم مي کنند. توپخانه دشمن را سالم به غنيمت مي گيرند و هزاران اسير از دشمن متجاوز به دست مي آيد!
 
توپهاي غنيمتي اين عمليات تا پايان جنگ در خدمت توپخانه سپاه بود و همين ادوات بود که سپاه را به ايجاد گردان و تيپ و لشگرهاي زرهي و توپخانه رساند. بعد از عمليات، حاج احمد متوسليان محسن را در آغوش کشيد و گفت «گردان حبيب همان گرداني است که من مي خواستم.»
 
آنچه که موجب فتح و ظفر نيروهاي محسن وزوائي مي شد در موارد مشابه به دست ديگر سرداران دفاع مقدس بارها تکرار شد و امروز رزمندگان بين الملل اسلامي همان راه را در غزه و لبنان دنبال مي کنند. سلاح محسن وزوائي هرگز زنگ نخواهد زد. اين سلاح زمان نمي شناسد. تنها آدم خودش را مي طلبد. ما بايد تلاش کنيم تا راه را براي تربيت نسل هايي همچون شهيد وزوائي باز کنيم. اين کار چندان ساده نيست.



سخن را با کلامي از رهبر معظم انقلاب به پايان مي بريم آنجا که فرمود:
« هر يک از اين ستارگان درخشان، مي‏تواند عالمي را روشن کند. بنابراين، حقيقت شهادت حقيقت عظيمي است. اگر اين حقيقت، به وسيله کساني که امروز در قبال شهيدان مسؤوليت دارند، زنده بماند، حفظ و تقديس گردد و بزرگ نگاه داشته شود، هميشه تاريخ آينده ما، از اين ايثار بزرگي که آنان کردند، بهره خواهد برد. همچنان که تاريخ بشريّت، هنوز از خون به ناحق ريخته سرور شهيدان تاريخ، حضرت ابي‏عبدالله‏الحسين عليه الصّلاه والسّلام بهره مي‏برد؛ چون کساني که وارث آن خون بودند، مدبّرانه‏ترين و شيواترين روشها را براي زنده نگهداشتن اين خون به کار بردند... گاهي رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهيد، از خود شهادت کمتر نيست. »
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
درود و سلام خدا و رسول و اولياء الله بر اين شهيد والا مقام و ياران شجاع و شهيدش.
مطلب خوبي بود اميد است مسئولين بيش از اين به اين ستارگان بي مانند توجه كنند. اگر وزوائي دانشجوي پيرو خط امام است عبدي ها كيستند...
Iran, Islamic Republic of
خودمونيم جهان جون تو دهه 60 گير كرديا!
Iran, Islamic Republic of
به خوانندگان محترمتون پيشنهاد مي كنم وصيت نامه اين شهيد عزيز رو كه لينك دادين حتما بخونند
Iran, Islamic Republic of
چه جراتي دارين آرم سپاه رو با افتخار تو ساييتتون حك ميكنين، اين سپاه با اين همه ايثارو از خودگذشتگي اين روزا خيلي مظلوم واقع ميشه
Iran, Islamic Republic of
جهان ما رو بردي كجا؟ بازي دراز و ...
Iran, Islamic Republic of
در اضطراب چه شب‌ها که صبح شان گم شد
چـه روزهـا کــــه گـرفـتـــــار روز هـفــــتـم شد

چه قدر هفته پر از شنبه شد، به جمعه رسيد
و جـمـعــــه روز تـفــــرّج بـــــراي مـــــردم شـد!

چه قــدر شنبـه و يـک شنبـه و دوشنـبه رسيد
ولي همـيشه و هـر هـفـتـه جـمـعـه ‌هـا گم شد

چه هفته‌ها که رسيد و چه هفته‌ها که گذشت
شمـارشي کــه خلاصـه بـه چـنـد و چـنـدم شد

و هـفـتـه‌اي که فـقـط ريـشه در گذشتن داشت
بـراي شعـله کـشيـدن بـه خـويـش هـيـزم شد

نـه شنـبـه و نـه بـه جـمـعـه، نـه هيـچ روز دگر
در انتــظار تـو قـلـبـي پـــر از تـلاطـــــم شد !؟

کـــدام جــمـعـه‌ مـــوعـــود مي‌زنـي لـبـخـنـد
بـه اين جـهـان کـه پـر از قـحطي تبسم شد؟

بــراي آمــدنـت جـــمــعــه‌اي مـعـــيــن کـــن
کـه هـفتـه‌ها همـه‌شـان خـالي از تـرنـم شد
Iran, Islamic Republic of
چنین انسان های در طول تاریخ کم نظریند و هزار سال هم که بگذرد تازه تازه هستند، جهان نیوز باز هم از این ها بنویس
Iran, Islamic Republic of
خدا كمك كنه تا ماداشجوها هم بتونيم راه ايشون و بقيه ي شهدا رو ادامه بديم
Iran, Islamic Republic of
در جواب اون فردي كه گفته شما در دهع 60 گير كرديد بايد بگم اگر دهه 60 نبود شما الان به صدام مي گفتيد خان دايي!
Iran, Islamic Republic of
جلوه اي از ياران امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در سرداران شهيدي چون محسن وزوائي را ميتوان حس كرد.
Iran, Islamic Republic of
اگه دهه 60نبود كه الان شما عربي حرف ميزديد(خودمونيم جهان جون تو دهه 60 گير كرديا-درجواب تو اي عزيز)
Iran, Islamic Republic of
بسمه تعالی
شهید عزیز محسن وزوایی ورودی 1358 می باشد
محمد تیموری
باسلام.حقیر هم یکی از بازماندگان همان گردان و از همرزمان شهید وزوایی که کاملا فراموش شده ام ودر پیچ و خم زندگی رها شده ام ایا دیگر ارزشی برایمان قایل هستند .خدایا خودت شاهدی.