انتشار اشعار نغز و پرمغز شاعر گرانسنگ معاصر، احمد پورنجاتی (مشهور به الف. پ) مسئول سابق نظام و آزادیخواه فعلی، موجی از شور و نشاط را در جامعه ادبی ایران پدید آورد. شاعران بسیاری در حمایت از ایشان به شور و شعور آمدند و سویدای دل خود را بر کاغذ نگاشتند تا مرهمی برای آلام شاعرانه ایشان باشند. توجه شما را به این غلیان احساسات که در قالب کلمات فراهم آمده است جلب میکنیم. با این تذکر که در هر بند، شعر اول متعلق به استاد پورنجاتی و شعر دوم متعلق به شاعران جوابدهنده به ایشان میباشد:
دگردیسی سروده احمد پورنجاتی
من زندانی نخواهم شد زندانی گذشتهای که بیهیچ دغدغه و واهمه، از سر علمالیقین، رهایش کردهام زندانی خوابآلوده آیندهای موهوم، رمانتیک، احساسی و شتابزده زندانی شعبدهبازی و تردستی انواع هزار دستان، با هر نام و نشان زندانی فهم دیگری ـ هرکس که باشد ـ زندانی ششلولبندان و چکمهپوشان، حتی اگر زندانبان باشند
دگرباشی سروده هیلا سمیعی
من باز نخواهم گشت دیگر در جمعیتی از ارزشها دفاع نخواهم کرد من عوض خواهم شد ساعتهای خوش را به سیما بازخواهم گرداند و بازیگرانش را ممنوعالکار نخواهم کرد و از کرخه تا راین را برای آنکه در تلویزیون انحصار قابل پخش شود قیچی قیچی نخواهم کرد من عوض شدهام من از همه بیزارم، من از خودم، آن خودِ سابقم بیزارم باور کنید من عوض شدهام من اینروزها آزادی را دوست دارم و عشق را دوست دارم و کلا دوست دارم پسای آزادی، توبه مرا بپذیر حتی اگر به علمالیقین باور داری که باز هم دروغ میگویم به روی خودت نیاور و دیگر هیچ
روزهای خر سروده فرشید روحی (مایکل)
کسی مکان مرا لوطیخور کرده است کسیکه پیش از این به قدر وسع خورده است کسی شده است عابد و زاهد و مسلمانا اگرچه خودش به اندازه کافی برده است به لحظه لحظه اینروزهای خر سوگند دلم ز عینک و پشمک و مسئولین سابق در خودش گره خورده است ای دمِ روباهیِ من که بسیار پرپشمی به این گوسفندها بگو اگر ما دوباره بیاییم ایران گلستان خواهد شد، و الان خیلی دلمرده است
سروده احمد پورنجاتی
کسی زمان مرا پیشخور کرده است؟ کدام دزد دغل ساعت مرا برده است؟ به لحظه لحظه عمر شب سگی سوگند دلم ز هرچه بت و خرقه و قباست آزرده است خدای من! گرچه در کنار من و غمگسار منی ولی بدان که خدای ستمگران مرده است.